عبارات مورد جستجو در ۳۸۶ گوهر پیدا شد:
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
رهروان ...
مولانا خالد نقشبندی : غزلیات
غزل شماره ۴۷
چه دولت بود یا رب دوش من در خواب می دیدم
که نخل مدعا را پر بر و شاداب می دیدم
سکندر بهر آب زندگی ظلمت برید و من
به تاریکی شب سرچشمه آن آب می دیدم
نگه مل، چهره گل، خط سنبل و قد سرو و لب شکر
مژه نشتر وش و کاکل چو مشک ناب می دیدم
قیامت می نمود از قامت و می گفت قدقامت
به روی خویشتن حیران شده محراب می دیدم
شب یلدا به روی روز رستاخیز شد پیدا
ندانم یا دو زلفت پر ز پیچ و تاب می دیدم
زین تشبیه های نامناسب صد معاذالله
که بالله در جهان مانند او نایاب می دیدم
به خاک پاش می غلتیدم و شکرانه می کردم
تو گویی خویش را بر بستر سنجاب میدیدم
ز شوق شمع رویش جمله اعضایم به رقص آمد
ز هر مویش به بند جان دو صد قلاب میدیدم
ندیدم زان شب فرخنده صبحی پرتو افکن تر
اگرچه کلبه را بی شمع و بی مهتاب می دیدم
تنم یکباره شد چشم از برای دیدن رویش
به هر عضوی جمال آن گل سیراب می دیدم
اشارت بر بشارت بود خالد خواب دوشینم
که من بیمارم و گلشکر و عناب می دیدم
که نخل مدعا را پر بر و شاداب می دیدم
سکندر بهر آب زندگی ظلمت برید و من
به تاریکی شب سرچشمه آن آب می دیدم
نگه مل، چهره گل، خط سنبل و قد سرو و لب شکر
مژه نشتر وش و کاکل چو مشک ناب می دیدم
قیامت می نمود از قامت و می گفت قدقامت
به روی خویشتن حیران شده محراب می دیدم
شب یلدا به روی روز رستاخیز شد پیدا
ندانم یا دو زلفت پر ز پیچ و تاب می دیدم
زین تشبیه های نامناسب صد معاذالله
که بالله در جهان مانند او نایاب می دیدم
به خاک پاش می غلتیدم و شکرانه می کردم
تو گویی خویش را بر بستر سنجاب میدیدم
ز شوق شمع رویش جمله اعضایم به رقص آمد
ز هر مویش به بند جان دو صد قلاب میدیدم
ندیدم زان شب فرخنده صبحی پرتو افکن تر
اگرچه کلبه را بی شمع و بی مهتاب می دیدم
تنم یکباره شد چشم از برای دیدن رویش
به هر عضوی جمال آن گل سیراب می دیدم
اشارت بر بشارت بود خالد خواب دوشینم
که من بیمارم و گلشکر و عناب می دیدم
ایرج میرزا : قطعه ها
هجو اسب
فرمان روای شرق که عمرش دراز باد
می خواست زحمت من درویش کم کند
از پیری و پیادگی و راه های دور
فرسوده دید و خواست که آسوده ام کند
اسبی کرم نمود که از رم به خاطرم
اندوه روی انده و غم روی غم کند
اسبی کرم نمود که چون گردمش سوار
صد رم به جای یک رم در هر قدم کند
اسبی که هر که خواست سوارش شود نخست
باید قلم گرفته وصایا رقم کند
گر فی المثل به دیدن احباب می رود
اول وداع با همه اهل و خدم کند
گر گاه گاه اسب کسان می کنند رم
این اسب رم قدم به قدم دمبدم کند
باشد درم عزیز ولیکن سوار او
چون لفظ رم در اوست هراس از درم کند
گویی که جن نموده در اندام او حلول
بیچاره از قیافه خود نیز رم کند
بر تخته سنگی ار گذرد در کنار راه
باد افتدش به بینی و لب ها ورم کند
سازد دو گوش تیز و دو چشم آورد به رقص
هی از دماغ و سینه برون باد و دم کند
گویی مگر که سنگ پلنگیست تیز چنگ
کش پنجه بی درنگ فرو در شکم کند
یک پا رود به پیش و دو پا می رود به پس
یک ذرع راه را دو سه نوبت قدم کند
ور هی کنی به خشم دو دست و دو پای خویش
این را ستون نماید و آن را علم کند
گویی که شکوه می کند از من به کردگار
کاین بد سوار بر من بد زین ستم کند
رقاص وار چرخ زند بر سر دو پای
گاهی بغل بدزدد و گه شانه خم کند
ور ضربتش زنی که نهد دست بر زمین
فورا بنا به جفت و لگد پشت هم کند
گر فی المثل چنار کلانی به دشت بود
با ساق و زین چنار کلان را قلم کند
از بس عنان او را باید کشید سخت
چشم سوار را ز تعب پر ز نم کند
از سرکشی عروق بر اندام راکبش
سخت و سطبر و سرخ چو شاخ بقم کند
ناگفته نگذریم که این اسب خوش خصال
تنها نه گاه گیر بود، سرفه هم کند
در روی زین به رقص در آرد سوار را
زان سرفه های سخت که با زیر و بم کند
روزی دو تخم مرغ کنم در گلوی او
تا سینه ملتئم شود و سرفه کم کند
گویند فلفلش بگذارم به زیر دم
گر آرزو کنم که دم خود علم کند
هر چند با سوابق خدمت از این حقیر
ممدوح نیست داده ممدوح ذم کند
عاقل کسی بود که به او هر چه می دهند
لا و نعم نگوید و شکر نعم کند
لیکن مرا چه چاره که این اسب گاه گیر
ترسم روانه ام به دیار عدم کند
من فکر خویش نیستم اندیشه زان کنم
کو خواجه را به کشتن من متهم کند
سمست بر وجود من این اسب زودتر
باید خدایگان اجل دفع سم کند
یا اسب را بگیرد و بخشد به دیگری
آن گه یکی که رم ننماید کرم کند
یا گر عطیه باز نگیرد خدایگان
یک اسب خاصه نیز به این اسب ضم کند
می خواست زحمت من درویش کم کند
از پیری و پیادگی و راه های دور
فرسوده دید و خواست که آسوده ام کند
اسبی کرم نمود که از رم به خاطرم
اندوه روی انده و غم روی غم کند
اسبی کرم نمود که چون گردمش سوار
صد رم به جای یک رم در هر قدم کند
اسبی که هر که خواست سوارش شود نخست
باید قلم گرفته وصایا رقم کند
گر فی المثل به دیدن احباب می رود
اول وداع با همه اهل و خدم کند
گر گاه گاه اسب کسان می کنند رم
این اسب رم قدم به قدم دمبدم کند
باشد درم عزیز ولیکن سوار او
چون لفظ رم در اوست هراس از درم کند
گویی که جن نموده در اندام او حلول
بیچاره از قیافه خود نیز رم کند
بر تخته سنگی ار گذرد در کنار راه
باد افتدش به بینی و لب ها ورم کند
سازد دو گوش تیز و دو چشم آورد به رقص
هی از دماغ و سینه برون باد و دم کند
گویی مگر که سنگ پلنگیست تیز چنگ
کش پنجه بی درنگ فرو در شکم کند
یک پا رود به پیش و دو پا می رود به پس
یک ذرع راه را دو سه نوبت قدم کند
ور هی کنی به خشم دو دست و دو پای خویش
این را ستون نماید و آن را علم کند
گویی که شکوه می کند از من به کردگار
کاین بد سوار بر من بد زین ستم کند
رقاص وار چرخ زند بر سر دو پای
گاهی بغل بدزدد و گه شانه خم کند
ور ضربتش زنی که نهد دست بر زمین
فورا بنا به جفت و لگد پشت هم کند
گر فی المثل چنار کلانی به دشت بود
با ساق و زین چنار کلان را قلم کند
از بس عنان او را باید کشید سخت
چشم سوار را ز تعب پر ز نم کند
از سرکشی عروق بر اندام راکبش
سخت و سطبر و سرخ چو شاخ بقم کند
ناگفته نگذریم که این اسب خوش خصال
تنها نه گاه گیر بود، سرفه هم کند
در روی زین به رقص در آرد سوار را
زان سرفه های سخت که با زیر و بم کند
روزی دو تخم مرغ کنم در گلوی او
تا سینه ملتئم شود و سرفه کم کند
گویند فلفلش بگذارم به زیر دم
گر آرزو کنم که دم خود علم کند
هر چند با سوابق خدمت از این حقیر
ممدوح نیست داده ممدوح ذم کند
عاقل کسی بود که به او هر چه می دهند
لا و نعم نگوید و شکر نعم کند
لیکن مرا چه چاره که این اسب گاه گیر
ترسم روانه ام به دیار عدم کند
من فکر خویش نیستم اندیشه زان کنم
کو خواجه را به کشتن من متهم کند
سمست بر وجود من این اسب زودتر
باید خدایگان اجل دفع سم کند
یا اسب را بگیرد و بخشد به دیگری
آن گه یکی که رم ننماید کرم کند
یا گر عطیه باز نگیرد خدایگان
یک اسب خاصه نیز به این اسب ضم کند
ایرج میرزا : قطعه ها
آب حیات
آب حیات است پدر سوخته
حَبِّ نبات است پدر سوخته
وه چه سیه چرده و شیرین لب است
چون شکلات است پدر سوخته
آب شود گر به دهانش بری
توت هرات است پدر سوخته
تا بتوانیش بگیر و بکن
صَوم و صَلات است پدر سوخته
می نرسد جز به فرومایگان
خمس و زکات است پدر سوخته
سخت بود ره به دلش یافتن
حصن کلات است پدرسوخته
تنگ دهان، موی میان، دل سیاه
عین دوات است پدر سوخته
احمد و از مهر چنین منصرف
خصم نجات است پدر سوخته
با همه ناراستی و بد دلی
خوش حرکات است پدر سوخته
قافیه هر چند غلط می شود
باب لواط است پدر سوخته
حَبِّ نبات است پدر سوخته
وه چه سیه چرده و شیرین لب است
چون شکلات است پدر سوخته
آب شود گر به دهانش بری
توت هرات است پدر سوخته
تا بتوانیش بگیر و بکن
صَوم و صَلات است پدر سوخته
می نرسد جز به فرومایگان
خمس و زکات است پدر سوخته
سخت بود ره به دلش یافتن
حصن کلات است پدرسوخته
تنگ دهان، موی میان، دل سیاه
عین دوات است پدر سوخته
احمد و از مهر چنین منصرف
خصم نجات است پدر سوخته
با همه ناراستی و بد دلی
خوش حرکات است پدر سوخته
قافیه هر چند غلط می شود
باب لواط است پدر سوخته
نهج البلاغه : حکمت ها
علت دنيا دوستى
مفاتیح الجنان : دعا بعد از زیارت هر یک از ائمه (ع)
دعایى با مضامین عالی بعد از زیارت هر یک از ائمه (ع)
دعایی است با مضامین بسیار بلند که پس از زیارت هر یک از امامان(علیهم السلام) خوانده می شود و این دعا را سید ابن طاووس، در کتاب «مصباح الزائر»، بعد از این «زیارت جامعه» نقل فرموده است و آن دعای شریف این است:
اللّهُمَّ إِنِّی زُرْتُ هذَا الْإِمامَ مُقِرّاً بِإِمامَتِهِ، مُعْتَقِداً لِفَرْضِ طاعَتِهِ، فقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ بِذُنُوبِی وَعُیوبِی وَمُوبِقاتِ آثامِی وَکثْرَةِ سَیئاتِی وَخَطایای وَمَا تَعْرِفُهُ مِنِّی، مُسْتَجِیراً بِعَفْوِک، مُسْتَعِیذاً بِحِلْمِک، راجِیاً رَحْمَتَک، لاجِئاً إِلَی رُکنِک، عائِذاً بِرَأْفَتِک، مُسْتَشْفِعاً بِوَلِیک وَابْنِ أَوْلِیائِک، وَصَفِیک وَابْنِ أَصْفِیائِک، وَأَمِینِک وَابْنِ أُمَنائِک، وَخَلِیفَتِک وَابْنِ خُلَفائِک، الَّذِینَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلی رَحْمَتِک وَرِضْوانِک وَالذَّرِیعَةَ إِلی رَأْفَتِک وَغُفْرانِک.
اللّهُمَّ وَأَوَّلُ حاجَتِی إِلَیک أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی عَلَی کثْرَتِها، وَأَنْ تَعْصِمَنِی فِیما بَقِی مِنْ عُمْرِی، وَتُطَهِّرَ دِینِی مِمَّا یدَنِّسُهُ وَیشِینُهُ وَیزْرِی بِهِ وَتَحْمِیهُ مِنَ الرَّیبِ وَالشَّک وَالْفَسادِ وَالشِّرْک؛ وَتُثَبِّتَنِی عَلَی طاعَتِک وَطاعَةِ رَسُولِک وَذُرِّیتِهِ النُّجَباءِ السُّعَداءِ صَلَواتُک عَلَیهِمْ وَرَحْمَتُک وَسَلامُک وَبَرَکاتُک، وَتُحْیینِی مَا أَحْییتَنِی عَلَی طاعَتِهِمْ، وَتُمِیتَنِی إِذا أَمَتَّنِی عَلَی طاعَتِهِمْ، وَأَنْ لَا تَمْحُوَ مِنْ قَلْبِی مَوَدَّتَهُمْ وَمَحَبَّتَهُمْ وَبُغْضَ أَعْدائِهِمْ وَمُرافَقَةَ أَوْلِیائِهِمْ وَبِرَّهُمْ،
وَأَسْأَلُک یا رَبِّ أَنْ تَقْبَلَ ذلِک مِنِّی وَتُحَبِّبَ إِلَی عِبادَتَک وَالْمُواظَبَةَ عَلَیها وَتُنَشِّطَنِی لَها، وَتُبَغِّضَ إِلَی مَعاصِیک وَمَحارِمَک وَتَدْفَعَنِی عَنْها، وَتُجَنِّبَنِی التَّقْصِیرَ فِی صَلَواتِی وَالاسْتِهانَةَ بِها وَالتَّرَاخِی عَنْها، وَتُوَفِّقَنِی لِتَأْدِیتِها کما فَرَضْتَ وَأَمَرْتَ بِهِ عَلَی سُنَّةِ رَسُولِک صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ وَرَحْمَتُک وَبَرَکاتُک خُضُوعاً وَخُشُوعاً، وَتَشْرَحَ صَدْرِی لِإِیتاءِ الزَّکاةِ، وَ إِعْطاءِ الصَّدَقاتِ وَبَذْلِ الْمَعْرُوفِ وَالْإِحْسانِ إِلی شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَمُواساتِهِمْ؛ وَلَا تَتَوَفَّانِی إِلّا بَعْدَ أَنْ تَرْزُقَنِی حَجَّ بَیتِک الْحَرامِ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیک وَقُبُورِ الْأَئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلامُ،
وَأَسْأَلُک یا رَبِّ تَوْبَةً نَصُوحاً تَرْضاها، وَنِیةً تَحْمَدُها، وَعَمَلاً صالِحاً تَقْبَلُهُ، وَأَنْ تَغْفِرَ لِی وَتَرْحَمَنِی إِذا تَوَفَّیتَنِی وَتُهَوِّنَ عَلَی سَکراتِ الْمَوْتِ، وَتَحْشُرَنِی فِی زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وَعَلَیهِمْ، وَتُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِک، وَتَجْعَلَ دَمْعِی غَزِیراً فِی طاعَتِک، وَعَبْرَتِی جارِیةً فِیمَا یقَرِّبُنِی مِنْک، وَقَلْبِی عَطُوفاً عَلَی أَوْلِیائِک، وَتَصُونَنِی فِی هذِهِ الدُّنْیا مِنَ الْعَاهاتِ وَالْآفاتِ وَالْأَمْراضِ الشَّدِیدَةِ وَالْأَسْقامِ الْمُزْمِنَةِ وَجَمِیعِ أَنْواعِ الْبَلاءِ وَالْحَوادِثِ؛
وَتَصْرِفَ قَلْبِی عَنِ الْحَرامِ، وَتُبَغِّضَ إِلَی مَعاصِیک، وَتُحَبِّبَ إِلَی الْحَلالَ، وَتَفْتَحَ لِی أَبْوابَهُ وَتُثَبِّتَ نِیتِی وَفِعْلِی عَلَیهِ وَتَمُدَّ فِی عُمْرِی، وَتُغْلِقَ أَبْوابَ الْمِحَنِ عَنِّی، وَلَا تَسْلُبَنِی مَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَی وَلَا تَسْتَرِدَّ شَیئاً مِمَّا أَحْسَنْتَ بِهِ إِلَی، وَلَا تَنْزِعْ مِنِّی النِّعَمَ الَّتِی أَنْعَمْتَ بِها عَلَی، وَتَزِیدَ فِیما خَوَّلْتَنِی وَتُضاعِفَهُ أَضْعافاً مُضاعَفَةً، وَتَرْزُقَنِی مالاً کثِیراً واسِعاً سائِغاً هَنِیئاً نامِیاً وافِیاً وَعِزَّاً باقِیاً کافِیاً، وَجاهاً عَرِیضاً مَنِیعاً، وَ نِعْمَةً سابِغَةً عامَّةً، وَتُغْنِینِی بِذلِک عَنِ الْمَطالِبِ الْمُنَکدَةِ وَالْمَوارِدِ الصَّعْبَةِ، وَتُخَلِّصَنِی مِنْها مُعافی فِی دِینِی وَنَفْسِی وَوَلَدِی وَمَا أَعْطَیتَنِی وَمَنَحْتَنِی؛
وَتَحْفَظَ عَلَی مالِی وَجَمِیعَ ما خَوَّلْتَنِی، وَتَقْبِضَ عَنِّی أَیدِی الْجَبابِرَةِ، وَتَرُدَّنِی إِلی وَطَنِی، وَتُبَلِّغَنِی نِهایةَ أَمَلِی فِی دُنْیای وَآخِرَتِی، وَتَجْعَلَ عاقِبَةَ أَمْرِی مَحْمُودَةً حَسَنَةً سَلِیمَةً، وَتَجْعَلَنِی رَحِیبَ الصَّدْرِ، واسِعَ الْحالِ، حَسَنَ الْخُلْقِ، بَعِیداً مِنَ الْبُخْلِ وَالْمَنْعِ وَالنِّفاقِ وَالْکذْبِ وَالْبَهْتِ وَقَوْلِ الزُّورِ، وَتُرْسِخَ فِی قَلْبِی مَحَبَّةَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَشِیعَتِهِمْ، وَتَحْرُسَنِی یا رَبِّ فِی نَفْسِی وَأَهْلِی وَمالِی وَوَلَدِی وَأَهْلِ حُزانَتِی وَ إِخْوانِی وَأَهْلِ مَوَدَّتِی وَذُرِّیتِی بِرَحْمَتِک وَجُودِک.
اللّهُمَّ هذِهِ حاجاتِی عِنْدَک وَقَدِ اسْتَکثَرتُها لِلُؤْمِی وَشُحِّی وَهِی عِنْدَک صَغِیرَةٌ حَقِیرَةٌ وَعَلَیک سَهْلَةٌ یسِیرَةٌ، فَأَسْأَلُک بِجاهِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَعَلَیهِمُ السَّلامُ عِنْدَک، وَبِحَقِّهِمْ عَلَیک، وَبِمَا أَوْجَبْتَ لَهُمْ وَبِسائِرِ أَنْبِیائِک وَرُسُلِک وَأَصْفِیائِک وَأَوْلِیائِک الْمُخْلَصِینَ مِنْ عِبادِک، وَبِاسْمِک الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ لَمَّا قَضَیتَها کلَّها وَأَسْعَفْتَنِی بِها وَلَمْ تُخَیبْ أَمَلِی وَرَجائِی؛
اللّهُمَّ وَشَفِّعْ صاحِبَ هذَا الْقَبْرِ فِی، یا سَیدِی، یا وَلِی اللّهِ، یا أَمِینَ اللّهِ، أَسْأَلُک أَنْ تَشْفَعَ لِی إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی هذِهِ الْحاجاتِ کلِّها بِحَقِّ آبائِک الطَّاهِرِینَ وَبِحَقِّ أَوْلادِک الْمُنْتَجَبِینَ، فَإِنَّ لَک عِنْدَ اللّهِ تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُهُ الْمَنْزِلَةَ الشَّرِیفَةَ، وَالْمَرْتَبَةَ الْجَلِیلَةَ، وَالْجاهَ الْعَرِیضَ.
اللّهُمَّ لَوْ عَرَفْتُ مَنْ هُوَ أَوْجَهُ عِنْدَک مِنْ هذَا الْإِمامِ وَمِنْ آبائِهِ وَأَبْنائِهِ الطَّاهِرِینَ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَالصَّلاةُ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائِی وَقَدَّمْتُهُمْ أَمامَ حاجَتِی وَطَلِباتِی هذِهِ، فَاسْمَعْ مِنِّی، وَاسْتَجِبْ لِی، وَافْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛
اللّهُمَّ وَمَا قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْأَلَتِی، وَعَجَزَتْ عَنْهُ قُوَّتِی وَلَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتِی مِنْ صالِحِ دِینِی وَدُنْیای وَآخِرَتِی فَامْنُنْ بِهِ عَلَی وَاحْفَظْنِی وَاحْرُسْنِی وَهَبْ لِی وَاغْفِرْلِی، وَمَنْ أَرادَنِی بِسُوءٍ أَوْ مَکرُوهٍ، مِنْ شَیطانٍ مَرِیدٍ، أَوْ سُلْطانٍ عَنِیدٍ، أَوْ مُخالِفٍ فِی دِینٍ، أَوْ مُنازِعٍ فِی دُنْیا، أَوْ حاسِدٍ عَلَی نِعْمَةً، أَوْ ظالِمٍ أَوْ باغٍ، فَاقْبِضْ عَنِّی یدَهُ، وَاصْرِفْ عَنِّی کیدَهُ، وَاشْغَلْهُ عَنِّی بِنَفْسِهِ، وَاکفِنِی شَرَّهُ وَشَرَّ أَتْباعِهِ وَشَیاطِینِهِ، وَأَجِرْنِی مِنْ کلِّ مَا یضُرُّنِی وَیجْحِفُ بِی، وَأَعْطِنِی جَمِیعَ الْخَیرِ کلَِّهُ مِمَّا أَعْلَمُ وَمِمَّا لَاأَعْلَمُ؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْلِی وَ لِوالِدَی، وَلِإِخْوانِی وَأَخَواتِی، وَأَعْمامِی وَعَمَّاتِی، وَأَخْوالِی وَخالاتِی، وَأَجْدادِی وَجَدَّاتِی، وَأَوْلادِهِمْ وَذَرارِیهِمْ وَأَزْواجِی وَذُرِّیاتِی، وَأَقْرِبائِی وَأَصْدِقائِی وَجِیرانِی وَ إِخْوانِی فِیک مِنْ أَهْلِ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ، وَ لِجَمِیعِ أَهْلِ مَوَدَّتِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ الْأَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالْأَمْواتِ، وَ لِجَمِیعِ مَنْ عَلَّمَنِی خَیراً، أَوْ تَعَلَّمَ مِنِّی عِلْماً.
اللّهُمَّ أَشْرِکهُمْ فِی صالِحِ دُعائِی وَزِیارَتِی لِمَشْهَدِ حُجَّتِک وَوَلِیک، وَأَشْرِکنِی فِی صالِحِ أَدْعِیتِهِمْ بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَبَلِّغْ وَلِیک مِنْهُمُ السَّلامَ، وَالسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، یا سَیدِی یا مَوْلای یا فلان بن فلان؛ (به جای این کلمه، نام امامی را که زیارت می کند و نام پدر آن بزرگوار را بگوید)
صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَعَلَی رُوحِک وَبَدَنِک، أَنْتَ وَسِیلَتِی إِلَی اللّهِ وَذَرِیعَتِی إِلَیهِ وَلِی حَقُّ مُوالاتِی وَتَأْمِیلِی فَکنْ شَفِیعِی إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی الْوُقُوفِ عَلَی قِصَّتِی هذِهِ، وَصَرْفِی عَنْ مَوْقِفِی هذَا بِالنُّجْحِ بِمَا سَأَلْتُهُ کلِّهِ بِرَحْمَتِهِ وَقُدْرَتِهِ. اللّهُمَّ ارْزُقْنِی عَقْلاً کامِلاً، وَلُبّاً راجِحاً، وَعِزّاً باقِیاً، وَقَلْباً زَکیاً، وَعَمَلاً کثِیراً، وَأَدَباً بارِعاً، وَاجْعَلْ ذلِک کلَّهُ لِی وَلَا تَجْعَلْهُ عَلَی، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللّهُمَّ إِنِّی زُرْتُ هذَا الْإِمامَ مُقِرّاً بِإِمامَتِهِ، مُعْتَقِداً لِفَرْضِ طاعَتِهِ، فقَصَدْتُ مَشْهَدَهُ بِذُنُوبِی وَعُیوبِی وَمُوبِقاتِ آثامِی وَکثْرَةِ سَیئاتِی وَخَطایای وَمَا تَعْرِفُهُ مِنِّی، مُسْتَجِیراً بِعَفْوِک، مُسْتَعِیذاً بِحِلْمِک، راجِیاً رَحْمَتَک، لاجِئاً إِلَی رُکنِک، عائِذاً بِرَأْفَتِک، مُسْتَشْفِعاً بِوَلِیک وَابْنِ أَوْلِیائِک، وَصَفِیک وَابْنِ أَصْفِیائِک، وَأَمِینِک وَابْنِ أُمَنائِک، وَخَلِیفَتِک وَابْنِ خُلَفائِک، الَّذِینَ جَعَلْتَهُمُ الْوَسِیلَةَ إِلی رَحْمَتِک وَرِضْوانِک وَالذَّرِیعَةَ إِلی رَأْفَتِک وَغُفْرانِک.
اللّهُمَّ وَأَوَّلُ حاجَتِی إِلَیک أَنْ تَغْفِرَ لِی مَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی عَلَی کثْرَتِها، وَأَنْ تَعْصِمَنِی فِیما بَقِی مِنْ عُمْرِی، وَتُطَهِّرَ دِینِی مِمَّا یدَنِّسُهُ وَیشِینُهُ وَیزْرِی بِهِ وَتَحْمِیهُ مِنَ الرَّیبِ وَالشَّک وَالْفَسادِ وَالشِّرْک؛ وَتُثَبِّتَنِی عَلَی طاعَتِک وَطاعَةِ رَسُولِک وَذُرِّیتِهِ النُّجَباءِ السُّعَداءِ صَلَواتُک عَلَیهِمْ وَرَحْمَتُک وَسَلامُک وَبَرَکاتُک، وَتُحْیینِی مَا أَحْییتَنِی عَلَی طاعَتِهِمْ، وَتُمِیتَنِی إِذا أَمَتَّنِی عَلَی طاعَتِهِمْ، وَأَنْ لَا تَمْحُوَ مِنْ قَلْبِی مَوَدَّتَهُمْ وَمَحَبَّتَهُمْ وَبُغْضَ أَعْدائِهِمْ وَمُرافَقَةَ أَوْلِیائِهِمْ وَبِرَّهُمْ،
وَأَسْأَلُک یا رَبِّ أَنْ تَقْبَلَ ذلِک مِنِّی وَتُحَبِّبَ إِلَی عِبادَتَک وَالْمُواظَبَةَ عَلَیها وَتُنَشِّطَنِی لَها، وَتُبَغِّضَ إِلَی مَعاصِیک وَمَحارِمَک وَتَدْفَعَنِی عَنْها، وَتُجَنِّبَنِی التَّقْصِیرَ فِی صَلَواتِی وَالاسْتِهانَةَ بِها وَالتَّرَاخِی عَنْها، وَتُوَفِّقَنِی لِتَأْدِیتِها کما فَرَضْتَ وَأَمَرْتَ بِهِ عَلَی سُنَّةِ رَسُولِک صَلَواتُک عَلَیهِ وَآلِهِ وَرَحْمَتُک وَبَرَکاتُک خُضُوعاً وَخُشُوعاً، وَتَشْرَحَ صَدْرِی لِإِیتاءِ الزَّکاةِ، وَ إِعْطاءِ الصَّدَقاتِ وَبَذْلِ الْمَعْرُوفِ وَالْإِحْسانِ إِلی شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَمُواساتِهِمْ؛ وَلَا تَتَوَفَّانِی إِلّا بَعْدَ أَنْ تَرْزُقَنِی حَجَّ بَیتِک الْحَرامِ وَزِیارَةَ قَبْرِ نَبِیک وَقُبُورِ الْأَئِمَّةِ عَلَیهِمُ السَّلامُ،
وَأَسْأَلُک یا رَبِّ تَوْبَةً نَصُوحاً تَرْضاها، وَنِیةً تَحْمَدُها، وَعَمَلاً صالِحاً تَقْبَلُهُ، وَأَنْ تَغْفِرَ لِی وَتَرْحَمَنِی إِذا تَوَفَّیتَنِی وَتُهَوِّنَ عَلَی سَکراتِ الْمَوْتِ، وَتَحْشُرَنِی فِی زُمْرَةِ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وَعَلَیهِمْ، وَتُدْخِلَنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِک، وَتَجْعَلَ دَمْعِی غَزِیراً فِی طاعَتِک، وَعَبْرَتِی جارِیةً فِیمَا یقَرِّبُنِی مِنْک، وَقَلْبِی عَطُوفاً عَلَی أَوْلِیائِک، وَتَصُونَنِی فِی هذِهِ الدُّنْیا مِنَ الْعَاهاتِ وَالْآفاتِ وَالْأَمْراضِ الشَّدِیدَةِ وَالْأَسْقامِ الْمُزْمِنَةِ وَجَمِیعِ أَنْواعِ الْبَلاءِ وَالْحَوادِثِ؛
وَتَصْرِفَ قَلْبِی عَنِ الْحَرامِ، وَتُبَغِّضَ إِلَی مَعاصِیک، وَتُحَبِّبَ إِلَی الْحَلالَ، وَتَفْتَحَ لِی أَبْوابَهُ وَتُثَبِّتَ نِیتِی وَفِعْلِی عَلَیهِ وَتَمُدَّ فِی عُمْرِی، وَتُغْلِقَ أَبْوابَ الْمِحَنِ عَنِّی، وَلَا تَسْلُبَنِی مَا مَنَنْتَ بِهِ عَلَی وَلَا تَسْتَرِدَّ شَیئاً مِمَّا أَحْسَنْتَ بِهِ إِلَی، وَلَا تَنْزِعْ مِنِّی النِّعَمَ الَّتِی أَنْعَمْتَ بِها عَلَی، وَتَزِیدَ فِیما خَوَّلْتَنِی وَتُضاعِفَهُ أَضْعافاً مُضاعَفَةً، وَتَرْزُقَنِی مالاً کثِیراً واسِعاً سائِغاً هَنِیئاً نامِیاً وافِیاً وَعِزَّاً باقِیاً کافِیاً، وَجاهاً عَرِیضاً مَنِیعاً، وَ نِعْمَةً سابِغَةً عامَّةً، وَتُغْنِینِی بِذلِک عَنِ الْمَطالِبِ الْمُنَکدَةِ وَالْمَوارِدِ الصَّعْبَةِ، وَتُخَلِّصَنِی مِنْها مُعافی فِی دِینِی وَنَفْسِی وَوَلَدِی وَمَا أَعْطَیتَنِی وَمَنَحْتَنِی؛
وَتَحْفَظَ عَلَی مالِی وَجَمِیعَ ما خَوَّلْتَنِی، وَتَقْبِضَ عَنِّی أَیدِی الْجَبابِرَةِ، وَتَرُدَّنِی إِلی وَطَنِی، وَتُبَلِّغَنِی نِهایةَ أَمَلِی فِی دُنْیای وَآخِرَتِی، وَتَجْعَلَ عاقِبَةَ أَمْرِی مَحْمُودَةً حَسَنَةً سَلِیمَةً، وَتَجْعَلَنِی رَحِیبَ الصَّدْرِ، واسِعَ الْحالِ، حَسَنَ الْخُلْقِ، بَعِیداً مِنَ الْبُخْلِ وَالْمَنْعِ وَالنِّفاقِ وَالْکذْبِ وَالْبَهْتِ وَقَوْلِ الزُّورِ، وَتُرْسِخَ فِی قَلْبِی مَحَبَّةَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَشِیعَتِهِمْ، وَتَحْرُسَنِی یا رَبِّ فِی نَفْسِی وَأَهْلِی وَمالِی وَوَلَدِی وَأَهْلِ حُزانَتِی وَ إِخْوانِی وَأَهْلِ مَوَدَّتِی وَذُرِّیتِی بِرَحْمَتِک وَجُودِک.
اللّهُمَّ هذِهِ حاجاتِی عِنْدَک وَقَدِ اسْتَکثَرتُها لِلُؤْمِی وَشُحِّی وَهِی عِنْدَک صَغِیرَةٌ حَقِیرَةٌ وَعَلَیک سَهْلَةٌ یسِیرَةٌ، فَأَسْأَلُک بِجاهِ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِ وَعَلَیهِمُ السَّلامُ عِنْدَک، وَبِحَقِّهِمْ عَلَیک، وَبِمَا أَوْجَبْتَ لَهُمْ وَبِسائِرِ أَنْبِیائِک وَرُسُلِک وَأَصْفِیائِک وَأَوْلِیائِک الْمُخْلَصِینَ مِنْ عِبادِک، وَبِاسْمِک الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ لَمَّا قَضَیتَها کلَّها وَأَسْعَفْتَنِی بِها وَلَمْ تُخَیبْ أَمَلِی وَرَجائِی؛
اللّهُمَّ وَشَفِّعْ صاحِبَ هذَا الْقَبْرِ فِی، یا سَیدِی، یا وَلِی اللّهِ، یا أَمِینَ اللّهِ، أَسْأَلُک أَنْ تَشْفَعَ لِی إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی هذِهِ الْحاجاتِ کلِّها بِحَقِّ آبائِک الطَّاهِرِینَ وَبِحَقِّ أَوْلادِک الْمُنْتَجَبِینَ، فَإِنَّ لَک عِنْدَ اللّهِ تَقَدَّسَتْ أَسْماؤُهُ الْمَنْزِلَةَ الشَّرِیفَةَ، وَالْمَرْتَبَةَ الْجَلِیلَةَ، وَالْجاهَ الْعَرِیضَ.
اللّهُمَّ لَوْ عَرَفْتُ مَنْ هُوَ أَوْجَهُ عِنْدَک مِنْ هذَا الْإِمامِ وَمِنْ آبائِهِ وَأَبْنائِهِ الطَّاهِرِینَ عَلَیهِمُ السَّلامُ وَالصَّلاةُ لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعائِی وَقَدَّمْتُهُمْ أَمامَ حاجَتِی وَطَلِباتِی هذِهِ، فَاسْمَعْ مِنِّی، وَاسْتَجِبْ لِی، وَافْعَلْ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ؛
اللّهُمَّ وَمَا قَصُرَتْ عَنْهُ مَسْأَلَتِی، وَعَجَزَتْ عَنْهُ قُوَّتِی وَلَمْ تَبْلُغْهُ فِطْنَتِی مِنْ صالِحِ دِینِی وَدُنْیای وَآخِرَتِی فَامْنُنْ بِهِ عَلَی وَاحْفَظْنِی وَاحْرُسْنِی وَهَبْ لِی وَاغْفِرْلِی، وَمَنْ أَرادَنِی بِسُوءٍ أَوْ مَکرُوهٍ، مِنْ شَیطانٍ مَرِیدٍ، أَوْ سُلْطانٍ عَنِیدٍ، أَوْ مُخالِفٍ فِی دِینٍ، أَوْ مُنازِعٍ فِی دُنْیا، أَوْ حاسِدٍ عَلَی نِعْمَةً، أَوْ ظالِمٍ أَوْ باغٍ، فَاقْبِضْ عَنِّی یدَهُ، وَاصْرِفْ عَنِّی کیدَهُ، وَاشْغَلْهُ عَنِّی بِنَفْسِهِ، وَاکفِنِی شَرَّهُ وَشَرَّ أَتْباعِهِ وَشَیاطِینِهِ، وَأَجِرْنِی مِنْ کلِّ مَا یضُرُّنِی وَیجْحِفُ بِی، وَأَعْطِنِی جَمِیعَ الْخَیرِ کلَِّهُ مِمَّا أَعْلَمُ وَمِمَّا لَاأَعْلَمُ؛
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْلِی وَ لِوالِدَی، وَلِإِخْوانِی وَأَخَواتِی، وَأَعْمامِی وَعَمَّاتِی، وَأَخْوالِی وَخالاتِی، وَأَجْدادِی وَجَدَّاتِی، وَأَوْلادِهِمْ وَذَرارِیهِمْ وَأَزْواجِی وَذُرِّیاتِی، وَأَقْرِبائِی وَأَصْدِقائِی وَجِیرانِی وَ إِخْوانِی فِیک مِنْ أَهْلِ الشَّرْقِ وَالْغَرْبِ، وَ لِجَمِیعِ أَهْلِ مَوَدَّتِی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ الْأَحْیاءِ مِنْهُمْ وَالْأَمْواتِ، وَ لِجَمِیعِ مَنْ عَلَّمَنِی خَیراً، أَوْ تَعَلَّمَ مِنِّی عِلْماً.
اللّهُمَّ أَشْرِکهُمْ فِی صالِحِ دُعائِی وَزِیارَتِی لِمَشْهَدِ حُجَّتِک وَوَلِیک، وَأَشْرِکنِی فِی صالِحِ أَدْعِیتِهِمْ بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَبَلِّغْ وَلِیک مِنْهُمُ السَّلامَ، وَالسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، یا سَیدِی یا مَوْلای یا فلان بن فلان؛ (به جای این کلمه، نام امامی را که زیارت می کند و نام پدر آن بزرگوار را بگوید)
صَلَّی اللّهُ عَلَیک وَعَلَی رُوحِک وَبَدَنِک، أَنْتَ وَسِیلَتِی إِلَی اللّهِ وَذَرِیعَتِی إِلَیهِ وَلِی حَقُّ مُوالاتِی وَتَأْمِیلِی فَکنْ شَفِیعِی إِلَی اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فِی الْوُقُوفِ عَلَی قِصَّتِی هذِهِ، وَصَرْفِی عَنْ مَوْقِفِی هذَا بِالنُّجْحِ بِمَا سَأَلْتُهُ کلِّهِ بِرَحْمَتِهِ وَقُدْرَتِهِ. اللّهُمَّ ارْزُقْنِی عَقْلاً کامِلاً، وَلُبّاً راجِحاً، وَعِزّاً باقِیاً، وَقَلْباً زَکیاً، وَعَمَلاً کثِیراً، وَأَدَباً بارِعاً، وَاجْعَلْ ذلِک کلَّهُ لِی وَلَا تَجْعَلْهُ عَلَی، بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.