عبارات مورد جستجو در ۵۱ گوهر پیدا شد:
زرتشت : خرده اوستا
پنج گاه 1. هاونگاه
1
خشنودی اهوره مزدا را : « اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
هاونگاه اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
ساونگهی و ویسیه ی اششون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار ورام بخشنده ی چراگاه خوب را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی :
« یثه آهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . .» که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
..........................................................................................................................( بند های 3-2 یس . 71)
5
هاونی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
خرداد اششون ، رد اشونی را می ستاییم .
امرداد اَشون ، رد اَونی را می ستاییم .
پرسش اَون پرسیده از اهوره ، آن رد اَشونی را می ستاییم
کیش اَشون اهورایی ، رد اَشونی را می ستاییم .
هفت هات توانای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
6
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، ردان آشونی را می ستاییم .
اَیریمن ایشیه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم ؛ نیرومند پیروزی که فرونشاندن آزار و ستیزه را برانگیخته شده است ؛ که ستیهند گان را شکست دهد و ستیهندگی را براندازد ؛ که - بجز منثره ی ور جاوند : پنج گاهان - نخستین ومیانین و پسین سخن بر زبان راندنی است .
7
مهر فراخ چراگاه را می ستاییم .
رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم ؛ ستایش و نیایش ویسیه ی رد را .
ویسیه ی اشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
8
مهر فراخ چراگاه آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار رامی ستاییم .
رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم .
9
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون ! ای رد اَشونی !
ترا می ستاییم .
زور و کشتی برسم پاک به آیین اششه گسترده ، ردان اَشونی را می ستاییم .
اَپام نپات را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم .
ایزد دامویش او پمن دلیر را می ستاییم .
روانهای درگذشتگان را می ستاییم
فروشی های اَشونان را می ستاییم .
رد بزرگوار ، اهوره مزدا را می ستاییم که در اشونی برترین است ؛ که در اَونی سرآمد است .
همه ی گفتارهای زرتشتی را می ستاییم
همه ی گفتارهای نیک ورزیده را می ستاییم .
همه ی کردارهای نیکی را که ورزیده خواهد شد ، می ستاییم .
« ینگهه هاتم . . . »
10
« یثه آهو ویریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ،آن ایزد نامبردار ورام بخشنده ی چراگاه خوب را .
« اَشم وهو . . .»
................................................................................................................................................................( بند 18 نیا.)
خشنودی اهوره مزدا را : « اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
هاونگاه اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
ساونگهی و ویسیه ی اششون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار ورام بخشنده ی چراگاه خوب را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی :
« یثه آهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . .» که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
..........................................................................................................................( بند های 3-2 یس . 71)
5
هاونی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
خرداد اششون ، رد اشونی را می ستاییم .
امرداد اَشون ، رد اَونی را می ستاییم .
پرسش اَون پرسیده از اهوره ، آن رد اَشونی را می ستاییم
کیش اَشون اهورایی ، رد اَشونی را می ستاییم .
هفت هات توانای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
6
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، ردان آشونی را می ستاییم .
اَیریمن ایشیه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم ؛ نیرومند پیروزی که فرونشاندن آزار و ستیزه را برانگیخته شده است ؛ که ستیهند گان را شکست دهد و ستیهندگی را براندازد ؛ که - بجز منثره ی ور جاوند : پنج گاهان - نخستین ومیانین و پسین سخن بر زبان راندنی است .
7
مهر فراخ چراگاه را می ستاییم .
رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم ؛ ستایش و نیایش ویسیه ی رد را .
ویسیه ی اشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
8
مهر فراخ چراگاه آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار رامی ستاییم .
رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم .
9
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون ! ای رد اَشونی !
ترا می ستاییم .
زور و کشتی برسم پاک به آیین اششه گسترده ، ردان اَشونی را می ستاییم .
اَپام نپات را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم .
ایزد دامویش او پمن دلیر را می ستاییم .
روانهای درگذشتگان را می ستاییم
فروشی های اَشونان را می ستاییم .
رد بزرگوار ، اهوره مزدا را می ستاییم که در اشونی برترین است ؛ که در اَونی سرآمد است .
همه ی گفتارهای زرتشتی را می ستاییم
همه ی گفتارهای نیک ورزیده را می ستاییم .
همه ی کردارهای نیکی را که ورزیده خواهد شد ، می ستاییم .
« ینگهه هاتم . . . »
10
« یثه آهو ویریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ،آن ایزد نامبردار ورام بخشنده ی چراگاه خوب را .
« اَشم وهو . . .»
................................................................................................................................................................( بند 18 نیا.)
زرتشت : خرده اوستا
2 . رپیثوینگاه
خشنودی اهوره مزدا را « اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
رپیثوین اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . »که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
..........................................................................................................................................( بند های 3-2 یس . 71)
5
رپیثوین اشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهونود گاه اَشون ، رد اشونی را می ساییم .
اُشتودگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
سپنتمد گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
وهو خشترگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
وهیشتوایشت گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
6
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را می ستاییم .
فشو شو منثره را می ستاییم .
گفتار راست گفته ، گفتار راست گفته ی براندازنده ی دیوان رامی ستاییم .
ابها و زمینها و گیاهان را می ستاییم .
ایزدان اَشون مینوی ، بهترین بخشایندگان را می ستاییم .
امشا سپندان اشون را می ستاییم .
7
فروشی های نیک پاک توانای اشونان را می ستاییم .
سرآمدان بهترین اشه را می ستاییم که در گفتار و کردار و پیمان شناسی و خویشکاری و گسترش دین مزدا پرستی ، مهترند .
8
آن سرای انجمنی را که امشاسپندان بر فراز آسمان ، به ستایش و نیایش زنتوم رد ، زنتوم اشون ، رد اشونی ، بدان درایند ، می ستاییم .
9
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را می ستاییم .
10-11
....................................................................................................................(بند 9 ها .)
12
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را .
« اَشم وهو . . . »
..........................................................................................................................( بند 18 نیا )
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
رپیثوین اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . »که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
..........................................................................................................................................( بند های 3-2 یس . 71)
5
رپیثوین اشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهونود گاه اَشون ، رد اشونی را می ساییم .
اُشتودگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
سپنتمد گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
وهو خشترگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
وهیشتوایشت گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
6
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را می ستاییم .
فشو شو منثره را می ستاییم .
گفتار راست گفته ، گفتار راست گفته ی براندازنده ی دیوان رامی ستاییم .
ابها و زمینها و گیاهان را می ستاییم .
ایزدان اَشون مینوی ، بهترین بخشایندگان را می ستاییم .
امشا سپندان اشون را می ستاییم .
7
فروشی های نیک پاک توانای اشونان را می ستاییم .
سرآمدان بهترین اشه را می ستاییم که در گفتار و کردار و پیمان شناسی و خویشکاری و گسترش دین مزدا پرستی ، مهترند .
8
آن سرای انجمنی را که امشاسپندان بر فراز آسمان ، به ستایش و نیایش زنتوم رد ، زنتوم اشون ، رد اشونی ، بدان درایند ، می ستاییم .
9
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را می ستاییم .
10-11
....................................................................................................................(بند 9 ها .)
12
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را .
« اَشم وهو . . . »
..........................................................................................................................( بند 18 نیا )
زرتشت : خرده اوستا
3 . ازیرینگاه
1
خشودی اوره مزدا را :« اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی و ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
فرادت ویر و دخوم اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
2
رد بزرگ نپات اپام و آب مزدا افریده را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . »
زوت :
« اَثارتو ش اشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
اهوره مزدای اشون رد اشونی را می ساییم . . . ( بند های 3-2 یس . 71)
5
اُزیرین اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
زوت اشون ، رد شونی را می ستاییم .
هاونن اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اترو خش اشون ، رد اشونی را می ستاییم.
فربرتر اشون ،رد اشونی را می ستاییم .
آبرت اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
آسنتر اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
راسپی اشون ، رد اشونی را ی ستاییم .
سرور شاورز اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
6
فرادت ویر و دخیوم اشون ، ردان اشونی را می ستاییم
ستاره و ماه و خورشید و فروغای آسمانی را می ستاییم .
انیران را می ستاییم .
کامروایی جاودانه ی ، اشون را می ستاییم که رنج دروند است .
7
اشون خویشکار ، رد اشونی را می ستاییم .
کیش واپسین را می ستاییم .
آفرینش اشون اهورایی را که خویشکاری ورزد ، روز و شب با زور در خور پیشکش می ستاییم .
ستایش و نیایش و دخیوم رد را .
دخیوم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
8
رد بزرگوار ، شهریار شیدور ، اپام نپات تیز اسب را می ستاییم .
آب اشون مزدا افریده را می ستاییم .
9-10
..........................................................................................................................................................( بند 9 ها .)
11
« یثه آهو ویریو . . . »
ستایش ونیایش و نیرو و زور خواستارم رد بزرگوار ، اپام نپات وآب مزدا افریده را .
« اَشم وهو . . . »
..........................................................................................................................................................( بند 18 نیا .)
خشودی اوره مزدا را :« اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی و ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
فرادت ویر و دخوم اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
2
رد بزرگ نپات اپام و آب مزدا افریده را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . »
زوت :
« اَثارتو ش اشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
اهوره مزدای اشون رد اشونی را می ساییم . . . ( بند های 3-2 یس . 71)
5
اُزیرین اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
زوت اشون ، رد شونی را می ستاییم .
هاونن اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اترو خش اشون ، رد اشونی را می ستاییم.
فربرتر اشون ،رد اشونی را می ستاییم .
آبرت اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
آسنتر اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
راسپی اشون ، رد اشونی را ی ستاییم .
سرور شاورز اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
6
فرادت ویر و دخیوم اشون ، ردان اشونی را می ستاییم
ستاره و ماه و خورشید و فروغای آسمانی را می ستاییم .
انیران را می ستاییم .
کامروایی جاودانه ی ، اشون را می ستاییم که رنج دروند است .
7
اشون خویشکار ، رد اشونی را می ستاییم .
کیش واپسین را می ستاییم .
آفرینش اشون اهورایی را که خویشکاری ورزد ، روز و شب با زور در خور پیشکش می ستاییم .
ستایش و نیایش و دخیوم رد را .
دخیوم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
8
رد بزرگوار ، شهریار شیدور ، اپام نپات تیز اسب را می ستاییم .
آب اشون مزدا افریده را می ستاییم .
9-10
..........................................................................................................................................................( بند 9 ها .)
11
« یثه آهو ویریو . . . »
ستایش ونیایش و نیرو و زور خواستارم رد بزرگوار ، اپام نپات وآب مزدا افریده را .
« اَشم وهو . . . »
..........................................................................................................................................................( بند 18 نیا .)
زرتشت : خرده اوستا
5. اشهینگاه
1
خشنودی هوره مزدا را : « اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
اُشهین اَشون ،رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
برجیه ی و نمانیه ی اَشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خqشنودی و آفرین !
2
سروش پارسا پاداش بخش پیروز گیتی افزای و رشن راست ترین و ارشتاد گیتی افزای و جهان پرور را ستایش و نیایش و خشنودی آفرین !
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
...............................................................................................................................................( بند های 3-2 یس .71)
5
اشهین اَشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اوشه ی زیبا را می ستاییم .
سپیده دمان را می ستاییم ؛ شیدوری که به چالاکی اسب بتازد که مردان را بپرورد ؛ که هوش مردان را بپرورد ؛ بهروزی که با نمانیه بسر برد .
سپیده دمان چالاک را می ستاییم که به چالاکی اسب بتازد و به هفت کشور زمین درآید .
سپیده دمان را می ستاییم .
اهوره مزدای اششو ، رد اَشئنی را می ستاییم .
بهمن را می ستاییم .
اردیبهشت را می ستاییم .
شهریور را می ستاییم .
سپندارمز نیک را می ستاییم .
6
برجیه ی اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
برسم به ایین اشه گسترده ف برسم دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم .
ستایش و نیایش و نمانیه ی رد را .
نمانیه ی اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
7
سروش پارسای برزمند گیتی افزای ، رد اششونی را می ستاییم .
رشن راست ترین را می ستاییم .
ارشتاد گیتی افزای و جهان پرور را می ستاییم .
8-9
.........................................................................................................................................................( بند 9 ها.)
10
« یثه آهو یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم سروش پارسای پاداش بخش پیروز گیتی افزای را رشن راست ترین را و ارشتاد گیتی افزای و جهان پرور را !
« اشم وهو . . . »
.........................................................................................................................................................( بند 18 نیا .)
خشنودی هوره مزدا را : « اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
اُشهین اَشون ،رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
برجیه ی و نمانیه ی اَشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خqشنودی و آفرین !
2
سروش پارسا پاداش بخش پیروز گیتی افزای و رشن راست ترین و ارشتاد گیتی افزای و جهان پرور را ستایش و نیایش و خشنودی آفرین !
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
...............................................................................................................................................( بند های 3-2 یس .71)
5
اشهین اَشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اوشه ی زیبا را می ستاییم .
سپیده دمان را می ستاییم ؛ شیدوری که به چالاکی اسب بتازد که مردان را بپرورد ؛ که هوش مردان را بپرورد ؛ بهروزی که با نمانیه بسر برد .
سپیده دمان چالاک را می ستاییم که به چالاکی اسب بتازد و به هفت کشور زمین درآید .
سپیده دمان را می ستاییم .
اهوره مزدای اششو ، رد اَشئنی را می ستاییم .
بهمن را می ستاییم .
اردیبهشت را می ستاییم .
شهریور را می ستاییم .
سپندارمز نیک را می ستاییم .
6
برجیه ی اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
برسم به ایین اشه گسترده ف برسم دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم .
ستایش و نیایش و نمانیه ی رد را .
نمانیه ی اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
7
سروش پارسای برزمند گیتی افزای ، رد اششونی را می ستاییم .
رشن راست ترین را می ستاییم .
ارشتاد گیتی افزای و جهان پرور را می ستاییم .
8-9
.........................................................................................................................................................( بند 9 ها.)
10
« یثه آهو یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم سروش پارسای پاداش بخش پیروز گیتی افزای را رشن راست ترین را و ارشتاد گیتی افزای و جهان پرور را !
« اشم وهو . . . »
.........................................................................................................................................................( بند 18 نیا .)
زرتشت : خرده اوستا
سی روزه ی کوچک
1 . [روز] هرمزد رایومند فرّ ه مند و امشاسپندان
2 . [ روز ] بهمن ، آشتی پیروز که دیدبان دیگر آفریدگان است . دانش سرشتی مزدا آفریده . دانش آموزشی مزدا داده .
3 . [ رو ز] اردیبهشت ، زیباترین امشاسپندان ، نماز ایریمن ایشیه ی توانای مزدا آفرید ه و سو ک ی نیک فراخ دیدگاه مزدا آفریده ی اشون .
4 . [ رو ز] شهریور ، فلز گداخته وآموزشی که درویشان را پناه بخشد .
5 . [ روز] سپندارمذ نیک . راتای نیک فراخ دیدگاه مزدا آفریده ی اشون .
6 . [ روز] خرداد رد . یاریه هوشیتی ، ایزدان سال و روان ردان اَشه .
7 . [ روز] آمرداد رد . گله های پرواری ، خرمن سود بخش ، گو کرن ی زور مند مزدا آفریده .
[هاونگاه ]
مهر فراخ چراگاه و رام بخشنده ی چراگاه خوب
[ رپیثوینگاه ]
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا .
[ ازیرینگاه ]
رد بزرگوار نپات اپام وآب مزدا آفریده .
[ اویسرو ثریمگاه ]
فروشی های اشونان و زنان و گروه فرزندانشان . یایریه هوشیتی و ام ی نیک آفریده ی برزمند و بهرام اهوره افریده و اوپرتات پیروز .
[اشهینگاه ]
سروش پارسای پاداش بخش پیروز گیتی افزای و رشن راست ترین وارشتاد گیتی افزای .
8 . [روز ] دادار ( دی به آذر) . اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند و امشاسپندان .
9 . [ روز ] آذر اهوره مزدا . فرّ و پاداش مزدا آفریده ، فرّ ایرانی مزدا آفریده ، فرّ کیانی مزدا آفریده و آذر اهوره مزدا . . . ( دنباله جمله مانند بند های 5 و 6 آتش. است .)
10 .[روز] آبان نیک مزدا آفریده . آب اردویسور آناهیتا ی اَشون ، همهی آبهای مزدا آفریده وهمه ی گیاهان مزداآفریده .
11. [روز] . خورشید جاودانه رایومند تیز اسب .
12 . [ روز] ماه دربردارنده تخمه ی گاو ، گاو یگانه آفریده و چارپایان گوناگون.
13 .[ روز] تیر ستاره رایوند فرّ ه مند و ستویس توانای مزداآفریده : فراز آورنده ی آب و ستارگان در بردارنده ی تخمه آب و تخمه ی زمین و تخمه ی گیاه ، ستاره ی ونند مزدا آفریده ، ستاره ی هفتورنگ مزدا آفریده ی فرّ ه مند درمان بخش .
14 .[ روز] گوش . گِوش تشن ، گوشورون ، درواسپ ، توانای مزدا آفریده ی اشون
15 . [ روز] دادار ( دی به مهر) . اهوره مزدای رایوند فرّه مند و امشاسپندان .
16 . [ روز] مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار و رام بخشنده ی چراگاه خوب .
17 .[ روز] سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی .
18 .[ روز] رشن راست ترین و ارشتاد گیتی افزای و جهان پرور و گفتار راست گیتی افزای .
19 . [ روز] فروردین . فروشی های نیروند پیروز اَشونان .
20 . [ روز] بهرام اهوره آفریده ، ام ی نیک آفریده ی برزمند و اوپرتات پیروز .
21 . [ روز] رام بخشنده چراگاه خوب ، اندروای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگان . آنچه را ازتو - ای اندر وای اَشون - که از آن سپند مینوست . ثواش جاودانه ، زروان بی کرانه و زمانه ی جاودانی .
22 .[ روز] باد نیک کنش زیرین ، زبرین ،پیشین و پسین . دلیری مردانه .
23 . [ روز] دادار ( دی به دین ) . اهوره مزدای رایوند فرّ ه مند و امشاسپندان .
24 . [ روز] دین نیک مزدا پرستی . چیستای راست ترین مزدا آفریده اشون .
25 . [ روز] ارد نیک ، چیستی نیک ، ارث ی نیک رسستات نیک ، فرّ و پاداش مزدا آفریده ، پارندی سبک گردونه ، فرّ ایرانی مزدا آفریده ، فرّ کیانی مزدا آفریده ، فرّ نا گرفتنی مزدا آفریده و فرّ مزدا آفریده ی زرتشت .
26 .[ روز] اشتاد گیتی افزای و کوه اوشیدرن مزدا آفریده ی بخشنده ی آسایش اَشه .
27 . [ روز] اسمان بلند توانا . بهترین سرای بهشت اشونان ، بخشنده روشنی سراسر خوشی .
28 .[ روز] زامیاد ایزد نیک کنش ، این جاها ، این روستاها ، کوه اوشیدرن مزدا آفریده ی بخشنده ی آسایش اشه ، همه ی کوهها ی بخشنده آسایش اشه مزدا آفریده ، فرّ کیانی مزدا آفریده و فرّ نا گرفتنی مزدا آفریده .
29 . [ روز] ماراسپند ( منثره ی سپنت) اشون کارآمد ، داد دیو ستیز ، داد زرتشتی ، روش دیرین ، دین نیک مزدا پرستی ، باور داشتن به منثره ، هوش دریافت دین مزدا پرستی ، آگاهی از منثره ، دانش سرشتی مزدا آفریده و دانش آموزشی مزدا داده .
30 . [ روز] انیران جاودانی ، گرزمان روشن ، همستکان جاودانی ، چینود پل مزدا آفریده ، رد بزرگوارنپات اپام ، آب مزدا آفریده ، هوم اشون سرشت ، دهمان آفرین نیک ، دامویش اوپمن چیره دست ، همه ی ایزدان اشون مینوی و جهانی ، فروشی های نیروند پیروز اشونان ، فروشی های نخستین آموزگاران کیش ف فروشی های نیا کان و ایزدان نامبردار.
2 . [ روز ] بهمن ، آشتی پیروز که دیدبان دیگر آفریدگان است . دانش سرشتی مزدا آفریده . دانش آموزشی مزدا داده .
3 . [ رو ز] اردیبهشت ، زیباترین امشاسپندان ، نماز ایریمن ایشیه ی توانای مزدا آفرید ه و سو ک ی نیک فراخ دیدگاه مزدا آفریده ی اشون .
4 . [ رو ز] شهریور ، فلز گداخته وآموزشی که درویشان را پناه بخشد .
5 . [ روز] سپندارمذ نیک . راتای نیک فراخ دیدگاه مزدا آفریده ی اشون .
6 . [ روز] خرداد رد . یاریه هوشیتی ، ایزدان سال و روان ردان اَشه .
7 . [ روز] آمرداد رد . گله های پرواری ، خرمن سود بخش ، گو کرن ی زور مند مزدا آفریده .
[هاونگاه ]
مهر فراخ چراگاه و رام بخشنده ی چراگاه خوب
[ رپیثوینگاه ]
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا .
[ ازیرینگاه ]
رد بزرگوار نپات اپام وآب مزدا آفریده .
[ اویسرو ثریمگاه ]
فروشی های اشونان و زنان و گروه فرزندانشان . یایریه هوشیتی و ام ی نیک آفریده ی برزمند و بهرام اهوره افریده و اوپرتات پیروز .
[اشهینگاه ]
سروش پارسای پاداش بخش پیروز گیتی افزای و رشن راست ترین وارشتاد گیتی افزای .
8 . [روز ] دادار ( دی به آذر) . اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند و امشاسپندان .
9 . [ روز ] آذر اهوره مزدا . فرّ و پاداش مزدا آفریده ، فرّ ایرانی مزدا آفریده ، فرّ کیانی مزدا آفریده و آذر اهوره مزدا . . . ( دنباله جمله مانند بند های 5 و 6 آتش. است .)
10 .[روز] آبان نیک مزدا آفریده . آب اردویسور آناهیتا ی اَشون ، همهی آبهای مزدا آفریده وهمه ی گیاهان مزداآفریده .
11. [روز] . خورشید جاودانه رایومند تیز اسب .
12 . [ روز] ماه دربردارنده تخمه ی گاو ، گاو یگانه آفریده و چارپایان گوناگون.
13 .[ روز] تیر ستاره رایوند فرّ ه مند و ستویس توانای مزداآفریده : فراز آورنده ی آب و ستارگان در بردارنده ی تخمه آب و تخمه ی زمین و تخمه ی گیاه ، ستاره ی ونند مزدا آفریده ، ستاره ی هفتورنگ مزدا آفریده ی فرّ ه مند درمان بخش .
14 .[ روز] گوش . گِوش تشن ، گوشورون ، درواسپ ، توانای مزدا آفریده ی اشون
15 . [ روز] دادار ( دی به مهر) . اهوره مزدای رایوند فرّه مند و امشاسپندان .
16 . [ روز] مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار و رام بخشنده ی چراگاه خوب .
17 .[ روز] سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی .
18 .[ روز] رشن راست ترین و ارشتاد گیتی افزای و جهان پرور و گفتار راست گیتی افزای .
19 . [ روز] فروردین . فروشی های نیروند پیروز اَشونان .
20 . [ روز] بهرام اهوره آفریده ، ام ی نیک آفریده ی برزمند و اوپرتات پیروز .
21 . [ روز] رام بخشنده چراگاه خوب ، اندروای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگان . آنچه را ازتو - ای اندر وای اَشون - که از آن سپند مینوست . ثواش جاودانه ، زروان بی کرانه و زمانه ی جاودانی .
22 .[ روز] باد نیک کنش زیرین ، زبرین ،پیشین و پسین . دلیری مردانه .
23 . [ روز] دادار ( دی به دین ) . اهوره مزدای رایوند فرّ ه مند و امشاسپندان .
24 . [ روز] دین نیک مزدا پرستی . چیستای راست ترین مزدا آفریده اشون .
25 . [ روز] ارد نیک ، چیستی نیک ، ارث ی نیک رسستات نیک ، فرّ و پاداش مزدا آفریده ، پارندی سبک گردونه ، فرّ ایرانی مزدا آفریده ، فرّ کیانی مزدا آفریده ، فرّ نا گرفتنی مزدا آفریده و فرّ مزدا آفریده ی زرتشت .
26 .[ روز] اشتاد گیتی افزای و کوه اوشیدرن مزدا آفریده ی بخشنده ی آسایش اَشه .
27 . [ روز] اسمان بلند توانا . بهترین سرای بهشت اشونان ، بخشنده روشنی سراسر خوشی .
28 .[ روز] زامیاد ایزد نیک کنش ، این جاها ، این روستاها ، کوه اوشیدرن مزدا آفریده ی بخشنده ی آسایش اشه ، همه ی کوهها ی بخشنده آسایش اشه مزدا آفریده ، فرّ کیانی مزدا آفریده و فرّ نا گرفتنی مزدا آفریده .
29 . [ روز] ماراسپند ( منثره ی سپنت) اشون کارآمد ، داد دیو ستیز ، داد زرتشتی ، روش دیرین ، دین نیک مزدا پرستی ، باور داشتن به منثره ، هوش دریافت دین مزدا پرستی ، آگاهی از منثره ، دانش سرشتی مزدا آفریده و دانش آموزشی مزدا داده .
30 . [ روز] انیران جاودانی ، گرزمان روشن ، همستکان جاودانی ، چینود پل مزدا آفریده ، رد بزرگوارنپات اپام ، آب مزدا آفریده ، هوم اشون سرشت ، دهمان آفرین نیک ، دامویش اوپمن چیره دست ، همه ی ایزدان اشون مینوی و جهانی ، فروشی های نیروند پیروز اشونان ، فروشی های نخستین آموزگاران کیش ف فروشی های نیا کان و ایزدان نامبردار.
زرتشت : خرده اوستا
سی روزه ی بزرگ
1 . هرمز رایومند فرّه مند را می ستاییم . امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
2 . بهمن . امشاسپندان را می ستاییم . اشتی پیروز ، دیده بان دیگر افریدگان را می ستاییم . دانش سرشتی مزدا آفریده را می ستاییم .دانش آموزشی مزدا داده را می ستاییم .
3 . اردیبهشت زیباترین امشاسپندان را می ستاییم . نماز ایریمن ایشیه ی توانای مزدا آفریده را می ستاییم . سوک ی نیک فراخ دیدگاه مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم .
4 . شهریور امشاسپندان را می ستاییم . فلزّ گداخته را می ستاییم .آمرزگار پناه بخش درویشان را می ستاییم .
5 . سپندارمذ نیک را می ستاییم . راتای نیک فراخ دیدگاه مزدا افریده ی اشون را را می ستاییم .
6 . خرداد امشاسپندان را می ستاییم . یاریه هو شیتی را می ستاییم و ایزدان اشون سال و روان ردان اشه را می ستاییم .
7 . امرداد امشا سپندان را می ستاییم . گله های پرواری را می ساییم . خرمن سود بخش را می ستاییم . گو کرن ی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم .
هاونگاه :
مهر فراخ چراگاه را می ستاییم . رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم .
رپیثوینگاه :
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را می ستاییم .
ازیرینگاه :
رد بزرگوار شهریار شیدور اپام نپات تیز اسب را می ستاییم . آب مزدا آفریده را می ستاییم .
تویسروثریمگاه :
فروشی های نیک وانای پاک اشونان را می ستاییم . زنان و گروه فرزندانشان را می ستاییم . یاریه هوشیتی و ام ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم . بهرام اهوره آفرید را می ستاییم . اوپرتات پیروز را می ستاییم .
اُشهینگاه :
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اشون ، رد آشونی را می ستاییم . رشن راست ترین را می ستایم . ارشتاد گیتی افزای جهان پرور را می ستاییم .
8 . دادار ( دی به آذر) ، اهوره مزدای رایوند فرّه مند را می ستاییم امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
9 . آذر اهوره مزدا را می ستاییم . . . ( دنباله جمله برابر است به بند های 5 و 6 آتش)
10 . ابان نیک مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم . اردویسور اناهیتا ی اشون را می ستاییم .همه ی آبهای اشون مزدا آفریده را می ستاییم . همه ی گیاهان اشون مزدا آفریده را می ستاییم .
1 1 .خورشید جاودانه رایوند تیز اسب را می ستاییم .
12 . ماه در بردارنده تخمه ی گاو را می ستاییم فروشی های گوشورون یگانه آفریده را می ستاییم . فروشی های روان چارپایان گوناگون را می ستاییم .
13 . تیر ( تشتر) ستاره رایوند فرّ ه مند را می ستاییم . ستویس توانای مزدا آفریده ، فراز آورنده اب را می ستاییم . همه ی ستارگان در بردارنده تخمه ی آب را می ستاییم . همهی ستارگان در بردارنده تخمه ی زمین را می ستاییم . همه ی ستارگان در بردارنده تخمه گیاه را می ستاییم . ونند ستاره مزدا آفریده را می ستاییم . هفتورنگ مزدا افریده ی فرّ ه مند درمان بخش را می ستاییم ؛ پایداری در برابر جاودان پریان را .
14 . گوش ( گوشور ون ) نیک کنش را می ستاییم . درواسپ توانای مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم .
15 . دادار ( دی به مهر) ، اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند را می ستاییم . امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
16 . مهر فراخ چراگاه آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار را می ستاییم . رام بخشنده چراگاه خوب را می ستاییم .
17 . سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای رد اشونی را می ستاییم .
18 . رشن راست ترین را می ستاییم . ارشتاد گیتی افزای جهان پرور را می ستاییم . گفتار راست ترین گیتی افزای را می ستاییم .
19 . فروردین ( فروشی های) پاک نیک تواای اشونان را می ستاییم .
20 . بهرام اهوره آفریده را می ستاییم . ام ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم . او پرتات پیروز را می ستاییم .
21 . رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم . اندروای اشون را می ستاییم . اندروای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگان را می ستاییم . آنچه از ترا - ای اندر وای اشون ! - که از سپند مینوست ، می ستاییم . ثواش جاودانه را می ستاییم . زروان بی کرانه را می ستاییم . زمانه جاودانی را می ستاییم .
22 . باد اشون نیک کنش را می ستاییم . با زیرین را می ستاییم . با د زبرین را می ستاییم . با د پیشین را می ستاییم . باد پسین را می ستاییم . دلیری مردانه را می ستاییم .
23 . دادار ( دی به دین ) اهوره مزدای رایوند فرّ مند را ی ستاییم امشاسپندان شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
24 . دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم راست ترین چیستا ی مزدا آفریده ی اشون رامی ستاییم .
25 . ارد ( ارت ، اشی ) نیک ، شیدور بزرگوار نیرومند برزمند بخشایشگر را می ستاییم . فرّ مزدا آفریده را می ستاییم . پاداش مزدا آفریده را می ستاییم . پارندی سبک گردونه را می ستاییم . فرّ ایرانی مزدا آفریده را می ستاییم . فر ا گرفتنی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم . فر مزدا آفریده ی زرتشت را می ستاییم .
26 . اشتاد ارشتاد گیتی افزای را می ستاییم . کوه اوشیدرن مزدا آفریده ی بخشنده ی آسایش اشه را می ستاییم .
27. آسمان درخشان را می ستاییم . بهترین سرای اشونان ( بهشت) بخشنده روشنی سراسر خوشی را می ستاییم .
28 . زامیاد ایزد نیک کنش را می ستاییم . کوه اوشیدرن مزدا افریده ی بخشنده ی اسایش اشه را می ستاییم . همه یکوههای مزدا آفریده ی اشون بخشنده ی اسایش اشه ، ردان اشونی را می ستاییم . فرّ کیانی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم . فرّ ناگرفتنی نیروند مزدا آفریده را می ستاییم .
29 . ماراسپند ( منثره ی سپنت ) بسیار فرّ ه مند را می ستاییم . داد دیو ستیز را می ستاییم . داد زرتشتی را می ستاییم . دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم . باور داشتن به منثره ی را می ستاییم . هوش دریافت دین مزدا پرستی را می ستاییم آگاهی از منثره را می ستاییم . دانش سرشتی مزدا آفریده را می ستاییم . دانش آموزش مزدا داده را می ستاییم .
30 . انیران جاودانه را می ستاییم . گرزمان روشن را می ستاییم .همستکان جاودانه را می ستاییم .چینود پل مزداآفریده اشون را می ستایی . رد بزرگوار ، هریار شیدور ، اپام نپات تیز اسب را می ستاییم .آب مزداآفریده اشون را می ستاییم هوم زرّین بلند را می ستاییم . هوم گیتی افزای را می ستاییم . هوم دور دارنده ی مرگ را می ستاییم . دهمان آفرین نیک را می ستاییم . دامویش اوپمن دلیر ایزد چیره دست را می ستاییم . همهی ایزدان اشون مینوی را می ستاییم . همهی ایزدان اشون جهانی را می ستاییم .
2 . بهمن . امشاسپندان را می ستاییم . اشتی پیروز ، دیده بان دیگر افریدگان را می ستاییم . دانش سرشتی مزدا آفریده را می ستاییم .دانش آموزشی مزدا داده را می ستاییم .
3 . اردیبهشت زیباترین امشاسپندان را می ستاییم . نماز ایریمن ایشیه ی توانای مزدا آفریده را می ستاییم . سوک ی نیک فراخ دیدگاه مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم .
4 . شهریور امشاسپندان را می ستاییم . فلزّ گداخته را می ستاییم .آمرزگار پناه بخش درویشان را می ستاییم .
5 . سپندارمذ نیک را می ستاییم . راتای نیک فراخ دیدگاه مزدا افریده ی اشون را را می ستاییم .
6 . خرداد امشاسپندان را می ستاییم . یاریه هو شیتی را می ستاییم و ایزدان اشون سال و روان ردان اشه را می ستاییم .
7 . امرداد امشا سپندان را می ستاییم . گله های پرواری را می ساییم . خرمن سود بخش را می ستاییم . گو کرن ی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم .
هاونگاه :
مهر فراخ چراگاه را می ستاییم . رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم .
رپیثوینگاه :
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را می ستاییم .
ازیرینگاه :
رد بزرگوار شهریار شیدور اپام نپات تیز اسب را می ستاییم . آب مزدا آفریده را می ستاییم .
تویسروثریمگاه :
فروشی های نیک وانای پاک اشونان را می ستاییم . زنان و گروه فرزندانشان را می ستاییم . یاریه هوشیتی و ام ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم . بهرام اهوره آفرید را می ستاییم . اوپرتات پیروز را می ستاییم .
اُشهینگاه :
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اشون ، رد آشونی را می ستاییم . رشن راست ترین را می ستایم . ارشتاد گیتی افزای جهان پرور را می ستاییم .
8 . دادار ( دی به آذر) ، اهوره مزدای رایوند فرّه مند را می ستاییم امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
9 . آذر اهوره مزدا را می ستاییم . . . ( دنباله جمله برابر است به بند های 5 و 6 آتش)
10 . ابان نیک مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم . اردویسور اناهیتا ی اشون را می ستاییم .همه ی آبهای اشون مزدا آفریده را می ستاییم . همه ی گیاهان اشون مزدا آفریده را می ستاییم .
1 1 .خورشید جاودانه رایوند تیز اسب را می ستاییم .
12 . ماه در بردارنده تخمه ی گاو را می ستاییم فروشی های گوشورون یگانه آفریده را می ستاییم . فروشی های روان چارپایان گوناگون را می ستاییم .
13 . تیر ( تشتر) ستاره رایوند فرّ ه مند را می ستاییم . ستویس توانای مزدا آفریده ، فراز آورنده اب را می ستاییم . همه ی ستارگان در بردارنده تخمه ی آب را می ستاییم . همهی ستارگان در بردارنده تخمه ی زمین را می ستاییم . همه ی ستارگان در بردارنده تخمه گیاه را می ستاییم . ونند ستاره مزدا آفریده را می ستاییم . هفتورنگ مزدا افریده ی فرّ ه مند درمان بخش را می ستاییم ؛ پایداری در برابر جاودان پریان را .
14 . گوش ( گوشور ون ) نیک کنش را می ستاییم . درواسپ توانای مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم .
15 . دادار ( دی به مهر) ، اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند را می ستاییم . امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
16 . مهر فراخ چراگاه آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار را می ستاییم . رام بخشنده چراگاه خوب را می ستاییم .
17 . سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای رد اشونی را می ستاییم .
18 . رشن راست ترین را می ستاییم . ارشتاد گیتی افزای جهان پرور را می ستاییم . گفتار راست ترین گیتی افزای را می ستاییم .
19 . فروردین ( فروشی های) پاک نیک تواای اشونان را می ستاییم .
20 . بهرام اهوره آفریده را می ستاییم . ام ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم . او پرتات پیروز را می ستاییم .
21 . رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم . اندروای اشون را می ستاییم . اندروای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگان را می ستاییم . آنچه از ترا - ای اندر وای اشون ! - که از سپند مینوست ، می ستاییم . ثواش جاودانه را می ستاییم . زروان بی کرانه را می ستاییم . زمانه جاودانی را می ستاییم .
22 . باد اشون نیک کنش را می ستاییم . با زیرین را می ستاییم . با د زبرین را می ستاییم . با د پیشین را می ستاییم . باد پسین را می ستاییم . دلیری مردانه را می ستاییم .
23 . دادار ( دی به دین ) اهوره مزدای رایوند فرّ مند را ی ستاییم امشاسپندان شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
24 . دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم راست ترین چیستا ی مزدا آفریده ی اشون رامی ستاییم .
25 . ارد ( ارت ، اشی ) نیک ، شیدور بزرگوار نیرومند برزمند بخشایشگر را می ستاییم . فرّ مزدا آفریده را می ستاییم . پاداش مزدا آفریده را می ستاییم . پارندی سبک گردونه را می ستاییم . فرّ ایرانی مزدا آفریده را می ستاییم . فر ا گرفتنی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم . فر مزدا آفریده ی زرتشت را می ستاییم .
26 . اشتاد ارشتاد گیتی افزای را می ستاییم . کوه اوشیدرن مزدا آفریده ی بخشنده ی آسایش اشه را می ستاییم .
27. آسمان درخشان را می ستاییم . بهترین سرای اشونان ( بهشت) بخشنده روشنی سراسر خوشی را می ستاییم .
28 . زامیاد ایزد نیک کنش را می ستاییم . کوه اوشیدرن مزدا افریده ی بخشنده ی اسایش اشه را می ستاییم . همه یکوههای مزدا آفریده ی اشون بخشنده ی اسایش اشه ، ردان اشونی را می ستاییم . فرّ کیانی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم . فرّ ناگرفتنی نیروند مزدا آفریده را می ستاییم .
29 . ماراسپند ( منثره ی سپنت ) بسیار فرّ ه مند را می ستاییم . داد دیو ستیز را می ستاییم . داد زرتشتی را می ستاییم . دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم . باور داشتن به منثره ی را می ستاییم . هوش دریافت دین مزدا پرستی را می ستاییم آگاهی از منثره را می ستاییم . دانش سرشتی مزدا آفریده را می ستاییم . دانش آموزش مزدا داده را می ستاییم .
30 . انیران جاودانه را می ستاییم . گرزمان روشن را می ستاییم .همستکان جاودانه را می ستاییم .چینود پل مزداآفریده اشون را می ستایی . رد بزرگوار ، هریار شیدور ، اپام نپات تیز اسب را می ستاییم .آب مزداآفریده اشون را می ستاییم هوم زرّین بلند را می ستاییم . هوم گیتی افزای را می ستاییم . هوم دور دارنده ی مرگ را می ستاییم . دهمان آفرین نیک را می ستاییم . دامویش اوپمن دلیر ایزد چیره دست را می ستاییم . همهی ایزدان اشون مینوی را می ستاییم . همهی ایزدان اشون جهانی را می ستاییم .
زرتشت : خرده اوستا
افرینگان گاهان
1
«یثه آهو و یریو . . . »
«اَشم وهو . . .»
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند را ، امشاسپندان را و گاهان اشون ، سرآمد شهریاران و اششونان : اهونود گاه ، اشتود گاه ، سپنتمد گاه ، وهوخشترگاه ، وهیشتوایشت گاه را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
2
فروشی های نیرومند پیروز نخستین آموزگاران کیش و فروشی های نیاکان را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . »
زوت :
« اثارتوش اشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3
اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند را می ستاییم .
امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
گاهان اششون ، سرآمد شهریاران و اَشونان را می ستاییم .
اهونود گاه اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اشتودگاه اشون، رد اشونی را می ستاییم .
سپنتمد گاه اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
وهوخشترگاه اشون ، رد اشونی را می ساییم .
وهیشتوایشت گاه اشون رد اشونی را می ستاییم .
4-5
..........................................................................................................................( بند های 52-49 فرور . و بند های 12-8 دهمان)
6
« یثه آهو یریو . . .»
ستایش و نیایش و وزور خواستارم اهره مزدای رایومند فرّ ه مند را ، امشاسپندان را و گاهان اشون را ؛ شهریاران و اشونان : اهونودگاه ، اشتودگاه ، سپنتمد گاه ، وهوخشترگاه ، وهیشتوایشت گاه را .
اهوره مزدای رایومند . . . ( بند های 2-1 همین آفرینگان تا پیش از راسپی .)
« اشم وهو . . . »
بشود که چنان پیش آید . . . ( بند 12 دهمان )
« یثه اهو ویریو . . . »
اشم وهو . . . »
........................................................................................................................( بند 18 نیا )
«یثه آهو و یریو . . . »
«اَشم وهو . . .»
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند را ، امشاسپندان را و گاهان اشون ، سرآمد شهریاران و اششونان : اهونود گاه ، اشتود گاه ، سپنتمد گاه ، وهوخشترگاه ، وهیشتوایشت گاه را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
2
فروشی های نیرومند پیروز نخستین آموزگاران کیش و فروشی های نیاکان را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . »
زوت :
« اثارتوش اشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3
اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند را می ستاییم .
امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
گاهان اششون ، سرآمد شهریاران و اَشونان را می ستاییم .
اهونود گاه اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اشتودگاه اشون، رد اشونی را می ستاییم .
سپنتمد گاه اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
وهوخشترگاه اشون ، رد اشونی را می ساییم .
وهیشتوایشت گاه اشون رد اشونی را می ستاییم .
4-5
..........................................................................................................................( بند های 52-49 فرور . و بند های 12-8 دهمان)
6
« یثه آهو یریو . . .»
ستایش و نیایش و وزور خواستارم اهره مزدای رایومند فرّ ه مند را ، امشاسپندان را و گاهان اشون را ؛ شهریاران و اشونان : اهونودگاه ، اشتودگاه ، سپنتمد گاه ، وهوخشترگاه ، وهیشتوایشت گاه را .
اهوره مزدای رایومند . . . ( بند های 2-1 همین آفرینگان تا پیش از راسپی .)
« اشم وهو . . . »
بشود که چنان پیش آید . . . ( بند 12 دهمان )
« یثه اهو ویریو . . . »
اشم وهو . . . »
........................................................................................................................( بند 18 نیا )
زرتشت : خرده اوستا
آفرینگان رپیثوین
1
« یثه هو وبربو . . . »
« اشم وهو . . . »
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
رپیثوین اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
فرادت فشو ، و زنتوم اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند ، امشاسپندان ، اردیبهشت وآإر اهوره مزدا ، همه ی ایزدان اشون مینوی و جهانی ، فروشی های نیرومند پیروز اشونان ، فروشی های نخستین آموزگاران کیش و فروشی های نیاکان را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثارتوش اشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3
چنین گفت اهوره مزدابه سپیتمان زرتشت سخنی را که برای ردّ رپیثوین فرو فرستاده شده است :
اینک بپرس از ما بدان سان که می خواهی ، ما را بیازمای ؛ چرا که پرسش و آزمون تو ، رهبران را نیرومندی و برتری می بخشد .
4
چنین پرسید زرتشت از اهوره مزدا :
ای اهوره مزدا ! ای سپند ترین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون
پاداش و مزد مردمان در زندگانی چه اندازه است ؟
5
. . . کسی که خشنودی رد رپثوین را به وی رود همی گوید : کسی که با دستان شسته ، باهاون شسته ، با برسم گسترده ، با هوم فرو گذاشته ، با آتش فروزان ، با اَهون و یریه . . . ی سروده ، به هنگامی که زبانش از افشره ی هوم تر شده و به تن به منثره پیوسته ، نیاز نزد رد رپثوین برد ، پاداش و مد وی چه اندازه است ؟
6
چنین پاسخ داد اهوره مزدا به سپیتمان زرتشت :
ای سپیتمان زرتشت !
چنین کسانی در زندگانی آنچنان پاداش و مزد یابد که وزش باد نیمروزی سراسر جهان استومند را برویاند و بپرورد و بهره رساند و شادی آورد .
7
. . . کسی که خشنودی رد رپثوین را . . . ( بند 5 همین رپثوین بدون پرسش آخر)
8
چنین گفت اهوره مزدا به سپیتمان زرتشت سخنی را که برای رد رپثوین فرو فرستاده شده است .
9-10
.................................................................................................................................................( بند های 19-14 آفرینگان گهنبار)
« یثه هو وبربو . . . »
« اشم وهو . . . »
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
رپیثوین اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
فرادت فشو ، و زنتوم اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند ، امشاسپندان ، اردیبهشت وآإر اهوره مزدا ، همه ی ایزدان اشون مینوی و جهانی ، فروشی های نیرومند پیروز اشونان ، فروشی های نخستین آموزگاران کیش و فروشی های نیاکان را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثارتوش اشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3
چنین گفت اهوره مزدابه سپیتمان زرتشت سخنی را که برای ردّ رپیثوین فرو فرستاده شده است :
اینک بپرس از ما بدان سان که می خواهی ، ما را بیازمای ؛ چرا که پرسش و آزمون تو ، رهبران را نیرومندی و برتری می بخشد .
4
چنین پرسید زرتشت از اهوره مزدا :
ای اهوره مزدا ! ای سپند ترین مینو ! ای دادار جهان استومند ! ای اشون
پاداش و مزد مردمان در زندگانی چه اندازه است ؟
5
. . . کسی که خشنودی رد رپثوین را به وی رود همی گوید : کسی که با دستان شسته ، باهاون شسته ، با برسم گسترده ، با هوم فرو گذاشته ، با آتش فروزان ، با اَهون و یریه . . . ی سروده ، به هنگامی که زبانش از افشره ی هوم تر شده و به تن به منثره پیوسته ، نیاز نزد رد رپثوین برد ، پاداش و مد وی چه اندازه است ؟
6
چنین پاسخ داد اهوره مزدا به سپیتمان زرتشت :
ای سپیتمان زرتشت !
چنین کسانی در زندگانی آنچنان پاداش و مزد یابد که وزش باد نیمروزی سراسر جهان استومند را برویاند و بپرورد و بهره رساند و شادی آورد .
7
. . . کسی که خشنودی رد رپثوین را . . . ( بند 5 همین رپثوین بدون پرسش آخر)
8
چنین گفت اهوره مزدا به سپیتمان زرتشت سخنی را که برای رد رپثوین فرو فرستاده شده است .
9-10
.................................................................................................................................................( بند های 19-14 آفرینگان گهنبار)
زرتشت : وندیدا
فرگرد ششم
بخش یکم
1
زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، تا کی باید کشت ناشده رها شود ؟
اهوره مزداپاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، باید تا یک سال کشت ناشده رها شود .
2
تا یک سال ، هیچ مزدا پرستی نباید بر آن بخش از زمین که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشاند یا اب روان کند . او می تواند بر دیگر بخشهای زمین بذر بیفشاند و آب روان کند .
3
کسی که تا یک سال بر زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشاند یا آب وان کند ، گناهش برابر گناه کسی است که مردار در آب یا خاک یا در پای گیاهان بیندازد .
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان تا یک سال بر زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشانند یا اب روان کنند ، پاد افره گناهش چیست ؟
5
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان پشو تنو هستند و پاد افره گاهشان دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .( اگر شخم بزنند و بذر بیفشانند ، اوان گناهشان یک تنافوهر و اگر آب بر زمین روان کنند ، یک تنافوهر و اگر شخم بزنند و بذر بیفشانند و آب بر آن روان کنند ، دو تنافوهر است )
6
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان بخواهند زمین را دیگر باره آماده کشت کنند ، آن را شخم زنند و بر آن بذر بیفشانند و آب روان کنند ، چه باید بکنند ؟
7
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید در پی استخوان ، وی ، گوشت ، سرگین یا خونی که شاید در آنجا بازمانده باشد ، بر ان زمین به جست و جو بپردازند .
8
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر آنان در پی استخوان ، موی ، گوشت ، سرگین یا خونی که شاید در آنجا باز مانده باشد ، برآن زمین به جست و جو نپردازند ، پاد افره گاهشان چیست ؟
9
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان پشو تنو هستند و پاد افره گناهشان دویست تازیانه با اسپه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
بخش دوم
10
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان مرده ـ همچند بند سر انگشت کوچک ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
11
اهوره مزدا پاسخ داد :
سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند بند سر انگشت اشاره ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند بند سر انگشت میانی ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن
16
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند انگشتی یا دنده ای ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
17
اهوره مزدا پاسخ داد :
نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن
18
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند دوانگشت یا دودنده ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
19
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست ازیانه با سرو شو ـ چرن است .
20
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند استخوان بازو یا استخوان ران ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
21
اهوره مزدا پاسخ داد :
چهارصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ،چهارصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
22
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند کاسه ی سر ـ را برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
23
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ،ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی تمام پیکر سگ یا ادمی مرده را برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
25
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش سوم
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه مزداپرستی پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به مرداری در آب روان برخورد ، چه باید بکند ؟
27
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت !
بر اوست که کفش و جامه از تن برگیرد و به درون اب رود و مردار را از آب برآورد .
بر اوست که در اب تا قوزک پا ، تازانو ، تا کمر یا تا بالای ادمی فرو رود تا بدان مردار برسد .
28
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
اگر آن مرداردر کار پوسیدن و از هم پاشیدن باشد ، آن مزداپرست چه باید بکند ؟
29
اهوره مزدا پاسخ اد :
بر اوست که هرچه بیشتر بتواند تکّه های مردار را با دو دست خویش بگیرد ، از آب بیرون آورد و بر زمین خشک بگذارد .
از ان پس استخوان ، وی ، چربی ، گوشت ، یا سرگین یا خونی که شاید از آن مردار در آب بازمانده باشد ، هیچ گناهی بر گردن وی نگذارد .
30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آب استخری را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
31
اهوره مزدا پاسخ داد :
شش گام درهریک از چهارسوی .
تا هنگامی که مردار را از آب برنگیرند ، آن آب پاک و آشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از استخر بیرون کشند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
32
. . . و از آب استخر ، نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم را ـ به فراخور توانایی ـ بیرون کشند . پس از آن که مردار از آب گرفته شد وآب را بیرون کشیدند ، بازمانده ی آب پاک است و ستورانو مردمان می توانند مانند پیشتر از آن بیاشامند .
33
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آب چاهی را به گند و پلیدی و اپاکی می آلاید ؟
34
اهوره مزدا پاسخ داد :
تا هنگامی که مردار را از آب چاه برنیاورند ، آب آن پاک و آشامیدنی نیست . پس باید مردار را از چاه برآورند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
35
. . . وآب چاه ،نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یایک پنجم را ـ به فراخور توانایی ـ بیرون کشند . پس از آن که مردار از آب گرفته شد و اب را بیرون کشیدند ، بازمانده آب پاک است و ستوران و مردمان می توانند مانند پیشتر ، از آن آب بیاشامند .
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از یک لایه ی برف یا تگرگ را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید؟
37
اهوره مزدا پاسخ داد :
سه گام از هریک از چهارسوی .
تا هنگامی که مردار را از برف یا تگرگ برنگیرند ، آب آن پاک . اشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از برف یا تگرگ برگیرند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
38
. . . پس از آنکه مردار برگرفته شد ، آب آن برف یا تگرگ پاک است و توران و مردمان می توانند مانند پیشتر ، از آن آب بیاشامند .
39
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آبی روان را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
40
اهوره مزدا پاسخ داد :
سه گام از پایین دست آب ، نه گام از بالا دست آب و شش گام از پهنای آب .
تا هنگامی که مردار را از آب برنگیرند ، آن آب پاک و آشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از آب بیرون کشند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
41
. . . پس از آنکه مردار بر گرفته شد و آب سه بار گذشت ( هنگامی که سه بار گذشته باشد ) ، آن آب پاک است و ستوران و مردمان می توانند مانند پیشتر، از آن آب بیاشامند .
بخش چهارم
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا هوم را هرگاه با مردار سگان یا مردمان برخورد یابد ، می توان دیگر باره پاک کرد ؟
43
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
هیچ مرداری نمی تواند نوشابه ی هوم ر که برای آیین پیشکش آماده شده باشد ، به تباهی یا مرگ بیالاید .
اگر هوم برای ایین پیشکش فشرده نشده باشد، شاخه آن در برخورد با مردار به درازای چهار اگشت آلوده می شود . پس سزاوار است که آن اندازه از درازای شاخه را در میان خانه به خاک سپارند و تا یک سال بر جای بگذارند و از آن پس ، هر اشونی می تواند نوشابه برگرفته از آن را بیاشامد .
بخش پنجم
44
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
پیکر مردگان را به کجا باید برد و در کجا باید گذاشت ؟
45
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
بر فراز کوه ها ، در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردار خوار سر می برند .
46
مزداپرسان باید پاها و موهای مرده را با مفرغ و سنگ و سرب در زمین استوار کنند ؛ مبادا که سگان و پرندگان مردارخوار ، استخوانها را برگیرند و در اب یا در پای درختان بیندازند .
47
هرگاه آنان پیکر مرده ای را در زمین استوار نکنند و سگان و پرندگان مردار خوار ، استخوانها رابرگیرند و در آب یا در پای درختان بیندازند ، پاد افره گناهشان چیست ؟
48
اهوره مزداپاسخ داد ؟
کردار آان کردار پشو تنو است وپاد افره گناهشان دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
49
ای دادارجهان استومند ! ای اشون !
استخوانهای مردگان را به کجا باید برد و در کجا باید گذاشت ؟
50
اهوره مزدا پاسخ داد :
مزدا پرستان باید استودانی بسازند در جایی که اب باران نایستد ؛ درجایی دور از گذر سگ و روباه و گرگ .
51
آنان باید اگربتوانند استودانی با سنگ و ساروج و خاک برپا کنند و اگر نتواند بایدپیکر مرده را زیر تابش ستارگان و ماه و خورشید ، برهنه روی فرش و بالشی که از آن او بوده است ، بر زمین بگذارند .
1
زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، تا کی باید کشت ناشده رها شود ؟
اهوره مزداپاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، باید تا یک سال کشت ناشده رها شود .
2
تا یک سال ، هیچ مزدا پرستی نباید بر آن بخش از زمین که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشاند یا اب روان کند . او می تواند بر دیگر بخشهای زمین بذر بیفشاند و آب روان کند .
3
کسی که تا یک سال بر زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشاند یا آب وان کند ، گناهش برابر گناه کسی است که مردار در آب یا خاک یا در پای گیاهان بیندازد .
4
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان تا یک سال بر زمینی که سگان یا مردمان بر آن مرده باشند ، بذر بیفشانند یا اب روان کنند ، پاد افره گناهش چیست ؟
5
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان پشو تنو هستند و پاد افره گاهشان دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .( اگر شخم بزنند و بذر بیفشانند ، اوان گناهشان یک تنافوهر و اگر آب بر زمین روان کنند ، یک تنافوهر و اگر شخم بزنند و بذر بیفشانند و آب بر آن روان کنند ، دو تنافوهر است )
6
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر مزداپرستان بخواهند زمین را دیگر باره آماده کشت کنند ، آن را شخم زنند و بر آن بذر بیفشانند و آب روان کنند ، چه باید بکنند ؟
7
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان باید در پی استخوان ، وی ، گوشت ، سرگین یا خونی که شاید در آنجا بازمانده باشد ، بر ان زمین به جست و جو بپردازند .
8
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر آنان در پی استخوان ، موی ، گوشت ، سرگین یا خونی که شاید در آنجا باز مانده باشد ، برآن زمین به جست و جو نپردازند ، پاد افره گاهشان چیست ؟
9
اهوره مزدا پاسخ داد :
آنان پشو تنو هستند و پاد افره گناهشان دویست تازیانه با اسپه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
بخش دوم
10
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان مرده ـ همچند بند سر انگشت کوچک ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
11
اهوره مزدا پاسخ داد :
سی تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، سی تازیانه با سرو شو ـ چرن .
12
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند بند سر انگشت اشاره ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
13
اهوره مزدا پاسخ داد :
پنجاه تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، پنجاه تازیانه با سرو شو ـ چرن .
14
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند بند سر انگشت میانی ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
15
اهوره مزدا پاسخ داد :
هفتاد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هفتاد تازیانه با سرو شو ـ چرن
16
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند انگشتی یا دنده ای ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
17
اهوره مزدا پاسخ داد :
نود تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، نود تازیانه با سرو شو ـ چرن
18
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند دوانگشت یا دودنده ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
19
اهوره مزدا پاسخ داد :
کردار او کردار پشو تنو است و پاد افره گناهش دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست ازیانه با سرو شو ـ چرن است .
20
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند استخوان بازو یا استخوان ران ـ برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
21
اهوره مزدا پاسخ داد :
چهارصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ،چهارصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
22
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی استخوانی از سگان یا مردمان مرده ـ همچند کاسه ی سر ـ را برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
23
اهوره مزدا پاسخ داد :
ششصد تازیانه با اسپهه ـ اشترا ،ششصد تازیانه با سرو شو ـ چرن .
24
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
اگر کسی تمام پیکر سگ یا ادمی مرده را برزمین بیندازد و چربی یا مغز آن استخوان در زمین فرو نشیند ، پاد افره گاهش چیست ؟
25
اهوره مزدا پاسخ داد :
هزار تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، هزار تازیانه با سرو شو ـ چرن .
بخش سوم
26
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
هرگاه مزداپرستی پوینده یا دونده یا سواره یا ارابه رانان به مرداری در آب روان برخورد ، چه باید بکند ؟
27
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت !
بر اوست که کفش و جامه از تن برگیرد و به درون اب رود و مردار را از آب برآورد .
بر اوست که در اب تا قوزک پا ، تازانو ، تا کمر یا تا بالای ادمی فرو رود تا بدان مردار برسد .
28
ای دادار جهان استومند ! ای اشون!
اگر آن مرداردر کار پوسیدن و از هم پاشیدن باشد ، آن مزداپرست چه باید بکند ؟
29
اهوره مزدا پاسخ اد :
بر اوست که هرچه بیشتر بتواند تکّه های مردار را با دو دست خویش بگیرد ، از آب بیرون آورد و بر زمین خشک بگذارد .
از ان پس استخوان ، وی ، چربی ، گوشت ، یا سرگین یا خونی که شاید از آن مردار در آب بازمانده باشد ، هیچ گناهی بر گردن وی نگذارد .
30
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آب استخری را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
31
اهوره مزدا پاسخ داد :
شش گام درهریک از چهارسوی .
تا هنگامی که مردار را از آب برنگیرند ، آن آب پاک و آشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از استخر بیرون کشند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
32
. . . و از آب استخر ، نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم را ـ به فراخور توانایی ـ بیرون کشند . پس از آن که مردار از آب گرفته شد وآب را بیرون کشیدند ، بازمانده ی آب پاک است و ستورانو مردمان می توانند مانند پیشتر از آن بیاشامند .
33
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آب چاهی را به گند و پلیدی و اپاکی می آلاید ؟
34
اهوره مزدا پاسخ داد :
تا هنگامی که مردار را از آب چاه برنیاورند ، آب آن پاک و آشامیدنی نیست . پس باید مردار را از چاه برآورند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
35
. . . وآب چاه ،نیمی یا یک سوم یا یک چهارم یایک پنجم را ـ به فراخور توانایی ـ بیرون کشند . پس از آن که مردار از آب گرفته شد و اب را بیرون کشیدند ، بازمانده آب پاک است و ستوران و مردمان می توانند مانند پیشتر ، از آن آب بیاشامند .
36
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از یک لایه ی برف یا تگرگ را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید؟
37
اهوره مزدا پاسخ داد :
سه گام از هریک از چهارسوی .
تا هنگامی که مردار را از برف یا تگرگ برنگیرند ، آب آن پاک . اشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از برف یا تگرگ برگیرند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
38
. . . پس از آنکه مردار برگرفته شد ، آب آن برف یا تگرگ پاک است و توران و مردمان می توانند مانند پیشتر ، از آن آب بیاشامند .
39
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
دروج نسو تا چه اندازه از آبی روان را به گند و پلیدی و ناپاکی می آلاید ؟
40
اهوره مزدا پاسخ داد :
سه گام از پایین دست آب ، نه گام از بالا دست آب و شش گام از پهنای آب .
تا هنگامی که مردار را از آب برنگیرند ، آن آب پاک و آشامیدنی نیست .
پس باید مردار را از آب بیرون کشند و بر زمین خشک فرو گذارند . . .
41
. . . پس از آنکه مردار بر گرفته شد و آب سه بار گذشت ( هنگامی که سه بار گذشته باشد ) ، آن آب پاک است و ستوران و مردمان می توانند مانند پیشتر، از آن آب بیاشامند .
بخش چهارم
42
ای دادار جهان استومند ! ای اشون !
آیا هوم را هرگاه با مردار سگان یا مردمان برخورد یابد ، می توان دیگر باره پاک کرد ؟
43
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
هیچ مرداری نمی تواند نوشابه ی هوم ر که برای آیین پیشکش آماده شده باشد ، به تباهی یا مرگ بیالاید .
اگر هوم برای ایین پیشکش فشرده نشده باشد، شاخه آن در برخورد با مردار به درازای چهار اگشت آلوده می شود . پس سزاوار است که آن اندازه از درازای شاخه را در میان خانه به خاک سپارند و تا یک سال بر جای بگذارند و از آن پس ، هر اشونی می تواند نوشابه برگرفته از آن را بیاشامد .
بخش پنجم
44
ای دادار جهان استومند! ای اشون !
پیکر مردگان را به کجا باید برد و در کجا باید گذاشت ؟
45
اهوره مزدا پاسخ داد :
ای زرتشت اشون !
بر فراز کوه ها ، در جایی که همیشه سگان و پرندگان مردار خوار سر می برند .
46
مزداپرسان باید پاها و موهای مرده را با مفرغ و سنگ و سرب در زمین استوار کنند ؛ مبادا که سگان و پرندگان مردارخوار ، استخوانها را برگیرند و در اب یا در پای درختان بیندازند .
47
هرگاه آنان پیکر مرده ای را در زمین استوار نکنند و سگان و پرندگان مردار خوار ، استخوانها رابرگیرند و در آب یا در پای درختان بیندازند ، پاد افره گناهشان چیست ؟
48
اهوره مزداپاسخ داد ؟
کردار آان کردار پشو تنو است وپاد افره گناهشان دویست تازیانه با اسپهه ـ اشترا ، دویست تازیانه با سرو شو ـ چرن است .
49
ای دادارجهان استومند ! ای اشون !
استخوانهای مردگان را به کجا باید برد و در کجا باید گذاشت ؟
50
اهوره مزدا پاسخ داد :
مزدا پرستان باید استودانی بسازند در جایی که اب باران نایستد ؛ درجایی دور از گذر سگ و روباه و گرگ .
51
آنان باید اگربتوانند استودانی با سنگ و ساروج و خاک برپا کنند و اگر نتواند بایدپیکر مرده را زیر تابش ستارگان و ماه و خورشید ، برهنه روی فرش و بالشی که از آن او بوده است ، بر زمین بگذارند .
زرتشت : وندیدا
فرگرد دوازدهم
1
هر گاه پدر یا ادر کسی بمیرد ، تا کی ـ پسر برای پدر و دختر برای مادر ـ باید در« اپه مان »باشد ؟ ( رهنمودهای پاک کردن الودگان به مردار در فرگردهای پیشین ، جنبه ی همگانی دارد و به خویشاوندی با شخص درگذشته پیوند نمی یابد . اما آنچه در این فرگرد می اید ، تنها به خویشاوندان نزدیک مرده اختصاص می یابد . موضوع بندهای این فرگرد ، مدت ماندن در « اپه مان » برای خویشاوندان گوناگون است . درباره اپه مان و موضوع این فرگرد ........یاد .)
تاکی برای نیکوکار و تا کی برای گناهکار ؟( تاکی اگر شخص مرده در وضعیّت پاکی و تقدّس باشد و تا کی اگر وی در حالت پشو تنو باشد؟)
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار سی روز و برای گناهکار شصت روز باید در اپه مان باشد .
2
ای دادار جهان استومند ! ی اشون !
چگونه خاک را پاک کنیم ؟
چگونه خانه را دیگر باره پاک توان کرد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
با سه بار شستن تن . با سه بار شستن جامه ها . با سه بار برخواندن گاهان . با پیشکش بردننیازی نزد آتش من . با پیشکش بردن برسم دسته بسته و با نیاز بردن اشامیدنی نزد آب نیک .
ای سپیتمان زرتشت !
پس ان خانه پاک شود و آب و آتش و امشاسپندان بدان خانه درآیند .
3
هرگاه پسر یا دختر کسی بمیرد ، تا کی پدر برای پسر ومادر برای دختر ـ باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا . . . (دنباله بند 1)
4
ای دادار . . . ( بند 2)
5
هرگاه برادر یا خواهر کسی بمیرد ، تا کی ـ برادر برای برادر و خاهر برای خواهر ـ باید در اپه ماباشند ؟
تا کی برای نیکوکار و تا کی برای گناهکار؟
اهوره مزدا . . . ( دنباله بند 1)
6
ای دادار . . . ( بند 2)
7
هرگاه خانه خدای یا بانوی خانه بمیرد ، تا کی باید در اپه ماباشند ؟تا کی برای نیکوکار و تا کی برای گناهکار؟
اهورهمزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار شش ماه و برای گناهکار یک سال باید در اپه مان باشند .
8
ای دادار . . . ( بند 2)
9
هرگاه پدر بزرگ یا مادر بزرگ کسی بمیرد ، تا کی ـ نبیره ی نرینه برای پدر بزرگ و نبیره ی مادینه برای مادر بزرگ ـ باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای یکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار بیست و پنج روز و برای گناهکار پنجاه روز باید در اپه مان باشد .
10
ای دادار . . . ( بند 2)
11
هرگاه نبیره ی نرینه یا نبیره ی مادینه کسی بمیرد ، تا کی ـ پدر بزرگ برای نبیره ی نرینه و مادر بزرگ برای نبیره ی مادینه ـ باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای یکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا . . . بند 2
12
ای دادار . . . ( بند 2)
13
هرگاه عمو یا عمه یا خاله یا دایی کسی بمیرد ، تا کی برادر زاده یا خواهر زاده نرینه برای عمو یا دایی و برادر زاده یا خواهر زاده مادینه برای عمه یا خاله ـ باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار بیست روز و برای گناهکار چهل روز باید در اپه مان باشد .
14
ای دادار . . . ( بند 2)
15
هرگاه عمو زاده یا عمه زاده یا خاله زاده یا دایی زاده کسی بمیرد ، تا کی باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار پانزده روز و برای گناهکار سی روز باید در اپه مان باشد .
16
ای دادار . . . ( بند 2)
17
هرگاه نبیره ی عمو یا عمه یا خاله یا دایی کسی بمیرد ، تا کی باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار ده روز و برای گناهکار بیست روز باید در اپه مان باشد .
18
ای دادار . . . ( بند 2)
19
هرگاه نبیره ی عمو زاده یا عمه زاده یا خاله زاده یا دایی زاده کسی بمیرد ، تا کی باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار پنج روز و برای گناهکار ده روز باید در اپه مان باشد .
20
ای دادار . . . ( بند 2)
21
هرگاه بیگانه ای که پیرو دین راستی نباشد ، بمیرد ، چند تن از آفریدگان سپند مینو را آشگارا یا پنهانی می آلاید ؟
22-24
....................................................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 36 -38 فر 5 )
هر گاه پدر یا ادر کسی بمیرد ، تا کی ـ پسر برای پدر و دختر برای مادر ـ باید در« اپه مان »باشد ؟ ( رهنمودهای پاک کردن الودگان به مردار در فرگردهای پیشین ، جنبه ی همگانی دارد و به خویشاوندی با شخص درگذشته پیوند نمی یابد . اما آنچه در این فرگرد می اید ، تنها به خویشاوندان نزدیک مرده اختصاص می یابد . موضوع بندهای این فرگرد ، مدت ماندن در « اپه مان » برای خویشاوندان گوناگون است . درباره اپه مان و موضوع این فرگرد ........یاد .)
تاکی برای نیکوکار و تا کی برای گناهکار ؟( تاکی اگر شخص مرده در وضعیّت پاکی و تقدّس باشد و تا کی اگر وی در حالت پشو تنو باشد؟)
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار سی روز و برای گناهکار شصت روز باید در اپه مان باشد .
2
ای دادار جهان استومند ! ی اشون !
چگونه خاک را پاک کنیم ؟
چگونه خانه را دیگر باره پاک توان کرد ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
با سه بار شستن تن . با سه بار شستن جامه ها . با سه بار برخواندن گاهان . با پیشکش بردننیازی نزد آتش من . با پیشکش بردن برسم دسته بسته و با نیاز بردن اشامیدنی نزد آب نیک .
ای سپیتمان زرتشت !
پس ان خانه پاک شود و آب و آتش و امشاسپندان بدان خانه درآیند .
3
هرگاه پسر یا دختر کسی بمیرد ، تا کی پدر برای پسر ومادر برای دختر ـ باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا . . . (دنباله بند 1)
4
ای دادار . . . ( بند 2)
5
هرگاه برادر یا خواهر کسی بمیرد ، تا کی ـ برادر برای برادر و خاهر برای خواهر ـ باید در اپه ماباشند ؟
تا کی برای نیکوکار و تا کی برای گناهکار؟
اهوره مزدا . . . ( دنباله بند 1)
6
ای دادار . . . ( بند 2)
7
هرگاه خانه خدای یا بانوی خانه بمیرد ، تا کی باید در اپه ماباشند ؟تا کی برای نیکوکار و تا کی برای گناهکار؟
اهورهمزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار شش ماه و برای گناهکار یک سال باید در اپه مان باشند .
8
ای دادار . . . ( بند 2)
9
هرگاه پدر بزرگ یا مادر بزرگ کسی بمیرد ، تا کی ـ نبیره ی نرینه برای پدر بزرگ و نبیره ی مادینه برای مادر بزرگ ـ باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای یکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار بیست و پنج روز و برای گناهکار پنجاه روز باید در اپه مان باشد .
10
ای دادار . . . ( بند 2)
11
هرگاه نبیره ی نرینه یا نبیره ی مادینه کسی بمیرد ، تا کی ـ پدر بزرگ برای نبیره ی نرینه و مادر بزرگ برای نبیره ی مادینه ـ باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای یکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا . . . بند 2
12
ای دادار . . . ( بند 2)
13
هرگاه عمو یا عمه یا خاله یا دایی کسی بمیرد ، تا کی برادر زاده یا خواهر زاده نرینه برای عمو یا دایی و برادر زاده یا خواهر زاده مادینه برای عمه یا خاله ـ باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار بیست روز و برای گناهکار چهل روز باید در اپه مان باشد .
14
ای دادار . . . ( بند 2)
15
هرگاه عمو زاده یا عمه زاده یا خاله زاده یا دایی زاده کسی بمیرد ، تا کی باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار پانزده روز و برای گناهکار سی روز باید در اپه مان باشد .
16
ای دادار . . . ( بند 2)
17
هرگاه نبیره ی عمو یا عمه یا خاله یا دایی کسی بمیرد ، تا کی باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار ده روز و برای گناهکار بیست روز باید در اپه مان باشد .
18
ای دادار . . . ( بند 2)
19
هرگاه نبیره ی عمو زاده یا عمه زاده یا خاله زاده یا دایی زاده کسی بمیرد ، تا کی باید در اپه مان باشد ؟
تا کی برای نیکوکار و تاکی برای گناهکار ؟
اهوره مزدا پاسخ داد :
برای نیکوکار پنج روز و برای گناهکار ده روز باید در اپه مان باشد .
20
ای دادار . . . ( بند 2)
21
هرگاه بیگانه ای که پیرو دین راستی نباشد ، بمیرد ، چند تن از آفریدگان سپند مینو را آشگارا یا پنهانی می آلاید ؟
22-24
....................................................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 36 -38 فر 5 )
زرتشت : وندیدا
فرگرد بیست و دوم
بخش یکم
1
اهوره مزدا به سپیتمان زرتشت چنین گفت :
من ـ اهوره مزدا ، دادار آفرینش نیک ـ بدان هنگام که این سرای را ساختم ، چنان کردم که چشم اندازی زیبا و درخشان داشته باشد .
2
پس ، آن نا اشون هرزه در من نگریست . اهریمن ناشون هرزه ، آن مرگ آفرین ، به پتیارگی خویش بیماری پدید آورد .
ای منثره ی ورجاوند ! فرّه مندترین مینویان !
تو مرا به درمان بخشی یاور باش.
3
من به پاداش این درمان بخشی ، ترا هزار توسن تیز تک بادپای می بخشم .
من این بادپایان را پیشکش سوک ی نیک اشون مزدا آفریده می کنم .
من به پاداش این درمان بخشی ، ترا هزار اشتر بلند کوهان تیز تک بادپای می بخشم .
من این بادپایان را پیشکش سوک ی نیک اشون مزداآفریده می کنم .
4
من به پاداش این درمان بخشی ، ترا هزار گاو نیرومند جوان خرمایی رنگ می بخشم .
من این گاوان را پیشکش سوک ی نیک اشون مدا آفریده می کنم .
من به پاداش این درمان بخشی ، ترا هزار سر از همه ی گونه های ستوران کوچک می بخشم .
من این ستوران را پیشکش سوک ی نیک اشون مزدا آفریده می کنم .
5
من با نیایش نیک ورجاوند ترا آفرین می گویم ؛ نیایشی دوستانه و ورجاوند که نیازمندان را بی نیاز و بی نیازان را بی نیاز تر می کند ؛ نیایشی که بیماران را به یاری می آید و تندرستی دیگر باره می بخشد .
6
منثره ی ورجاوند ـ فرّه مندترین مینویان ـ در پاسخ به من گفت :
چگونه ترا به درمان بخشی یاور باشم ؟
چگونه بیماری را از تو دور کنم ؟
بخش دوم
7
دادار اهوره مزدا ایزد نریو سنگ را فرا خواند و بدو گفت :
ای نریو سنگ ! ای پیک ایزدی !
شتابان به سرای ایریمن رو و او را چنین بگوی :
8
چنین گفت ترا اهوره مزدای اشون :
من ـ اهوره مزدا ، آفریدگار آفرینش نیک ـ . . . ( بند 1)
9
پس ، آن ناشون هرزه در من نگریست . اهریمن نا اشون هرزه ، آن مرگ آفرین ، به پتیارگی خویش بیماری پدید آورد .
ای ایریمن بسیار پسندیده !
تو مرا به درمان بخشی یاور باش .
10-12
..............................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 3-5)
بخش سوم
13
نریو سنگ ، پیک ایزدی ، فرمانبرداری گفتار اهوره مزدا را شتابان به سرای ایریمن رفت و او را چنین گفت :
14-18
............................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 8 و 9 و 3 و 4 و 5 )
بخش چهارم
19
ایریمن بسیار پسندیده بی درنگ ، شتابان و آرزومندانه به سوی کوه پرسشهای ایزدی ، به سوی جنگل های پرسش ایزدی رفت .
20
ایریمن بسیار پسندیده ، نه نریان با خود برد .
ایریمن بسیار پسندیده ، نه اشتر با خود برد .
ایریمن بسیار پسندیده ، نه گاو با خود برد .
ایریمن بسیار پسندیده ، نه ستور کوچک با خود برد .
ایریمن بسیار پسندیده ، نه شاخه چوب با خود برد و نه شیار بر زمین کشید .
21-25
........................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 9-14 فر 20 و بندهای 19-23 فر 21 )
1
اهوره مزدا به سپیتمان زرتشت چنین گفت :
من ـ اهوره مزدا ، دادار آفرینش نیک ـ بدان هنگام که این سرای را ساختم ، چنان کردم که چشم اندازی زیبا و درخشان داشته باشد .
2
پس ، آن نا اشون هرزه در من نگریست . اهریمن ناشون هرزه ، آن مرگ آفرین ، به پتیارگی خویش بیماری پدید آورد .
ای منثره ی ورجاوند ! فرّه مندترین مینویان !
تو مرا به درمان بخشی یاور باش.
3
من به پاداش این درمان بخشی ، ترا هزار توسن تیز تک بادپای می بخشم .
من این بادپایان را پیشکش سوک ی نیک اشون مزدا آفریده می کنم .
من به پاداش این درمان بخشی ، ترا هزار اشتر بلند کوهان تیز تک بادپای می بخشم .
من این بادپایان را پیشکش سوک ی نیک اشون مزداآفریده می کنم .
4
من به پاداش این درمان بخشی ، ترا هزار گاو نیرومند جوان خرمایی رنگ می بخشم .
من این گاوان را پیشکش سوک ی نیک اشون مدا آفریده می کنم .
من به پاداش این درمان بخشی ، ترا هزار سر از همه ی گونه های ستوران کوچک می بخشم .
من این ستوران را پیشکش سوک ی نیک اشون مزدا آفریده می کنم .
5
من با نیایش نیک ورجاوند ترا آفرین می گویم ؛ نیایشی دوستانه و ورجاوند که نیازمندان را بی نیاز و بی نیازان را بی نیاز تر می کند ؛ نیایشی که بیماران را به یاری می آید و تندرستی دیگر باره می بخشد .
6
منثره ی ورجاوند ـ فرّه مندترین مینویان ـ در پاسخ به من گفت :
چگونه ترا به درمان بخشی یاور باشم ؟
چگونه بیماری را از تو دور کنم ؟
بخش دوم
7
دادار اهوره مزدا ایزد نریو سنگ را فرا خواند و بدو گفت :
ای نریو سنگ ! ای پیک ایزدی !
شتابان به سرای ایریمن رو و او را چنین بگوی :
8
چنین گفت ترا اهوره مزدای اشون :
من ـ اهوره مزدا ، آفریدگار آفرینش نیک ـ . . . ( بند 1)
9
پس ، آن ناشون هرزه در من نگریست . اهریمن نا اشون هرزه ، آن مرگ آفرین ، به پتیارگی خویش بیماری پدید آورد .
ای ایریمن بسیار پسندیده !
تو مرا به درمان بخشی یاور باش .
10-12
..............................................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 3-5)
بخش سوم
13
نریو سنگ ، پیک ایزدی ، فرمانبرداری گفتار اهوره مزدا را شتابان به سرای ایریمن رفت و او را چنین گفت :
14-18
............................................................................................................................................................................................................................................................................( بند های 8 و 9 و 3 و 4 و 5 )
بخش چهارم
19
ایریمن بسیار پسندیده بی درنگ ، شتابان و آرزومندانه به سوی کوه پرسشهای ایزدی ، به سوی جنگل های پرسش ایزدی رفت .
20
ایریمن بسیار پسندیده ، نه نریان با خود برد .
ایریمن بسیار پسندیده ، نه اشتر با خود برد .
ایریمن بسیار پسندیده ، نه گاو با خود برد .
ایریمن بسیار پسندیده ، نه ستور کوچک با خود برد .
ایریمن بسیار پسندیده ، نه شاخه چوب با خود برد و نه شیار بر زمین کشید .
21-25
........................................................................................................................................................................................................................................................( بندهای 9-14 فر 20 و بندهای 19-23 فر 21 )