عبارات مورد جستجو در ۴۱ گوهر پیدا شد:
مهستی گنجوی : رباعیات
رباعی شمارۀ ۸۱
شوی زن نوجوان اگر پیر بود
تا پیر شود همیشه دلگیر بود
آری مثل است این که گویند زنان
در پهلوی زن تیر به از پیر بود
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۴۳
خسیس از هنرپیشگان عیب بیند
مگس بیشتر بر جراحت نشیند
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۴۴
از نمدپوشان زبان طعن را کوتاه دار
کز نمد سالم نمی آید برون دندان مار
فرخی سیستانی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۴
نیکو مثلی زده ست شاها دستور
بز را چه به انجمن کشند و چه به سور
فرخی سیستانی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۳۷
تا زر نباشد به قدر سرمه
تا لاد نباشد به شبه لادن
فرخی سیستانی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۴۰
لیک نزدیک او چنان باشد
که سگ از دور می کند دوله
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۷۹
کسی کرد نتوان ز زهر انگبین
نسازد ز ریکاشه کس پوستین
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۱
سر که یابد گسسته کیسنه را
دور باشد بتاوه کرسنه را
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۲
نتوان ساخت از کدو گوداب
نه ز ریکاشه جامۀ سنجاب
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۲۸
آب و آتش بهم نیامیزد
بالوایه ز خاک بگریزد
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۲۹
هر که را رهبری کلاغ کند
بی گمان دل بدخمه داغ کند
کمال خجندی : معمیات
شمارهٔ ۴
عیدی دیدم سر علم افتاد
فی الحال بجایش سر سنج بستم
جلال عضد : مفردات
شمارهٔ ۷
شیراز از تعدّی قاضی خراب شد
این مور بین که ملک سلیمان خراب کرد
جلال عضد : مفردات
شمارهٔ ۱۴
شیر بی زور و میر بی لشکر
یوسف بدلقا علی جعفر
سلیم تهرانی : قطعات
شمارهٔ ۲۲ - زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد
زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد
ناچار گزیری نبود همنفسی را
پیداست بر ارباب فراست که ندارد
افشاندن دم فایده، اسب مگسی را
عمعق بخاری : مقطعات و اشعار پراکنده
شمارهٔ ۱۹
هرگز نبود خار بشوری چو نمک
وز کاه چگونه می بسازند کسک؟
اثیر اخسیکتی : مفردات
شمارهٔ ۱
درامثال عجم گویند خسرو هم نکوداند
که روز اول و آخر نکودارند مهمان را
نظام قاری : فردیات
شمارهٔ ۱۵
نجار! اگر نکو نزنی میخ را به در
هر جامه که می بدرد در ضمان تست
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۴۲ - به شاهد لغت سوسمار، بمعنی جانوری که ضب گویندش بتازی
چنان باد در آرد بخویشتن
که میگوئی خوردست سوسمار
صغیر اصفهانی : قطعات
شمارهٔ ۲۹ - قطعه
این شنیدی که نکته پردازی
پی تحقیق با ظریفی گفت
چیست شیرین‌تر از عسل گفتا
اگر آید به دست سرکهٔ مفت