عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۴۱
روز جستن تازیانی چون نوند
بیش باشد تا تو باشی سودمند
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۴۲
گر بزان شهر با من تاختند
من ندانستم چه تنبل ساختند؟
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۵۲
آشکوخد بر زمین هموارتر
هم چنان چون بر زمین دشوارتر
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۵۹
ابله و فرزانه را فرجام خاک
جایگاه هر دو اندر یک مغاک
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۶۴
ماده گفتا: هیچ شرمت نیست، ویک
بس سبکباری، نه بد دانی، نه نیک
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۶۶
چون فراز آید بدو آغاز مرگ
دیدنش بیگار گرداند مجرگ
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۸۱
ار همه خوبی و نیکی دارد او
ماده ور بر کار خویش ار دارد او
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۸۴
کاش آن گوید که باشد بیش نه
بر یکی بر چند بفزاید فره
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۹۰
نزد تو آماده بدو آراسته
جنگ او را خویشتن پیراسته
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۹
که بر آب و گل نقش ما یاد کرد
که ماهار در بینی باد کرد
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۱۲
زهر خاشه‌ای خویشتن پرورد
که جز خاش وی را چه اندر خورد؟
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۱۸
درخش، ارنخندد به وقت بهار
همانا نگرید چنین ابر زار
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۲۴
به یک باد اگر بیشتر تار رنگ
که باشد که بیشی بود بی درنگ
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۲۹
اگر باشگونه بود پیرهن
بود حاجت برکشیدن زتن
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۳۱
وگر پهلوانی ندانی زبان
ورز رود را ماورالنهر دان
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۳۲
که هرگه که تیره بگرددجهان
بسوزد چو دوزخ شود با دران
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۴۲
به چشم دلت دید باید جهان
که چشم سر تو نبیند نهان
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۴۳
بدین آشکارت ببین آشکار
نهانیت را بر نهانی گمار
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف
پاره ۴
اشتر گرسنه کسیمه برد
کی شکوهد ز خار؟ چیره خورد
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف
پاره ۶
دیوه هر چند کابرشم بکند
هرچه آن بیشتر به خویش تند