سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۳۶
برو به گوهر
راز با کاغذ و با خامه نمی ‌یارم گفت
به دو روی و دو زبان راز نگوید عارف
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۳۷
برو به گوهر
رب الارباب رب این مربوب است
در مذهب ما محب و هم محبوب است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۳۸
برو به گوهر
رب و مربوب خویش می ‌جوید
نعمت‌اللّه سخن چنین گوید
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۳۹
برو به گوهر
رحمی به دلم کن ای برادر
عود دل من ز خود روا بگذر
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۴۳
برو به گوهر
ساغر ما بود تو را در خور
می صافی ز جام ما می خور
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۴۵
برو به گوهر
سخن عارفان به جان بشنو
از همه بشنو و چنان بشنو
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۴۶
برو به گوهر
سرّ دور قمر ز ما بشنو
آفتابی است در قمر پنهان
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۴۷
برو به گوهر
سر آبی نه سرابی طلب از خویش سر آبی
که بیابی ز سرابت سر آیی و سرابی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵۱
برو به گوهر
سلب و ایجاب در نمی ‌گنجد
شیخ و محراب در نمی گنجد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵۴
برو به گوهر
سیّد است او تو بندهٔ او باش
تا که باشی تو عاشق او باش
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵۵
برو به گوهر
سیّد که بود نعمت‌اللّه به نامش
در آینه بنمود مراتب به تمامش
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵۶
برو به گوهر
سیّد ما بندهٔ جانی اوست
پیش او سلطان غلام است ای پسر
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵۷
برو به گوهر
سیّد من بنده را تفیهم کرد
اسم اعظم او به من تعلیم کرد
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۵۸
برو به گوهر
شرک را قلب کن که شکر آن است
شکر می گو که جای شکران است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۲
برو به گوهر
صوت داود است و ما خوش نغمه‌ای داریم از آن
مرغ روح ما کند تسبیح با ما جاودان
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۴
برو به گوهر
طریق عرف سید گفت با تو
تو دانی بعد از این والله اعلم
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۵
برو به گوهر
ظاهر و باطن ار کنی کامل
هر دو میراث باشدت حاصل
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۶
برو به گوهر
ظاهر و باطن صدف می خوان
سرّ درّ یتیم را می ‌دان
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۷
برو به گوهر
ظاهرم در کوبنان و باطنم و در کوه صاف
صوفیان صاف را صد مرحبا باید زدن
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۶۹
برو به گوهر
عارفان غیر او به او دانند
عاقلان او به غیر او دانند