عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۹۹
تا مدرسه و مناره ویران نشود
این کار قلندری به سامان نشود
تا ایمان کفر و کفر ایمان نشود
یک بنده حقیقة مسلمان نشود
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰۰
یک ذره زحد خویش بیرون نشود
خودبینان را معرفت افزون نشود
آن فقر که مصطفی بر آن فخر آورد
آنجا نرسی تا جگرت خون نشود
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰۵
آورد صبا گلی ز گلزار امید
یا روح قدس شهپری افگند سفید
یا کرد صبا شق ورقی از خورشید
یا نامهٔ یارست که آورد نوید
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱۵
ای عشق به درد تو سری می‌باید
صید تو ز من قوی‌تری می‌باید
من مرغ به یک شعله کبابم بگذار
کین آتش را سمندری می‌باید
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۲
سر رشته دولت ای برادر به کف آر
وین عمر گرامی به خسارت مگذار
دایم همه جا با همه کس در همه کار
میدار نهفته چشم دل جانب یار
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۷
یا رب در دل به غیر خود جا مگذار
در دیدهٔ من گرد تمنا مگذار
گفتم گفتم ز من نمی‌آید هیچ
رحمی رحمی مرا به من وامگذار
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۲۸
ناقوس نواز گر ز من دارد عار
سجاده نشین اگر ز من کرده کنار
من نیز به رغم هر دو انداخته‌ام
تسبیح در آتش، آتش اندر زنار
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۱
لذات جهان چشیده باشی همه عمر
با یار خود آرمیده باشی همه عمر
هم آخر عمر رحلتت باید کرد
خوابی باشد که دیده باشی همه عمر
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۳
ای پشت تو گرم کرده سنجاب و سمور
یکسان به مذاق تو چه شیرین و چه شور
از جانب عشق بانگ بر بانگ و تو کر
وز جانب حسن عرض در عرض و تو کور
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۴
ای در طلب تو عالمی در شر و شور
نزدیک تو درویش و توانگر همه عور
ای با همه در حدیث و گوش همه کر
وی با همه در حضور و چشم همه کور
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳۵
خورشید چو بر فلک زند رایت نور
در پرتو آن خیره شود دیده ز دور
و آن دم که کند ز پردهٔ ابر ظهور
فالناظر یجتلیه من غیر قصور
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۳
گفتم که: دلم، گفت: کبابی کم گیر
گفتم: چشمم، گفت: سرابی کم گیر
گفتم: جانم، گفت: که در عالم عشق
بسیار خرابست، خرابی کم گیر
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۴
آگاه بزی ای دل و آگاه بمیر
چون طالب منزلی تو در راه بمیر
عشقست بسان زندگانی ور نه
زینسان که تویی خواه بزی خواه بمیر
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۵
تا روی ترا بدیدم ای شمع تراز
نی کار کنم نه روزه دارم نه نماز
چون با تو بوم مجاز من جمله نماز
چون بی تو بوم نماز من جمله مجاز
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۷
در هر سحری با تو همی گویم راز
بر درگه تو همی کنم عرض نیاز
بی منت بندگانت ای بنده نواز
کار من بیچارهٔ سرگشته بساز
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴۹
ای سر تو در سینه هر محرم راز
پیوسته در رحمت تو بر همه باز
هر کس که به درگاه تو آورد نیاز
محروم ز درگاه تو کی گردد باز
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۰
گر چشم تو در مقام ناز آید باز
بیمار تو بر سر نیاز آید باز
ور حسن تو یک جلوه کند بر عارف
از راه حقیقت به مجاز آید باز
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۲
دانی که مرا یار چه گفتست امروز
جز ما به کسی در منگر دیده بدوز
از چهره خویش آتشی افروزد
یعنی که بیا و در ره دوست بسوز
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۳
جهدی بکن ار پند پذیری دو سه روز
تا پیشتر از مرگ بمیری دو سه روز
دنیا زن پیریست چه باشد ار تو
با پیر زنی انس نگیری دو سه روز
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۶
ای جملهٔ بی کسان عالم را کس
یک جو کرمت تمام عالم را بس
من بی کسم و تو بی کسان را یاری
یا رب تو به فریاد من بی کس رس