عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲
نبود بری بغیر کدورت شتاب را
استادگی است صیقل آیینه آب را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳
حاصل ندامت است غرور و شتاب را
دست تأسف است گزک، این شراب را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶
ز درویشان بیقدر است رفعت اهل دولت را
ز پهلوی پری یابد هما اوج سعادت را
کشد دریای رحمت، تنگ چون مادر در آغوشت
برون کن از سر خود چون حباب این باد نخوت را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۸
ای که غافل نشوی یک نفس از یاد جهان
عنقریب است که کرده است فراموش ترا!
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۹
راه پُر چاهست و غفلت بُرده ای مسکین تو را
دیدن بالا بلندان، کرده بالا بین تو را!
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۸
بخوی نرم شود عقده های مشکل حل
که پنبه سخت کلیدی است قفل محکم را!
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۱
گر راست نگوییم در این عهد، عجب نیست
مسطر چو بود کنج، چه گناه است قلم را؟!
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۶
ز بی حقیقتی از هم چنان گریزانند
که جز نمک نتواند گرفت یاران را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۷
ز بسکه راستییی در جهان نمی بینم
براه هم نتوانم سپرد دشمن را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۱
گرمی بد گوهران، چندان ندارد اعتبار
سنگ آتش میدهد اول گداز شیشه را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۳
لازم است آزاده را از سر به پیشان احتیاط
بید میلرزد بخود، هرگاه بیند تیشه را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۵۴
گفتار نرم، آب رخ آدمیت است
روی گشاده آینه حسن سیرت است!
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۵۷
زیبد آن را درو درگاه، که از همت جود
طاق دلهای گدایان بدرش طاقنماست
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۰
ناصح آزار زبانی اگرم کرد، بجاست
گر کند شمع ز مقراض شکایت بیجاست
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۱
راستان را، ز نهاد کج دوران چه زیان؟
زآنکه در کوزه کج آب نه استد جز راست
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۴
گوشمالی ز فلک، گوش ترا به ز در است
صفحه سیلی استاد از این نکته پر است
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۸
لذت دگر از شراب جستن غلط است
از جوی سراب، آب جستن غلط است
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۹
عیش گیتی پر نمک و شور و شر است
کیفیت از این شراب جستن غلط است
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۱
شود ز نرمی بسیار، خصم سرکش تند
زبان شعله دراز از تنزل شمع است
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۲
خصم چون تندی کند، افتادگی آن را رواست
خاکساریها در این توفان، چو خاک کربلاست