عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸
در کعبه اگر دل سوی غیرست تو را
طاعت همه فسق و کعبه دیرست تو را
ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای
می نوش که عاقبت بخیرست تو را
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶
مستغرق نیل معصیت جامهٔ ما
مجموعهٔ فعل زشت هنگامهٔ ما
گویند که روز حشر شب می‌نشود
آنجا نگشایند مگر نامهٔ ما
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰
در رفع حجب کوش نه در جمع کتب
کز جمع کتب نمی‌شود رفع حجب
در طی کتب بود کجا نشهٔ حب
طی کن همه را بگو الی الله اتب
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳
از چرخ فلک گردش یکسان مطلب
وز دور زمانه عدل سلطان مطلب
روزی پنج در جهان خواهی بود
آزار دل هیچ مسلمان مطلب
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴
بیطاعت حق بهشت و رضوان مطلب
بی‌خاتم دین ملک سلیمان مطلب
گر منزلت هر دو جهان میخواهی
آزار دل هیچ مسلمان مطلب
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۸
هر چند به طاعت تو عصیان و خطاست
زین غم نکشی که گشتن چرخ بلاست
گر خسته‌ای از کثرت طغیان گناه
مندیش که ناخدای این بحر خداست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۰
گر طالب راه حق شوی ره پیداست
او راست بود با تو، تو گر باشی راست
وانگه که به اخلاص و درون صافی
او را باشی بدان که او نیز توراست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۳
یا رب غم آنچه غیر تو در دل ماست
بردار که بیحاصلی از حاصل ماست
الحمد که چون تو رهنمایی داریم
کز گمشدگانیم که غم منزل ماست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۷
عصیان خلایق ارچه صحرا صحراست
در پیش عنایت تو یک برگ گیاست
هرچند گناه ماست کشتی کشتی
غم نیست که رحمت تو دریا دریاست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۱
گر سبحهٔ صد دانه شماری خوبست
ور جام می از کف نگذاری خوبست
گفتی چه کنم چه تحفه آرم بر دوست
بی‌درد میا هر آنچه آری خوبست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۶
اسرار ملک بین که بغول افتادست
وان سکهٔ زر بین که بپول افتادست
وان دست برافشاندن مردان زد و کون
اکنون به ترانهٔ کچول افتادست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۴
آلودهٔ دنیا جگرش ریش ترست
آسوده‌ترست هر که درویش ترست
هر خر که برو زنگی و زنجیری هست
چون به نگری بار برو بیش ترست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۶
دنیا به مثل چو کوزهٔ زرین است
گه آب در او تلخ و گهی شیرین است
تو غره مشو که عمر من چندین است
کاین اسب عمل مدام زیر زین است
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۸
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۰
دنیا به جوی وفا ندارد ای دوست
هر لحظه هزار مغز سرگشتهٔ اوست
میدان که خدای دشمنش میدارد
گر دشمن حق نه‌ای چرا داری دوست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۴
هر چند که آدمی ملک سیرت و خوست
بد گر نبود به دشمن خود نیکوست
دیوانه دل کسیست کین عادت اوست
کو دشمن جان خویش میدارد دوست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۵
آنرا که حلال زادگی عادت و خوست
عیب همه مردمان به چشمش نیکوست
معیوب همه عیب کسان می‌نگرد
از کوزه همان برون تراود که دروست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۷
تا در نرسد وعدهٔ هر کار که هست
سودی ندهد یاری هر یار که هست
تا زحمت سرمای زمستان نکشد
پر گل نشود دامن هر خار که هست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۹
رنج مردم ز پیشی و از بیشیست
امن و راحت به ذلت و درویشیست
بگزین تنگ دستی از این عالم
گر با خرد و به دانشت هم خویشیست
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۱
گاهی چو ملایکم سر بندگیست
گه چون حیوان به خواب و خور زندگیست
گاهم چو بهایم سر درندگیست
سبحان الله این چه پراکندگیست