عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۵۷
گر تو عارف شوی شوی بخشی
این چنین عارفی به از بخشی
هر چه گیری از او به او گیری
هر چه بخشی از او به او بخشی
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۲۵۹
در حقیقت یکی است تا دانی
آن یک بی شکیست تا دانی
از دویی ای عزیز من بگذر
کان یکی نیککیست تا دانی
شاه نعمت‌الله ولی : متفرقات
هو علی
ظاهر و باطن ار کنی طاهر
پاک باشی به باطن و ظاهر
قرة العین همدم ما شو
سعی کن همچو جد و آبا شو
این دوئی خیال را بگذار
ای یگانه بیا و یکتا شو
صورت و معنی همه دریاب
می و جامند همچو آب و حباب
در همه آینه یکی بنگر
آن یکی نیز بی شکی بنگر
متخلق به خلق او می باش
گنج اخلاق بر همه می باش
گر تو فانی شوی بقا یابی
خود ازین بیخودی خدا یابی
دُرد دردش بنوش و درمان جو
جان به جانان سپار و جانان جو
در همه شی جمال اسما بین
با همه اسم یک مسما بین
گر خیالش به خواب می بینی
تو به خوابی حجاب می بینی
ماه دیدی در آفتاب نگر
آفتابی به ماهتاب نگر
گفته ام من تو را خلیل الله
خوش خلیلی اگر شوی آگاه
گر ز باطل تمام وارستی
حق شناسی به حق چو پیوستی
جبر تند و قدر بود ویران
مرکب خود میانشان می ران
تو ز هستی و نیستی بگذر
شاید این جا نایستی بگذر
در ولایت ولی کامل جو
عمر داری ز عمر حاصل جو
جام گیتی نما به دست آور
دامن اولیا بدست آور
گر ز اسرار حق شدی آگاه
خوش بگو لا اله الا الله
تابع دین جد خود می باش
هر چه بینی به این و آن می باش
هر که حق را به عین او بیند
بد نبیند همه نکو بیند
چون هویت یکیست اسما را
به هویت یکی بود اسما
دو نظر عالمیست چون سایه
سایه بنگر به نور همسایه
صفت و ذات و اسم را میدان
سه یکی و یکی به سه میدان
یک وجود است اگر خبر داری
عین او بین اگر نظر داری
در ظهور است مظهر و مظهر
نیک دریاب باطن و ظاهر
نور و او را به نور او بنگر
در همه آینه نکو بنگر
ابدا علم از خدا می جو
چون بیابی به طالبان می گو
سخن عارفان خوشی می خوان
معنیش همچو عارفان می دان
یک حقیقت به اسم بسیار است
یک هویت هزار آثار است
کثرت و وحدت این چنین گفتم
دُر توحید را نکو سفتم
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۴
از تو فربهی طلب نکنیم
لاغری فربهی طلب نکنیم
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۷
از غیر به بر به حضرت او پیوند
بشنو بشنو ز نعمت‌اللّه این پند
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۳
الحق مندرج فی طی محضره
والصدق منخرط فی سلک کتبته
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۱۸
این خرقهٔ چار وصله بگذار
وان خلعت پادشاه بردار
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۵
این خرقهٔ چار وصله بگذار
وان خلعت پادشاه بردار
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۳۲
آنها که نام خویش کریمی نهاده‌اند
چیزی که گفته‌اند همانا که داده‌اند
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۳۶
باش همچون صاحب قلب سلیم
ظاهراً تلوین و باطن مستقیم
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۴۷
به آدینه اگر یابی عروسی
بکن تزویج و داد خویش می ده
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۵۰
به رنگی شو که رنگی بر نتابد
سواد الوجه فی الدارین این است
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۵۳
به قدر هر که آورد ایمان
نخورد غم چو ما بود شادان
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۶۳
بی ‌رنگ به نیرنگ ترا رنگی داد
خوش باش که او داده خود نستاند
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۶۶
پادشاهی گر همی خواهی از او
بندگی کن بندگی کن بندگی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۶۸
پاک باش و پاک باز و پاک نوش
ساغر پاکی بگیر و پاک توش
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۶۹
پاک شو تا قبول او گردی
چون شدی پاک خوش نکو گردی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۷۲
تا تو خود را تمام نشناسی
خواجه را از غلام نشناسی
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۷۳
تا توانی دلی به دست آور
این چنین حاصلی به دست آور
شاه نعمت‌الله ولی : مفردات
شمارهٔ ۷۵
تو را چکار که در سفره چیست یا ز کجاست
بخور ز روی ارادت که نعمت‌اللّه است