عبارات مورد جستجو در ۱۰۶۳ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۲
از پستی اگر طالب بالا گردی
شک نیست که همچو عقل والا گردی
تو از سر ابر در بُن دریا اُفت
چون قطره مگر لؤلؤ لالا گردی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۳
این راه به شش پنج نشاید رفتن
با راحت و بی رنج نشاید رفتن
صورت در باز تا به معنی برسی
آسان به سر گنج نشاید رفتن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۵
ای دل به غم فراق رایی می زن
بر چنگ امید او نوایی می زن
زنهار هزیمت مشو ار خسته شوی
افتاده و خسته دست و پایی می زن
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۶
خود بین هرگز به هیچ حاصل نرسد
تا جان ندهد به عالم دل نرسد
بی بدرقهٔ صدق و رفیق اخلاص
در راه طلب کسی به منزل نرسد
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۱
گر می خواهی بقا و پیروز مخسب
بر آتش عشق دوست می سوز مخسب
صد شب خفتی و حاصلت آن دیدی
از بهر خدا امشب تا روز مخسب
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۳۰
گر قسم تو شادی است غمت نفزاید
ور زانک غم است او چه شادی زاید
این لحظه که هست شادمانی حاصل
خوش باش ازین پس آنچ آید آید
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۳۱
تا در پی آن فزون و این کم باشی
سودت همه آن بود که با غم باشی
بیهوده چه در غصّهٔ عالم باشی
می کوش که تا چگونه خرّم باشی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۳۹
در راه طلب صادق و ذاکر می باش
هر جا که روی صافی و صابر می باش
از بهر فتوری که درین ره یابی
غایب تو مشو ولیک حاضر می باش
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۷۲
این گفتن بسیار تو هست از پندار
بگذر ز وجود تا شوی برخوردار
با پارسی و رباعی آنجا نرسی
تو کار بکن کار، رها کن گفتار
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۲۹
از بهر چه حل نمی کنی مشکل خود
وز بند هوس نمی رهانی دل خود
اینجا تو برای حاصلی آمده ای
ای بی حاصل باز طلب حاصل خود
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۵۴
از خلق به هیچ گونه یاری مطلب
وز شاخ برهنه سایه داری مطلب
عزّت زقناعت است و خواری زطمع
با عزّت خود بساز و خواری مطلب
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۹۱
امروز چو ناصر فقیران باشی
فردا زقبیل دستگیران باشی
خاک کف پای جمله درویشان شو
تا تاج سر جمله امیران باشی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۱۹۸
تا تو نشوی فرد به فردی نرسی
در راه یگانگی به مردی نرسی
تا تو غم نام و ننگ خواهی خوردن
هرگز به مقام هیچ مردی نرسی
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۲۷
آن را که طریق نیکبختی باید
گوش و دل و دیده هر سه را بگشاید
بردارد آنچ حال او را شاید
بگذارد آن را که به کارش ناید
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۲۸
غافل منشین که این زمانی است عزیز
هر دم که برآید از تو جانی است عزیز
عمری که بیاید و بخواهد رفتن
ضایع مکنش که خون بهایی است عزیز
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۳۴
یکباره برون نیامده از پی و پوست
دعوی سری مکن دلا کاین نه نکوست
شیخی خواهی برو مریدی می کن
کان کس که مرید شد مراد همه اوست
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۳۵
داری سر کارزار میدان این است
پیدا کن اسرار مریدان این است
ای بی کاران ار سر و کاری دارید
کار این کار است و راه مردان این است
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۷۷
ای دل چو شمار کارها خواهد بود
از خود به بطالتی چرایی خشنود
زان پیش که سرمایه زیان بیند و سود
سودی بطلب وگرنه چون رفت چه سود
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۲
آن باش که دلها به تو مایل گردد
تا هرچ بداست از تو زایل گردد
اوصاف ذمیمه را زخود بیرون کن
تا روح تو در جسم تو کامل گردد
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۱۳
در حرف وجود جز خرد را مپسند
تا هست حریف نیک، بد را مپسند
خواهی که جهانیان تو را بپسندند
می باش پسندیده و خود را مپسند