عبارات مورد جستجو در ۸۷۵۷ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۱
دل همچو کبوتر است و شاهد باز است
تا ظن نبری که شیخ شاهد باز است
بر شاهد اگر ز روی معنی نگری
بر تو در حق ز روی شاهد باز است
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۷
آئینهٔ حضرت الهی دل تو است
گنجینه و گنج پادشاهی دل تو است
دل بحر محیط است و در او دُر یتیم
در صدفی چنین که خواهی دل توست
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸
گنجینه و گنج پادشاهی دل تو است
وان مظهر الطاف الهی دل تو است
مجموعهٔ مجموع کمالات وجود
از دل بطلب که هر چه خواهی دل تو است
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۰
این نقش خیال عالمش می ‌خوانند
جانی دارد که آدمش می‌ خوانند
روحی است که روح اولش می‌ گویند
چون اوست تمام خاتمش می‌ خوانند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
ای دوست حجاب ما ز ما خواهد بود
وین مایی ما حجاب ما خواهد بود
چون مایی ما ز ما بر افتد به یقین
بی مایی ما همه خدا خواهد بود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۲
توحید عوام عاقلان می دانند
توحید خواص عارفان می دانند
توحید و موحد موحد دریاب
خوش توحیدی موحدان می دانند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۷
از آتش عشق شمعی افروخته اند
پروانهٔ جان عاشقان سوخته اند
در مجمر سینه عود دل می سوزد
آتشبازی به عاشق آموخته اند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۱
هر باده که از حضرت الله دهند
بی منت ساقی به سحرگاه دهند
خواهی که کمال معرفت دریابی
از خود بگذر تا به خودت راه دهند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۴
انسان خوشی محققی پیش آید
صد دل به دمی ز دلبران برباید
آن نور دو چشم نعمت الله بود
حق بیند و حق به مردمان بنماید
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۶
آن یار فقیر این و آنش نبود
سرمایهٔ سود و هم زیانش نبود
در کتم عدم مست و خراب افتاده
او را خبر از نام و نشانش نبود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۶
محبوب جمال خود به آدم بخشید
سرّ حرمش به یار محرم بخشید
هر نقد که در خزانهٔ عالم بود
سلطان به کرم به جود عالم بخشید
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۳
ای عقل بو که عشق خلاقی شد
عشق آمد و راه زهد زراقی شد
میخانه چو گرم گشت و رندان کامل
سلطان خرابات به خود ساقی شد
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۳
میخانه ذوق در گشادیم دگر
لب بر لب جام می نهادیم دگر
در کوی خرابات مغان رندانه
سرمست به خاک ره فتادیم دگر
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۹
فرزند عزیز قرةالعین پدر
بی ما به هوای خود برد عمر به سر
مشغول به دیگران و ما را مشغول
نه میل پدر دارد و نه مهر پسر
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۱
مخلوق خدا همه نکو می دارش
تعظیم همه برای او می دارش
هر آینه ای که در نظر می آری
آن آینه را تو روبرو می دارش
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۲
این جام و شراب جسم و جان دریابش
آن غیب و شهادت جان دریابش
در هر چه نظر کنی نکو می بینش
در صورت و معنی این و آن دریابش
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۱
ما یافته ایم آنچه ما یافته ایم
گم کردهٔ خود را به خدا یافته ایم
گنجی که نیافت هیچکس در عالم
وایافته ایم نیک وایافته ایم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۴
ما درویشیم پادشاهی بخشیم
ملکی از ماه تا به ماهی بخشیم
عالم چه بود که در زمان بخشش
مجموع خزائن الهی بخشیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۸
در کتم عدم سریر شاهی داریم
وان مملکت نامتناهی داریم
عالم همه داریم ولیکن چه کنیم
چون گنج معارف الهی داریم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۵
ترکیب بدن که چار حرف است مدام
زان چار حروف نعمت‌اللّه شده نام
چون حرف ز یاد نعمت‌اللّه برفت
اللّه ظهور کرد و اللّه و سلام