درباره اِ لیـــار (جبار محمدی )

جبار محمدی متخلص به « الیـــــار » شاعر نیمه دوم قرن چهاردهم هجری شمسی در شهر ترکمانچای از شهرهای استان آذربایجان شرقی دیده به جهان گشود. وی در اشعارش از سبک عراقی تبعیت کرده است و در قالب‌های مختلف شعری طبع آزمایی نموده ولی قالب غزل بیشتر از سایر قالب‌ها مورد علاقه ایشان بوده است. در اشعار او مضامین بکر و بدیع، تخیلات ظریف و صنایع ادبی به وفور یافت می شود.اگرچه ایشان یک شاعر کلاسیک است ولی ازهیچ شاعر نامدار به خصوصی الگو نگرفته است و سبک منحصر به فرد خود را دارد.
دو اثری که از ایشان در این مجموعه برای دوستداران علم و ادب از طرف ایشان هدیه می‌نمایم توسط انتشارات نظری در تهران به چاپ رسیده است و جهت هرچه غنی تر شدن مجموعه گنجور و با کسب اجازه از ایشان صرفا جهت استفاده مخاطبان و آشنایی آنان با شاعر در زمان حیاتش در این نرم افزار گنجانده شده است.
از ایشان علاوه بر دو اثر « غزال غزل » و « صراحی اندیشه » ؛ آثار دیگری نیز به زبان ترکی اصیل و فارسی در دست است که امیدواریم به لطف الهی در آینده نزدیک به چاپ رسیده؛ در دسترس مخاطبان قرار گیرد.
شخصیت فکری، اعتقادی و عملی شاعر را می توان در لابه‌لای اشعارش دید حال قضاوت در مورد آثار و شخصیت ایشان برعهده مخاطبین گرانقدر می باشد. امید است خادمان عرصه فرهنگ و دیگر عرصه های ملی را تا زنده هستند مورد تفقد قرار دهیم.

آثار ویدئویی و صوتی مرتبط با این منبع
مقدمه نظر مهر جان مبتلا طاق ابرو در غم هجران صفحه ای از حشر و نشر درمان غم کوچه گرد عشق تاب مهر جام عبرت ساز عمل خدا آمد جام اجل من آمدم ماه پنهان برگزیدهٔ دل سودائی نگاه باران حیدر کرار علی در آرزوی شهر فضیلت منجی عالم دل و دلدار اندیشهٔ گل جلوه دلدار یار دل زادهٔ حیدر تجلی جانان کاخ بهاران در سایه‌سار گیسوی یار یا رب صبح رحمت نازنین آزادی نرگس غماز در کمند یار خیال ابدی سربدار یار ساحت می‌آلود آهوی وفا آب بقا ترنم یار صاحب جمال اشارت جانان سودای خیال نکته‌های گل آب توبه حاکم گل‌ها رشتهٔ عشق رویین تن عشق کوی جانان ایران زمین جان مرا جان علی بارالها خلق نیکو یار نیکی در اندیشهٔ یار آستان جانان دعای جان مرغ شهبال حق پرست بلائی عشق من تجلی یار مُهر محبت شوق بقا تحفهٔ عشق مِهر اخلاص یا علی آستان مهر دست نیکی ای نگار قدح غمزه بند مرصع بوی باران حلقهٔ می گوهر عشق صفای دل بهار نشان یار در سیر جان باد نوروزی آتش شمایل مجروح تیر ناوک محراب عشق غزال غزل سوی جانان شور قیامت از در مرانم عکس یار بهار باقی شهرهٔ آسمانی حاکم هستی گوهر کمیاب تخت مرصع آفتاب دل جواز خنده پیمانهٔ کرامت پیک خورشید طوق بندگی جان در شکر بر مرکب ارغنون حلقهٔ ناز نگین دل جان مرا بالا ببر سلسله انگیز قدر گل آتش آشنایی گلعذار عشق ای گل خَمر خَم زلف نگار غروب ماه پدر مادر خورشید انسانیت علی گله جام ساقی چشم خدابین بلای ولا آفت دین محمد (ص) خاتم اندیشه ای معلم در دامن دریای عشق حلقهٔ نیک اختری بستان امید طنین طبل بیداری زن دهقان از تو آتش وش رهایی داغ دلبر