عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰
زان داده دو شانه‌ات خدای اکبر
تا بار پدر کشتی و بار مادر
گر این دو نباشند رضا از تو مجوی
اندر دو جهان رضای خود از داور
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۹
چونراحت خویش خواهی از زحمت غیر
هشدار که کافری تو در کعبه و دیر
چونراحت غیرخواهی از زحمت خویش
مسلم شدی و عاقبتت گشت بخیر
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱ - این رباعی اثر طبع رضا صغیر متخلص به سعید میباشد
روسوی حقیقت کن و بگذر ز مجاز
یعنی که مبر بسوی کس دست نیاز
با غیر خدا مگوی راز دل خویش
چون نیست بغیر او کسی محرم راز
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳
چون گنج نهان کن غم پنهانی خویش
منما بکسی بی سروسامانی خویش
جمعیت خاطر خود ار می‌طلبی
با غیر خدا مگو پریشانی خویش
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴
ای وای به من که هرچه عصیان کردم
در توبه گناه بدتر از آن کردم
خود را به نظر گرفته مشرک گشتم
کردم گنه و به شرک جبران کردم
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱
خلقی به صد احترام می‌خوانندم
ز اخلاق رذیله پاک می‌دانندم
شک نیست که گر چنان که هستم دانند
از دیر و کنشت و کعبه می‌رانندم
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
هرچند طریق تجربت پیمودم
در نیک و بد خلق نظر بنمودم
کس را به گناه خود ندیدم یعنی
از جمله گناه‌کارتر من بودم
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲
خواهی که ز توحید نمانی محروم
میکوش به درک فیض و تحصیل علوم
آنگاه رسی به کام دل کاندر تو
گردید یکی عالم و علم و معلوم
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
ای ریشه بد بکشت زار آورده
وز حاصل آن رو به فرار آورده
دیروز خود این درخت را بنشاندی
امروز بخور برش که بار آورده
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۴
ای آنکه به ارباب عطا دل بستی
نائل نشدی خاطر خود را خستی
غم چند خوری که کرد او ترک عطا
خود ترک طمع نما که از غم رستی
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۶
جز صلح و صفا نباشدم کرداری
با رد قبول کس ندارم کاری
آزار جهانی ار کشم آن خواهم
کز من نرسد به هیچ‌کس آزاری
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳
گر تابع‌ امر و نهی قرآن باشی
آسوده ز انقلاب دوران باشی
امنیت جسم و روح در ایمانست
ایمن باشی گر اهل ایمان باشی
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲
زنهار مکن به حق خود کوتاهی
خوش خواه برای خلق از آگاهی
زیرا که برای خویشتن خواسته‌ای
آن را که برای دیگران می‌خواهی
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۵
تا اهل ثبات و حلم و تمکین نشوی
آسوده دل از نفاق و تلوین نشوی
بد میگذرد به آنکه بد بین باشد
هشدار بنوع خویش بد بین نشوی
صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۱
گر کنی خاک را زر از حکمت
ندهندت زیاده از قسمت
صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۳
افتادگی نکو بود‌ اما به جای خویش
چوبی که نرم گشت خورد موریانه‌اش
صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۴
همان به بد و نیک مردم نگویی
که بد را بدی بس، نکو را نکویی
صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۵
صافی از آینه‌ آموز و به هرحال بساز
تا همه خلق جهان خویش به تو بنمایند
صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۶
حاجت بدان بود که کند رفع احتیاج
ورنه به غیر رافع حاجت چه حاجتست
صغیر اصفهانی : مفردات
شمارهٔ ۱۰
عمری ار شکر بر زبان رانی
شکر توفیق شکر نتوانی