عبارات مورد جستجو در ۱۱۸۹ گوهر پیدا شد:
اهلی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۲۷
دیده باشی برای دفع گزند
صورتی خوش که بر سر خشتست
شکل ناکس همان صفت دارد
صورتی خوب و معنیی زشتست
اهلی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۲۹
ای که همچون عشق پیچان همتی داری بلند
جز به نخل میوه‌دار نیک اصلان در مپیچ
دولت بداصل ناکس همچو نخل مومی است
صورتش خوب است اما معنیش هیچ است هیچ
اهلی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۴۰
بنده را مردن از طلب خوشتر
خاصه ذکر روی بندگی طلبد
مردن اسکندرش بسی بهتر
که از خضر آب زندگی طلبد
شاعران در جهان دو طایفه اند
اختلاف از صفت بدر باشد
نیک ایشان به از فرشته بود
بد ایشان ز سگ بتر باشد
اهلی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۴۲
نرگسش زان زبان چو سوسن نیست
که به سیم و زرش نیاز بود
دست کوته کن و زبان بگشا
دست کوته زبان دراز بود
اهلی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۷۴
مسیحا را اگر گویند خاموش
نخواهد لب گشودن در سخن باز
و گرز آواز ناخوش گون، خر را
دهان بندی ز کون آید در آواز
اهلی شیرازی : قطعات
شمارهٔ ۹۳
شاهدان عهد ما در عهد و پیمان و وفا
سست تر از بند شلوارند پند از من شنو
قید شاهد نیست جز مهر درش چون در گشود
هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو برو
اهلی شیرازی : تواریخ
شماره ۴۶ - تاریخ شاه منصور
شاه منصور آن سعادتمند
که نبودش ز نیکویی کمیی
بود از نیکویی پی تاریخ
شاه منصور مقبل آدمیی
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶
در مستی اگر کسی نکو یا نه نکوست
از می نبود نیک و بد از عادت و خوست
می آتش محض است و چون آتش افروخت
در هر چه فتد همان دهد بو که دروست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۳
آنرا که هنر نباشد و پایه بخت
هرگز نشود کسی بزیبایی رخت
از میوه شجر عزیز باشد نه ز برگ
بی میوه چه سود برگ رنگین بدرخت
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۶
خوش آنکه بخلقش سربازاری نیست
در هیچ صفت درونش آزاری نیست
شیران سگ مجنون همه زانند که او
مشغول خودست و با کسش کاری نیست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۵
ای دیو هوس رفته ترا در رگ و پوست
گر پاک نیی لاف محبت نه نکوست
برخیز و بخون دل برآور غسلی
و رنی جنب طریقتی در ره دوست
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۶۷
بر چرخ نه هر ستاره یی زهره بود
در شهر نه هر کس بوفا شهره بود
بس آدمیی که گوهرش پندارند
چون نیک نگه کنند خر مهره بود
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۲
اهلی بسخن کشت تو خرمن نشود
خاموش که کارها بگفتن نشود
شمعی که تو از رشته جان ساخته یی
بی برق قبول دوست و دشمن نشود
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۲۹۹
گر پیش سخی شب زر گردون باشد
صبح از کف او تمام بیرون باشد
از بخل بود که شخص قارون گردد
قارون که سخی بود نه قارون باشد
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۴
سهل است که مرد گوشه یی بگزیند
یا دامن صحبت از جهان برچیند
من بنده آنکسم که از صحبت خلق
برخیزد و کس بغیبتش ننشیند
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱۷
آدم که بعشق محرم یار بود
در احسن تقویم سزاوار بود
هر گه که بشهوت آید از عشق فرو
در اسفل سافلین گرفتار بود
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۰
آنانکه ز شاخ بخت برخوردارند
پیوسته بعذر دوستان درکارند
سروی ز برای آن نشانند کسان
کز سایه آن تمتعی بردارند
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۲
مرد آن نبود که چشمش آلوده بود
یا در پی قول و فعل بیهوده بود
آن مرد بود که مال و عرض همه کس
از دست و زبان و چشمش آسوده بود
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۱
بی تجربه به هر کی با یکی یار شود
گر شاه بود ز بنده بیزار شود
هر چند که زر عزیز شد اهل نظر
چون بر محکش زند خریدار شود
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸۰
شیخ است بر آن که کار خود نیک کند
رندست که بد بیند و صد نیک کند
میخوردن اگر بدست رندانه نکوست
رحمت بکسی که کار بد نیک کند