عبارات مورد جستجو در ۳۰۱۶ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : مثنویات
شمارهٔ ۸۵
کثرت و وحدت که می‌ گوئی چنان
اعتبار عقل باشد این و آن
علم و عقل و زهد من بر باد رفت
غیر یاد او مرا از یاد رفت
در خرابات فنا افتاده‌ام
سر به پای خم می بنهاده‌ام
موج و دریا نزد ما باشد یکی
هر دو یک آبند آن یک بی‌ شکی
یک مسمی باشد و اسما هزار
آن یکی در هر یکی خوش می ‌شمار
جامی از می پر زمی بستان بنوش
این چنین می شادی رندان بنوش
قطره و موج و حباب از ما بجو
یک حقیقت از همه اشیا بجو
دل به دریا ده که صاحبدل توئی
وز وجود بحر و بر حاصل توئی
روح ما از نور اعظم نور یافت
وز وجود آل او منشور یافت
از خلافت خلعتی انعام کرد
نعمت‌اللّه او مرا خوش نام کرد
گنج اسما بر سر عالم فشاند
هر یکی بر مسند وحدت نشاند
هر که بینی غرقهٔ دریای اوست
عالمی سرگشتهٔ سودی اوست
ای که گوئی باشد این رشته دو تو
باشد آن یک تو ولی بی ما و تو
آینه روشن کن ای جان پدر
در همه آئینه او را می‌ نگر
هر که آن یک را نبیند در همه
کور باشد نزد بینا بر همه
نور روی او به نور او ببین
دیده ‌ای از وی طلب نیکو ببین
خوش خیالی نقش بسته در نظر
در خیال او جمالش می ‌نگر
یک شرابی نوش کن از جامها
ساقئی را می ‌نگر در جامها
عارفان را می‌ رسان از ما سلام
صد سلام از ما به یاران والسلام
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰
در جام جهان نما نظر کن همه را
آنگه ز وجود خود خبر کن همه را
گفتی که خیال غیر باشد در دل
لطفی کن و از خانه به در کن همه را
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۲
ای دوست حجاب ما ز ما خواهد بود
وین مایی ما حجاب ما خواهد بود
چون مایی ما ز ما بر افتد به یقین
بی مایی ما همه خدا خواهد بود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۲
توحید عوام عاقلان می دانند
توحید خواص عارفان می دانند
توحید و موحد موحد دریاب
خوش توحیدی موحدان می دانند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۱
مخلوق خدا همه نکو می دارش
تعظیم همه برای او می دارش
هر آینه ای که در نظر می آری
آن آینه را تو روبرو می دارش
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰۶
بی رنگ اگر ز رنگ آگاه شوی
دانندهٔ سرّ صبغة‌اللّه شوی
گر نعمت او بی حد و عد بشناسی
حقا که تو نیز نعمت‌اللّه شوی
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰۷
گر مست شراب اذکروا اللّه شوی
گویا به دم انطقنا اللّه شوی
وز نعمت حق را تو به حق بشناسی
حقا که تو نیز نعمت اللّه شوی
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱۵
تا جامع اسرار الهی نشوی
شایستهٔ تخت پادشاهی نشوی
تا غرقهٔ دریا نشوی همچون ما
دانندهٔ حال ما کماهی نشوی
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۳۰
دل آینه دار حضرت اوست
دل بندهٔ خاص خدمت اوست
دل مظهر حضرت الهی است
دل منزل نزل نعمت اوست
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۴۵
این ظلمت و نور ، جسم و جانست
این هر دو حجاب عارفان است
گر کشف شود عطای اینها
ما را به خدا یقین همان است
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۵۰
حکم عدل نام آن شاه است
باطناً شمس و ظاهراً ماه است
رند مست است زاهد هشیار
بندهٔ بندگان درگاه است
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۷۶
دل آینه دار حضرت اوست
دل بندهٔ خاص خدمت اوست
دل مظهر حضرت الهی است
دل منزل نزل نعمت اوست
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۷۷
زبان و دل و جان به فرمان اوست
به اسمای ذاتی ثناخوان اوست
چو تعظیم مطلق به جا آوری
مقید در آن ضمن هم آن اوست
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۹۶
هر که او بر خاک این درگه فتاد
روی خود در جنت المأوا نهاد
گر در آمد از در ما عارفی
حق تعالی خوش دری بر وی گشاد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۴۲
همه عالم یکی بود موجود
در همه می نماید آن مقصود
گفتهٔ سیدم به جان بشنو
دولتت یار و عاقبت محمود
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۵۷
هرکه او برخاک این درگه فتاد
روی خود بر جنت المأوا نهاد
گر در آمد از در ما عارفی
حق تعالی خوش دری بر وی گشاد
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۶۷
آینه بردار و در وی کن نظر
صورت لطف الهی می نگر
مجمع مجموع اسما را ببین
از کرم هر بی خبر را کن خبر
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۷۶
آئینه بردار و در وی کن نظر
صورت لطف الهی می نگر
مجمع مجموع اسما را ببین
از کرم هر بی خبر را کن خبر
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۳۱
خنک چشمی که بیند حضرت او
قراری یافته از قربت او
بود دلشاد همچون جان سیّد
مدام از بندگی خدمت او
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۳۷
مقدم بر همه اسما است الله
چنین گفتیم با یاران آگاه
مسما واحد اسما کثیر
نکو دریاب قول نعمت الله