گوهرین (گنجینه های مکتوب) :: جستجو در گوهرین

عبارت شما انتخاب منبع

دقیقا همین عبارت جستجو شود

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۸۵۸

نمایش متن گوهر برو به گوهر

همواره خوشی و دلکشی نامیزد
هشدار مکن کژ که قدح میریزد
در عالم باد خاک بر سر کردن
شک نیست که هر لحظه غباری خیزد

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۸۸۱

نمایش متن گوهر برو به گوهر

ای مرد سماع معده را خالی دار
زیرا چو تهیست نی کند نالهٔ زار
چون پر کردی شکم ز لوت بسیار
خالی مانی ز دلبر و بوس و کنار

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۸۸۵

نمایش متن گوهر برو به گوهر

با همت باز باش و یا هیبت شیر
در مخزن جان درآی با دیدهٔ سیر
رو زود بدانجا که نه زود است و نه دیر
بر بالا رو که خود نه بالا است نه زیر

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۸۸۷

نمایش متن گوهر برو به گوهر

تا بتوانی مدام می‌باش به ذکر
کز ذکر ترا راه نمایند به فکر
محرم چو شدی در حرم اجلالش
بینی به یقین جمال معشوقهٔ بکر

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۹۴۳

نمایش متن گوهر برو به گوهر

امروز مرو از برم ای یار بساز
ای گلبن صد برگ بدین خار بساز
ای عشوه فروش با خریدار بساز
ای ماه تمام با شب تار بساز

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۹۸۸

نمایش متن گوهر برو به گوهر

مر تشنهٔ عشق را شرابیست مترس
بی‌آب شدی پیش تو آبیست مترس
گنجی تو اگر بیت خرابیست مترس
بیدار شو از جهان که خوابیست مترس

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۰۴۷

نمایش متن گوهر برو به گوهر

الجوهر فقر و سوی الفقر عرض
الفقر شفاء و سوی الفقر مرض
العالم کله خداع و غرور
والفقر من العالم کنزو غرض

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۱۰۶

نمایش متن گوهر برو به گوهر

کاچی سازی که روز برفست و وحل
دانی که ز بهر چیست این رسم و عمل
یعنی که به صورت او نم و تر، میریست
این در معنی نبات و کاچیست و عسل

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۱۶۰

نمایش متن گوهر برو به گوهر

ای دل چو بهر خسی نشینی چکنم
وز باغ مدام گل نچینی چکنم
عالم همه از جمال او روشن شد
تو دیده نداری که ببینی چکنم

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۳۰۱

نمایش متن گوهر برو به گوهر

لا الفجر بقینة و لا شرب مدام
الفخر لمن یطعن فی یوم زحام
من یبدل روحه به سیف و سهام
یستأهل آن یقعدو الناس قیام

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۴۵۵

نمایش متن گوهر برو به گوهر

چون بنده نه‌ای ندای شاهی میزن
تیر نظر آنچنانکه خواهی میزن
چون از خود و غیر خود مسلم گشتی
بی‌خود بنشین کوس الهی میزن

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۴۶۱

نمایش متن گوهر برو به گوهر

در بحر کرم حرص و حسد پیمودن
وین آب خوشی ز همدگر بربودن
ماهی ننهد آب ذخیره هرگز
چون بی‌دریا هیچ نخواهد بودن

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۵۸۸

نمایش متن گوهر برو به گوهر

نی هرکه کند رقص و جهد بالا او
در فقر بود گزیده و والا او
مسجود ملک تا نشود چون آدم
عالم نشود به عالم اسما او

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۶۷۷

نمایش متن گوهر برو به گوهر

از کم خوردن زیرک و هشیار شوی
وز پرخوردن ابله و بیکار شوی
پرخواری تو جمله ز پرخواری تست
کم‌خوار شوی اگر تو کم‌خوار شوی

مولوی : رباعیات

رباعی شمارهٔ ۱۹۳۲

نمایش متن گوهر برو به گوهر

گر یک نفسی واقف اسرار شوی
جانبازی را به جان خریدار شوی
تا منست خود تو تا ابد تیره‌ستی
چون مست از او شوی تو هشیار شوی