عبارات مورد جستجو در ۲۳۹۴ گوهر پیدا شد:
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۴
مهمان تو نیست دو سه روز و گزاف
خوان تو گرفته است از قاف به قاف
گر فتنه شود کسی معافست معاف
بر شمع کند همیشه پروانه طواف
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۶
در باغ شدم صبوح و گل می‌چیدم
وز دیدن باغبان همی ترسیدم
شیرین سخنی ز باغبان بشنیدم
گل را چه محل که باغ را بخشیدم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۴۷
زنبور نیم که من بدودی بروم
یا همچو پری به بوی عودی بروم
یا سیل شکسته تا برودی بروم
یا حرص که در عشوهٔ سودی بروم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۸۸
گر ماه شوی بر آسمان کم نگرم
ور بخت شوی رخت بسویت نبرم
زین بیش اگر بر سر کویت گذرم
فرمای که چون مار بکوبند سرم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۳۱
من پیر شدم پیر نه ز ایام شدم
از نازش معشوقه خودکام شدم
در هر نفسی پخته شدم خام شدم
در هر قدمی دانه شدم دام شدم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۵۴
من همچو کسی نشسته بر اسب خام
در وادی هولناک بگسسته لگام
تازد چون مرغ تا که بجهد از دام
تا منزل این اسب کدام است کدام
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۱
آن صورت غیبی که شندیش دشمن
با خود به قیاس می‌بریدش دشمن
مانندهٔ خورشید برآمد پیشین
هر سو که نظر کرد ندیدش دشمن
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۶۱
در بحر کرم حرص و حسد پیمودن
وین آب خوشی ز همدگر بربودن
ماهی ننهد آب ذخیره هرگز
چون بی‌دریا هیچ نخواهد بودن
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۷۷
رفتم به طبیب و گفتم ای زین‌الدین
این نبض مرا بگیر و قاروره ببین
گفتا با دست با جنون گشته قرین
گفتم هله تا باد چنین باد چنین
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۶
ما کاهگلان عشق و پهلو به زمین
کرده است زمین را کرمش مرکب و زین
تا میبرد این خفتگکانرا در خواب
اصحاف الکهف تا سوی علیین
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۶۸
از جان بگریزم ار ز جان بگریزی
از دل بگریزم ار از آن بگریزی
تو تیری و ما همچو کمانیم هنوز
تیری چه عجب گر ز کمان بگریزی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۲
با زهره و با ماه اگر انبازی
رو خانه ز ماه ساز اگر میسازی
بامی که به یک لگد فرو خواهد شد
آن به که لگد زنی فرو اندازی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۴۴
حیف است که پیش کر زنی طنبوری
یا یوسف همخانه کنی با کوری
یا قند نهی در دو لب رنجوری
یا جفت شود مخنثی با حوری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۷۹
دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی
می‌گفت ترانه‌ای کنار جوئی
کز لعل و زمرد و زر و زیره توان
برساخت گلی ولی ندارد بوئی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۵۷
من بادم و تو برگ نلرزی چکنی
کاری که منت دهم نورزی چکنی
چون سنگ زدم سبوی تو بشکستم
صد گوهر و صد بحر نیرزی چکنی
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۶۴
من دوش به کاسهٔ رباب سحری
می‌نالیدم ترانهٔ کاسه‌گری
با کاسهٔ می درآمد آن رشک پری
گفتا که اگر کاسه زنی کوزه خوری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۸۵
هرکس کسکی دارد و هرکس یاری
آن یار وفادار کجا شد باری
گر پیش سگی شکر نهی خرواری
میل دل او بود سوی مرداری
پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
قطعه
گر شمع را ز شعله رهائی است آرزو
آتش چرا به خرمن پروانه میزند
سرمست، ای کبوترک ساده دل، مپر
در تیه آز، راه تو را دانه میزند
پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
بیت
طائری کز آشیان، پرواز بهر آز کرد
کیفرش، فرجام بال و پر بخون آلودن است
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۲۷
هر آن شمعی که ایزد برفروزد
کسی کش پف کند سبلت بسوزد