عبارات مورد جستجو در ۳۹۰۶ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۱۴ - الحج
در راه خدا دو کعبه آمد حاصل
یک کعبهٔ صورتی و یک کعبهٔ دل
تا بتوانی زیارت دلها کن
که افزون ز هزار کعبه آید یک دل
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۱۳۷ - الصفا
نه هر که میان ببندد از کفار است
یا هر زاهد زسبحه برخوردار است
چون دل به صفای حق نباشد روشن
در گردن شیخ طیلسان زنّار است
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۳۳
باطل بینم به سوی کعبه سفرت
بی حاصل بینم سفر پرخطرت
اینجا که نشسته ای درِ دل بگشا
تا یار در آن لحظه درآید زدرت
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۶۱
آنجا که نه کون و نه مکان در گنجد
کی زحمت عقل و دل جان در گنجد
و آنجا که زاسرار خدا گوید راز
نه حرف و نه کام و نه دهان در گنجد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۵۶
الفقر اذا ابعدکم یدنیکم
و الفقر اذا اماتکم یُحییکم
یا اخوانی بفقرکم اوصیکم
الفقر عناً و ذلکم یکفیکُم
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۶۹
شاهان جهان چاکر درویشانند
عالم همه خاک در درویشانند
معصومانی که ساکنان قدسند
با این همه اجرا خور درویشانند
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۸۳
هرگه که تو آوری بیانی از فقر
در حال تو را دهند جانی از فقر
تا ترک وجود هر دو عالم نکنی
معلوم نگرددت نشانی از فقر
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۱۳
در راه خدا نکتهٔ طامات چه سود
اقرار زبان با دل برلات چه سود
گیرم که ره کعبه به سر پیمودی
مالت به حرم دل به خرابات چه سود
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۳۸
هر شیخ که او علم ندارد در تن
او نتواند مرید را پروردن
این شیخی را علم و عمل می باید
بی علم چه لایق است شیخی کردن
اوحدالدین کرمانی : الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن
شمارهٔ ۲۰
دل گرچه به بد گرایدت، نیکی کن
از بد چه گره گشایدت، نیکی کن
نیکی و بدی مونس گور تو شوند
گر مونس گور بایدت، نیکی کن
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۷
هر دل که در او نور محبّت بسرشت
خواه اهل سجاده گیر و خواه اهل کنشت
در دفتر عشق هر که را نام نبشت
آزاد زدوزخ است و فارغ زبهشت
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۶۲
در عالم عشق کفر ایمان باشد
آنجای گناه و توبه یکسان باشد
جایی که عبادت می و مستی دانند
آنجای نماز و روز عصیان باشد
اوحدالدین کرمانی : الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط
شمارهٔ ۱۱
در عالم اگر زاهد اگر رهبانند
در مسجد و در دیر تو را می خوانند
کس بر سر رشتهٔ حقیقت نرسید
وآنها که رسیده اند سرگردانند
اوحدالدین کرمانی : الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط
شمارهٔ ۱۲
گر بر عملند خلق اگر معزولند
در می نگرم جمله بدو مشغولند
آن مذهب تست به گزینی کردن
زینجا که منم جمله جهان مقبولند
اوحدالدین کرمانی : الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط
شمارهٔ ۱۵
علم علما زشرع و سنّت باشد
حکم حکما بیان و حجّت باشد
لیکن سخنان اولیای ملکوت
از کشف و عیان و نور حضرت باشد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها
شمارهٔ ۳
گر کعبه کنی خراب از بدخویی
وز آب جفا نقش شریعت شویی
باشد به از آن که همنشین خود را
در پیش ستایی وز پس بدگویی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها
شمارهٔ ۱۳
مادام که بار عقل هستی باقی است
از ظلمت جهل وانرستی باقی است
اندر نظر روح تو تا ما و من است
در نفس تو شرک و بت پرستی باقی است
اوحدالدین کرمانی : الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها
شمارهٔ ۴۳
آن کس که سرشته باشد از آب منی
او را نرسد که او کند کبر و منی
این است حدیث مصطفای مدنی
من اکرمَ عالماً فقَد اکرمَنی
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۱۶
هر چند کسی نیست که هست الّا او
باید که تو فرق بینی از خود تا او
با او بودن خوش است لیکن بی خود
بی خود بودن خوش است لیکن با او
اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۱۹
این راز درونی مشمر کاری خرد
کاین جای نه صاف می گذارند و نه دُرد
دنیاداری و آخرت خواهی برد
آن به باشد چو آخرت خواهی مرد