عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
زرتشت : ویسپرد
کرده چهارم
هان می ستاییم اندیشه و اندیشیده را، آدا ی نیک ، اشی نیک ، چیستی نیک و ذروتات نیک را ، آن که به ردان وبه ردیها درود همی گوید .
2
رستگاری جهانیان را خستو باشیم که ما - مزدا پرستان زرتشتی - میزد ردی و نماز ردی رد پسند را بدو نوید همی دهیم .
سراسر آفرینش اشه ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین خوانی ما را بشنوند .
سروش پارسا ، رد بزرگوار را می ستاییم .
اهوره مزدا را می ستاییم که در اشونی برترین ، که در اشونی سرآمد است .
همه سروده های زرتشتی و همه ی کنش های نیک ورزیده را می ستاییم : آنچه را که شده است وآنچه را که خواهد شد .
«ینگهه هاتم . . . »
زرتشت : ویسپرد
کرده پنجم
ای امشا سپندان !
آماده م که شما را زوت ، ستاینده ، خواننده ، پرستنده ، چاووش و سرود خوان باشم .
اینک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین ، شما - امشاسپندان - را باد !
اینک ، بهروزی و خشنودی رد و اشونی و پیروزی و خوشی روان ،سوشیانتهای ما را باد!
2
ای امشا سپندان ! ای شهریاران نیک خوب کنش !
جان و تن و همه ی توان خویش ، شما را پیش کش می کنیم .
3
ای اهوره مزدا ی اشون !
نزد تو خستوییم بدین کیش .خستوییم که مزا پرست ، زرتشتی ، دشمن دیوان و پیرو دین اهورایی هستیم .
هونی اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
ساونگهی و ویسیه ی اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی آفرین .
ردان زوت وگهها وماه گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
زوت:
«یثه آهو و یریو . . » که زوت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثار توش اَ شات چیت هچا . . . .» که پارسا مرد دان بگوید .
آماده م که شما را زوت ، ستاینده ، خواننده ، پرستنده ، چاووش و سرود خوان باشم .
اینک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین ، شما - امشاسپندان - را باد !
اینک ، بهروزی و خشنودی رد و اشونی و پیروزی و خوشی روان ،سوشیانتهای ما را باد!
2
ای امشا سپندان ! ای شهریاران نیک خوب کنش !
جان و تن و همه ی توان خویش ، شما را پیش کش می کنیم .
3
ای اهوره مزدا ی اشون !
نزد تو خستوییم بدین کیش .خستوییم که مزا پرست ، زرتشتی ، دشمن دیوان و پیرو دین اهورایی هستیم .
هونی اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
ساونگهی و ویسیه ی اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی آفرین .
ردان زوت وگهها وماه گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
زوت:
«یثه آهو و یریو . . » که زوت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثار توش اَ شات چیت هچا . . . .» که پارسا مرد دان بگوید .
زرتشت : ویسپرد
کرده هفتم
1
سخنان درست گفنه را می ستاییم .
سروش پارسا را می ستاییم .
اَشی نیک را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم .
آشتی پیروز را می ستاییم .
نیفتادنی و نلغزیدنی را می ستاییم .
فروشی های اَشونان را می ستاییم .
چینودپل را می ستاییم .
گرزمان اهوره مزدار را می ستاییم .
بهترین زندگی (بهشت ) ، روشنایی همه گونه آسایش بخش را می ستاییم .
2
بهترین راه به سوی بهترین زندگی (بهشت ) را می ستاییم .
اَرشتاد نیک گیتی افزای و جهان پرور وپاداش بخش را می ستاییم .
دین مزدا پرستی را می ستاییم .
رشن راست ترین را می ستاییم .
مهر فراخ چراگه را می ستاییم .
پارندی چست را می ستاییم : آن چست در میان چست اندیشان ،آن چست در میان چست گفتاران ، آن چست در میان چست کرداران را ؛آن که تن را چستی بخشد .
3
دلیری مردانه را می ستاییم که مردان را گشایش بخشد ، که هو مردان را گشایش بخشد ؛ که تند تر از تند و دلیر تر از دلیر است ؛ که همچون پاداش ایزدی به مرد رسد؛ که در هنگام گرفتاری ، تن مردان را برهاند .
خواب مزدا آفریده ی مایه ی شادمانی جانوران و مردمن را می ستاییم .
4
آفریدگان اَشون نخست آفریده «ایزدان مینوی که پیش از آسمان و آب و زمین و گیاه و جانور آفریه شدند .» - پیش از آفرینش آسمان و آب و زمین و گیاه و جانور خوب کنش - را می ستاییم .
دریای فراخ کرت را می ستاییم .
باد چالاک مزدا آفریده را می ستاییم .
آسمان درخشان نخست آفریده «آسمان پیش از دیگر بخشهای گیهان و جهان اَستومند آفریده شد .» - پیش از آفرینش جهان اَستومند - را می ستاییم .
5
ای آذر اهوره مزدا! ای اَشون ! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم .
زور و کشتی برسم اَشون به آیین اَشه گسترده ، ردان اَشونی را می ستاییم .
اَپام نپات را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم . . .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
سخنان درست گفنه را می ستاییم .
سروش پارسا را می ستاییم .
اَشی نیک را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم .
آشتی پیروز را می ستاییم .
نیفتادنی و نلغزیدنی را می ستاییم .
فروشی های اَشونان را می ستاییم .
چینودپل را می ستاییم .
گرزمان اهوره مزدار را می ستاییم .
بهترین زندگی (بهشت ) ، روشنایی همه گونه آسایش بخش را می ستاییم .
2
بهترین راه به سوی بهترین زندگی (بهشت ) را می ستاییم .
اَرشتاد نیک گیتی افزای و جهان پرور وپاداش بخش را می ستاییم .
دین مزدا پرستی را می ستاییم .
رشن راست ترین را می ستاییم .
مهر فراخ چراگه را می ستاییم .
پارندی چست را می ستاییم : آن چست در میان چست اندیشان ،آن چست در میان چست گفتاران ، آن چست در میان چست کرداران را ؛آن که تن را چستی بخشد .
3
دلیری مردانه را می ستاییم که مردان را گشایش بخشد ، که هو مردان را گشایش بخشد ؛ که تند تر از تند و دلیر تر از دلیر است ؛ که همچون پاداش ایزدی به مرد رسد؛ که در هنگام گرفتاری ، تن مردان را برهاند .
خواب مزدا آفریده ی مایه ی شادمانی جانوران و مردمن را می ستاییم .
4
آفریدگان اَشون نخست آفریده «ایزدان مینوی که پیش از آسمان و آب و زمین و گیاه و جانور آفریه شدند .» - پیش از آفرینش آسمان و آب و زمین و گیاه و جانور خوب کنش - را می ستاییم .
دریای فراخ کرت را می ستاییم .
باد چالاک مزدا آفریده را می ستاییم .
آسمان درخشان نخست آفریده «آسمان پیش از دیگر بخشهای گیهان و جهان اَستومند آفریده شد .» - پیش از آفرینش جهان اَستومند - را می ستاییم .
5
ای آذر اهوره مزدا! ای اَشون ! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم .
زور و کشتی برسم اَشون به آیین اَشه گسترده ، ردان اَشونی را می ستاییم .
اَپام نپات را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم . . .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
زرتشت : ویسپرد
کرده نهم
1
هوم های آماده شده و زور های فراهم شده - آنچه فراهم شده است و آنچه فراهم خواهد شد - پیروز مندان آزار شکن اند که از درمان اَشی برخوردارند؛که از درمان چیستی برخوردارند ؛که از در مان مزا برخور دارند ؛ که از درمان زرتشت برخوردارند ؛ که از درمان زرتشتوم برخوردارند .
2
درمانی که اَشون فرخنده ،آتربان فرخنده گردش کننده « در بیرون از کشور» ، دین نیک مزداپ رستی ، آفرین اَشونی نیک ، پیمان شناسی اَشونی نیک و بی آزاری اَشونی از آن برخوردارند .
3
نوید می دهیم و می آگاهانیم و درهم می فشریم و فرو می نهیم و می ستاییم و از بر می خوانیم :
هوم های توانای اَشون ، بی آلایشند ؛ به آیین اَشه فراهم آورده شده اند و به آیین اَشه فراهم آورده خواهند شد؛ به آیین اَشه از آن ها آگاهی داده شده است و به آیین اَشه از آنها آگاهی داده خواهد شد ؛ به آیین اَشه فشرده شده اند و با آیین اَشه فشرده خواهند شد .
4
نیروی نیرومند را، پیروزی نیرومند را ، اِرث ی نیرومند را ، اَشی نیرومند را ، چیستی نیرومند را ، پروتات نیرومند را ، اَوپرتات نیرومند را، ایزدان نیرومند را ، اِمشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیکبسر می برند و امشا سپندان بانوان را .
5
خرداد و امرداد و گوش و تَشَن و گو شو روَن وآذر به نام خوانده شده وهَدیش برخوردار از اَشونی ، خوراک ، آسایش و آمرزش را .
2
درمانی که اَشون فرخنده ،آتربان فرخنده گردش کننده « در بیرون از کشور» ، دین نیک مزداپ رستی ، آفرین اَشونی نیک ، پیمان شناسی اَشونی نیک و بی آزاری اَشونی از آن برخوردارند .
3
نوید می دهیم و می آگاهانیم و درهم می فشریم و فرو می نهیم و می ستاییم و از بر می خوانیم :
هوم های توانای اَشون ، بی آلایشند ؛ به آیین اَشه فراهم آورده شده اند و به آیین اَشه فراهم آورده خواهند شد؛ به آیین اَشه از آن ها آگاهی داده شده است و به آیین اَشه از آنها آگاهی داده خواهد شد ؛ به آیین اَشه فشرده شده اند و با آیین اَشه فشرده خواهند شد .
4
نیروی نیرومند را، پیروزی نیرومند را ، اِرث ی نیرومند را ، اَشی نیرومند را ، چیستی نیرومند را ، پروتات نیرومند را ، اَوپرتات نیرومند را، ایزدان نیرومند را ، اِمشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیکبسر می برند و امشا سپندان بانوان را .
5
خرداد و امرداد و گوش و تَشَن و گو شو روَن وآذر به نام خوانده شده وهَدیش برخوردار از اَشونی ، خوراک ، آسایش و آمرزش را .
6
سرود های ستایش و نیایشو آفرین خوانی اهوره مزدا و امشا سپندان ، ردان اَشون بزرگواررا ،
ستایش و نیایش برترین رد را ، اَشی سرآمد و نماز رد پسند سرآمد را .
7
منثره را ، دین مزدا پرستی را ، ستوت بسنیه را ، همۀ ردان را ، همۀ نماز های رد پسند را .
سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین خوانی ما را بشنوند ؛ در اغاز ، همچنان که در انجام .
زوت :
«یثه اهو و یَریو . . . »که آتوخش مرا بگوید .
راسپی :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
« ینگهه هاتم . . . »
هوم های آماده شده و زور های فراهم شده - آنچه فراهم شده است و آنچه فراهم خواهد شد - پیروز مندان آزار شکن اند که از درمان اَشی برخوردارند؛که از درمان چیستی برخوردارند ؛که از در مان مزا برخور دارند ؛ که از درمان زرتشت برخوردارند ؛ که از درمان زرتشتوم برخوردارند .
2
درمانی که اَشون فرخنده ،آتربان فرخنده گردش کننده « در بیرون از کشور» ، دین نیک مزداپ رستی ، آفرین اَشونی نیک ، پیمان شناسی اَشونی نیک و بی آزاری اَشونی از آن برخوردارند .
3
نوید می دهیم و می آگاهانیم و درهم می فشریم و فرو می نهیم و می ستاییم و از بر می خوانیم :
هوم های توانای اَشون ، بی آلایشند ؛ به آیین اَشه فراهم آورده شده اند و به آیین اَشه فراهم آورده خواهند شد؛ به آیین اَشه از آن ها آگاهی داده شده است و به آیین اَشه از آنها آگاهی داده خواهد شد ؛ به آیین اَشه فشرده شده اند و با آیین اَشه فشرده خواهند شد .
4
نیروی نیرومند را، پیروزی نیرومند را ، اِرث ی نیرومند را ، اَشی نیرومند را ، چیستی نیرومند را ، پروتات نیرومند را ، اَوپرتات نیرومند را، ایزدان نیرومند را ، اِمشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیکبسر می برند و امشا سپندان بانوان را .
5
خرداد و امرداد و گوش و تَشَن و گو شو روَن وآذر به نام خوانده شده وهَدیش برخوردار از اَشونی ، خوراک ، آسایش و آمرزش را .
2
درمانی که اَشون فرخنده ،آتربان فرخنده گردش کننده « در بیرون از کشور» ، دین نیک مزداپ رستی ، آفرین اَشونی نیک ، پیمان شناسی اَشونی نیک و بی آزاری اَشونی از آن برخوردارند .
3
نوید می دهیم و می آگاهانیم و درهم می فشریم و فرو می نهیم و می ستاییم و از بر می خوانیم :
هوم های توانای اَشون ، بی آلایشند ؛ به آیین اَشه فراهم آورده شده اند و به آیین اَشه فراهم آورده خواهند شد؛ به آیین اَشه از آن ها آگاهی داده شده است و به آیین اَشه از آنها آگاهی داده خواهد شد ؛ به آیین اَشه فشرده شده اند و با آیین اَشه فشرده خواهند شد .
4
نیروی نیرومند را، پیروزی نیرومند را ، اِرث ی نیرومند را ، اَشی نیرومند را ، چیستی نیرومند را ، پروتات نیرومند را ، اَوپرتات نیرومند را، ایزدان نیرومند را ، اِمشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیکبسر می برند و امشا سپندان بانوان را .
5
خرداد و امرداد و گوش و تَشَن و گو شو روَن وآذر به نام خوانده شده وهَدیش برخوردار از اَشونی ، خوراک ، آسایش و آمرزش را .
6
سرود های ستایش و نیایشو آفرین خوانی اهوره مزدا و امشا سپندان ، ردان اَشون بزرگواررا ،
ستایش و نیایش برترین رد را ، اَشی سرآمد و نماز رد پسند سرآمد را .
7
منثره را ، دین مزدا پرستی را ، ستوت بسنیه را ، همۀ ردان را ، همۀ نماز های رد پسند را .
سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین خوانی ما را بشنوند ؛ در اغاز ، همچنان که در انجام .
زوت :
«یثه اهو و یَریو . . . »که آتوخش مرا بگوید .
راسپی :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
« ینگهه هاتم . . . »
زرتشت : ویسپرد
کرده دهم
1
زوت :
خواستار ستایم کشورهای اَرزهی ، سَوهی ، فرد ذَفشو ، ویدَ ذفشو ، وُاور جرشتی و این کشور خشونیَرثَ را .
2
خواستار ستایشم هاون سنگین ، هاون آهنین تشت زور، ورس هوم پالای وترا، ای به رسم با آیین اَشه گسترده .
خواستار ستایشم اَهون و یریه . . . و پایدار مزداپرستی را .
خواستار ستایشم فروشی های نیرومند پیروز اَشونان را .
خواستار ستایشم فَروَشی های نخستین آموزگاران کیش ، فروَشی های نیکان و فَروَشی روان خویش را .
خواستار ستایشم همه رَدان اَشونی ، همۀنیکی دهندگان - ایزدان اَشون مینوی و جهانی - را که به آیین بهترین اَشه برازنده ستایش و سزاوار نیایشند .
من خَستویم
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
ردان روز و گاههاو ماه و گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
زوت :
« یثه اهو ویریو . . . » که روت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت :
خواستار ستایم کشورهای اَرزهی ، سَوهی ، فرد ذَفشو ، ویدَ ذفشو ، وُاور جرشتی و این کشور خشونیَرثَ را .
2
خواستار ستایشم هاون سنگین ، هاون آهنین تشت زور، ورس هوم پالای وترا، ای به رسم با آیین اَشه گسترده .
خواستار ستایشم اَهون و یریه . . . و پایدار مزداپرستی را .
خواستار ستایشم فروشی های نیرومند پیروز اَشونان را .
خواستار ستایشم فَروَشی های نخستین آموزگاران کیش ، فروَشی های نیکان و فَروَشی روان خویش را .
خواستار ستایشم همه رَدان اَشونی ، همۀنیکی دهندگان - ایزدان اَشون مینوی و جهانی - را که به آیین بهترین اَشه برازنده ستایش و سزاوار نیایشند .
من خَستویم
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
ردان روز و گاههاو ماه و گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
زوت :
« یثه اهو ویریو . . . » که روت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
زرتشت : ویسپرد
کرده یازدهم
1
این هوم را به اهوره مزدا پیشکش میکنیم .
این هوم های آماده شده را به تواناترین پیروز مندان گیتی پرور، به شهریاران نیک اَشون ، به شهریار ردان اَشون پیشکش می کنیم .
این هوم را به امشا سپندان پیشکش می کنیم .
این هوم را به آبهای نیک پیشکش می کنیم .
این هوم را به روان خویش پیشکش می کنیم .
این هوم را به همه آفرینش اششه پیشکش می کنیم .
2
این هوم، این جام هوم ، این برسم های گسترده ، این میزدها، این آسمان نخست آفریده ، این هاون سنگین که بدین جا آورده شده است ، این هوم زرِّین ، این اَفشره ی هوم ، این به رسم به آیین اششه گسترده . . . .
3
. . . این پیکر و این توش و توان ، این زور های بکار افتاده ، این هوم اَشون ، این گاو خوب کنش ، این اَشون مرد و منشهی کارآمد سوشیانتها، این شیر روان و این گیاه هذا یپتای به آیین اَشه نهاده . . .
4
با آبهای نیک ، این زورهای آمیخته به هوم ، آمیخته به شیر ، آمیخته به هذانیپتای به آیین اَشه نهاده وبا آیهای نیک ، آبهای هوم و هاون سنگین و هاو آهنین . . .
5
. . . این گیاه برسم و پیوستگی به خشنودی رد، آموختن و کاربندی دین نیک مزداپرستی و سرودن گاهن و خشنودی رد اَشون ورد اَشونی را .
این هیزم و این بخور ، ترا ای آذر ، پسر اهوره مزدا و همه مزداآفریدگان نیک را پیشکش می کنیم .
اینک این همه را پیشکش می کنیم . . .
6
. . . به اهوره مزدا ، به سروش پارسا ، به رَشن راست ترین ، به مهر فراخ چراگاه ، به امشاسپندان ، به فشروَشی های اَشونان و روانهای پرهیزگاران ، به آذراهوره مزدا رد بزرگوار، به رد میزد ، به رد نماز رد پسند و به سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایشو خشنودی و آفرین را .
7
اینک این همه را با ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین پیشکش می کنیم و فروشی زرتشت سپیتمان اَشون که در دو جهان خواستار اَشه شد و فروشی های همه ی اَشونان : اَشونانی که در گذشته اند ، اَشونانی که زنده اند وآن مردانی که هنوز زاده نشده اند و سوشیانتهای نو کننده گیتی اند .
8-11
این هوم این جام هوم . . . « بندهای 5-2 همین کرده »
12
امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده وجاودان پاداش بخش ، آن نیکان و نیکی دهندگان ، آنان که با منش نیک بسر می برند ؛ آری با منش نیک بسر می برند .
آن امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنشکه از منش نیک ، پیمان هستی گرفته اند .
13
اینک این همه را پیشکش می کنیم افزایش این خانمان را ، پاداش این خانمان را ، بالیدن این خانمان را، رهایی این خانمان را از تنگنای نیاز ، چیرگی این خانمان را بر ستیزه ، ستوران و مردمان اَشونی را که از این پیش زاده شده اند ویا از این پس زاده خواهند شد ؛ آنان را که از این خانمان بوده اند و آنان را که از این خانمان باشند و خود را که از این خانمانیم وسوشیانتهای کشور را.
14
خانه ای که مردان نیک کردار، زنان نیک کردار ، مردان خویشکار و زنان خویشکار در آن بسر برند .
15
اینک این همه را چنین پیشکش می کنیم به فروَشی های نیک توانای پیروز اَشونان تا اَشونان را یاوری کنند .
16
اینک این همه را پیشکش می کنیم به سروش پارسا، به اَشی اَشون ، به نریو سنگ و به آشتی پیروز به آذر اهورا مزدا رد بزرگوار وبه همهی آفریدگان اَشون ، خشنودی و ستایش و نیایش و آفرین را .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به گوش تشن ، به گوشورون ، به آذر اهوره مزدا وبه تخشا ترین امشا سپندان .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به دادار اهوره مزدای رایومند فرِّه مند ، به مینویان و به امشا سپندان ، ستایش و نیایش و خشنودی آفرین را .
اینک این همه را پیشکش می کنیم به ساونگهی و ویسیه ی اَشون . . .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به اهوره مزدای رایومند فرّه مند ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین را . . .
17-18
اینک این همه را پیشکش می کنیم به کشورهای. . . « بندهای 1و2 کرده 10»
19
همه آنچه نوید داده شده و پیشکش شده است ، آنچنان است که اهوره مزدای اَشون پیش کش کرد؛ آنچنان است که زرتشت اَشون پیشکش کرد ؛ آنچنان است که من -زوت- پیشکش می کنم ؛ من که از این ستایش و نیایش آگاهم ؛ من که از پیشکشی بایسته آگاهم ؛ من که از پیشکشی به هنگام آگاهم .
20
شما امشاسپندان را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
سوشیانتهای ما را زندگی خوش و خشنودی رد اَشونی و پیروزی و آسایش روان .
21
اینک آن بزرگتر از همه ، آن اَهو و رتو را استوار می دارم ؛ آن اَهوره مزدا را، برای ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
. ....................................................................................................................................« یس . 4بندهای 25-24 »
این هوم را به اهوره مزدا پیشکش میکنیم .
این هوم های آماده شده را به تواناترین پیروز مندان گیتی پرور، به شهریاران نیک اَشون ، به شهریار ردان اَشون پیشکش می کنیم .
این هوم را به امشا سپندان پیشکش می کنیم .
این هوم را به آبهای نیک پیشکش می کنیم .
این هوم را به روان خویش پیشکش می کنیم .
این هوم را به همه آفرینش اششه پیشکش می کنیم .
2
این هوم، این جام هوم ، این برسم های گسترده ، این میزدها، این آسمان نخست آفریده ، این هاون سنگین که بدین جا آورده شده است ، این هوم زرِّین ، این اَفشره ی هوم ، این به رسم به آیین اششه گسترده . . . .
3
. . . این پیکر و این توش و توان ، این زور های بکار افتاده ، این هوم اَشون ، این گاو خوب کنش ، این اَشون مرد و منشهی کارآمد سوشیانتها، این شیر روان و این گیاه هذا یپتای به آیین اَشه نهاده . . .
4
با آبهای نیک ، این زورهای آمیخته به هوم ، آمیخته به شیر ، آمیخته به هذانیپتای به آیین اَشه نهاده وبا آیهای نیک ، آبهای هوم و هاون سنگین و هاو آهنین . . .
5
. . . این گیاه برسم و پیوستگی به خشنودی رد، آموختن و کاربندی دین نیک مزداپرستی و سرودن گاهن و خشنودی رد اَشون ورد اَشونی را .
این هیزم و این بخور ، ترا ای آذر ، پسر اهوره مزدا و همه مزداآفریدگان نیک را پیشکش می کنیم .
اینک این همه را پیشکش می کنیم . . .
6
. . . به اهوره مزدا ، به سروش پارسا ، به رَشن راست ترین ، به مهر فراخ چراگاه ، به امشاسپندان ، به فشروَشی های اَشونان و روانهای پرهیزگاران ، به آذراهوره مزدا رد بزرگوار، به رد میزد ، به رد نماز رد پسند و به سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایشو خشنودی و آفرین را .
7
اینک این همه را با ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین پیشکش می کنیم و فروشی زرتشت سپیتمان اَشون که در دو جهان خواستار اَشه شد و فروشی های همه ی اَشونان : اَشونانی که در گذشته اند ، اَشونانی که زنده اند وآن مردانی که هنوز زاده نشده اند و سوشیانتهای نو کننده گیتی اند .
8-11
این هوم این جام هوم . . . « بندهای 5-2 همین کرده »
12
امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده وجاودان پاداش بخش ، آن نیکان و نیکی دهندگان ، آنان که با منش نیک بسر می برند ؛ آری با منش نیک بسر می برند .
آن امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنشکه از منش نیک ، پیمان هستی گرفته اند .
13
اینک این همه را پیشکش می کنیم افزایش این خانمان را ، پاداش این خانمان را ، بالیدن این خانمان را، رهایی این خانمان را از تنگنای نیاز ، چیرگی این خانمان را بر ستیزه ، ستوران و مردمان اَشونی را که از این پیش زاده شده اند ویا از این پس زاده خواهند شد ؛ آنان را که از این خانمان بوده اند و آنان را که از این خانمان باشند و خود را که از این خانمانیم وسوشیانتهای کشور را.
14
خانه ای که مردان نیک کردار، زنان نیک کردار ، مردان خویشکار و زنان خویشکار در آن بسر برند .
15
اینک این همه را چنین پیشکش می کنیم به فروَشی های نیک توانای پیروز اَشونان تا اَشونان را یاوری کنند .
16
اینک این همه را پیشکش می کنیم به سروش پارسا، به اَشی اَشون ، به نریو سنگ و به آشتی پیروز به آذر اهورا مزدا رد بزرگوار وبه همهی آفریدگان اَشون ، خشنودی و ستایش و نیایش و آفرین را .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به گوش تشن ، به گوشورون ، به آذر اهوره مزدا وبه تخشا ترین امشا سپندان .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به دادار اهوره مزدای رایومند فرِّه مند ، به مینویان و به امشا سپندان ، ستایش و نیایش و خشنودی آفرین را .
اینک این همه را پیشکش می کنیم به ساونگهی و ویسیه ی اَشون . . .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به اهوره مزدای رایومند فرّه مند ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین را . . .
17-18
اینک این همه را پیشکش می کنیم به کشورهای. . . « بندهای 1و2 کرده 10»
19
همه آنچه نوید داده شده و پیشکش شده است ، آنچنان است که اهوره مزدای اَشون پیش کش کرد؛ آنچنان است که زرتشت اَشون پیشکش کرد ؛ آنچنان است که من -زوت- پیشکش می کنم ؛ من که از این ستایش و نیایش آگاهم ؛ من که از پیشکشی بایسته آگاهم ؛ من که از پیشکشی به هنگام آگاهم .
20
شما امشاسپندان را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
سوشیانتهای ما را زندگی خوش و خشنودی رد اَشونی و پیروزی و آسایش روان .
21
اینک آن بزرگتر از همه ، آن اَهو و رتو را استوار می دارم ؛ آن اَهوره مزدا را، برای ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
. ....................................................................................................................................« یس . 4بندهای 25-24 »
زرتشت : ویسپرد
کرده سیزدهم
زوت :
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
زرتشت اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
فروشی زرتشت را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان جهانی و مینوی را می ستاییم .
کارآمد ترین رد ، چالاک ترین ایزد که در مین ردان اَشونی فرارسنده تر و به تایش سزاوارتر است ، می ستاییم .
خشنودی رد اَشون و رد اَشونی را که کامکارتر ات می ستاییم .
1
براستی اهوره مزدا را می ستاییم .
براستی اماسپندان را می ستاییم .
براستی سراسر منثره را می ستاییم .
براستی زرتشت آراسته به منثره را می ستاییم .
پاداش اششونان را می ستاییم .
آرزوی اَمشاسپندان را می ستاییم .
نخستین آن سه گانه «نخستین سه هات گاهان » را که به هیچ درگ و لغزشی سروده شود، می ستاییم .
2
براستی . . . «6سطر اول بند 1 همین کرده»
دو گانه پیشین از این سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
3
براستی. . . «6سطر اول بند1 همین کرده »
نخستین آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
دو گانه پیشین از آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروه شود می ستاییم .
هریک از آ ن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
هاتها ، پتمان ها ، واژ ه ها و بند های هر یک از آن سه گانه پیشین را که بی درنگ و لغزشی سروده شود - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده می ستاییم
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم . . . «بند5 کرده 7»
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
زرتشت اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
فروشی زرتشت را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان جهانی و مینوی را می ستاییم .
کارآمد ترین رد ، چالاک ترین ایزد که در مین ردان اَشونی فرارسنده تر و به تایش سزاوارتر است ، می ستاییم .
خشنودی رد اَشون و رد اَشونی را که کامکارتر ات می ستاییم .
1
براستی اهوره مزدا را می ستاییم .
براستی اماسپندان را می ستاییم .
براستی سراسر منثره را می ستاییم .
براستی زرتشت آراسته به منثره را می ستاییم .
پاداش اششونان را می ستاییم .
آرزوی اَمشاسپندان را می ستاییم .
نخستین آن سه گانه «نخستین سه هات گاهان » را که به هیچ درگ و لغزشی سروده شود، می ستاییم .
2
براستی . . . «6سطر اول بند 1 همین کرده»
دو گانه پیشین از این سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
3
براستی. . . «6سطر اول بند1 همین کرده »
نخستین آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
دو گانه پیشین از آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروه شود می ستاییم .
هریک از آ ن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
هاتها ، پتمان ها ، واژ ه ها و بند های هر یک از آن سه گانه پیشین را که بی درنگ و لغزشی سروده شود - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده می ستاییم
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم . . . «بند5 کرده 7»
زرتشت : ویسپرد
کرده چهاردهم
اوره مزدای اَشون .. . «سرآغاز کرده 13»
اشهو نود گاه ، رداَشونی را می ستاییم .
1
یسنه (هفت هات پیروزمند اَشون ) ،رد اَشونی را می ستاییم ، با پتمان ها، با بند ها، با زند(گزارش) ، با پرسشها، با پاسخها، با دوبار سرودن ، با خوب خوانن از بر خوانده و با ستایش خوب ستوده .
2
به دانش خویش ، به بینش خویش ، به شهریاری خویش ، به ردی خویش ، به خواست و کامکاری خویش ، اشهوره مزدا. . . « در متن به جای نقطه چین هفت واژه آمده که معنی کلی و پیوند آنها با جمله روشن نیست »
3
اهون و یریه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهومند و رتومند اَشون ( اهوره مزدا) ، رد اششونی را می ستاییم .
4
اهو نود گاه را می ستاییم
هات ها، پتمان ها، واژه ها و بندهای اهو نود گه را - چه خوانده ، چه باز گرفته ، چه سروده ، چه ستوده - می ستاییم .
.............................................................................................................................................................« بند 5 کرده 7»
ینگهه هاتم . . . .
اَشم وهو . . .
مزدا اهوره کسانی را که . . . « گاه . یس . 51 بند 22»
اشهو نود گاه ، رداَشونی را می ستاییم .
1
یسنه (هفت هات پیروزمند اَشون ) ،رد اَشونی را می ستاییم ، با پتمان ها، با بند ها، با زند(گزارش) ، با پرسشها، با پاسخها، با دوبار سرودن ، با خوب خوانن از بر خوانده و با ستایش خوب ستوده .
2
به دانش خویش ، به بینش خویش ، به شهریاری خویش ، به ردی خویش ، به خواست و کامکاری خویش ، اشهوره مزدا. . . « در متن به جای نقطه چین هفت واژه آمده که معنی کلی و پیوند آنها با جمله روشن نیست »
3
اهون و یریه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهومند و رتومند اَشون ( اهوره مزدا) ، رد اششونی را می ستاییم .
4
اهو نود گاه را می ستاییم
هات ها، پتمان ها، واژه ها و بندهای اهو نود گه را - چه خوانده ، چه باز گرفته ، چه سروده ، چه ستوده - می ستاییم .
.............................................................................................................................................................« بند 5 کرده 7»
ینگهه هاتم . . . .
اَشم وهو . . .
مزدا اهوره کسانی را که . . . « گاه . یس . 51 بند 22»
زرتشت : ویسپرد
کرده شانزدهم
...................................................................................................................................................« سر آغاز کرده 13 وبندهای 1و2 کرده 14»
1
اینک آذر پسر اهوره مزدا را می ستاییم .
ایزدان آذر نژاد را می ستاییم .
درست کرداران آذر نژاد را می ستاییم .
فروشی های اَشونن را می ستاییم .
سروش پیروزمند را می ستاییم .
سراسر آفرینش اششه را می ستاییم .
2
اینک پاداش و فروشی زرتشت سپتمان اَشون را می ستاییم .
اینک پاداش و فروشی همهی اششنان را می ستاییم .
فروشی همه ی اَشونان را می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در کشورند می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در بیرون از کشورند می ستاییم .
فروشی های اشون مردان را می ستاییم .
فروشی های اششون زنان را می ستاییم .
3
زرتشت برما - که اهوره مزدای اششون ، از ستایش نیکمان آگاهی دارد - اَهو رتو است .
آنچه را که از این مرز و بوم است - آبها و زمین ها وگیاهان - می ستاییم .
...............................................................................................« بند های 3-1 همین کرده »
4
.............................................................................................« بند4 کرده 14»
بنگهه هاتم . . .
1
اینک آذر پسر اهوره مزدا را می ستاییم .
ایزدان آذر نژاد را می ستاییم .
درست کرداران آذر نژاد را می ستاییم .
فروشی های اَشونن را می ستاییم .
سروش پیروزمند را می ستاییم .
سراسر آفرینش اششه را می ستاییم .
2
اینک پاداش و فروشی زرتشت سپتمان اَشون را می ستاییم .
اینک پاداش و فروشی همهی اششنان را می ستاییم .
فروشی همه ی اَشونان را می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در کشورند می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در بیرون از کشورند می ستاییم .
فروشی های اشون مردان را می ستاییم .
فروشی های اششون زنان را می ستاییم .
3
زرتشت برما - که اهوره مزدای اششون ، از ستایش نیکمان آگاهی دارد - اَهو رتو است .
آنچه را که از این مرز و بوم است - آبها و زمین ها وگیاهان - می ستاییم .
...............................................................................................« بند های 3-1 همین کرده »
4
.............................................................................................« بند4 کرده 14»
بنگهه هاتم . . .
زرتشت : ویسپرد
کرده هفدهم
زرتشت : ویسپرد
کرده هجدهم
..........................................................................................................................................................................................« سرآغاز کرده 13»
اَشتود گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با . . . « دنباله مانند بند های3-1 کرده 14»
1
اهوره مزدا را به نیکویی می ستاییم .
امشاسپندان را به نیکویی می ستاییم .
اَون مرد را به نیکویی می ستاییم .
آفرینش داداراَشون را به نیکویی می ستاییم .
اُشتودگاه را برای خشنودی اَشون مرد می ستاییم .
2
کامروایی جاودانه اششون را می ستاییم که رنج دُروند است .
کامروایی بی کرانه را می ستاییم .
با اُشتودگاه می ستاییم هر آن اَشون مردی را که بوده است و هست و خواهد یود « از آغار بند 1 تا اینجا بار دیگر خوانده می شود»
3
اشتودگاه را می ستاییم .
ما می ستایم هات ها، پتمان ها ، واژه ها و بند های اشتودگاه را چه خوانده ،چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده .
«ینگهه هاتم . . . »
اَشتود گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با . . . « دنباله مانند بند های3-1 کرده 14»
1
اهوره مزدا را به نیکویی می ستاییم .
امشاسپندان را به نیکویی می ستاییم .
اَون مرد را به نیکویی می ستاییم .
آفرینش داداراَشون را به نیکویی می ستاییم .
اُشتودگاه را برای خشنودی اَشون مرد می ستاییم .
2
کامروایی جاودانه اششون را می ستاییم که رنج دُروند است .
کامروایی بی کرانه را می ستاییم .
با اُشتودگاه می ستاییم هر آن اَشون مردی را که بوده است و هست و خواهد یود « از آغار بند 1 تا اینجا بار دیگر خوانده می شود»
3
اشتودگاه را می ستاییم .
ما می ستایم هات ها، پتمان ها ، واژه ها و بند های اشتودگاه را چه خوانده ،چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده .
«ینگهه هاتم . . . »
زرتشت : ویسپرد
کرده نوزدهم
...............................................................................................................................................« سر آغاز کرده 13»
سپتمد گاه رد اششونی را می ستاییم با. . . « دنباله مانند بند 1کرده 14»
به دانش . . . « دنباله متنند بند2 کرده 14»
1
اهوره مزدای اَشون را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
اششون مرد را می ستاییم .
پیش اندیشی اششونانه را می ستاییم .
سپندار مز اَشون را می ستاییم .
آفریدگان اَشون آفریدگار اَشون را می ستایم .
از میان آفریدگان اَشون ، نخست اندیش را می ستاییم( در سنت ایرانیان نخست اندیش گیومرث اراده شده است)
اهوره مزدا ، خرد از همه چیز آگاه را می ستاییم .
2
روشنایی خورشید را می ستاییم .
خور شید در میان بلندها ، بلند ترین را می ستاییم .
خورشید و امشا سپندان را می ستاییم .
فرمان ایزدی نیک ورزیده را می ستاییم .
گرزمان در خشان را می ستاییم .
فرِّ اهورای را می ستاییم .
گله و رمه داده آذر را می ستاییم .
هر چیز پاک وسود بخش را می ستاییم .
سپندار مز بخشنده را می ستاییم که دهش او را و اَشه از نخستین آفریدگان اَشون است .
سپنتمد گاه را می ستاییم .
هات ها ، پتمان ها، واژه هاو بند های سپنتمد گاه را - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده - می ستاییم .
«ینگهه هاتم . . . »
سپتمد گاه رد اششونی را می ستاییم با. . . « دنباله مانند بند 1کرده 14»
به دانش . . . « دنباله متنند بند2 کرده 14»
1
اهوره مزدای اَشون را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
اششون مرد را می ستاییم .
پیش اندیشی اششونانه را می ستاییم .
سپندار مز اَشون را می ستاییم .
آفریدگان اَشون آفریدگار اَشون را می ستایم .
از میان آفریدگان اَشون ، نخست اندیش را می ستاییم( در سنت ایرانیان نخست اندیش گیومرث اراده شده است)
اهوره مزدا ، خرد از همه چیز آگاه را می ستاییم .
2
روشنایی خورشید را می ستاییم .
خور شید در میان بلندها ، بلند ترین را می ستاییم .
خورشید و امشا سپندان را می ستاییم .
فرمان ایزدی نیک ورزیده را می ستاییم .
گرزمان در خشان را می ستاییم .
فرِّ اهورای را می ستاییم .
گله و رمه داده آذر را می ستاییم .
هر چیز پاک وسود بخش را می ستاییم .
سپندار مز بخشنده را می ستاییم که دهش او را و اَشه از نخستین آفریدگان اَشون است .
سپنتمد گاه را می ستاییم .
هات ها ، پتمان ها، واژه هاو بند های سپنتمد گاه را - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده - می ستاییم .
«ینگهه هاتم . . . »
زرتشت : ویسپرد
کرده بیستم
............................................................................................................................................................« سر آغز کرده 13»
وُهو خشترگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با پتمان ها . . . « دنباله جمله مانند بند 1 کرده 14»
به دانش خویش. . . « دنباله جمله مانند بند 2 کرده 14»
1
وُهو خشتر را می ستاییم .
شهریور را می ستاییم .
فلزّ را می ستاییم .
گفتار راست گفته پیروزمند دیو افگن را می ستاییم .
این پاداش را می ستاییم .
این درستی را می ستاییم .
این درمان را می ستاییم .
این فزایند گی را می ستایی .
این بالندگی را می ستاییم .
2
این پیروزی را می ستاییم که آنچه در میان وُهو خشترگاه وَهیشتوایشت گاه آمده گویای اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک است ؛ ستیهیدن با اندیشه بد ، گفتار ید و کرداربد؛ جبران اندیشه ی نادرست ، گفتار نادرست و کردار نادرست را .
3
وُهوخشترگاه را می ستاییم .
ما می ستاییم هات ها، پتمان ها، واژه ها و بند های وُهو خشترگاه را ، چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده .
«ینگهه هاتم . . . »
وُهو خشترگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با پتمان ها . . . « دنباله جمله مانند بند 1 کرده 14»
به دانش خویش. . . « دنباله جمله مانند بند 2 کرده 14»
1
وُهو خشتر را می ستاییم .
شهریور را می ستاییم .
فلزّ را می ستاییم .
گفتار راست گفته پیروزمند دیو افگن را می ستاییم .
این پاداش را می ستاییم .
این درستی را می ستاییم .
این درمان را می ستاییم .
این فزایند گی را می ستایی .
این بالندگی را می ستاییم .
2
این پیروزی را می ستاییم که آنچه در میان وُهو خشترگاه وَهیشتوایشت گاه آمده گویای اندیشه نیک ، گفتار نیک و کردار نیک است ؛ ستیهیدن با اندیشه بد ، گفتار ید و کرداربد؛ جبران اندیشه ی نادرست ، گفتار نادرست و کردار نادرست را .
3
وُهوخشترگاه را می ستاییم .
ما می ستاییم هات ها، پتمان ها، واژه ها و بند های وُهو خشترگاه را ، چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده .
«ینگهه هاتم . . . »
زرتشت : ویسپرد
کرده بیست و یکم
« اَشم وُهو . . . »
« مزدا اهورا کسانی را که . . . » ( گاه . یس. 51، بند 22 .)
« بشود که در اینجا. . . » (یس. 15 بند 3)
راسپی :
ای مزد پرست . . . (بند های 5-1 کرده 15 در این نقل ، به جای هفت ات ها هفت هات پسین می اید و مقصود ار آن هات 52 یسنه است .)
اَشم وُهو . . .
خشنودی یسنه ( هفت هات پسین ) را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
زوت :
« یثه آهو و یریو . . . » که آترو خش مرا بگوید .
راسپی :
« اَثار توش اَشات چیت هچا .. . م که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت :
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را م یستاییم .
........................................................................................................................................« هفت هات یسنه( از هات 35 تا پایان هات 41) در اینجا تکرار شود.
یسنه (هفت هات پسین ) پیروز مند اَشون را می ستاییم .
« ینگهه هاتم . . . »
.............................................................................................................................................................( تمام هات 42 یسنه از آغاز تا پایان بند 6 در اینجا تکرار می شود )
زوت :
اهوره مزدای اَشون . . . ( سر آغاز کرده 13)
یسنه ( هفت هات پسین ) پیروز مند اَشون . . . ( دنباله بند 1 کرده 14)
به دانش خویش. . . ( بند 2 کرده 14)
1
آبهای نیک و گیاهان بارور و فرورشی های اَشونان را ستایش و نیایش می پذیرم .
همه ی نیکیها : آن آبها و آن گیاهان وآن فروشی های اَونان را ستایش و نیایش می پذیرم .
2
گاو (نخستین جانور) ، گیه ( کیومرث ) و منثره ور جاوند بی آلایش کار آمد را ستایش و نیایش می پذیرم .
ای اهوره مزدا!
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای زرتشت !
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای رد بزرگوار!
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای امشا سپندان !
شما را ستایش و نیایش می پذیرم .
3
نیوشایی و آمرزش را می ستاییم .
نیوشایی و آمرزش نیایشگر را می ستاییم .
رادی و دهشی را که در میان همکیشان است را می ستاییم .
نماز نیک بی فریب و آزار را می ستاییم .
یسنه ( هفت هات پسین ) را میستاییم .
ستایش یسنه هفت هات پسین را می ستاییم .
ما می ستاییم هات ها، پتمان ها، واژه هاو بند های یسنه (هفت هات پسین ) را چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده .
« مزدا اهورا کسانی را که . . . » ( گاه . یس. 51، بند 22 .)
« بشود که در اینجا. . . » (یس. 15 بند 3)
راسپی :
ای مزد پرست . . . (بند های 5-1 کرده 15 در این نقل ، به جای هفت ات ها هفت هات پسین می اید و مقصود ار آن هات 52 یسنه است .)
اَشم وُهو . . .
خشنودی یسنه ( هفت هات پسین ) را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
زوت :
« یثه آهو و یریو . . . » که آترو خش مرا بگوید .
راسپی :
« اَثار توش اَشات چیت هچا .. . م که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت :
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را م یستاییم .
........................................................................................................................................« هفت هات یسنه( از هات 35 تا پایان هات 41) در اینجا تکرار شود.
یسنه (هفت هات پسین ) پیروز مند اَشون را می ستاییم .
« ینگهه هاتم . . . »
.............................................................................................................................................................( تمام هات 42 یسنه از آغاز تا پایان بند 6 در اینجا تکرار می شود )
زوت :
اهوره مزدای اَشون . . . ( سر آغاز کرده 13)
یسنه ( هفت هات پسین ) پیروز مند اَشون . . . ( دنباله بند 1 کرده 14)
به دانش خویش. . . ( بند 2 کرده 14)
1
آبهای نیک و گیاهان بارور و فرورشی های اَشونان را ستایش و نیایش می پذیرم .
همه ی نیکیها : آن آبها و آن گیاهان وآن فروشی های اَونان را ستایش و نیایش می پذیرم .
2
گاو (نخستین جانور) ، گیه ( کیومرث ) و منثره ور جاوند بی آلایش کار آمد را ستایش و نیایش می پذیرم .
ای اهوره مزدا!
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای زرتشت !
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای رد بزرگوار!
ترا ستایش و نیایش می پذیرم .
ای امشا سپندان !
شما را ستایش و نیایش می پذیرم .
3
نیوشایی و آمرزش را می ستاییم .
نیوشایی و آمرزش نیایشگر را می ستاییم .
رادی و دهشی را که در میان همکیشان است را می ستاییم .
نماز نیک بی فریب و آزار را می ستاییم .
یسنه ( هفت هات پسین ) را میستاییم .
ستایش یسنه هفت هات پسین را می ستاییم .
ما می ستاییم هات ها، پتمان ها، واژه هاو بند های یسنه (هفت هات پسین ) را چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده .
زرتشت : ویسپرد
کرده یبست و سوم
زوت :
اهوره مزدای . . . ( سرآغاز کرده 13)
وَهیشتوایشت گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با پتمان ها ، با بند ها، با زند ، با پرسشها ، با پاسخها ، با دوبار سرودن ] با خوب خواندن از بر خوانده ، با ستایش خوب ستوده .
1
اهوره مزدای بهتر را می ستاییم .
امشا سپندان بهتر را می ستاییم .
اَشون مرد بهتر را می ستاییم .
بهترین اششه را می ستاییم .
بهترین پیدایش ستوت یسنه را می ستاییم .
خواسته ی( دارایی ، ثروت )بهترین اَشه را می ستاییم .
اششونان و روشنایی همه گونه آسایش بخش را می ستاییم .
بهترین راه به سوی بهترین زندگی ( بهشت ) را می ستاییم .
2
وَهشتوایشت گاه را می ستاییم .
ما می ستاییم هات ها، پتمان ها، واژه هاو بندهای وَهشتوایشت گاه را چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ] چه ستوده .
ینگهه هاتم . . . »
اهوره مزدای . . . ( سرآغاز کرده 13)
وَهیشتوایشت گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم با پتمان ها ، با بند ها، با زند ، با پرسشها ، با پاسخها ، با دوبار سرودن ] با خوب خواندن از بر خوانده ، با ستایش خوب ستوده .
1
اهوره مزدای بهتر را می ستاییم .
امشا سپندان بهتر را می ستاییم .
اَشون مرد بهتر را می ستاییم .
بهترین اششه را می ستاییم .
بهترین پیدایش ستوت یسنه را می ستاییم .
خواسته ی( دارایی ، ثروت )بهترین اَشه را می ستاییم .
اششونان و روشنایی همه گونه آسایش بخش را می ستاییم .
بهترین راه به سوی بهترین زندگی ( بهشت ) را می ستاییم .
2
وَهشتوایشت گاه را می ستاییم .
ما می ستاییم هات ها، پتمان ها، واژه هاو بندهای وَهشتوایشت گاه را چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ] چه ستوده .
ینگهه هاتم . . . »
زرتشت : ویسپرد
کرده سوم
[زوت:]
هاونن را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
آتروخش را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت:
فر بر تر را ایستاده خواهم
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
آبرت را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
آسنتر را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
راسپی را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
سرشاورز ، آن فرزانه آگاه از«منثره» را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام . «یثه آهو و یریو . . .» که زوت مرا بگوید .
زوت :
«آثار توش آشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت و راسپی :
آتربان را ایستاده خواهم.
ارتشتار را ایستاده خواهم.
برزیگر ستور پرور را ایستاده خواهم.
خانه خدای را ایستاده خواهم .
دهخدا را ایستاده خواهم .
شهربان را ایستاده خواهم .
شهریار سرزمین را ایستاده خواهم .
جوان نیک اندیش ، نیک گفتار و نیک کردار بهدین را ایستاده خواهم.
جوان سخن گوی را ایستاده خواهم .
کسی را که خویشاوندی پیوندی کند، ایستاده خواهم.
[آتروبان] اَشونی را که در کشور است ، ایستاده خواهم .
[آتروبان] فرخنده ای را که [بیرون از کشور] در گردش است ، ایستاده خواهم .
کدبانو را ایستاده خواهم .
ای اهوره مزدا !
زنی را ایستاده خواهم که در اندیشه و گفتار و کردار نیک ، سرآمد و خوب آموخته و فرمانبردار شوهر و [رد ] اشون[ چون ] سپندارمز و [چون] زنانی است که از آن تواند.
اشون مردی را ایستاده خواهم که در اندیشه و گفتار و کردار نیک ،سرآمد و از «خستویی» آگاه و با «کیذ» بیگانه است و«با کنش خود، جهان را به سوی اشه پیش می برد.»
اینک ، هر یک از شما مزدا پرستان را رد همی خوانم و رد به شمار آورم:
امشا سپندان و سوشیانتها را که داناتر ، راست گفتار تر ، یاری کننده تر و خردمند ترند.
بیشترین نیروی دین مزداپرستی را آتربان و ارتشتار و برزیگر ستور پرور همی خوانم .
زوت :
« یثه هو و یریو . . . » که آتروخش مرا بگوید .
راسپی:
«اثار توش اشات چیت هچا . . . »که پارسادمرد دانا بگوید . « یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اثار توش اشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
راسپی :
ای آتروبان !
تویی زوت ما.
زوت :
« یثه آهو و یر یو . . . » که اترو خش مرا بگوید .
راسپی :
«اثار توش اشات چیت هچا. . . .» که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت :
من - زوت - آماده ام که «ستوت بسنیه » را فرا خوانم و باژ گیرم وبسرایم و بستایم .
هاونن را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
آتروخش را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت:
فر بر تر را ایستاده خواهم
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
آبرت را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
آسنتر را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
راسپی را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام .
زوت :
سرشاورز ، آن فرزانه آگاه از«منثره» را ایستاده خواهم .
راسپی :
من آماده ام . «یثه آهو و یریو . . .» که زوت مرا بگوید .
زوت :
«آثار توش آشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت و راسپی :
آتربان را ایستاده خواهم.
ارتشتار را ایستاده خواهم.
برزیگر ستور پرور را ایستاده خواهم.
خانه خدای را ایستاده خواهم .
دهخدا را ایستاده خواهم .
شهربان را ایستاده خواهم .
شهریار سرزمین را ایستاده خواهم .
جوان نیک اندیش ، نیک گفتار و نیک کردار بهدین را ایستاده خواهم.
جوان سخن گوی را ایستاده خواهم .
کسی را که خویشاوندی پیوندی کند، ایستاده خواهم.
[آتروبان] اَشونی را که در کشور است ، ایستاده خواهم .
[آتروبان] فرخنده ای را که [بیرون از کشور] در گردش است ، ایستاده خواهم .
کدبانو را ایستاده خواهم .
ای اهوره مزدا !
زنی را ایستاده خواهم که در اندیشه و گفتار و کردار نیک ، سرآمد و خوب آموخته و فرمانبردار شوهر و [رد ] اشون[ چون ] سپندارمز و [چون] زنانی است که از آن تواند.
اشون مردی را ایستاده خواهم که در اندیشه و گفتار و کردار نیک ،سرآمد و از «خستویی» آگاه و با «کیذ» بیگانه است و«با کنش خود، جهان را به سوی اشه پیش می برد.»
اینک ، هر یک از شما مزدا پرستان را رد همی خوانم و رد به شمار آورم:
امشا سپندان و سوشیانتها را که داناتر ، راست گفتار تر ، یاری کننده تر و خردمند ترند.
بیشترین نیروی دین مزداپرستی را آتربان و ارتشتار و برزیگر ستور پرور همی خوانم .
زوت :
« یثه هو و یریو . . . » که آتروخش مرا بگوید .
راسپی:
«اثار توش اشات چیت هچا . . . »که پارسادمرد دانا بگوید . « یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اثار توش اشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
راسپی :
ای آتروبان !
تویی زوت ما.
زوت :
« یثه آهو و یر یو . . . » که اترو خش مرا بگوید .
راسپی :
«اثار توش اشات چیت هچا. . . .» که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت :
من - زوت - آماده ام که «ستوت بسنیه » را فرا خوانم و باژ گیرم وبسرایم و بستایم .
زرتشت : ویسپرد
کرده چهارم
هان می ستاییم اندیشه و اندیشیده را، آدا ی نیک ، اشی نیک ، چیستی نیک و ذروتات نیک را ، آن که به ردان وبه ردیها درود همی گوید .
2
رستگاری جهانیان را خستو باشیم که ما - مزدا پرستان زرتشتی - میزد ردی و نماز ردی رد پسند را بدو نوید همی دهیم .
سراسر آفرینش اشه ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین خوانی ما را بشنوند .
سروش پارسا ، رد بزرگوار را می ستاییم .
اهوره مزدا را می ستاییم که در اشونی برترین ، که در اشونی سرآمد است .
همه سروده های زرتشتی و همه ی کنش های نیک ورزیده را می ستاییم : آنچه را که شده است وآنچه را که خواهد شد .
«ینگهه هاتم . . . »
زرتشت : ویسپرد
کرده پنجم
ای امشا سپندان !
آماده م که شما را زوت ، ستاینده ، خواننده ، پرستنده ، چاووش و سرود خوان باشم .
اینک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین ، شما - امشاسپندان - را باد !
اینک ، بهروزی و خشنودی رد و اشونی و پیروزی و خوشی روان ،سوشیانتهای ما را باد!
2
ای امشا سپندان ! ای شهریاران نیک خوب کنش !
جان و تن و همه ی توان خویش ، شما را پیش کش می کنیم .
3
ای اهوره مزدا ی اشون !
نزد تو خستوییم بدین کیش .خستوییم که مزا پرست ، زرتشتی ، دشمن دیوان و پیرو دین اهورایی هستیم .
هونی اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
ساونگهی و ویسیه ی اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی آفرین .
ردان زوت وگهها وماه گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
زوت:
«یثه آهو و یریو . . » که زوت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثار توش اَ شات چیت هچا . . . .» که پارسا مرد دان بگوید .
آماده م که شما را زوت ، ستاینده ، خواننده ، پرستنده ، چاووش و سرود خوان باشم .
اینک ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین ، شما - امشاسپندان - را باد !
اینک ، بهروزی و خشنودی رد و اشونی و پیروزی و خوشی روان ،سوشیانتهای ما را باد!
2
ای امشا سپندان ! ای شهریاران نیک خوب کنش !
جان و تن و همه ی توان خویش ، شما را پیش کش می کنیم .
3
ای اهوره مزدا ی اشون !
نزد تو خستوییم بدین کیش .خستوییم که مزا پرست ، زرتشتی ، دشمن دیوان و پیرو دین اهورایی هستیم .
هونی اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
ساونگهی و ویسیه ی اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی آفرین .
ردان زوت وگهها وماه گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
زوت:
«یثه آهو و یریو . . » که زوت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثار توش اَ شات چیت هچا . . . .» که پارسا مرد دان بگوید .
زرتشت : ویسپرد
کرده ششم
زوت و راسپی :
با آموزش زوت و با درود و رامش و زورها ی ویثوش و سخنان درسته گفته ، امشا سپندان نیک را به نام های زیبایشان همی خوانم.
امشا سپنان نیک را به نام های نیک اَشه همی ستایم ؛ به دین نیک اَشون؛ به دین نیک مزدا پرستی .
مزدا اهوره کسانی را که در پرتو اَشه بهترین پرستشها را بجای می آورند ف می شناسد . من نیز چنین کسای را که بوده اند و هستند، به نام می ستایم با درود بدانان نزدیک می شوم .
شهریاری مینوی نیک تو - شایان ترین بخشش آرمانی در پرتو اَشه - از آن کسی شود که با شور دل ، بهترین کردارها را بجای آورد .
بشود که در این جا ستایش اهوره مزدا را - تواناترین اَشونی که او را می پرستیم - فرمانبرداری باشد، در آغاز همچنان که در انجام .
ایدون بشود که در این جا ستایش اهوره مزدا را - تواا ترین اَشونی که او را می پرستیم - فرمانبرداری باشد .
با آموزش زوت و با درود و رامش و زورها ی ویثوش و سخنان درسته گفته ، امشا سپندان نیک را به نام های زیبایشان همی خوانم.
امشا سپنان نیک را به نام های نیک اَشه همی ستایم ؛ به دین نیک اَشون؛ به دین نیک مزدا پرستی .
مزدا اهوره کسانی را که در پرتو اَشه بهترین پرستشها را بجای می آورند ف می شناسد . من نیز چنین کسای را که بوده اند و هستند، به نام می ستایم با درود بدانان نزدیک می شوم .
شهریاری مینوی نیک تو - شایان ترین بخشش آرمانی در پرتو اَشه - از آن کسی شود که با شور دل ، بهترین کردارها را بجای آورد .
بشود که در این جا ستایش اهوره مزدا را - تواناترین اَشونی که او را می پرستیم - فرمانبرداری باشد، در آغاز همچنان که در انجام .
ایدون بشود که در این جا ستایش اهوره مزدا را - تواا ترین اَشونی که او را می پرستیم - فرمانبرداری باشد .
زرتشت : ویسپرد
کرده هفتم
1
سخا درست گفنه را می ستاییم .
سروش پارسا را می ستاییم .
اَشی نیک را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم .
آشتی پیروز را می ستاییم .
نیفتادنی و نلغزیدنی را می ستاییم .
فروشی های اَشونان را می ستاییم .
چینودپل را می ستاییم .
گرزمان اهوره مزدار را می ستاییم .
بهترین زندگی (بهشت ) ، روشنایی همه گونه آسایش بخش را می ستاییم .
2
بهترین راه به سوی بهترین زندگی (بهشت ) را می ستاییم .
اَرشتاد نیک گیتی افزای و جهان پرور وپاداش بخش را می ستاییم .
دین مزدا پرستی را می ستاییم .
رشن راست ترین را می ستاییم .
مهر فراخ چراگه را می ستاییم .
پارندی چست را می ستاییم : آن چست در میان چست اندیشان ،آن چست در میان چست گفتاران ، آن چست در میان چست کرداران را ؛آن که تن را چستی بخشد .
3
دلیری مردانه را می ستاییم که مردان را گشایش بخشد ، که هو مردان را گشایش بخشد ؛ که تند تر از تند و دلیر تر از دلیر است ؛ که همچون پاداش ایزدی به مرد رسد؛ که در هنگام گرفتاری ، تن مردان را برهاند .
خواب مزدا آفریده ی مایه ی شادمانی جانوران و مردمن را می ستاییم .
4
آفریدگان اَشون نخست آفریده «ایزدان مینوی که پیش از آسمان و آب و زمین و گیاه و جانور آفریه شدند .» - پیش از آفرینش آسمان و آب و زمین و گیاه و جانور خوب کنش - را می ستاییم .
دریای فراخ کرت را می ستاییم .
باد چالاک مزدا آفریده را می ستاییم .
آسمان درخشان نخست آفریده «آسمان پیش از دیگر بخشهای گیهان و جهان اَستومند آفریده شد .» - پیش از آفرینش جهان اَستومند - را می ستاییم .
5
ای آذر اهوره مزدا! ای اَشون ! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم .
زور و کشتی برسم اَشون به آیین اَشه گسترده ، ردان اَشونی را می ستاییم .
اَپام نپات را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم . . .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
سخا درست گفنه را می ستاییم .
سروش پارسا را می ستاییم .
اَشی نیک را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم .
آشتی پیروز را می ستاییم .
نیفتادنی و نلغزیدنی را می ستاییم .
فروشی های اَشونان را می ستاییم .
چینودپل را می ستاییم .
گرزمان اهوره مزدار را می ستاییم .
بهترین زندگی (بهشت ) ، روشنایی همه گونه آسایش بخش را می ستاییم .
2
بهترین راه به سوی بهترین زندگی (بهشت ) را می ستاییم .
اَرشتاد نیک گیتی افزای و جهان پرور وپاداش بخش را می ستاییم .
دین مزدا پرستی را می ستاییم .
رشن راست ترین را می ستاییم .
مهر فراخ چراگه را می ستاییم .
پارندی چست را می ستاییم : آن چست در میان چست اندیشان ،آن چست در میان چست گفتاران ، آن چست در میان چست کرداران را ؛آن که تن را چستی بخشد .
3
دلیری مردانه را می ستاییم که مردان را گشایش بخشد ، که هو مردان را گشایش بخشد ؛ که تند تر از تند و دلیر تر از دلیر است ؛ که همچون پاداش ایزدی به مرد رسد؛ که در هنگام گرفتاری ، تن مردان را برهاند .
خواب مزدا آفریده ی مایه ی شادمانی جانوران و مردمن را می ستاییم .
4
آفریدگان اَشون نخست آفریده «ایزدان مینوی که پیش از آسمان و آب و زمین و گیاه و جانور آفریه شدند .» - پیش از آفرینش آسمان و آب و زمین و گیاه و جانور خوب کنش - را می ستاییم .
دریای فراخ کرت را می ستاییم .
باد چالاک مزدا آفریده را می ستاییم .
آسمان درخشان نخست آفریده «آسمان پیش از دیگر بخشهای گیهان و جهان اَستومند آفریده شد .» - پیش از آفرینش جهان اَستومند - را می ستاییم .
5
ای آذر اهوره مزدا! ای اَشون ! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم .
زور و کشتی برسم اَشون به آیین اَشه گسترده ، ردان اَشونی را می ستاییم .
اَپام نپات را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم . . .
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .