عبارات مورد جستجو در ۵۰۸ گوهر پیدا شد:
زرتشت : ویسپرد
کرده یازدهم
1
این هوم را به اهوره مزدا پیشکش میکنیم .
این هوم های آماده شده را به تواناترین پیروز مندان گیتی پرور، به شهریاران نیک اَشون ، به شهریار ردان اَشون پیشکش می کنیم .
این هوم را به امشا سپندان پیشکش می کنیم .
این هوم را به آبهای نیک پیشکش می کنیم .
این هوم را به روان خویش پیشکش می کنیم .
این هوم را به همه آفرینش اششه پیشکش می کنیم .

2
این هوم، این جام هوم ، این برسم های گسترده ، این میزدها، این آسمان نخست آفریده ، این هاون سنگین که بدین جا آورده شده است ، این هوم زرِّین ، این اَفشره ی هوم ، این به رسم به آیین اششه گسترده . . . .

3
. . . این پیکر و این توش و توان ، این زور های بکار افتاده ، این هوم اَشون ، این گاو خوب کنش ، این اَشون مرد و منشهی کارآمد سوشیانتها، این شیر روان و این گیاه هذا یپتای به آیین اَشه نهاده . . .

4
با آبهای نیک ، این زورهای آمیخته به هوم ، آمیخته به شیر ، آمیخته به هذانیپتای به آیین اَشه نهاده وبا آیهای نیک ، آبهای هوم و هاون سنگین و هاو آهنین . . .

5
. . . این گیاه برسم و پیوستگی به خشنودی رد، آموختن و کاربندی دین نیک مزداپرستی و سرودن گاهن و خشنودی رد اَشون ورد اَشونی را .
این هیزم و این بخور ، ترا ای آذر ، پسر اهوره مزدا و همه مزداآفریدگان نیک را پیشکش می کنیم .
اینک این همه را پیشکش می کنیم . . .

6
. . . به اهوره مزدا ، به سروش پارسا ، به رَشن راست ترین ، به مهر فراخ چراگاه ، به امشاسپندان ، به فشروَشی های اَشونان و روانهای پرهیزگاران ، به آذراهوره مزدا رد بزرگوار، به رد میزد ، به رد نماز رد پسند و به سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایشو خشنودی و آفرین را .

7
اینک این همه را با ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین پیشکش می کنیم و فروشی زرتشت سپیتمان اَشون که در دو جهان خواستار اَشه شد و فروشی های همه ی اَشونان : اَشونانی که در گذشته اند ، اَشونانی که زنده اند وآن مردانی که هنوز زاده نشده اند و سوشیانتهای نو کننده گیتی اند .

8-11
این هوم این جام هوم . . . « بندهای 5-2 همین کرده »

12
امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده وجاودان پاداش بخش ، آن نیکان و نیکی دهندگان ، آنان که با منش نیک بسر می برند ؛ آری با منش نیک بسر می برند .
آن امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنشکه از منش نیک ، پیمان هستی گرفته اند .

13
اینک این همه را پیشکش می کنیم افزایش این خانمان را ، پاداش این خانمان را ، بالیدن این خانمان را، رهایی این خانمان را از تنگنای نیاز ، چیرگی این خانمان را بر ستیزه ، ستوران و مردمان اَشونی را که از این پیش زاده شده اند ویا از این پس زاده خواهند شد ؛ آنان را که از این خانمان بوده اند و آنان را که از این خانمان باشند و خود را که از این خانمانیم وسوشیانتهای کشور را.

14
خانه ای که مردان نیک کردار، زنان نیک کردار ، مردان خویشکار و زنان خویشکار در آن بسر برند .

15
اینک این همه را چنین پیشکش می کنیم به فروَشی های نیک توانای پیروز اَشونان تا اَشونان را یاوری کنند .

16
اینک این همه را پیشکش می کنیم به سروش پارسا، به اَشی اَشون ، به نریو سنگ و به آشتی پیروز به آذر اهورا مزدا رد بزرگوار وبه همهی آفریدگان اَشون ، خشنودی و ستایش و نیایش و آفرین را .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به گوش تشن ، به گوشورون ، به آذر اهوره مزدا وبه تخشا ترین امشا سپندان .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به دادار اهوره مزدای رایومند فرِّه مند ، به مینویان و به امشا سپندان ، ستایش و نیایش و خشنودی آفرین را .
اینک این همه را پیشکش می کنیم به ساونگهی و ویسیه ی اَشون . . .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به اهوره مزدای رایومند فرّه مند ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین را . . .

17-18
اینک این همه را پیشکش می کنیم به کشورهای. . . « بندهای 1و2 کرده 10»

19
همه آنچه نوید داده شده و پیشکش شده است ، آنچنان است که اهوره مزدای اَشون پیش کش کرد؛ آنچنان است که زرتشت اَشون پیشکش کرد ؛ آنچنان است که من -زوت- پیشکش می کنم ؛ من که از این ستایش و نیایش آگاهم ؛ من که از پیشکشی بایسته آگاهم ؛ من که از پیشکشی به هنگام آگاهم .

20
شما امشاسپندان را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
سوشیانتهای ما را زندگی خوش و خشنودی رد اَشونی و پیروزی و آسایش روان .

21
اینک آن بزرگتر از همه ، آن اَهو و رتو را استوار می دارم ؛ آن اَهوره مزدا را، برای ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
. ....................................................................................................................................« یس . 4بندهای 25-24 »

زرتشت : ویسپرد
کرده دوازدهم
1
کسی که رد بزرگوار اهوره مزدا و زرتشت سپیتمان را هوم پالوده است و خواهد پالود ، از گله و رمه ی فراوان برومند، برخوردار باد !
سروش نیک و اَشی گنجور ، باید هماره در اینجا کوشا با شند !

2
ما می اموزیم اَهون و یریه ی فرخنده ی . . . «یس . 27 بند 7 » به آیین اَشه سروده و رودنی را ، هاون به آیین اَشه بکار انداخته و درهم فشارنده ی هوم را ، « ستوت بسینه » و دین مزداپرستی را با اندیشه و گفتار و کردار.

3
4
اینچنین همهی آنها فرخنده تر شوند .
فرخنده برشماریم ،فرخنده دانیم ، فرخنده اندیشیم آفریدگانی را - که اهوره مزدای اششون بیافرید ؛ به میانجی بهمن بپرورانید وبه میانجی اردیبهشت ببالانید .
بشود که ما در میان آفریدگان سپند مینو - آن آفریدگانی که آنان به فرخندگی و کامیابی رهنمونیم - فرخنده تر و کامیاب تر شویم .

5
ای هاون سنگین ! ای هاون آهنین ! که بدین خانه و روستا و شهر و کشور آورده شده و بکار انداخته شده اید ، فرخنده باشید ما را در این روستا و شهرو کشور ؛ فرخنده باشید ما مزداپرستان را که ستایش بجا می آوریم با هیزم و بخور و نماز رد پسند !
اینچنین آنها فرخنده تر شوند .
زوت :
« یثه اهو یریو . . . » که آترو خش مرا بگوید .
راسپی :
«یثه آهو یریو . . . » که زوت مرابگوید .
زوت :
« اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
اَشم وهو . . .

زرتشت : ویسپرد
کرده سیزدهم
زوت :
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
زرتشت اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
فروشی زرتشت را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان جهانی و مینوی را می ستاییم .
کارآمد ترین رد ، چالاک ترین ایزد که در مین ردان اَشونی فرارسنده تر و به تایش سزاوارتر است ، می ستاییم .
خشنودی رد اَشون و رد اَشونی را که کامکارتر ات می ستاییم .

1
براستی اهوره مزدا را می ستاییم .
براستی اماسپندان را می ستاییم .
براستی سراسر منثره را می ستاییم .
براستی زرتشت آراسته به منثره را می ستاییم .
پاداش اششونان را می ستاییم .
آرزوی اَمشاسپندان را می ستاییم .
نخستین آن سه گانه «نخستین سه هات گاهان » را که به هیچ درگ و لغزشی سروده شود، می ستاییم .

2
براستی . . . «6سطر اول بند 1 همین کرده»
دو گانه پیشین از این سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .

3
براستی. . . «6سطر اول بند1 همین کرده »
نخستین آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
دو گانه پیشین از آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروه شود می ستاییم .
هریک از آ ن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
هاتها ، پتمان ها ، واژ ه ها و بند های هر یک از آن سه گانه پیشین را که بی درنگ و لغزشی سروده شود - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده می ستاییم
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم . . . «بند5 کرده 7»

زرتشت : ویسپرد
کرده شانزدهم
...................................................................................................................................................« سر آغاز کرده 13 وبندهای 1و2 کرده 14»

1
اینک آذر پسر اهوره مزدا را می ستاییم .
ایزدان آذر نژاد را می ستاییم .
درست کرداران آذر نژاد را می ستاییم .
فروشی های اَشونن را می ستاییم .
سروش پیروزمند را می ستاییم .
سراسر آفرینش اششه را می ستاییم .


2
اینک پاداش و فروشی زرتشت سپتمان اَشون را می ستاییم .
اینک پاداش و فروشی همهی اششنان را می ستاییم .
فروشی همه ی اَشونان را می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در کشورند می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در بیرون از کشورند می ستاییم .
فروشی های اشون مردان را می ستاییم .
فروشی های اششون زنان را می ستاییم .

3
زرتشت برما - که اهوره مزدای اششون ، از ستایش نیکمان آگاهی دارد - اَهو رتو است .
آنچه را که از این مرز و بوم است - آبها و زمین ها وگیاهان - می ستاییم .
...............................................................................................« بند های 3-1 همین کرده »

4
.............................................................................................« بند4 کرده 14»
بنگهه هاتم . . .

زرتشت : ویسپرد
کرده هجدهم
..........................................................................................................................................................................................« سرآغاز کرده 13»
اَشتود گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با . . . « دنباله مانند بند های3-1 کرده 14»

1
اهوره مزدا را به نیکویی می ستاییم .
امشاسپندان را به نیکویی می ستاییم .
اَون مرد را به نیکویی می ستاییم .
آفرینش داداراَشون را به نیکویی می ستاییم .
اُشتودگاه را برای خشنودی اَشون مرد می ستاییم .

2
کامروایی جاودانه اششون را می ستاییم که رنج دُروند است .
کامروایی بی کرانه را می ستاییم .
با اُشتودگاه می ستاییم هر آن اَشون مردی را که بوده است و هست و خواهد یود « از آغار بند 1 تا اینجا بار دیگر خوانده می شود»

3
اشتودگاه را می ستاییم .
ما می ستایم هات ها، پتمان ها ، واژه ها و بند های اشتودگاه را چه خوانده ،چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده .
«ینگهه هاتم . . . »

زرتشت : ویسپرد
کرده نوزدهم
...............................................................................................................................................« سر آغاز کرده 13»
سپتمد گاه رد اششونی را می ستاییم با. . . « دنباله مانند بند 1کرده 14»
به دانش . . . « دنباله متنند بند2 کرده 14»

1
اهوره مزدای اَشون را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
اششون مرد را می ستاییم .
پیش اندیشی اششونانه را می ستاییم .
سپندار مز اَشون را می ستاییم .
آفریدگان اَشون آفریدگار اَشون را می ستایم .
از میان آفریدگان اَشون ، نخست اندیش را می ستاییم( در سنت ایرانیان نخست اندیش گیومرث اراده شده است)
اهوره مزدا ، خرد از همه چیز آگاه را می ستاییم .

2
روشنایی خورشید را می ستاییم .
خور شید در میان بلندها ، بلند ترین را می ستاییم .
خورشید و امشا سپندان را می ستاییم .
فرمان ایزدی نیک ورزیده را می ستاییم .
گرزمان در خشان را می ستاییم .
فرِّ اهورای را می ستاییم .
گله و رمه داده آذر را می ستاییم .
هر چیز پاک وسود بخش را می ستاییم .
سپندار مز بخشنده را می ستاییم که دهش او را و اَشه از نخستین آفریدگان اَشون است .
سپنتمد گاه را می ستاییم .
هات ها ، پتمان ها، واژه هاو بند های سپنتمد گاه را - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده - می ستاییم .
«ینگهه هاتم . . . »

زرتشت : ویسپرد
کرده بیست و یکم
« اَشم وُهو . . . »
« مزدا اهورا کسانی را که . . . » ( گاه . یس. 51، بند 22 .)
« بشود که در اینجا. . . » (یس. 15 بند 3)
راسپی :
ای مزد پرست . . . (بند های 5-1 کرده 15 در این نقل ، به جای هفت ات ها هفت هات پسین می اید و مقصود ار آن هات 52 یسنه است .)
اَشم وُهو . . .
خشنودی یسنه ( هفت هات پسین ) را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
زوت :
« یثه آهو و یریو . . . » که آترو خش مرا بگوید .
راسپی :
« اَثار توش اَشات چیت هچا .. . م که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت :
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را م یستاییم .
........................................................................................................................................« هفت هات یسنه( از هات 35 تا پایان هات 41) در اینجا تکرار شود.
یسنه (هفت هات پسین ) پیروز مند اَشون را می ستاییم .
« ینگهه هاتم . . . »
.............................................................................................................................................................( تمام هات 42 یسنه از آغاز تا پایان بند 6 در اینجا تکرار می شود )
زوت :
اهوره مزدای اَشون . . . ( سر آغاز کرده 13)
یسنه ( هفت هات پسین ) پیروز مند اَشون . . . ( دنباله بند 1 کرده 14)
به دانش خویش. . . ( بند 2 کرده 14)


1
آبهای نیک و گیاهان بارور و فرورشی های اَشونان را ستایش و نیایش می پذیرم .
همه ی نیکیها : آن آبها و آن گیاهان وآن فروشی های اَونان را ستایش و نیایش می پذیرم .


2
گاو (نخستین جانور) ، گیه ( کیومرث ) و منثره ور جاوند بی آلایش کار آمد را ستایش و نیایش می پذیرم .
ای اهوره مزدا!
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای زرتشت !
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای رد بزرگوار!
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای امشا سپندان !
شما را ستایش و نیایش می پذیرم .

3
نیوشایی و آمرزش را می ستاییم .
نیوشایی و آمرزش نیایشگر را می ستاییم .
رادی و دهشی را که در میان همکیشان است را می ستاییم .
نماز نیک بی فریب و آزار را می ستاییم .
یسنه ( هفت هات پسین ) را میستاییم .
ستایش یسنه هفت هات پسین را می ستاییم .
ما می ستاییم هات ها، پتمان ها، واژه هاو بند های یسنه (هفت هات پسین ) را چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده .


زرتشت : ویسپرد
کرده یبست و سوم
زوت :
اهوره مزدای . . . ( سرآغاز کرده 13)
وَهیشتوایشت گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با پتمان ها ، با بند ها، با زند ، با پرسشها ، با پاسخها ، با دوبار سرودن ] با خوب خواندن از بر خوانده ، با ستایش خوب ستوده .

1
اهوره مزدای بهتر را می ستاییم .
امشا سپندان بهتر را می ستاییم .
اَشون مرد بهتر را می ستاییم .
بهترین اششه را می ستاییم .
بهترین پیدایش ستوت یسنه را می ستاییم .
خواسته ی( دارایی ، ثروت )بهترین اَشه را می ستاییم .
اششونان و روشنایی همه گونه آسایش بخش را می ستاییم .
بهترین راه به سوی بهترین زندگی ( بهشت ) را می ستاییم .

2
وَهشتوایشت گاه را می ستاییم .
ما می ستاییم هات ها، پتمان ها، واژه هاو بندهای وَهشتوایشت گاه را چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ] چه ستوده .
ینگهه هاتم . . . »

زرتشت : ویسپرد
کرده پنجم
ای امشا سپندان !
آماده م که شما را زوت ، ستاینده ، خواننده ، پرستنده ، چاووش و سرود خوان باشم .
اینک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین ، شما - امشاسپندان - را باد !
اینک ، بهروزی و خشنودی رد و اشونی و پیروزی و خوشی روان ،سوشیانتهای ما را باد!

2
ای امشا سپندان ! ای شهریاران نیک خوب کنش !
جان و تن و همه ی توان خویش ، شما را پیش کش می کنیم .

3
ای اهوره مزدا ی اشون !
نزد تو خستوییم بدین کیش .خستوییم که مزا پرست ، زرتشتی ، دشمن دیوان و پیرو دین اهورایی هستیم .
هونی اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
ساونگهی و ویسیه ی اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی آفرین .
ردان زوت وگهها وماه گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
زوت:
«یثه آهو و یریو . . » که زوت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثار توش اَ شات چیت هچا . . . .» که پارسا مرد دان بگوید .

زرتشت : ویسپرد
کرده نهم
1
هوم های آماده شده و زور های فراهم شده - آنچه فراهم شده است و آنچه فراهم خواهد شد - پیروز مندان آزار شکن اند که از درمان اَشی برخوردارند؛که از درمان چیستی برخوردارند ؛که از در مان مزا برخور دارند ؛ که از درمان زرتشت برخوردارند ؛ که از درمان زرتشتوم برخوردارند .

2
درمانی که اَشون فرخنده ،آتربان فرخنده گردش کننده « در بیرون از کشور» ، دین نیک مزداپ رستی ، آفرین اَشونی نیک ، پیمان شناسی اَشونی نیک و بی آذاری اَشونی اذ آن برخوردارند .

3
نوید می دهیم و می آگاهانیم و درهم می فشریم و فرو می نهیم و می ستاییم و از بر می خوانیم :
هوم های توانای اَشون ، بی آلایشند ؛ به آیین اَشه فراهم آورده شده اند و به آیین اَشه فراهم آورده خواهند شد؛ به آیین اَشه از آن ها آگاهی داده شده است و به آیین اَشه از آنها آگاهی داده خواهد شد ؛ به آیین اَشه فشرده شده اند و با آیین اَشه فشرده خواهند شد .



4
نیروی نیرومند را، پیروزی نیرومند را ، اِرث ی نیرومند را ، اَشی نیرومند را ، چیستی نیرومند را ، پروتات نیرومند را ، اَوپرتات نیرومند را، ایزدان نیرومند را ، اِمشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیکبسر می برند و امشا سپندان بانوان را .

5
خرداد و امرداد و گوش و تَشَن و گو شو روَن وآذر به نام خوانده شده وهَدیش برخوردار از اَشونی ، خوراک ، آسایش و آمرزش را .

6
سرود های ستایش و نیایشو آفرین خوانی اهوره مزدا و امشا سپندان ، ردان اَشون بزرگواررا ،
ستایش و نیایش برترین رد را ، اَشی سرآمد و نماز رد پسند سرآمد را .

7
منثره را ، دین مزدا پرستی را ، ستوت بسنیه را ، همۀ ردان را ، همۀ نماز های رد پسند را .
سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین خوانی ما را بشنوند ؛ در اغاز ، همچنان که در انجام .
زوت :
«یثه اهو و یَریو . . . »که آتوخش مرا بگوید .
راسپی :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
« ینگهه هاتم . . . »

زرتشت : ویسپرد
کرده دهم
1
زوت :
خواستار ستایم کشورهای اَرزهی ، سَوهی ، فرد ذَفشو ، ویدَ ذفشو ، وُاور جرشتی و این کشور خشونیَرثَ را .

2
خواستار ستایشم هاون سنگین ، هاون آهنین تشت زور، ورس هوم پالای وترا، ای به رسم با آیین اَشه گسترده .
خواستار ستایشم اَهون و یریه . . . و پایدار مزداپرستی را .
خواستار ستایشم فروشی های نیرومند پیروز اَشونان را .
خواستار ستایشم فَروَشی های نخستین آموزگاران کیش ، فروَشی های نیکان و فَروَشی روان خویش را .
خواستار ستایشم همه رَدان اَشونی ، همۀنیکی دهندگان - ایزدان اَشون مینوی و جهانی - را که به آیین بهترین اَشه برازنده ستایش و سزاوار نیایشند .
من خَستویم
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
ردان روز و گاههاو ماه و گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
زوت :
« یثه اهو ویریو . . . » که روت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .

زرتشت : ویسپرد
کرده یازدهم
1
این هوم را به اهوره مزدا پیشکش میکنیم .
این هوم های آماده شده را به تواناترین پیروز مندان گیتی پرور، به شهریاران نیک اَشون ، به شهریار ردان اَشون پیشکش می کنیم .
این هوم را به امشا سپندان پیشکش می کنیم .
این هوم را به آبهای نیک پیشکش می کنیم .
این هوم را به روان خویش پیشکش می کنیم .
این هوم را به همه آفرینش اششه پیشکش می کنیم .

2
این هوم، این جام هوم ، این برسم های گسترده ، این میزدها، این آسمان نخست آفریده ، این هاون سنگین که بدین جا آورده شده است ، این هوم زرِّین ، این اَفشره ی هوم ، این به رسم به آیین اششه گسترده . . . .

3
. . . این پیکر و این توش و توان ، این زور های بکار افتاده ، این هوم اَشون ، این گاو خوب کنش ، این اَشون مرد و منشهی کارآمد سوشیانتها، این شیر روان و این گیاه هذا یپتای به آیین اَشه نهاده . . .

4
با آبهای نیک ، این زورهای آمیخته به هوم ، آمیخته به شیر ، آمیخته به هذانیپتای به آیین اَشه نهاده وبا آیهای نیک ، آبهای هوم و هاون سنگین و هاو آهنین . . .

5
. . . این گیاه برسم و پیوستگی به خشنودی رد، آموختن و کاربندی دین نیک مزداپرستی و سرودن گاهن و خشنودی رد اَشون ورد اَشونی را .
این هیزم و این بخور ، ترا ای آذر ، پسر اهوره مزدا و همه مزداآفریدگان نیک را پیشکش می کنیم .
اینک این همه را پیشکش می کنیم . . .

6
. . . به اهوره مزدا ، به سروش پارسا ، به رَشن راست ترین ، به مهر فراخ چراگاه ، به امشاسپندان ، به فشروَشی های اَشونان و روانهای پرهیزگاران ، به آذراهوره مزدا رد بزرگوار، به رد میزد ، به رد نماز رد پسند و به سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایشو خشنودی و آفرین را .

7
اینک این همه را با ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین پیشکش می کنیم و فروشی زرتشت سپیتمان اَشون که در دو جهان خواستار اَشه شد و فروشی های همه ی اَشونان : اَشونانی که در گذشته اند ، اَشونانی که زنده اند وآن مردانی که هنوز زاده نشده اند و سوشیانتهای نو کننده گیتی اند .

8-11
این هوم این جام هوم . . . « بندهای 5-2 همین کرده »

12
امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده وجاودان پاداش بخش ، آن نیکان و نیکی دهندگان ، آنان که با منش نیک بسر می برند ؛ آری با منش نیک بسر می برند .
آن امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنشکه از منش نیک ، پیمان هستی گرفته اند .

13
اینک این همه را پیشکش می کنیم افزایش این خانمان را ، پاداش این خانمان را ، بالیدن این خانمان را، رهایی این خانمان را از تنگنای نیاز ، چیرگی این خانمان را بر ستیزه ، ستوران و مردمان اَشونی را که از این پیش زاده شده اند ویا از این پس زاده خواهند شد ؛ آنان را که از این خانمان بوده اند و آنان را که از این خانمان باشند و خود را که از این خانمانیم وسوشیانتهای کشور را.

14
خانه ای که مردان نیک کردار، زنان نیک کردار ، مردان خویشکار و زنان خویشکار در آن بسر برند .

15
اینک این همه را چنین پیشکش می کنیم به فروَشی های نیک توانای پیروز اَشونان تا اَشونان را یاوری کنند .

16
اینک این همه را پیشکش می کنیم به سروش پارسا، به اَشی اَشون ، به نریو سنگ و به آشتی پیروز به آذر اهورا مزدا رد بزرگوار وبه همهی آفریدگان اَشون ، خشنودی و ستایش و نیایش و آفرین را .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به گوش تشن ، به گوشورون ، به آذر اهوره مزدا وبه تخشا ترین امشا سپندان .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به دادار اهوره مزدای رایومند فرِّه مند ، به مینویان و به امشا سپندان ، ستایش و نیایش و خشنودی آفرین را .
اینک این همه را پیشکش می کنیم به ساونگهی و ویسیه ی اَشون . . .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به اهوره مزدای رایومند فرّه مند ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین را . . .

17-18
اینک این همه را پیشکش می کنیم به کشورهای. . . « بندهای 1و2 کرده 10»

19
همه آنچه نوید داده شده و پیشکش شده است ، آنچنان است که اهوره مزدای اَشون پیش کش کرد؛ آنچنان است که زرتشت اَشون پیشکش کرد ؛ آنچنان است که من -زوت- پیشکش می کنم ؛ من که از این ستایش و نیایش آگاهم ؛ من که از پیشکشی بایسته آگاهم ؛ من که از پیشکشی به هنگام آگاهم .

20
شما امشاسپندان را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
سوشیانتهای ما را زندگی خوش و خشنودی رد اَشونی و پیروزی و آسایش روان .

21
اینک آن بزرگتر از همه ، آن اَهو و رتو را استوار می دارم ؛ آن اَهوره مزدا را، برای ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
. ....................................................................................................................................« یس . 4بندهای 25-24 »

زرتشت : ویسپرد
کرده سیزدهم
زوت :
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
زرتشت اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
فروشی زرتشت را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان جهانی و مینوی را می ستاییم .
کارآمد ترین رد ، چالاک ترین ایزد که در مین ردان اَشونی فرارسنده تر و به تایش سزاوارتر است ، می ستاییم .
خشنودی رد اَشون و رد اَشونی را که کامکارتر ات می ستاییم .

1
براستی اهوره مزدا را می ستاییم .
براستی اماسپندان را می ستاییم .
براستی سراسر منثره را می ستاییم .
براستی زرتشت آراسته به منثره را می ستاییم .
پاداش اششونان را می ستاییم .
آرزوی اَمشاسپندان را می ستاییم .
نخستین آن سه گانه «نخستین سه هات گاهان » را که به هیچ درگ و لغزشی سروده شود، می ستاییم .

2
براستی . . . «6سطر اول بند 1 همین کرده»
دو گانه پیشین از این سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .

3
براستی. . . «6سطر اول بند1 همین کرده »
نخستین آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
دو گانه پیشین از آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروه شود می ستاییم .
هریک از آ ن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
هاتها ، پتمان ها ، واژ ه ها و بند های هر یک از آن سه گانه پیشین را که بی درنگ و لغزشی سروده شود - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده می ستاییم
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم . . . «بند5 کرده 7»

زرتشت : ویسپرد
کرده چهاردهم
اوره مزدای اَشون .. . «سرآغاز کرده 13»
اشهو نود گاه ، رداَشونی را می ستاییم .

1
یسنه (هفت هات پیروزمند اَشون ) ،رد اَشونی را می ستاییم ، با پتمان ها، با بند ها، با زند(گزارش) ، با پرسشها، با پاسخها، با دوبار سرودن ، با خوب خوانن از بر خوانده و با ستایش خوب ستوده .

2
به دانش خویش ، به بینش خویش ، به شهریاری خویش ، به ردی خویش ، به خواست و کامکاری خویش ، اشهوره مزدا. . . « در متن به جای نقطه چین هفت واژه آمده که معنی کلی و پیوند آنها با جمله روشن نیست »

3
اهون و یریه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهومند و رتومند اَشون ( اهوره مزدا) ، رد اششونی را می ستاییم .

4
اهو نود گاه را می ستاییم
هات ها، پتمان ها، واژه ها و بندهای اهو نود گه را - چه خوانده ، چه باز گرفته ، چه سروده ، چه ستوده - می ستاییم .
.............................................................................................................................................................« بند 5 کرده 7»
ینگهه هاتم . . . .
اَشم وهو . . .
مزدا اهوره کسانی را که . . . « گاه . یس . 51 بند 22»

زرتشت : ویسپرد
کرده شانزدهم
...................................................................................................................................................« سر آغاز کرده 13 وبندهای 1و2 کرده 14»

1
اینک آذر پسر اهوره مزدا را می ستاییم .
ایزدان آذر نژاد را می ستاییم .
درست کرداران آذر نژاد را می ستاییم .
فروشی های اَشونن را می ستاییم .
سروش پیروزمند را می ستاییم .
سراسر آفرینش اششه را می ستاییم .


2
اینک پاداش و فروشی زرتشت سپتمان اَشون را می ستاییم .
اینک پاداش و فروشی همهی اششنان را می ستاییم .
فروشی همه ی اَشونان را می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در کشورند می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در بیرون از کشورند می ستاییم .
فروشی های اشون مردان را می ستاییم .
فروشی های اششون زنان را می ستاییم .

3
زرتشت برما - که اهوره مزدای اششون ، از ستایش نیکمان آگاهی دارد - اَهو رتو است .
آنچه را که از این مرز و بوم است - آبها و زمین ها وگیاهان - می ستاییم .
...............................................................................................« بند های 3-1 همین کرده »


زرتشت : خرده اوستا
نیرنگ کشتی بستن
پازند :
ای هرمزد خدای!
اهریمن اتوان و دور رانده و زده و شکسته باد !( نیرنگ نیایشهای کوتاه دینی را گویند . « نیرنگ کشتن بستن » ، نیایش ویژه کشتی بستن و پوشاندن سُدره بر تن نوجوان زرتشتی است و آنچه در این بخش می آید ، نیایشی است که موبد برگزلر کننده آیین می خواند و نوجوان با او همخوانی می کند.)
اهریمن ، دیو ، دُروج، جادو ، دُروند ، کوی ، کرپ، ستمگر، گناهکار، اَشموغ ، دشمن و پری ، زده و شکسته باد!
شهریار بد ناتوان باد !
دشمن ستوه باد !
دشمن ناتوان باد!

ای هور مزد خدای!
من از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم .
من از هر گونه ادیشه بد ، گفتار بد و کردار بد که در جهان اندیشیده و گفته کرده ام یا از من سرزده یا در ژرفای نهاد من بوده است ، پشیمانم .
من از گناهانی که در منش و گویش و کنش ، با تن یا روان خویش کرده ام - چه جهانی و چه مینوی - اندوهگین و پشیمانم .
من از این سه : اندیشه ی بد ، گفتار بد و کردار بد ، پشیمانم و پتت می کنم .
اوستا
خشنودی اهوره مزدا و شکستن اهریمن را ، آنچه با خواسته اهوره سازگار تراست آشکر شود .
من نماز اششه می گزارم :
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو . . . »
« اَشم وُهو. . . »

ای مزدا !
به یاری من بیا .
من مزدا پرستم .
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اَهورایی کیشم .
من اندیشه ی نیک اندیشیده را باور دارم .
من گفتار نیک گفته را باور دارم .
من کردار نیک ورزیده را باور دارم .
من دین مزداپرستی را باور دارم که جنگ را براندازد و رزم افزار را به کنار بگذارد و خویشاوند پیوندی را فرمان دهد؛ دین پاکی که در میان همه ی دین های کنونی وآینده ،بزرگترین و بهترین و زیباترین دین است : دین َهورایی زرتشتی .
همه ی چیزهای نیک را سزاوار اهوره مزدا می دانم .
چنین است باور و خستویی به دین مزداپرستی .
«اَشم وُهو . . .»

زرتشت : خرده اوستا
سرو ش با ژ
پازند :
به نام یزدان هُورمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد!
سروش پلرسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار ، آن رزم افزار سالار آفریدگان هُرمزد ، به یاری برساد.
از همهی گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . . ( جمله ی همانند آن در نیر .
اوستا :
« یثه اَهو یریو . . . »
« اَشم وُهو . . . »

1
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
« اُشهینگاه » اَشون ، رد اَشونی را ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین .
« برجیه » و « نمانیه » ی اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را ستایش و نیایش وخشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه اَهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اششات چیت هچا. . . » که پارسا مرد دانا بگوید .

2
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
« اَهون و یریه . . . »نگاهدار تن است .
« یثه اَهو و یریو . . . »
« ای مزدا !
بدان هنگام که دُروند آزردن مرا کمر می نددد ، جز آذر و منش نیک تو - که اَشه از کردارشان کارآمد می شود - چه کس مرا پناه خواهد بخید ؟
ای اهوره !
« دین » مرا از این فرمان بیا گاهان »
« ای اهوره !
. . . کیست آن پیروز مندی که در پرتو آموزشهای تو ، هَستان را پناه می بخشد؟»
« ای مزدا!
مرا آشکارا از بر گماشتن آن رد درمان بخش زندگی بیا گاهان و بگذار سروش و منش نیک بدو و به هر کس که و خود او را خواستاری ، روی آورند . »

3
ای مزدا! ای سپندارمذ!
ما را از کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !نابود شو !. . .
نماز و پارسایی و کوشش .
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو و یریو . . . »

4
ستایش و نیایش و نیرو و توان آرزومندم سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را .
« اَشم وُهو . . . »

5
...........................................................................................................................................................( یس . 68 بند 11 و یس . 72 بند 9)
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم . ( این جمله که در بسیاری از جاهای اوستا پس از نیایشها آمده ،همانند است با آمین عبری که در دینهای یهودی ، مسیحی و اسام پس از دعاها گویند . در پازند فارسی به جای این جمله ، ایدون باد هم آمده است .»
« اَشم وُهو. . . »
هزار درمان برساد . . . ( یس 68 بند 15 و یس . 72 بند 9 و هرمزد بند 27)
« اَشم وُهو . . . »
ای مزدا!
به یاری من بیا .
« اَم» ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم .
بهرام اهوره آفرید و او پرتات پیروز و رام بخشنده چراگاه خوب و اَندار وای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگاه را می ستاییم .
آنچه را از تو - ای اَندار وای اَشون !- از سپند مینوست می ستاییم .
ثواش جاودانه و زروان بی کرانه وزمانه ی جاودانی را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
برای مزد کرفه ( کار نیک ، ثواب)گناه را رها می کنم .
دوستی را به پاکی روان .
مزد کرفه همه ی نیکن هفت کشور زمین ، به پهنای زمین و درازای رود و بلندای خورشد بی کاستی برساد !
پاک باش و دیر زی .
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم .
« اَشم و هو . . . »

زرتشت : خرده اوستا
هوشبام
1
بر توست که این پیو زمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بوانی .
بر تست که اَهون و یریه را پنج بار بسرایی . . . ( وند .فر 11 . بند 3)

2
درود بر تو ای هوشبام !
.............................................................................................................................................................( یس . 27 بند 1)
شکست باد اهریمن زشت منش !
بر تو صد هزار نفرین باد !

3
...........................................................................................................................................................(یس . 27 بند 2)
« یثه اَهو و یریو . . . »

4
...........................................................................................................................................................( یس . 52 بند های 4-1 و دو سطر آغاز بند 6 یس . 45 و بند های 7-5 یس. 8)

5
..........................................................................................................................................................( یس .68 بند های 18-16)
« اَشم وهو . . .» ( سه بار )
..........................................................................................................................................................( بند 5 باژ)

زرتشت : خرده اوستا
پنج نیایش 1 . خورشید نیایش
پازند :
به نام یزدان می ستایم و به یاری می خوانم دادار هرمزد رایومند فرّ ه مند از همه چیز آگاه ، کرد گار جهان ، شهریاران شهریار ، آفریدگارو نگاهدار آفریدگان ، روزی دهنده ی توانای نیرومند ازلی، بخشاینده بخشایشگر مهربان ، پروردگار توانا و دانا و پاک، شهریار داد گر نیست نا پذیر را .
هر مزد خدای ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب به یاری برساد !
از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله همانند آن در نیر .)

1
اوستا
ای اهوره مزدا!
ترا سه بار( نریو سنگ در ترجمه سنسکریت اوستا ، مقصود از این سه بار را ، نماز با اندیشه و گفتار و کردار نیک دانسته است .)
ای امشا سپندان !
پیش از آفریدگان دیگر، همه ی شما را که با خورشید همکامید نماز می گزارم .
بشود که این نماز به اهوره مزدا برسد !
بشود که این نماز به امشاسپندان برسد !
بشود که این نماز به فروشی های اَشونان برسد !
بشود که این نماز به اندروای جاودانی برسد !

2
خشنودی اهوره مزدا و شکست اهریمن را ، آنچه با خواست اهوره سازگارتر ست ، آشکار شود .
من نماز اَشه می گزارم .
« اَشم وهو . . . یثه آهو و یریو . . . »
« اَشم وهو . . .»

3-4
......................................................................................................................................................( یس. 11، بند های 18-17)

5
درود بر اهوره مزدا!
درود بر امشا سپندان !
درود بر مهر فراخ چراگاه !
درود بر خورشید تیز اسب ، چشم اهوره مزدا!
درود بر گوش !
درود بر گیومرث!
درود بر فروشی زرتشت سپیتمان !
درود بر سراسر آفرینش اَشه که بود و هست و خواهد بود!
هاونگاه :
به دستیاری بهمن و شهریور و اردیبهشت ، ما را رستگاری بیفزای .
« اَم وهو . . . »
رپیثوینگاه :
......................................................................................................................................................( یس . 36 بند 6)
« اَم وهو . . . »
ازیرینگاه :
ای مزدا. . . ( گه . یس. 43 ، بند 6)
« اَشم وهو . . . » ( سه بار)

6
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب را می ستاییم .
................................................................................................................................................( مهر . بند 7)

7
مهر شهریار همهی سرزمینها را می ستاییم که اهوره مزدا او را فرّه مند ترین ایزدان مینوی بیافریند .
بشود که آن بزرگواران - مهر و اهوره مزدا - هر دو به یاری ما آیند .
خورشید جاودانه رایوند تیز اسب را می ستاییم .

8
تشتر تیز بین را می ستاییم .
تشتر را می ستاییم .
تیشتر ییی را می ستاییم
تشتر رایومند فرّه مند را می ستاییم .
ونند ستاره مزدا آفریده را می ستاییم .
تشتر ستاره ی رایوند فرّه مند را می ستاییم .
ثواش جاودانه را می ستاییم .
زروان بی کرانه را می ستاییم .
زروان جاودانه را می ستاییم .
باد اَشون نیک کنش را می ستاییم .
چیستا، راست ترین دانش مزداآفریده اششون را می ستاییم .
دین نیک مزدا چرستی را می ستاییم .
راهی را که به رستگاری رساند ، را می ستاییم .
دریاچه ی زرنومنت را می ستاییم .
کوه ساوکنت مزدا آفریده را می ستاییم .

9
هریک از ایزدان اشون مینوی را می ستاییم .
هریک ارز ایزدان اششون جهانی را می ستاییم .
روان خود را می ستاییم .
فروشی خود را می ستاییم .
ای مزدا!
به یاری من بیا .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان را می ستاییم .
خورشید جاودانه ی رایومند تیز اسب را می ستاییم .
« اَشم وهو . . .»

10
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
هاونگاه :
هاونی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، ردان اَونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
رپیثونگاه :
رپیثوین اشون، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
ازیرینگاه :
اُزیرین اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
فرادت ویر و دخیوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
خورشید جاودنه ی رایومند تیز اسب و نیایش و خشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه آهو یریو . . .» که زوت مرا بگوید .
زوت :
اَثار توش اَشات چیت هچا . . . که پارسا مرد دانا بگوید .



11-16
............................................................................................................................................................................( خور . بند های 7-1)

17
پازند :
ای هور مزد خدای افزونی بخش مردمان ( همهی گونه های مردمان و نیکان ) !
بشود که دینمزدا پرستی مرا آگاهی و هوشیاری بخشد !
اوستا :
« یثه آهو یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم خورشید خورشید جاودانه ی رایومند تیز اسب را .

18
« اَشم وهو . . . »
کسی که آبهای اهورایی را با بهترین ز.ر ، با زیباترین زور - زوری که اَونی آن را پالوده باشد - بستاید ، فروغ و فرّاز آن اوست ؛ تندرستی و پایداری تن از آن اوست ؛ خواسته ی بسیار اسای بخش از آن اوست ؛ فرزند کار آمد و زندگی دیر پای از آن اوست ؛ بهترین هستی اَشونان و روشنایی بخشنده ی همه گونه آسایش از آن اوست
« اَشم وهو . . . »
هزار درمان برساد !
ده هزار درمان برساد!
ای مزدا!
به یاری من بیا .
پازند :
برای مزد کرفه ( بخش پازند پایان باژ)
« اَشم وهو . . . »
روز . . . ماه . . . گاه . . . ( در اینجا نام روز و ماه و هنگامی از روز را که نیایش در آن برگزار می شود ، بر زبان می آورند .)

19
درود بر آفریدگار همه ی آفریدگان جهان !
اوستا :
خشنودی اهوره مزدا و شکست اهریمن را ، آنچه با خواست اهوره سازگار تر است ، آشکار شود .
من نماز اَشه می گزارم : « اَشم وهو . . . »
پازند :
بزرگی و فرّ بیفزایاد ! خورشید جاودانه رایومند تیز اسب دلیر پیروز را زورمندی و پیروزی باد !
دین نیک مزدا پرستان را در همه ی هفت کشور زمین ، آگاهی و روایی و آفرین باد !
ایدون باد !
من باید به سرایدیگر ( جهان پسین )بروم .
« اَشم وهو . . . »
آفریدگار جهان ، دین مزدا پرستی ، دا زرتشتی .
اوستا :
ای اَردو یسور آناهیتای اَشون ! سودمند ترین اَشون !
درود بر تو !
درود بر گیاهان اَشون مزدا آفریده !
« اَشم وهو . . . »
خورشید جاودانه ایومند تیز اسب را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
بشود که به یاری ما برسد!
« اَشم وهو . . . »

زرتشت : خرده اوستا
مهر نیایش
پازند :
به نام یزدان ، هر مزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد 1
مهر فراخ چراگاه ، آن داور راست ، به یاری رساد !
از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله همانند آن در نیر .)

1-9
اوستا :
.......................................................................................................................................( بند های 9-1 نیا )

10
هاونی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
ساونگهی و ویسیه ی اششون ، ردان اششونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار و رام بخشنده ی چراگاه خوب را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
«یثه آهو و یریو . . . »
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . .. » که پارسا مرد دانا بگوید .

11-12
..............................................................................................................................( بند های 145-144 مهر .)

13-15
..............................................................................................................................(بند های 6-4 مهر .)
«ینگهه هاتم . . . » ( دنباله جمله با بند 16 نیا )

16
ای هرمزد خدای . . . ( جمله های همانند در بند های 17-11 نیا )
« یثه اهو و یریو.. . »
ستایش و نیایش و نیروز و زور خواستارم مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار و رام بخشنده ی چراگاه خوب را .

17
.............................................................................................................................(بند های 19-18 نیا . با تبدیل خورشی به مهر)