هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از تجربه‌های روحانی و عشق الهی سخن می‌گوید. شاعر از گشوده شدن درهای راز و اقبال، پیوند با غم معشوق، و پرواز روح به واسطه عشق می‌سراید. همچنین، از تأثیر موسیقی و نغمه‌های عشق بر دل و گشوده شدن عقده‌های جهل و رازها صحبت می‌کند. در پایان، ایمان و صفای ناشی از دیدار معشوق را ستایش می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۰

بر دلم دوش دری از حرم راز گشود
بسته بود این در اقبال بمن باز گشود

بود بر رشته پیوند دلم با غم دوست
عقده جهل بسی ناخن اعجاز گشود

مرغ نارسته پر روح مرا مستی عشق
داد پرواز که گفتی که پر ناز گشود

اینگل از باغ که بشکفت که چون بلبل باغ
از گلوی من سودازده آواز گشود

لوحش الله بدین نغمه که زد مطرب عشق
عقده دام دل از دمدمه ساز گشود

دلم از عشق نهان گنج گهر بود و بخلق
در این گنج گهر دیده غماز گشود

تلخ کامی من از یار بدل شد که بحرف
لب پر شهد تر از شکر اهواز گشود

دل من رفت بعرش از طرب ساز سماع
این چه بالیست که آنمرغ طربساز گشود

نرسد کفر بایمان صفا بی رخ دوست
در این کعبه بمن آن بت طناز گشود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.