عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
عطار نیشابوری : باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن
شمارهٔ ۲۵
امروز چو جمله عمر ضایع کردی
فردا چکنی به خاک و خون میگردی
چون پرده براوفتد هویدا شودت
چیزی که به زیر پرده میپروردی
عطار نیشابوری : باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن
شمارهٔ ۲۶
نه در ره اقرار، قراری داری
نه از صف انکار، کناری داری
میپنداری که کارتو سرسری است
کوته نظرا! دراز کاری داری
عطار نیشابوری : باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن
شمارهٔ ۲۷
خود را چو زخواب و خور نمیداری باز
پس چه تو، چه آن ستور، در پردهٔ راز
آخر ز وجود خویشتن شرمت نیست
معشوق تو بیدارو تو خوش خفته به ناز
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۴
چندانکه مرا میل به رفتن بیش است
این نفس سگم بر سر کار خویش است
گر من به خودی خویشتن خواهم رفت
ای بس که ز پس ماندگی در پیش است
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۹
خواهی که ز اضطرار و خواری برهی
وز بیادبی و بیقراری برهی
تا چند به خود کنی تصرّف در خویش
گر کار بدو بازگذاری برهی
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۱۱
گر در سفر یگانگی خواهی بود
از جمع چرا کرانگی خواهی بود
ور تو پر و بال خویش خواهی برّید
ای بس که چو مرغ خانگی خواهی بود
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۱۲
آن را که ز حق روزفزون آید کار
در پنجهٔ همّتش زبون آید کار
جان کندن بیفایده کاری نبود
باید که زمغز جان برون آید کار
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۱۹
گر دوزخی و اگر بهشتی امروز
پیدا نشودخوبی و زشتی امروز
دی رفت قلم آنچه نوشتی امروز
فردا ببر آید آنچه کشتی امروز
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۲۲
گر مردِ حقی مخالف باطل باش
بر هیچ مکن قرار و در منزل باش
از بندگی خویش گر اندوه کنی
باری به خداوندی او خوشدل باش
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۲۶
از هستی خود دمِ تولاّ چه زنیم
وز نیستی آن دمِ تبرّا چه زنیم
ای مردِ سلیم قلب! میپنداری
کاین مهره به دستِ ماست تا ما چه زنیم
عطار نیشابوری : باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن
شمارهٔ ۲۹
تا چند کنم گناه در گردن خویش
وز بیم گنه قصد به خون خوردن خویش
بی ما چو گنه کردن ما راندهاند
ما را چه گنه درین گنه کردن خویش
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۱
دنیا که برای ره گذر باید داشت
از زود گذشتنش خبر باید داشت
چون میدانی که سخت دردی است فراق
بر هیچ منه دلت که بر باید داشت
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۴
چون هرچه بود اندک و بسیار نبود
در زیر دیار چرخ دیار نبود
هر چند جهان خوشست بگذار زیاد
انگار که هرچه بود انگار نبود
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۷
دانی تو که هر که زادناچار بمرد
به از چو من و چون ز تو بسیار بمرد
هر روز بمیر صد ره وزنده بباش
کاسان نبود ترا به یکبار بمرد
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۱۵
ای دل صفت نفس بد اندیش مگیر
بر جهل، پی صورت ازین بیش مگیر
کوتاهی عمر مینگر غرّه مباش
چندین امل دراز در پیش مگیر
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۱۶
چون بسیارست ضعف در ایمانت
هرگز نبود حدیث مرگ آسانت
چندین مگری ز مرگ اگر جان داری
کان میباید که باز خندد جانت
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۲۰
ای آنکه همیشه نفس خشنود کنی
وین کار که نیست کردنی زود کنی
از یک یک جو چو بازخواهندت خواست
هر روز اگر جوی خوری سود کنی
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۲۵
دل از طربِ زمانه برداشتنیست
و افزون طلبی ما کم انگاشتنیست
تا چند چو کرمِ پیله بر خویش تنیم
چون هر چه تنیدهایم بگذاشتنیست
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۳۰
عشاق که قصّهٔ دل افروز کنند
جان همچو چراغ در سرِ سوز کنند
با خویش حساب خود شب و روز کنند
فردای قیامتِ خود امروز کنند
عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۳۲
تا چند درِ فتوح جان دربندی
در پیش بُتِ نفس میان دربندی
گر میخواهی که بر تو بگشاید کار
از نیک و بدِ خلق زبان دربندی