عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
اهلی شیرازی : صنف سیم شمشیر است که بیش برست
برگ چهارم نه شمشیر است
ای چشم تو در کشتن عشاق دلیر
هرگز نشود دیده ز دیدار تو سیر
خوشباش که از جوهر افلاک قضا
آهخته بفرق دشمنت نه شمشیر
اهلی شیرازی : صنف سیم شمشیر است که بیش برست
برگ ششم هفت شمشیر است
ای آنکه دو آهوی تو بر شیر زنند
چونست که ناوکی بمن دیر زنند
شاهنشه خوبانی و در بندگیت
هفت اختر چرخ هفت شمشیر زنند
اهلی شیرازی : صنف سیم شمشیر است که بیش برست
برگ دهم سه شمشیر است
ای آنکه ز غمزه میزنی دشنه تیز
برخیز و به عشوه خون این خسته بریز
چشمان تو غمزه سه شمشیر زنند
کس چون بسه شمشیرزن افتد بستیز
اهلی شیرازی : صنف سیم شمشیر است که بیش برست
برگ یازدهم دو شمشیر است
ای آنکه لبت رونق شکر شکند
چشم تو بغمزه صید دلها فکند
جز غمزه شوخ آندو چشم خونریز که دید
شوخی که بیکدست دو شمشیر زند
اهلی شیرازی : صنف سیم شمشیر است که بیش برست
برگ دوازدهم یک شمشیر است
ای کز ستمت در دهن صد شیرم
بی روی تو از زندگی خود سیرم
مژگان تو گر هزار شمشیر کشد
باری من از و هلاک یک شمشیرم
اهلی شیرازی : صنف چهارم که غلام و پیش برست
صنف چهارم که غلام و پیش برست
ای سرو سهی خاک رهت وقت خرام
کی صورت مه بود چو حسن تو تمام
هر کسکه ترا بنده بود پادشه است
در بندگی تو پادشاه است غلام
اهلی شیرازی : صنف چهارم که غلام و پیش برست
برگ پنجم هشت غلام است
ای کز تو دل شکسته ام یافته کام
از کوی توام نیست سردار سلام
دل بنده تست کز غلامان بهشت
بخشند بهشت و جنتش هشت غلام
اهلی شیرازی : صنف چهارم که غلام و پیش برست
برگ دوازدهم یک غلام است
ای آنکه کمال دلستا نیست ترا
لعلی چو حیات جاودانیست ترا
زنهار بخر لطف و مفروش بکس
این بنده که یک غلام جانیست ترا
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
ای آنکه غمت بجان دل سنگ زند
آتش بمن آنصورت گلرنگ زند
آن دم که شوی مست من ای زهره جبن
پیش تو هزار پادشا چنگ زند
پیش تو هزار پادشا چنگ زند
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
برگ دوم وزیر چنگ است
ای کز تو تنم ضعیف چون نال بود
در صورت تو دلم زبون حال بود
ویرانه تر از ملک تنم نیست دگر
جایی که وزیر چنگ در مال بود
جایی که وزیر چنگ در مال بود
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
برگ سیم ده چنگ است
ای آنکه لبت از دمی گلرنگ به است
وز تنگ شکر آن دهن تنگ به است
سنگی که ز دست تو خورم آوازش
در گوش من از نغمه ده چنگ به است
در گوش من از نغمه ده چنگ به است
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
برگ چهارم نه چنگ است
ای برده سبق جمالت از حسن ملک
خطت ز دلم حرف طرب ساخته حک
تا چنگ بدامن وصالت نزنم
خوشدل نشوم ز ساز نه چنگ فلک
خوشدل نشوم ز ساز نه چنگ فلک
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
برگ پنجم هشت چنگ است
ای ماه رخت چراغ هر حور سرشت
حسن تو صفای کعبه و شمع کنشت
مست تو عجب اگر بهوش آید باز
از نغمه هشت چنگ در هشت بهشت
از نغمه هشت چنگ در هشت بهشت
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
برگ ششم هفت چنگ است
ای کز دهنت غنچه به تنگ آمده است
گل پیش تو ساقیا برنگ آمده است
از رشته نور در کف چنگی تو
هفت اختر چرخ هفت چنگ آمده است
هفت اختر چرخ هفت چنگ آمده است
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
برگ هفتم شش چنگ است
ای خورده ز شکر لبت خار رطب
طوطی صفتم خراب آن شکر لب
مست تو چه غم خورد که پیوسته رسد
از شش جهتش نوای شش چنگ طرب
از شش جهتش نوای شش چنگ طرب
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
برگ دهم سه چنگ است
ای آنکه بحسن و خوبیت نیست نظیر
بر جرم من از بزرگیت خورده مگیر
جان بانو و دل بساقی و گوش بچنگ
بیچاره کسی که در سه چنگ است اسیر
بیچاره کسی که در سه چنگ است اسیر
اهلی شیرازی : صنف پنجم که چنگ است و کم بر است
برگ یازدهم دو چنگ است
ای داده فروغ گل رخ روشن تو
خورشید فلک گلی است از گلشن تو
چون ساز طرب وصل تو دارد چه عجب
گر زره زند دو چنگ در دامن تو
گر زره زند دو چنگ در دامن تو
اهلی شیرازی : صنف ششم که زر سرخ و کم بر است
صنف ششم که زر سرخ و کم بر است
ای روی تو آفتاب صاحب نظران
بر صورت خوب تو عالم نگران
پیش تو صفات دیگران کس چکند؟
چون پادشه اشرفی بذات از دگران
اهلی شیرازی : صنف ششم که زر سرخ و کم بر است
برگ سوم ده زر سرخ است
ای از ستمت کمان ابرو به زه است
زلفین تو حلقه حلقه همچون زره است
یاری نفروشی بزر ایمه هر چند
امروز ده اشرفی زده یار به است
اهلی شیرازی : صنف ششم که زر سرخ و کم بر است
برگ چهارم نه زر سرخ است
ای آنکه زرشک عارضت لاله بسوخت
بی سوز غمت چراغ شادی نفروخت
از بهر نثار مقدم اشرف تو
عاشق به نه اشرفی نه افلاک فروخت