عبارات مورد جستجو در ۴۳۳۷ گوهر پیدا شد:
مفاتیح الجنان : صلوات بر حجج طاهره (ع)
صلوات بر موسى بن جعفر(ع)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِی، الطَّاهِرِ الزَّکی، النُّورِ الْمُبِینِ، الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَی الْأَذی فِیک. اللّهُمَّ وَکما بَلَّغَ عَنْ آبائِهِ مَا اسْتُودِعَ مِنْ أَمْرِک وَنَهْیک، وَحَمَلَ عَلَی الْمَحَجَّةِ، وَکابَدَ أَهْلَ الْعِزَّةِ وَالشِّدَّةِ فِیما کانَ یلْقی مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ، رَبِّ فَصَلِّ عَلَیهِ أَفْضَلَ وَأَکمَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِمَّنْ أَطاعَک وَنَصَحَ لِعِبادِک إِنَّک غَفُورٌ رَحِیمٌ.
مفاتیح الجنان : صلوات بر حجج طاهره (ع)
صلوات بر علی بن موسى(ع)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِی بْنِ مُوسَی الَّذِی ارْتَضَیتَهُ وَرَضَّیتَ بِهِ مَنْ شِئْتَ مِنْ خَلْقِک. اللّهُمَّ وَکمَا جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَی خَلْقِک، وَقائِماً بِأَمْرِک، وَناصِراً لِدِینِک، وَشاهِداً عَلَی عِبادِک، وَکمَا نَصَحَ لَهُمْ فِی السِّرِّ وَالْعَلانِیةِ، وَدَعا إِلَی سَبِیلِک بِالْحِکمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، فَصَلِّ عَلَیهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیائِک وَخِیرَتِک مِنْ خَلْقِک إِنَّک جَوادٌ کرِیمٌ.
مفاتیح الجنان : صلوات بر حجج طاهره (ع)
صلوات بر حسن بن على(ع)
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرِّ التَّقِی، الصَّادِقِ الْوَفِی، النُّورِ الْمُضِیءِ، خازِنِ عِلْمِک، وَالْمُذَکرِ بِتَوْحِیدِک، وَوَلِی أَمْرِک، وَخَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّینِ الْهُداةِ الرَّاشِدِینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَی أَهْلِ الدُّنْیا، فَصَلِّ عَلَیهِ یا رَبِّ أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیائِک وَحُجَجِک وَأَوْلادِ رُسُلِک یا إِلهَ الْعالَمِینَ.
مفاتیح الجنان : زیارت امامزادگان عظام
زیارت حضرت عبد العظیم (ع)
امامزاده ی لازم التعظیم، جناب عبدالعظیم که نَسَب شریفش به چهار واسطه، به سبط جلیل حضرت خیر الوری، امام حسن مجتبی(علیه السلام) به این طریق منتهی می گردد: عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن الحسن بن زید بن الحسن بن علی بن ابی طالب.
قبر شریفش در منطقه ری معلوم و مشهور و مأوی و پناهگاه عموم مردم است و بلندی مقام و جلالت شأن آن حضرت، روشن تر از آفتاب است، چه آن بزرگوار، علاوه بر آنکه از دودمان حضرت خاتم النبیین(صلی الله علیه وآله) می باشد، از بزرگان راویان و معتبرترین علما و زاهدان و عابدان و صاحب تقوا و پرهیز و از اصحاب حضرت جواد(علیه السلام) و حضرت هادی(علیه السلام) است و به خدمت ایشان، نهایت توسّل و سراپا پیوند و اتصال را داشته است و از آن بزرگواران، احادیث بسیار روایت کرده.
صاحب کتاب «خطب امیرالمؤمنین» و کتاب «یوم و لیله» است و اوست که دین خود را بر امام زمانش حضرت هادی(علیه السلام) عرضه کرد و حضرت او را تصدیق کرد و فرمود:
یا أَبَا الْقَاسِمِ، هَذَا وَ اللَّهِ دِینُ اللَّهِ الَّذِی ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ، فَاثْبُتْ عَلَیهِ، ثَبَّتَک اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ.
صاحب بن عبّاد، رساله مختصری در حالات آن جناب نوشته که شیخ ما، مرحوم ثقة الاسلام نوری، در خاتمه «مستدرک»، آن را نقل کرده؛ در آن کتاب و در رجال شیخ نجاشی آمده: که حضرت عبدالعظیم از سلطان زمان خود ترسید و گریخت و به عنوان آنکه پیام رسان و پیک است، در شهرها گردش می کرد تا به ری آمد و در میان ساربانان مخفی شد و بنا بر روایت نجاشی در سردابی در خانه یکی از شیعیان، در سکة الموالی پنهان گشت.
و در آنجا عبادت خدا می کرد و روزها را روزه می داشت و شب ها به نماز می ایستاد و پنهان از دید مردم بیرون می آمد و قبری را که در برابر قبر او به فاصله یک راهرو است زیارت می کرد و می گفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر است و پیوسته در آنجا بود و یکی دو نفر از شیعه، از احوال او باخبر شدند تا آنکه بیشتر مردم ری او را شناختند.
پس شخصی از شیعیان، حضرت رسالت پناه را در خواب دید که فرمود: مردی از فرزندان مرا، از سکة الموالی بر خواهند داشت و کنار درخت سیب، در باغ عبدالجبّار بن عبدالوّهاب، دفن خواهند کرد و اشاره فرمود به همان مکانی که در آنجا دفن شد، بیننده خواب نزد صاحب باغ رفت تا آن درخت و جایش را از صاحب باغ بخرد؛ مالک باغ به او گفت: این درخت و جایش را برای چه می خری؟ خریدار خوابش را تعریف کرد، صاحب باغ گفت: من نیز چنین خوابی دیده ام و جای این درخت را با تمام باغ وقف بر آن سید و سایر شیعیان کرده ام که اموات خود را در آنجا دفن کنند.
حضرت عبدالعظیم پس از مدتی بیمار شد و بر اثر آن بیماری به رحمت ایزدی پیوست، چون او را برای غسل دادن برهنه کردند، در جیب لباسش ورقه ای یافتند که نسب شریف خود را در آن نوشته بود: منم ابوالقاسم عبدالعظیم فرزند عبدالله، فرزند علی، فرزند حسن، فرزند زید، فرزند امام حسن، فرزند علی بن ابی طالب.
صاحب بن عبّاد، در وصف دانش عبدالعظیم فرموده: ابوتراب رویانی روایت کرده که گفت: از ابو حمّاد رازی شنیدم که می گفت: در شهر «سُرَّمن رأی» بر حضرت امام علی النقی(علیه السلام) وارد شدم، پس پاره ای از مسائل حلال و حرام خود را، از آن حضرت پرسیدم. سؤالات مرا پاسخ دادند، زمانی که برای بیرون آمدن از «سرّمن رای» با آن حضرت وداع کردم به من فرمودند: ای حمّاد هرگاه چیزی از امور دینت بر تو مشکل شد، در ناحیه خود، یعنی در شهر ری، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان.
محققّ داماد در کتاب «رواشح» گفته: احادیث بسیاری در فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم روایت شده، از جمله آمده است: هرکه قبر او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود و شیخ بزرگوار شهید ثانی در حواشی کتاب «خلاصه» همین روایت را از بعض نَسَب شناسان نقل فرموده.
و ابن بابویه و ابن قولویه به سند معتبر روایت کرده اند: که مردی از اهل ری، خدمت حضرت امام علی النقی(علیه السلام) رفت، حضرت پرسید کجا بودی؟ عرض کرد به زیارت امام حسین(علیه السلام) رفته بودم، فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را که نزد شماست، زیارت می کردی، هرآینه مانند کسی بودی که امام حسین(علیه السلام) را زیارت کرده باشد.
فقیر گوید: علما برای آن بزرگوار زیاراتی نقل نکرده اند، مگر فخر المحققین آقا جمال الدین که در کتاب «مزار» خود فرموده: زیارت آن حضرت به این صورت مناسب است:
السَّلامُ عَلَی آدَمَ صَِفْوَةِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی نُوحٍ نَبِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَی إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی مُوسَی کلِیمِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَی عِیسَی رُوحِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا رَسُولَ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خَیرَ خَلْقِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا صَفِی اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللّهِ خاتَمَ النَّبِیینَ،
السَّلامُ عَلَیک یا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنَ أَبِی طالِبٍ وَصِی رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا فاطِمَةُ سَیدَةَ نِساءِ الْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیکما یا سِبْطَی الرَّحْمَةِ وَسَیدَی شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، السَّلامُ عَلَیک یا عَلِی بْنَ الْحُسَینِ سَیدَ الْعابِدِینَ وَقُرَّةَ عَینِ النَّاظِرِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی باقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِی، السَّلامُ عَلَیک یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبارَّ الْأَمِینَ؛
السَّلامُ عَلَیک یا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الْطُّهْرَ، السَّلامُ عَلَیک یا عَلِی بْنَ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضی، السَّلامُ عَلَیک یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی التَّقِی، السَّلامُ عَلَیک یا عَلِی بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِی النَّاصِحَ الْأَمِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا حَسَنَ بْنَ عَلِی، السَّلامُ عَلَی الْوَصِی مِنْ بَعْدِهِ.
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی نُورِک وَسِراجِک، وَوَلِی وَ لِیک، وَوَصِی وَصِیک، وَحُجَّتِک عَلَی خَلْقِک. السَّلامُ عَلَیک أَیهَا السَّیدُ الزَّکی وَالطَّاهِرُ الصَّفِی، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ السَّادَةِ الْأَطْهارِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ الْمُصْطَفَینَ الْأَخْیارِ، السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللّهِ وَعَلَی ذُرِّیةِ رَسُولِ اللّهِ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ؛ السَّلامُ عَلَی الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِیعِ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ لِرَسُولِهِ وَلِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ،
السَّلامُ عَلَیک یا أَبَا الْقاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَی، السَّلامُ عَلَیک یا مَنْ بِزِیارَتِهِ ثَوابُ زِیارَةِ سَیدِ الشُّهَداءِ یرْتَجی، السَّلامُ عَلَیک عَرَّفَ اللّهُ بَینَنا وَبَینَکمْ فِی الْجَنَّةِ، وَحَشَرَنا فِی زُمْرَتِکمْ، وَأَوْرَدَنا حَوْضَ نَبِیکمْ، وَسَقَانا بِکأْسِ جَدِّکمْ مِنْ یدِ عَلِی بْنِ أَبِی طالِبٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیکمْ، أَسْأَلُ اللّهَ أَنْ یرِینا فِیکمُ السُّرُورَ وَالْفَرَجَ، وَأَنْ یجْمَعَنا وَ إِیاکمْ فِی زُمْرَةِ جَدِّکمْ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ، وَأَنْ لَا یسْلُبَنا مَعْرِفَتَکمْ إِنَّهُ وَلِی قَدِیرٌ؛
أَتَقَرَّبُ إِلَی اللّهِ بِحُبِّکمْ، وَالْبَراءَةِ مِنْ أَعْدائِکمْ، وَالتَّسْلِیمِ إِلَی اللّهِ راضِیاً بِهِ غَیرَ مُنْکرٍ وَلَا مُسْتَکبِرٍ وَعَلَی یقِینِ مَا أَتی بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذلِک وَجْهَک یا سَیدِی اللّهُمَّ وَرِضاک وَالدَّارَ الْآخِرَةَ، یا سَیدِی وَابْنَ سَیدِی اشْفَعْ لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَک عِنْدَ اللّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ.
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعادَةِ فَلَا تَسْلُبْ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّهِ الْعَلِی الْعَظِیمِ. اللّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا وَتَقَبَّلْهُ بِکرَمِک وَعِزَّتِک وَبِرَحْمَتِک وَعافِیتِک، وَصَلَّی اللّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ أَجْمَعِینَ وَسَلَّمَ تَسْلِیماً یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
فخر المحققین فرموده: در پاره ای از اخبار ذکر شده که امام زاده عبدالعظیم، در هنگام اقامت در شهرری، به طور پنهان از منزل بیرون می آمد و قبری که برابر قبر او به فاصله یک راهرو قرار دارد، زیارت می کرد و می فرمود: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(علیه السلام) است و اکنون قبری در آنجاست، منسوب به امام زاده حمزه، فرزند موسی بن جعفر(علیه السلام) و ظاهراً همان قبری است که امام زاده عبدالعظیم آن را زیارت می نمود.
ان شاء الله او را هم باید زیارت کرد و در زیارتش، «همین زیارت» [حضرت عبدالعظیم] را تا «الْمُطِیعِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ» می توان خواند و دنباله زیارت را که خاص حضرت عبدالعظیم است نباید خواند، پایان سخن فخرالمحققّین.
در صحن امام زاده حمزه [و حضرت عبدالعظیم در شهر ری]، قبر شیخ جلیل سعید، قدوة المفسّرین، جمال الدین ابو الفتوح حسین بن علی خزاعی صاحب تفسیر معروف قرار دارد، باید آن جناب را هم زیارت کرد و همچنین از زیارت جناب شیخ صدوق رئیس المحدثین، معروف به ابن بابویه که در نزدیکی شهر حضرت عبدالعظیم است، نباید غفلت کرد.
مفاتیح الجنان : مفاتیح الجنان
زیارت قبور مؤمنین
شیخ ثقة جلیل القدر، جعفر بن قولویه قمی، از عمرو بن عثمان رازی روایت کرده که گفت: از حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: هرکه قدرت بر زیارت ما را نداشته باشد، پس زیارت کند صالحان از دوستان ما را تا ثواب زیارت ما برای او نوشته شود و کسی که بر صله و نیکی به ما ناتوان باشد، با صالحان از دوستان ما از در صله و نیکی برآید تا برای او ثواب صله و نیکی به ما نوشته شود.
و نیز به سند صحیح از محمد بن احمد بن یحیی الاشعری روایت کرده است: که من در فید [جایی است در راه مکه] با علی بن بلال به جانب قبر محمّد بن اسماعیل بن بزیع روانه شدیم، علی بن بلال به من گفت: صاحب این قبر برای من، از حضرت رضا(علیه السلام) روایت کرد: هرکه به نزد قبر برادر مؤمن خود بیاید و دست بر قبر گذارد و «هفت بار» سوره «قدر» را بخواند، در روز فزع اکبر [یعنی ترس بزرگ روز قیامت] ایمن شود و در روایت دیگری مانند همین مطلب را نقل کرده، جز آنکه در آن آمده: رو به قبله کند.
فقیر گوید: این ایمن بودن که روایت بر آن دلالت دارد، ممکن است برای خواننده باشد، چنانکه ظاهر حدیث چنین است و احتمال دارد برای صاحب قبر باشد، چنانکه آن را تأیید می کند حدیثی که بعد از این از سید ابن طاووس نقل می شود.
و نیز در «کامل الزیارات» به سند معتبر نقل شده: عبدالرحمن بن ابی عبدالله، به حضرت صادق(علیه السلام) عرضه داشت: چگونه دست خود را بر قبور مسلمانان بگذارم؟ پس حضرت با دست خود اشاره به زمین فرمود و دست را بر زمین نهاد در حالی که مقابل قبله بودند؛
و نیز به سند صحیح روایت شده است: که عبدالله بن سنان به حضرت امام صادق(علیه السلام) عرض کرد، چگونه باید بر اهل قبور سلام کرد؟ فرمود: می گویی:
السَّلامُ عَلَی أَهْلِ الدِّیارِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُسْلِمِینَ، أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ وَنَحْنُ إِنْ شاءَ اللّهُ بِکمْ لاحِقُونَ.
و از حضرت حسین(علیه السلام) روایت شده: هرکه وارد قبرستان شود و بگوید:
اللّهُمَّ رَبَّ هذِهِ الْأَرْواحِ الْفانِیةِ، وَالْأَجْسادِ الْبالِیةِ، وَالْعِظامِ النَّخِرَةِ الَّتِی خَرَجَتْ مِنَ الدُّنْیا وَهِی بِک مُؤْمِنَةٌ أَدْخِلْ عَلَیهِمْ رَوْحاً مِنْک وَسَلاماً مِنِّی.
حق تعالی برای او به عدد خلق، از زمان آدم تا قیام قیامت، حسنات بنویسد؛ و از امیرمؤمنان روایت شده است: هرکه وارد قبرستان شود و بگوید:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، السَّلامُ عَلَی أَهْلِ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ مِنْ أَهْلِ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ، یا أَهْلَ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ بِحَقِّ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ کیفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ مِنْ لَا إِلهَ إِلّا اللّهُ؟ یا لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ بِحَقِّ لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ اغْفِرْ لِمَنْ قالَ: لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ، وَاحْشُرْنا فِی زُمْرَةِ مَنْ قالَ: لَاإِلهَ إِلّا اللّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ، عَلِی وَ لِی اللّهِ.
حق سبحانه و تعالی ثواب پنجاه سال عبادت را برای او بنویسد و گناه پنجاه ساله را از او و پدر و مادرش محو کند.
و در روایت دیگری وارد شده است: بهتر سخنی که در قبرستان بگویی، وقتی که از آنجا بگذری، این است که بایستی و بگویی:
اللّهُمَّ وَلِّهِمْ مَا تَوَلَّوْا، وَاحْشُرْهُمْ مَعَ مَنْ أَحَبُّوا.
سید ابن طاووس در «مصباح الزائر» گفته: چون زیارت اهل ایمان را قصد کنی، شایسته است روز پنجشنبه باشد وگرنه هر وقت که خواستی به زیارت برو و کیفیت زیارت ایشان چنین است که رو به جانب قبله کنی و دست خود را بر قبر گذاری و بگویی:
اللّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتَهُ، وَصِلْ وَحْدَتَهُ، وَآنِسْ وَحْشَتَهُ، وَآمِنْ رَوْعَتَهُ، وَأَسْکنْ إِلَیهِ مِنْ رَحْمَتِک رَحْمَةً یسْتَغْنِی بِها عَنْ رَحْمَةِ مَنْ سِواک، وَأَلْحِقْهُ بِمَنْ کانَ یتَوَلَّاهُ.
سپس سوره «قدر» را «هفت بار» می خوانی. و در صفت زیارتشان و ثواب آن، حدیث دیگری از فضیل روایت شده است: که هرکه سوره «قدر» را «هفت بار» نزد قبر مؤمنی بخواند، حق تعالی فرشته ای به سوی قبر او بفرستد که خدا را نزد قبر او عبادت کند و حق تعالی ثواب عمل این فرشته را برای آن مرده بنویسد، پس زمانی که از قبرش برانگیخته شود، به هیچ هراسی از هراس های قیامت نگذرد، جز آنکه خدا آن هراس را به سبب آن فرشته از او بگرداند تا خدا او را وارد بهشت سازد و با «هفت بار» «قدر»، سوره «حَمد» و «فلق» و «ناس» و «توحید» و «آیت الکرسی» را هر کدام «سه بار» بخواند.
و نیز در چگونگی زیارت آنان، روایت دیگری از محمد بن مسلم روایت شده که گفت: خدمت حضرت صادق(علیه السلام) عرض کردم: مردگان را زیارت کنیم؟ فرمود: آری، گفتم: آیا آنان می دانند که ما به زیارتشان رفته ایم؟ فرمود: آری به خدا قسم می دانند و شاد می شوند و به شما انس می گیرند، عرض کردم: وقتی به زیارتشان می رویم چه بگوییم؟ فرمود: بگو:
اللّهُمَّ جافِ الْأَرْضَ عَنْ جُنُوبِهِمْ، وَصاعِدْ إِلَیک أَرْواحَهُمْ، وَلَقِّهِمْ مِنْک رِضْواناً، وَأَسْکنْ إِلَیهِمْ مِنْ رَحْمَتِک مَا تَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُمْ، وَتُؤْنِسُ بِهِ وَحْشَتَهُمْ، إِنَّک عَلَی کلِّ شَیء قَدِیرٌ.
سید ابن طاووس فرموده است: وقتی که بین قبرهای مؤمنان می باشی، «یازده مرتبه» «توحید» بخوان و آن را برای ایشان هدیه کن، به تحقیق روایت شده: که خدا به خواننده آن به عدد مردگان ثواب می دهد.
در کتاب «کامل الزیارات» از حضرت صادق(علیه السلام) روایت شده: چون مردگان را پیش از طلوع آفتاب زیارت کنید می شنوند و به شما پاسخ می دهند و اگر پس از طلوع آفتاب زیارت کنید، می شنوند و پاسخ نمی دهند.
در کتاب «دعوات» راوندی حدیثی در کراهت زیارت مردگان در شب، از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) روایت شده، چنان که به حضرت ابوذر فرمود: «وَ لا تَزُرْهُمْ أَحْیَانا بِاللَّیْلِ؛ آنان را احیاناً در شب زیارت مکن».
در مجموعه ی شیخ شهید از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) روایت شده است: که هیچ کس نزد قبر مرده ای سه مرتبه نمی گوید:
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَنْ لَاتُعَذِّبَ هذَا الْمَیتَ.
مگر اینکه خدای تعالی عذاب را در روز قیامت، از او دور گرداند. از کتاب «جامع الاخبار» نقل شده: بعضی از صحابه، از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) نقل کرده اند: که آن حضرت فرمود: برای اموات خود هدیه بفرستید، پرسیدیم: هدیه برای اموات چیست؟ فرمود: صدقه و دعا.
و فرمود: هر جمعه ارواح مؤمنان به آسمان دنیا می آیند و در برابر خانه ها و منازل خود قرار می گیرند و هر یک از ایشان به آواز حزین و با گریه فریاد می کنند: ای اهل من و اولاد من، ای پدر و مادر من، ای خویشان من، به ما به آنچه در دنیا در دست ما بود مهربانی کنید، عذاب و حساب آن بر ما و سودش برای غیر ماست و هر یک خویشان خود را فریاد می کنند: به ما مهربانی کنید به درهمی یا قرص نانی یا جامه ای که خداوند شما را از جامه ی بهشت بپوشاند. پس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) گریه کرد و ما گریه کردیم و آن حضرت از زیادی گریستن قدرت بر سخن گفتن نداشت، آنگاه فرمود: اینان برادران دینی شمایند که پس از شادی و نعمت، تبدیل به خاک پوسیده شده اند، اینان به عذاب و هلاکت بر جان های خود فریاد می کنند و می گویند: وای بر ما، اگر آنچه در دست ما بود در طاعت و رضای خدا انفاق می کردیم، نیازمند به شما نبودیم، پس با حسرت و پشیمانی باز می گردند و فریاد می زنند، صدقه مردگان را زود بفرستید.
و نیز از آن حضرت روایت کرده: هر صدقه ای که برای میت داده می شود، فرشته ای آن را در طبقی می گیرد که شعاع آن درخشان است و به هفت آسمان می رسد، پس لب قبر می ایستد و فریاد می کند: «اَلسَّلامُ عَلَیکم یا اَهلَ القُبورِ، اهل شما این هدیه را به سوی شما فرستادند»، پس میت آن را می گیرد و وارد قبر خود می کند و خوابگاهش با آن گسترده می شود. سپس فرمود: هرکس میت را با دادن صدقه مهربانی کند، برای اوست نزد خدا از پاداش، مانند کوه احد و روز قیامت در سایه عرش خدا می باشد، روزی که سایه ای جز سایه عرش خدا نیست؛ زنده و مرده به این صدقه نجات می یابند.
حکایت شده: امیر خراسان را در خواب دیدند که می گفت: برای من آنچه را که برای سگان خود می اندازید بفرستید که به آن نیازمندم.
بدان که زیارت قبور مؤمنان ثواب بسیار دارد و علاوه بر فواید عظیمه ای که بر آن مترتّب است، باعث عبرت و آگاهی و زهد و بی میلی به دنیا و رغبت در آخرت می شود و به هنگام اندوه بسیار و شادی فراوان، باید به قبرستان رفت.
عاقل آن است که در قبرستان از اموات عبرت بگیرد تا لذّت دنیا از دلش بیرون رود و شیرینی کالای دنیوی در کامش تلخ گردد و در فنای دنیا و دگرگونی احوال آن تفکر کند و توجه کند که او نیز به نزدیک ترین زمان مثل ایشان خواهد شد و دستش از عمل کوتاه و سبب عبرت دیگران شود.
راستی که شیخ نظامی در گفته اش زیبا سروده است:
زنده دلی در صف افسردگان
رفت به همسایگی مردگان
حرف فنا خواند ز هر لوح پاک
روح بقا جست ز هر روح پاک
کارشناسی پی تفتیش حال
کرد از او بر سر راهی سؤال
کین همه از زنده رمیدن چراست
رخت سوی مرده کشیدن چراست
گفت پلیدان به مغاک اندرند
پاک نهادان تَهِ خاک اندرند
مرده دلانند به روی زمین
بهر چه با مرده شوم هم نشین
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
زیر گِل آنان که پراکنده اند
گرچه به تَن مرده به دِل زنده اند
مرده دلی بود مرا پیش از این
بسته هر چون و چرا پیش از این
زنده شدم از نظر پاکشان
آب حیات است مرا خاکشان
روایت شده: که خدای متعال به عیسی (علیه السلام) وحی فرمود:
یَا عِیسی، هَبْ لِی مِنْ عَیْنِکَ الدُّمُوعَ، وَ مِنْ قَلْبِکَ الْخُشُوعَ، وَ اکْحَلْ عَیْنَیْکَ بِمِیلِ الْحُزْنِ إِذا ضَحِکَ الْبَطَّالُونَ، وَ قُمْ عَلَی قُبُورِ الْأَمْواتِ فَنادِهِمْ بِالصَّوْتِ الرَّفِیعِ لَعَلَّکَ تَأْخُذُ مَوْعِظَتَکَ مِنْهُمْ، وَ قُلْ: إِنِّی لاحِقٌ بِهِمْ فِی اللَّاحِقِینَ.
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق زبان
و اما حـق اللسان فاكـرامه عـن الخنى و تعويـده على الخيـر و حمله على الادب و اجمامه إلا لموضع الحاجة و المنفعة للدين و الدنيا و اعفائـه عـن الفضـول الشنعة القليلة الفائدة التى لا يؤمن ضررها مع قلة عائدتها و بعد شاهد العقل و الدليل عليه و تزين العاقل بعقله حسن سيرته فى لسانه و لا قوة الا بالله العلى العظيم .
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق گوش
و أما حق السمع فتنزيهه عن أن تجعله طريقا إلى قلبك إلا لفوهة كريمة تحدث فــى قلبك خيراأو تكسب خلقا كريما فإنه باب الكلام إلى القلب يؤدى إليه ضروب المعانى على ما فيها من خير او شر و لاقوة الا بالله .
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق چشم
و أما حق بصرك فغضه عما لا يحل لك و ترك ابتذاله إلا لموضع عبرة تستقبل بهــا بصرا أو تستفيد بها علما فإن البصر باب الإعتبار
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق پا
و أما حــق رجليك فأن لاتمشى بهما إلى ما لايحــل لــك و لاتجعلهمــا مطيتك فى الطريق المستخفة بأهلها فيها فإنها حاملتك و سالكة بك مسلك الديـن و السبــق لك و لاقوة ‘لا بالله.
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق دست
و أما حــق يــدك فأن لاتبسطهـا إلى مالايحــل لك فتنال بما تبسطها إليه مــن الله العقوبة فى الآجل و من الناس بلسان اللائمة فى العاجل ؛ و لاتقبضها مما افتــرض الله عليها؛ و لكن توقرها بقبضها عـــن كثير مما لايحل لها و بسطها الى كثيـر مما ليس عليها؛ فاذا هى قد عقلت و شرفت فى العاجل وجب لها حسن الثواب فى الاجل
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق شکم
و اما حق بطنك فان لاتجعله وعاء لقليل من الحرام و لا لكثير و ان تـقـتصد لـه فـى الحلال و لاتخرجه من حد التقوية الى حد التهوين و ذهاب المروة و ضبطه اذا هــم بالجوع والظمأ فان الشبع المنتهى بصاحبه الى التخم مكسلة و مثبطة و مقطعة عن كل برّ و كرم و إن الرى المنتهى بصاحبه الى السكر مسخفـة و مجهلــة و مذهبـــة للمروة.
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق عورت
و اما حق فرجـك فحفظـه مما لايحـل لك و الاستعانـة عليـه بغض البصـر ؛ فانه مـن اعون الاعوان و كثرة ذكـر المـوت و التهـدد لنفسـك بالله و التخويف لها بـه و بالله العصمة و التأييد و لاحول و لاقوة الا به .
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق رهبر سیاسی
فأما حق سائسك بالسلطان فأن تعلم أنك جعلت لــه فتنة و أنــه مبتلى فيك بـما جعله الله له عليك من السلطان و أن تخلص له فى النصيحة و أن لا تماحكه و قــد بسطت يده عليك فتكون سبب هلاك نفسك و هلاكــه ؛ و تذلل و تلطف لإعطائـه من الرضى ما يكفك عنــك و لا يضر بــدينك و تستعين عليه فى ذلك بـالله ولا تعازّه ولا تعانــده فانك ان فعلت ذلك عققته وعققت نفسك فعرضتها لمكروهه و عرضته للهلكة فيك و كنت خليقا ان تكون معينا له على نفسك و شريكا له فيما أتى اليك و لا قوة الا بالله
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق استاد (رهبر علمی)
فأما حـق سائسك بالعلـم فالتعظيـم لـه و التوقيـر لمجلسه و حسن الاستمـاع اليـه و الإقبـال عليه و المعـونـة له على نفسـك فيما لا غنى بك عنه من العلـم بأن تفـرغ له عقلك و تحضره فهمك و تذكى له ( قلبك ) و تجلى له بصرك بترك اللذات و نقص الشهوات و أن تعلم انك فيما ألقى (إليك) رسوله إلى من لقيك من اهل الجهل فلزمك حسن التأدية عنه إليهم و لا تخنه فى تأدية رسالته و القيام بها عنـه إذا تقلدتها ولا حول و لاقوّة الا بالله
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق مالک
وأما حق سائسك بالملك فنحو من سائسك بالسلطان إلا أن هذا يملك ما لا يملكه ذاك تلزمك طاعته فيما دق و جل منك إلا أن تخرجك من وجوب حق الله و يحول بينك و بين حقه و حقوق الخلق؛ فإذا قضيته رجعت إلى حقه فتشاغلت به و لا قوة الا بالله
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق متعلم بر استاد يا حق جاهل بر عالم
وأما حق رعيتك بالعلم ؛ فأن تعلم أن الله قـد جعلك لهم فيما آتاك مـن العلم ؛ و ولاك من خزانة الحكمـة ؛ فإن أحسنت فيما ولاك الله من ذلك و قمت بـه لهم مقام الخازن الشفيق ؛ الناصح لمولاه فى عبيده ؛ الصابر المحتسب الذى إذا رأى ذا حاجة أخرج له من الاموال التى فى يديه كنت راشدا ؛ و كنت لذلك آملا معتقدا وإلا كنت له خائنا و لخلقه ظالما و لسلبه و عزه متعرضا
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق زن بر شوهر
و أما حـق رعيتك بملك النكاح فـأن تعلـم إن الله جعلهـا سكنـا و مستراحـا و انسـا و واقية ؛ و كذلك كل واحد منكما يجب ان يحمد الله على صاحبه و يعلم أن ذلك نعمــة منه عليه و وجب ان يحسن صحبة نعمة الله و يكرمها و يرفــق بها و إن كان حقك عليها اغلظ و طاعتك بها الزم فيما احببت و كرهت ما لم تكن معصية ؛ فإن لها حق الرحمة و المؤانسة و موضع السكون إليها قضاء اللذة التى لابد من قضائها و ذلك عظيم ؛ و لا قوة الا بالله.
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق مملوک (خدمتكار)
و أما حق رعيتك بملك اليمين فأن تعلم أنه خلق ربك و لحمك و دمك و أنك تملكه لا أنت صنعته دون الله و لا خلقت له سمعا و لا بصرا و لا أجريت له رزقا؛ و لكن الله كفاك ذلك بمـن سخـره لك وائتمنـك عليه واستودعـك اياه لتحفظـه فيـه و تسير فيـه بسيرته فتطعمه مما تأكل و تلبسه مما تلبس و لا تكلفه ما لا يطيق ؛ فان كرهت(ـه) خرجت إلى الله منه واستبدلت به ولم تعذب خلق الله ؛ ولا قوة الا بالله
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق پدر
وأما حق أبيك فتعلـم أنـه أصلك و أنـك فرعـه و أنـك لولاه لم تكـن ؛ فمهما رأيت فى نفسك مما يعجبك؛ فاعلم أن أباك أصل النعمة عليك فيه واحمدلله و اشكره على قـدر ذلك ولا قوة الا بالله
امام سجاد علیه‌السلام : رساله حقوق
حق فرزند بر پدر و مادر
و اما حق ولدك فتعلم انه منك و مضاف اليك فى عاجل الدنيا بخيره و شره و انك مسؤ ول عما وليته من حسن الادب و الدلالة على ربه و المعونة له على طاعته فيك و فى نفسه ، فمثاب على ذلك و معاقب ، فاعمل فى امره عمل المتزين بحس اثره عليك فى عاجل الدنيا، المعذر الى ربه فيما بينك و بينه بحسن القيام عليه و الاخذ له و لا قوة الا بالله