۱۶۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳ - فی التغزل

ای مشک تو در چین و در شکن
آشوب ختا فتنه ختن

ای عود تو بر آفتاب دود
ای دود تو بر ماه پیرهن

زلفست بران روی همچو ماه
یا لخلخه عود بر سمن

با دسته ئی از سنبل سیاه
رستست ز باغ بهار من

ماهست ولی ماه آسمان
از لاله ندارد چو او دهن

سروست ولی سرو بوستان
چو نان نخرامیده در چمن

از سرو بسی بهترست و ماه
سرویست که با ماه مقترن

از این خط و از این ذقن فتاد
مور من بیچاره در لگن

شد با رسن زلف او بچاه
تا دید دل ساده آن ذقن

بر تافت سر طره بتاب
دل ماند درین چاه بی رسن

دارم وثنی در سرای دل
او را همه اعضای من شمن

جز من بود آیا موحدی
باشد دل او خانه و شن

آندل که بمژگان آن پریست
چون مرغ مسمن بباب زن

یا در شکن آندو زلف حور
در دست دو هندوی راهزن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴ - در حکمت و موعظه و نکوهش اهل دنیا فرموده است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.