عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۵
خرم دل آنکه از ستم آه نکرد
کس را ز درون خویش آگاه نکرد
چون شمع ز سوز دل سراپا بگداخت
وز دامن شعله دست کوتاه نکرد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۰
گر غره به عمری به تبی برخیزد
وین روز جوانی به شبی برخیزد
بیداد مکن که مردم آزاری تو
در زیر لبی به یاربی برخیزد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۱
خواهی که ترا دولت ابرار رسد
مپسند که از تو بر کس آزار رسد
از مرگ میندیش و غم رزق مخور
کاین هر دو به وقت خویش ناچار رسد
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۹
کی حال فتاده هرزه گردی داند
بی‌درد کجا لذت دردی داند
نامرد به چیزی نخرد مردان را
مردی باید که قدر مردی داند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۰
این عمر به ابر نوبهاران ماند
این دیده به سیل کوهساران ماند
ای دوست چنان بزی که بعد از مردن
انگشت گزیدنی به یاران ماند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۷
قومی ز خیال در غرور افتادند
و ندر طلب حور و قصور افتادند
قومی متشککند و قومی به یقین
از کوی تو دور دور دور افتادند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۳
یارم همه نیش بر سر نیش زند
گویم که مزن ستیزه را بیش زند
چون در دل من مقام دارد شب و روز
میترسم از آنکه نیش بر خویش زند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۴
آن کس که به کوه ظلم خرگاه زند
خود را به دم آه سحرگاه زند
ای راهزن از دور مکافات بترس
راهی که زنی ترا همان راه زند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۵
خوبان همه صید صبح خیزان باشند
در بند دعای اشک ریزان باشند
تا تو سگ نفس را به فرمان باشی
آهو چشمان ز تو گریزان باشند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۷
عاشق همه دم فکر غم دوست کند
معشوق کرشمه‌ای که نیکوست کند
ما جرم و گنه کنیم و او لطف و کرم
هر کس چیزی که لایق اوست کند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۹
با شیر و پلنگ هر که آمیز کند
از تیر دعای فقر پرهیز کند
آه دل درویش به سوهان ماند
گر خود نبرد برنده را تیز کند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۰
خواهی که خدا کار نکو با تو کند
ارواح ملایک همه رو با تو کند
یا هر چه رضای او در آنست بکن
یا راضی شو هر آنچه او با تو کند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۴
نی دیده بود که جستجویش نکند
نی کام و زبان که گفتگویش نکند
هر دل که درو بوی وفایی نبود
گر پیش سگ افگنند بویش نکند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۸
گر عدل کنی بر جهانت خوانند
ور ظلم کنی سگ عوانت خوانند
چشم خردت باز کن و نیک ببین
تا زین دو کدام به که آنت خوانند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶۱
مردان رهش میل به هستی نکنند
خودبینی و خویشتن پرستی نکنند
آنجا که مجردان حق می نوشند
خم خانه تهی کنند و مستی نکنند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶۳
مردان تو دل به مهر گردون ننهند
لب بر لب این کاسهٔ پر خون ننهند
در دایرهٔ اهل وفا چون پرگار
گر سر بنهند پای بیرون ننهند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶۴
دشمن چو به ما درنگرد بد بیند
عیبی که بر ماست یکی صد بیند
ما آینه‌ایم، هر که در ما نگرد
هر نیک و بدی که بیند از خود بیند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶۵
کامل ز یکی هنر ده و صد بیند
ناقص همه جا معایب خود بیند
خلق آینهٔ چشم و دل یکدگرند
در آینه نیک نیک و بد بد بیند
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۲
فردا که زوال شش جهت خواهد بود
قدر تو به قدر معرفت خواهد بود
در حسن صفت کوش که در روز جزا
حشر تو به صورت صفت خواهد بود
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۳
گر ملک تو شام و گر یمن خواهد بود
وز سر حد چین تا به ختن خواهد بود
روزی که ازین سرا کنی عزم سفر
همراه تو هفت گز کفن خواهد بود