عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۴
انسان خوشی محققی پیش آید
صد دل به دمی ز دلبران برباید
آن نور دو چشم نعمت الله بود
حق بیند و حق به مردمان بنماید
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۵
تقوی که در او اسم الهی نبود
یا مقتبس خبر از شاهی نبود
تقوی چنان از خللی خالی نیست
شاید که کسی به آن مباهی نبود
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۸
در هر آنی مرا عطائی بخشید
شاهی جهان بهر گدائی بخشید
گنجی که نهایتش خدا می داند
سلطان به کرم به بینوائی بخشید
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۰
دانستن علم دین شریعت باشد
چون در عمل آوری طریقت باشد
گر علم و عمل جمع کنی با اخلاص
از بهر رضای حق حقیقت باشد
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۲
بگذر ز تجمل و تکبر بگذار
رو کهنه بپوش و با قناعت به سر آر
جایی که بود تجمل ذاتی او
زین نوع تجمل به چه کار آید یار
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۷
توحید دگر باشد و الحاد دگر
خود بنده دگر باشد و آزاد دگر
تو عمر به باد می دهی ای ملحد
دریاب و مده عمر تو بر باد دگر
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۳
حکمی از او محال باشد پرهیز
فرموده و امر کرده از وی مگریز
آن کو به میان امر حکمش عاجز
درماند و دلفکار ، کجدار و مریز
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۱
مخلوق خدا همه نکو می دارش
تعظیم همه برای او می دارش
هر آینه ای که در نظر می آری
آن آینه را تو روبرو می دارش
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۸
مفعول یکی فعل یکی فاعل یک
ما راست یقین اگر تو را باشد شک
بردار حجات تا نمائی به حجاب
دریاب نصیحتی که گفتم نیکک
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۱
بنشین به در خلوت دل ای کامل
مگذار که غیر او درآید در دل
زیرا که اگر غیر در آید به وثاق
آسان تو ، دشوار شود حل مشکل
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۴
ما درویشیم پادشاهی بخشیم
ملکی از ماه تا به ماهی بخشیم
عالم چه بود که در زمان بخشش
مجموع خزائن الهی بخشیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۲۱
ما عادت خود بهانه جوئی نکنیم
جز راست روی و نیک خوئی نکنیم
آنها که به جای ما بدی ها کردند
گر دست دهد به جز نکوئی نکنیم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶۲
ای خواجه به جامهٔ کسان ناز مکن
بی حسن و کرشمه ناز آغاز مکن
چون نیست ترا قماش بزازی هیچ
اندر سر بازار دکان باز مکن
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶۴
گفتم شاهم گفت که از دولت من
گفتم ماهم گفت که از طلعت من
گفتم خواهم که پادشاهی گردم
گفتا گردی ولیکن از خدمت من
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۵
گر شه خواهی محرم آن شاه بجو
در راه در آ و یار همراه بجو
گر بنده و سیّدی به هم می‌ طلبی
برخیز و بیا و نعمت‌اللّه بجو
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۷۷
شبخیز که راز او نگوید با او
شب خیزی او سهل بود ای نیکو
بر خیز به شب راز بگو و بشنو
مقصود ز شبخیزی ما را می گو
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۹۰
حرص و حسد و بعض و ریا و کینه
اوصاف بشر طبیعت دیرینه
حقا که به گرد هیچ مردی نرسی
تا پاک نگردت از اینها سینه
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۹۴
گر زان که تو الطاف الهی یابی
وین بحر محیط ما کماهی یابی
هر چند گدا و بینوایی ای یار
اندیشه مکن که پادشاهی یابی
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۹۷
با آنکه تو اندر پی مقصود خودی
نه واجد غیری و نه موجودی خودی
مقصود تو از طاعت معبود اگر
بهبود خود است پس تو معبود خودی
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰۲
از فقر به عالم معانی برسی
از ترک به ذوق آن جهان برسی
گر ترک وجود ما سوی اللّه کنی
چون خضر به آب زندگانی برسی