عبارات مورد جستجو در ۱۰۱۸۱ گوهر پیدا شد:
زرتشت : ویسپرد
کرده نهم
1
هوم های آماده شده و زور های فراهم شده - آنچه فراهم شده است و آنچه فراهم خواهد شد - پیروز مندان آزار شکن اند که از درمان اَشی برخوردارند؛که از درمان چیستی برخوردارند ؛که از در مان مزا برخور دارند ؛ که از درمان زرتشت برخوردارند ؛ که از درمان زرتشتوم برخوردارند .
2
درمانی که اَشون فرخنده ،آتربان فرخنده گردش کننده « در بیرون از کشور» ، دین نیک مزداپ رستی ، آفرین اَشونی نیک ، پیمان شناسی اَشونی نیک و بی آذاری اَشونی اذ آن برخوردارند .
3
نوید می دهیم و می آگاهانیم و درهم می فشریم و فرو می نهیم و می ستاییم و از بر می خوانیم :
هوم های توانای اَشون ، بی آلایشند ؛ به آیین اَشه فراهم آورده شده اند و به آیین اَشه فراهم آورده خواهند شد؛ به آیین اَشه از آن ها آگاهی داده شده است و به آیین اَشه از آنها آگاهی داده خواهد شد ؛ به آیین اَشه فشرده شده اند و با آیین اَشه فشرده خواهند شد .
4
نیروی نیرومند را، پیروزی نیرومند را ، اِرث ی نیرومند را ، اَشی نیرومند را ، چیستی نیرومند را ، پروتات نیرومند را ، اَوپرتات نیرومند را، ایزدان نیرومند را ، اِمشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیکبسر می برند و امشا سپندان بانوان را .
5
خرداد و امرداد و گوش و تَشَن و گو شو روَن وآذر به نام خوانده شده وهَدیش برخوردار از اَشونی ، خوراک ، آسایش و آمرزش را .
6
سرود های ستایش و نیایشو آفرین خوانی اهوره مزدا و امشا سپندان ، ردان اَشون بزرگواررا ،
ستایش و نیایش برترین رد را ، اَشی سرآمد و نماز رد پسند سرآمد را .
7
منثره را ، دین مزدا پرستی را ، ستوت بسنیه را ، همۀ ردان را ، همۀ نماز های رد پسند را .
سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین خوانی ما را بشنوند ؛ در اغاز ، همچنان که در انجام .
زوت :
«یثه اهو و یَریو . . . »که آتوخش مرا بگوید .
راسپی :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
« ینگهه هاتم . . . »
هوم های آماده شده و زور های فراهم شده - آنچه فراهم شده است و آنچه فراهم خواهد شد - پیروز مندان آزار شکن اند که از درمان اَشی برخوردارند؛که از درمان چیستی برخوردارند ؛که از در مان مزا برخور دارند ؛ که از درمان زرتشت برخوردارند ؛ که از درمان زرتشتوم برخوردارند .
2
درمانی که اَشون فرخنده ،آتربان فرخنده گردش کننده « در بیرون از کشور» ، دین نیک مزداپ رستی ، آفرین اَشونی نیک ، پیمان شناسی اَشونی نیک و بی آذاری اَشونی اذ آن برخوردارند .
3
نوید می دهیم و می آگاهانیم و درهم می فشریم و فرو می نهیم و می ستاییم و از بر می خوانیم :
هوم های توانای اَشون ، بی آلایشند ؛ به آیین اَشه فراهم آورده شده اند و به آیین اَشه فراهم آورده خواهند شد؛ به آیین اَشه از آن ها آگاهی داده شده است و به آیین اَشه از آنها آگاهی داده خواهد شد ؛ به آیین اَشه فشرده شده اند و با آیین اَشه فشرده خواهند شد .
4
نیروی نیرومند را، پیروزی نیرومند را ، اِرث ی نیرومند را ، اَشی نیرومند را ، چیستی نیرومند را ، پروتات نیرومند را ، اَوپرتات نیرومند را، ایزدان نیرومند را ، اِمشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده و جاودان پاداش بخش را که با منش نیکبسر می برند و امشا سپندان بانوان را .
5
خرداد و امرداد و گوش و تَشَن و گو شو روَن وآذر به نام خوانده شده وهَدیش برخوردار از اَشونی ، خوراک ، آسایش و آمرزش را .
6
سرود های ستایش و نیایشو آفرین خوانی اهوره مزدا و امشا سپندان ، ردان اَشون بزرگواررا ،
ستایش و نیایش برترین رد را ، اَشی سرآمد و نماز رد پسند سرآمد را .
7
منثره را ، دین مزدا پرستی را ، ستوت بسنیه را ، همۀ ردان را ، همۀ نماز های رد پسند را .
سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین خوانی ما را بشنوند ؛ در اغاز ، همچنان که در انجام .
زوت :
«یثه اهو و یَریو . . . »که آتوخش مرا بگوید .
راسپی :
«اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
« ینگهه هاتم . . . »
زرتشت : ویسپرد
کرده دهم
1
زوت :
خواستار ستایم کشورهای اَرزهی ، سَوهی ، فرد ذَفشو ، ویدَ ذفشو ، وُاور جرشتی و این کشور خشونیَرثَ را .
2
خواستار ستایشم هاون سنگین ، هاون آهنین تشت زور، ورس هوم پالای وترا، ای به رسم با آیین اَشه گسترده .
خواستار ستایشم اَهون و یریه . . . و پایدار مزداپرستی را .
خواستار ستایشم فروشی های نیرومند پیروز اَشونان را .
خواستار ستایشم فَروَشی های نخستین آموزگاران کیش ، فروَشی های نیکان و فَروَشی روان خویش را .
خواستار ستایشم همه رَدان اَشونی ، همۀنیکی دهندگان - ایزدان اَشون مینوی و جهانی - را که به آیین بهترین اَشه برازنده ستایش و سزاوار نیایشند .
من خَستویم
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
ردان روز و گاههاو ماه و گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
زوت :
« یثه اهو ویریو . . . » که روت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
زوت :
خواستار ستایم کشورهای اَرزهی ، سَوهی ، فرد ذَفشو ، ویدَ ذفشو ، وُاور جرشتی و این کشور خشونیَرثَ را .
2
خواستار ستایشم هاون سنگین ، هاون آهنین تشت زور، ورس هوم پالای وترا، ای به رسم با آیین اَشه گسترده .
خواستار ستایشم اَهون و یریه . . . و پایدار مزداپرستی را .
خواستار ستایشم فروشی های نیرومند پیروز اَشونان را .
خواستار ستایشم فَروَشی های نخستین آموزگاران کیش ، فروَشی های نیکان و فَروَشی روان خویش را .
خواستار ستایشم همه رَدان اَشونی ، همۀنیکی دهندگان - ایزدان اَشون مینوی و جهانی - را که به آیین بهترین اَشه برازنده ستایش و سزاوار نیایشند .
من خَستویم
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
ردان روز و گاههاو ماه و گهنبارها و سال را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
زوت :
« یثه اهو ویریو . . . » که روت مرا بگوید .
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
زرتشت : ویسپرد
کرده یازدهم
1
این هوم را به اهوره مزدا پیشکش میکنیم .
این هوم های آماده شده را به تواناترین پیروز مندان گیتی پرور، به شهریاران نیک اَشون ، به شهریار ردان اَشون پیشکش می کنیم .
این هوم را به امشا سپندان پیشکش می کنیم .
این هوم را به آبهای نیک پیشکش می کنیم .
این هوم را به روان خویش پیشکش می کنیم .
این هوم را به همه آفرینش اششه پیشکش می کنیم .
2
این هوم، این جام هوم ، این برسم های گسترده ، این میزدها، این آسمان نخست آفریده ، این هاون سنگین که بدین جا آورده شده است ، این هوم زرِّین ، این اَفشره ی هوم ، این به رسم به آیین اششه گسترده . . . .
3
. . . این پیکر و این توش و توان ، این زور های بکار افتاده ، این هوم اَشون ، این گاو خوب کنش ، این اَشون مرد و منشهی کارآمد سوشیانتها، این شیر روان و این گیاه هذا یپتای به آیین اَشه نهاده . . .
4
با آبهای نیک ، این زورهای آمیخته به هوم ، آمیخته به شیر ، آمیخته به هذانیپتای به آیین اَشه نهاده وبا آیهای نیک ، آبهای هوم و هاون سنگین و هاو آهنین . . .
5
. . . این گیاه برسم و پیوستگی به خشنودی رد، آموختن و کاربندی دین نیک مزداپرستی و سرودن گاهن و خشنودی رد اَشون ورد اَشونی را .
این هیزم و این بخور ، ترا ای آذر ، پسر اهوره مزدا و همه مزداآفریدگان نیک را پیشکش می کنیم .
اینک این همه را پیشکش می کنیم . . .
6
. . . به اهوره مزدا ، به سروش پارسا ، به رَشن راست ترین ، به مهر فراخ چراگاه ، به امشاسپندان ، به فشروَشی های اَشونان و روانهای پرهیزگاران ، به آذراهوره مزدا رد بزرگوار، به رد میزد ، به رد نماز رد پسند و به سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایشو خشنودی و آفرین را .
7
اینک این همه را با ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین پیشکش می کنیم و فروشی زرتشت سپیتمان اَشون که در دو جهان خواستار اَشه شد و فروشی های همه ی اَشونان : اَشونانی که در گذشته اند ، اَشونانی که زنده اند وآن مردانی که هنوز زاده نشده اند و سوشیانتهای نو کننده گیتی اند .
8-11
این هوم این جام هوم . . . « بندهای 5-2 همین کرده »
12
امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده وجاودان پاداش بخش ، آن نیکان و نیکی دهندگان ، آنان که با منش نیک بسر می برند ؛ آری با منش نیک بسر می برند .
آن امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنشکه از منش نیک ، پیمان هستی گرفته اند .
13
اینک این همه را پیشکش می کنیم افزایش این خانمان را ، پاداش این خانمان را ، بالیدن این خانمان را، رهایی این خانمان را از تنگنای نیاز ، چیرگی این خانمان را بر ستیزه ، ستوران و مردمان اَشونی را که از این پیش زاده شده اند ویا از این پس زاده خواهند شد ؛ آنان را که از این خانمان بوده اند و آنان را که از این خانمان باشند و خود را که از این خانمانیم وسوشیانتهای کشور را.
14
خانه ای که مردان نیک کردار، زنان نیک کردار ، مردان خویشکار و زنان خویشکار در آن بسر برند .
15
اینک این همه را چنین پیشکش می کنیم به فروَشی های نیک توانای پیروز اَشونان تا اَشونان را یاوری کنند .
16
اینک این همه را پیشکش می کنیم به سروش پارسا، به اَشی اَشون ، به نریو سنگ و به آشتی پیروز به آذر اهورا مزدا رد بزرگوار وبه همهی آفریدگان اَشون ، خشنودی و ستایش و نیایش و آفرین را .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به گوش تشن ، به گوشورون ، به آذر اهوره مزدا وبه تخشا ترین امشا سپندان .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به دادار اهوره مزدای رایومند فرِّه مند ، به مینویان و به امشا سپندان ، ستایش و نیایش و خشنودی آفرین را .
اینک این همه را پیشکش می کنیم به ساونگهی و ویسیه ی اَشون . . .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به اهوره مزدای رایومند فرّه مند ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین را . . .
17-18
اینک این همه را پیشکش می کنیم به کشورهای. . . « بندهای 1و2 کرده 10»
19
همه آنچه نوید داده شده و پیشکش شده است ، آنچنان است که اهوره مزدای اَشون پیش کش کرد؛ آنچنان است که زرتشت اَشون پیشکش کرد ؛ آنچنان است که من -زوت- پیشکش می کنم ؛ من که از این ستایش و نیایش آگاهم ؛ من که از پیشکشی بایسته آگاهم ؛ من که از پیشکشی به هنگام آگاهم .
20
شما امشاسپندان را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
سوشیانتهای ما را زندگی خوش و خشنودی رد اَشونی و پیروزی و آسایش روان .
21
اینک آن بزرگتر از همه ، آن اَهو و رتو را استوار می دارم ؛ آن اَهوره مزدا را، برای ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
. ....................................................................................................................................« یس . 4بندهای 25-24 »
این هوم را به اهوره مزدا پیشکش میکنیم .
این هوم های آماده شده را به تواناترین پیروز مندان گیتی پرور، به شهریاران نیک اَشون ، به شهریار ردان اَشون پیشکش می کنیم .
این هوم را به امشا سپندان پیشکش می کنیم .
این هوم را به آبهای نیک پیشکش می کنیم .
این هوم را به روان خویش پیشکش می کنیم .
این هوم را به همه آفرینش اششه پیشکش می کنیم .
2
این هوم، این جام هوم ، این برسم های گسترده ، این میزدها، این آسمان نخست آفریده ، این هاون سنگین که بدین جا آورده شده است ، این هوم زرِّین ، این اَفشره ی هوم ، این به رسم به آیین اششه گسترده . . . .
3
. . . این پیکر و این توش و توان ، این زور های بکار افتاده ، این هوم اَشون ، این گاو خوب کنش ، این اَشون مرد و منشهی کارآمد سوشیانتها، این شیر روان و این گیاه هذا یپتای به آیین اَشه نهاده . . .
4
با آبهای نیک ، این زورهای آمیخته به هوم ، آمیخته به شیر ، آمیخته به هذانیپتای به آیین اَشه نهاده وبا آیهای نیک ، آبهای هوم و هاون سنگین و هاو آهنین . . .
5
. . . این گیاه برسم و پیوستگی به خشنودی رد، آموختن و کاربندی دین نیک مزداپرستی و سرودن گاهن و خشنودی رد اَشون ورد اَشونی را .
این هیزم و این بخور ، ترا ای آذر ، پسر اهوره مزدا و همه مزداآفریدگان نیک را پیشکش می کنیم .
اینک این همه را پیشکش می کنیم . . .
6
. . . به اهوره مزدا ، به سروش پارسا ، به رَشن راست ترین ، به مهر فراخ چراگاه ، به امشاسپندان ، به فشروَشی های اَشونان و روانهای پرهیزگاران ، به آذراهوره مزدا رد بزرگوار، به رد میزد ، به رد نماز رد پسند و به سراسر آفرینش اَشه ، ستایشو نیایشو خشنودی و آفرین را .
7
اینک این همه را با ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین پیشکش می کنیم و فروشی زرتشت سپیتمان اَشون که در دو جهان خواستار اَشه شد و فروشی های همه ی اَشونان : اَشونانی که در گذشته اند ، اَشونانی که زنده اند وآن مردانی که هنوز زاده نشده اند و سوشیانتهای نو کننده گیتی اند .
8-11
این هوم این جام هوم . . . « بندهای 5-2 همین کرده »
12
امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنش جاودان زنده وجاودان پاداش بخش ، آن نیکان و نیکی دهندگان ، آنان که با منش نیک بسر می برند ؛ آری با منش نیک بسر می برند .
آن امشا سپندان ، شهریاران نیک خوب کنشکه از منش نیک ، پیمان هستی گرفته اند .
13
اینک این همه را پیشکش می کنیم افزایش این خانمان را ، پاداش این خانمان را ، بالیدن این خانمان را، رهایی این خانمان را از تنگنای نیاز ، چیرگی این خانمان را بر ستیزه ، ستوران و مردمان اَشونی را که از این پیش زاده شده اند ویا از این پس زاده خواهند شد ؛ آنان را که از این خانمان بوده اند و آنان را که از این خانمان باشند و خود را که از این خانمانیم وسوشیانتهای کشور را.
14
خانه ای که مردان نیک کردار، زنان نیک کردار ، مردان خویشکار و زنان خویشکار در آن بسر برند .
15
اینک این همه را چنین پیشکش می کنیم به فروَشی های نیک توانای پیروز اَشونان تا اَشونان را یاوری کنند .
16
اینک این همه را پیشکش می کنیم به سروش پارسا، به اَشی اَشون ، به نریو سنگ و به آشتی پیروز به آذر اهورا مزدا رد بزرگوار وبه همهی آفریدگان اَشون ، خشنودی و ستایش و نیایش و آفرین را .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به گوش تشن ، به گوشورون ، به آذر اهوره مزدا وبه تخشا ترین امشا سپندان .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به دادار اهوره مزدای رایومند فرِّه مند ، به مینویان و به امشا سپندان ، ستایش و نیایش و خشنودی آفرین را .
اینک این همه را پیشکش می کنیم به ساونگهی و ویسیه ی اَشون . . .
اینک این همه را پیش کش می کنیم به اهوره مزدای رایومند فرّه مند ، ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین را . . .
17-18
اینک این همه را پیشکش می کنیم به کشورهای. . . « بندهای 1و2 کرده 10»
19
همه آنچه نوید داده شده و پیشکش شده است ، آنچنان است که اهوره مزدای اَشون پیش کش کرد؛ آنچنان است که زرتشت اَشون پیشکش کرد ؛ آنچنان است که من -زوت- پیشکش می کنم ؛ من که از این ستایش و نیایش آگاهم ؛ من که از پیشکشی بایسته آگاهم ؛ من که از پیشکشی به هنگام آگاهم .
20
شما امشاسپندان را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
سوشیانتهای ما را زندگی خوش و خشنودی رد اَشونی و پیروزی و آسایش روان .
21
اینک آن بزرگتر از همه ، آن اَهو و رتو را استوار می دارم ؛ آن اَهوره مزدا را، برای ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
. ....................................................................................................................................« یس . 4بندهای 25-24 »
زرتشت : ویسپرد
کرده سیزدهم
زوت :
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
زرتشت اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
فروشی زرتشت را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان جهانی و مینوی را می ستاییم .
کارآمد ترین رد ، چالاک ترین ایزد که در مین ردان اَشونی فرارسنده تر و به تایش سزاوارتر است ، می ستاییم .
خشنودی رد اَشون و رد اَشونی را که کامکارتر ات می ستاییم .
1
براستی اهوره مزدا را می ستاییم .
براستی اماسپندان را می ستاییم .
براستی سراسر منثره را می ستاییم .
براستی زرتشت آراسته به منثره را می ستاییم .
پاداش اششونان را می ستاییم .
آرزوی اَمشاسپندان را می ستاییم .
نخستین آن سه گانه «نخستین سه هات گاهان » را که به هیچ درگ و لغزشی سروده شود، می ستاییم .
2
براستی . . . «6سطر اول بند 1 همین کرده»
دو گانه پیشین از این سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
3
براستی. . . «6سطر اول بند1 همین کرده »
نخستین آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
دو گانه پیشین از آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروه شود می ستاییم .
هریک از آ ن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
هاتها ، پتمان ها ، واژ ه ها و بند های هر یک از آن سه گانه پیشین را که بی درنگ و لغزشی سروده شود - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده می ستاییم
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم . . . «بند5 کرده 7»
اهوره مزدای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
زرتشت اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
فروشی زرتشت را می ستاییم .
امشاسپندان اَشون را می ستاییم .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان جهانی و مینوی را می ستاییم .
کارآمد ترین رد ، چالاک ترین ایزد که در مین ردان اَشونی فرارسنده تر و به تایش سزاوارتر است ، می ستاییم .
خشنودی رد اَشون و رد اَشونی را که کامکارتر ات می ستاییم .
1
براستی اهوره مزدا را می ستاییم .
براستی اماسپندان را می ستاییم .
براستی سراسر منثره را می ستاییم .
براستی زرتشت آراسته به منثره را می ستاییم .
پاداش اششونان را می ستاییم .
آرزوی اَمشاسپندان را می ستاییم .
نخستین آن سه گانه «نخستین سه هات گاهان » را که به هیچ درگ و لغزشی سروده شود، می ستاییم .
2
براستی . . . «6سطر اول بند 1 همین کرده»
دو گانه پیشین از این سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
3
براستی. . . «6سطر اول بند1 همین کرده »
نخستین آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
دو گانه پیشین از آن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروه شود می ستاییم .
هریک از آ ن سه گانه را که بی هیچ درنگ و لغزشی سروده شود می ستاییم .
هاتها ، پتمان ها ، واژ ه ها و بند های هر یک از آن سه گانه پیشین را که بی درنگ و لغزشی سروده شود - چه خوانده ، چه باژ گرفته ، چه سروده ، چه ستوده می ستاییم
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون! ای رد اَشونی!
ترا می ستاییم . . . «بند5 کرده 7»
زرتشت : ویسپرد
کرده چهاردهم
اوره مزدای اَشون .. . «سرآغاز کرده 13»
اشهو نود گاه ، رداَشونی را می ستاییم .
1
یسنه (هفت هات پیروزمند اَشون ) ،رد اَشونی را می ستاییم ، با پتمان ها، با بند ها، با زند(گزارش) ، با پرسشها، با پاسخها، با دوبار سرودن ، با خوب خوانن از بر خوانده و با ستایش خوب ستوده .
2
به دانش خویش ، به بینش خویش ، به شهریاری خویش ، به ردی خویش ، به خواست و کامکاری خویش ، اشهوره مزدا. . . « در متن به جای نقطه چین هفت واژه آمده که معنی کلی و پیوند آنها با جمله روشن نیست »
3
اهون و یریه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهومند و رتومند اَشون ( اهوره مزدا) ، رد اششونی را می ستاییم .
4
اهو نود گاه را می ستاییم
هات ها، پتمان ها، واژه ها و بندهای اهو نود گه را - چه خوانده ، چه باز گرفته ، چه سروده ، چه ستوده - می ستاییم .
.............................................................................................................................................................« بند 5 کرده 7»
ینگهه هاتم . . . .
اَشم وهو . . .
مزدا اهوره کسانی را که . . . « گاه . یس . 51 بند 22»
اشهو نود گاه ، رداَشونی را می ستاییم .
1
یسنه (هفت هات پیروزمند اَشون ) ،رد اَشونی را می ستاییم ، با پتمان ها، با بند ها، با زند(گزارش) ، با پرسشها، با پاسخها، با دوبار سرودن ، با خوب خوانن از بر خوانده و با ستایش خوب ستوده .
2
به دانش خویش ، به بینش خویش ، به شهریاری خویش ، به ردی خویش ، به خواست و کامکاری خویش ، اشهوره مزدا. . . « در متن به جای نقطه چین هفت واژه آمده که معنی کلی و پیوند آنها با جمله روشن نیست »
3
اهون و یریه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهومند و رتومند اَشون ( اهوره مزدا) ، رد اششونی را می ستاییم .
4
اهو نود گاه را می ستاییم
هات ها، پتمان ها، واژه ها و بندهای اهو نود گه را - چه خوانده ، چه باز گرفته ، چه سروده ، چه ستوده - می ستاییم .
.............................................................................................................................................................« بند 5 کرده 7»
ینگهه هاتم . . . .
اَشم وهو . . .
مزدا اهوره کسانی را که . . . « گاه . یس . 51 بند 22»
زرتشت : ویسپرد
کرده پانزدهم
1
راسپی :
ای مزدا پرست زرتشتی !
پاها و دست ها و هوش خویش را به نیک کرداری داد و درستی و پرهیز از کارهای زشت کرداری بیداد و نادرستی نگاه دار .
برزیگری خوب باید در اینجا ورزیده شود تا نا رسا، رسا شود .
2
بشود که در اینجا برای ستایش اهوره مزدا - تواناترین اششونی که او را می پرستیم - فرمانبرداری باشد ؛ در آغاز همچنان که در انجام .
از برخوندن ، باز خواندن ، به یاد سپردن ، در دل گرفتن ، بر شمردن و سرودن «یسنه » ( هفت هات پیروز مند اَشون) را بی هیچ درنگ و لغزشی .
3
سرود های ستایش . . . « بند های 7-6 کرده 9»
.......................................................................................« بندهای 3-1 همین کرده »
سرو ش پارسا ، رد بزرگوار را می ستاییم .
اهوره مزدا را می ستاییم که در اششونی برترین ، که در اَشونی سرآمد است .
همهی سروده ای زرتشتی را می ستاییم .
همهی کنش های نیک ورزیده را می ستاییم ؛ آنچه را که شده است و آنچه را که خواهد شد .
راسپی :
ای مزدا پرست زرتشتی !
پاها و دست ها و هوش خویش را به نیک کرداری داد و درستی و پرهیز از کارهای زشت کرداری بیداد و نادرستی نگاه دار .
برزیگری خوب باید در اینجا ورزیده شود تا نا رسا، رسا شود .
2
بشود که در اینجا برای ستایش اهوره مزدا - تواناترین اششونی که او را می پرستیم - فرمانبرداری باشد ؛ در آغاز همچنان که در انجام .
از برخوندن ، باز خواندن ، به یاد سپردن ، در دل گرفتن ، بر شمردن و سرودن «یسنه » ( هفت هات پیروز مند اَشون) را بی هیچ درنگ و لغزشی .
3
سرود های ستایش . . . « بند های 7-6 کرده 9»
.......................................................................................« بندهای 3-1 همین کرده »
سرو ش پارسا ، رد بزرگوار را می ستاییم .
اهوره مزدا را می ستاییم که در اششونی برترین ، که در اَشونی سرآمد است .
همهی سروده ای زرتشتی را می ستاییم .
همهی کنش های نیک ورزیده را می ستاییم ؛ آنچه را که شده است و آنچه را که خواهد شد .
زرتشت : ویسپرد
کرده شانزدهم
...................................................................................................................................................« سر آغاز کرده 13 وبندهای 1و2 کرده 14»
1
اینک آذر پسر اهوره مزدا را می ستاییم .
ایزدان آذر نژاد را می ستاییم .
درست کرداران آذر نژاد را می ستاییم .
فروشی های اَشونن را می ستاییم .
سروش پیروزمند را می ستاییم .
سراسر آفرینش اششه را می ستاییم .
2
اینک پاداش و فروشی زرتشت سپتمان اَشون را می ستاییم .
اینک پاداش و فروشی همهی اششنان را می ستاییم .
فروشی همه ی اَشونان را می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در کشورند می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در بیرون از کشورند می ستاییم .
فروشی های اشون مردان را می ستاییم .
فروشی های اششون زنان را می ستاییم .
3
زرتشت برما - که اهوره مزدای اششون ، از ستایش نیکمان آگاهی دارد - اَهو رتو است .
آنچه را که از این مرز و بوم است - آبها و زمین ها وگیاهان - می ستاییم .
...............................................................................................« بند های 3-1 همین کرده »
1
اینک آذر پسر اهوره مزدا را می ستاییم .
ایزدان آذر نژاد را می ستاییم .
درست کرداران آذر نژاد را می ستاییم .
فروشی های اَشونن را می ستاییم .
سروش پیروزمند را می ستاییم .
سراسر آفرینش اششه را می ستاییم .
2
اینک پاداش و فروشی زرتشت سپتمان اَشون را می ستاییم .
اینک پاداش و فروشی همهی اششنان را می ستاییم .
فروشی همه ی اَشونان را می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در کشورند می ستاییم .
فروشی اشونانی را که در بیرون از کشورند می ستاییم .
فروشی های اشون مردان را می ستاییم .
فروشی های اششون زنان را می ستاییم .
3
زرتشت برما - که اهوره مزدای اششون ، از ستایش نیکمان آگاهی دارد - اَهو رتو است .
آنچه را که از این مرز و بوم است - آبها و زمین ها وگیاهان - می ستاییم .
...............................................................................................« بند های 3-1 همین کرده »
زرتشت : خرده اوستا
نیرنگ کشتی بستن
پازند :
ای هرمزد خدای!
اهریمن اتوان و دور رانده و زده و شکسته باد !( نیرنگ نیایشهای کوتاه دینی را گویند . « نیرنگ کشتن بستن » ، نیایش ویژه کشتی بستن و پوشاندن سُدره بر تن نوجوان زرتشتی است و آنچه در این بخش می آید ، نیایشی است که موبد برگزلر کننده آیین می خواند و نوجوان با او همخوانی می کند.)
اهریمن ، دیو ، دُروج، جادو ، دُروند ، کوی ، کرپ، ستمگر، گناهکار، اَشموغ ، دشمن و پری ، زده و شکسته باد!
شهریار بد ناتوان باد !
دشمن ستوه باد !
دشمن ناتوان باد!
ای هور مزد خدای!
من از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم .
من از هر گونه ادیشه بد ، گفتار بد و کردار بد که در جهان اندیشیده و گفته کرده ام یا از من سرزده یا در ژرفای نهاد من بوده است ، پشیمانم .
من از گناهانی که در منش و گویش و کنش ، با تن یا روان خویش کرده ام - چه جهانی و چه مینوی - اندوهگین و پشیمانم .
من از این سه : اندیشه ی بد ، گفتار بد و کردار بد ، پشیمانم و پتت می کنم .
اوستا
خشنودی اهوره مزدا و شکستن اهریمن را ، آنچه با خواسته اهوره سازگار تراست آشکر شود .
من نماز اششه می گزارم :
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو . . . »
« اَشم وُهو. . . »
ای مزدا !
به یاری من بیا .
من مزدا پرستم .
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اَهورایی کیشم .
من اندیشه ی نیک اندیشیده را باور دارم .
من گفتار نیک گفته را باور دارم .
من کردار نیک ورزیده را باور دارم .
من دین مزداپرستی را باور دارم که جنگ را براندازد و رزم افزار را به کنار بگذارد و خویشاوند پیوندی را فرمان دهد؛ دین پاکی که در میان همه ی دین های کنونی وآینده ،بزرگترین و بهترین و زیباترین دین است : دین َهورایی زرتشتی .
همه ی چیزهای نیک را سزاوار اهوره مزدا می دانم .
چنین است باور و خستویی به دین مزداپرستی .
«اَشم وُهو . . .»
ای هرمزد خدای!
اهریمن اتوان و دور رانده و زده و شکسته باد !( نیرنگ نیایشهای کوتاه دینی را گویند . « نیرنگ کشتن بستن » ، نیایش ویژه کشتی بستن و پوشاندن سُدره بر تن نوجوان زرتشتی است و آنچه در این بخش می آید ، نیایشی است که موبد برگزلر کننده آیین می خواند و نوجوان با او همخوانی می کند.)
اهریمن ، دیو ، دُروج، جادو ، دُروند ، کوی ، کرپ، ستمگر، گناهکار، اَشموغ ، دشمن و پری ، زده و شکسته باد!
شهریار بد ناتوان باد !
دشمن ستوه باد !
دشمن ناتوان باد!
ای هور مزد خدای!
من از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم .
من از هر گونه ادیشه بد ، گفتار بد و کردار بد که در جهان اندیشیده و گفته کرده ام یا از من سرزده یا در ژرفای نهاد من بوده است ، پشیمانم .
من از گناهانی که در منش و گویش و کنش ، با تن یا روان خویش کرده ام - چه جهانی و چه مینوی - اندوهگین و پشیمانم .
من از این سه : اندیشه ی بد ، گفتار بد و کردار بد ، پشیمانم و پتت می کنم .
اوستا
خشنودی اهوره مزدا و شکستن اهریمن را ، آنچه با خواسته اهوره سازگار تراست آشکر شود .
من نماز اششه می گزارم :
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو . . . »
« اَشم وُهو. . . »
ای مزدا !
به یاری من بیا .
من مزدا پرستم .
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اَهورایی کیشم .
من اندیشه ی نیک اندیشیده را باور دارم .
من گفتار نیک گفته را باور دارم .
من کردار نیک ورزیده را باور دارم .
من دین مزداپرستی را باور دارم که جنگ را براندازد و رزم افزار را به کنار بگذارد و خویشاوند پیوندی را فرمان دهد؛ دین پاکی که در میان همه ی دین های کنونی وآینده ،بزرگترین و بهترین و زیباترین دین است : دین َهورایی زرتشتی .
همه ی چیزهای نیک را سزاوار اهوره مزدا می دانم .
چنین است باور و خستویی به دین مزداپرستی .
«اَشم وُهو . . .»
زرتشت : خرده اوستا
سرو ش با ژ
پازند :
به نام یزدان هُورمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد!
سروش پلرسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار ، آن رزم افزار سالار آفریدگان هُرمزد ، به یاری برساد.
از همهی گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . . ( جمله ی همانند آن در نیر .
اوستا :
« یثه اَهو یریو . . . »
« اَشم وُهو . . . »
1
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
« اُشهینگاه » اَشون ، رد اَشونی را ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین .
« برجیه » و « نمانیه » ی اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را ستایش و نیایش وخشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه اَهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اششات چیت هچا. . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
2
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
« اَهون و یریه . . . »نگاهدار تن است .
« یثه اَهو و یریو . . . »
« ای مزدا !
بدان هنگام که دُروند آزردن مرا کمر می نددد ، جز آذر و منش نیک تو - که اَشه از کردارشان کارآمد می شود - چه کس مرا پناه خواهد بخید ؟
ای اهوره !
« دین » مرا از این فرمان بیا گاهان »
« ای اهوره !
. . . کیست آن پیروز مندی که در پرتو آموزشهای تو ، هَستان را پناه می بخشد؟»
« ای مزدا!
مرا آشکارا از بر گماشتن آن رد درمان بخش زندگی بیا گاهان و بگذار سروش و منش نیک بدو و به هر کس که و خود او را خواستاری ، روی آورند . »
3
ای مزدا! ای سپندارمذ!
ما را از کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !نابود شو !. . .
نماز و پارسایی و کوشش .
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو و یریو . . . »
4
ستایش و نیایش و نیرو و توان آرزومندم سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را .
« اَشم وُهو . . . »
5
...........................................................................................................................................................( یس . 68 بند 11 و یس . 72 بند 9)
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم . ( این جمله که در بسیاری از جاهای اوستا پس از نیایشها آمده ،همانند است با آمین عبری که در دینهای یهودی ، مسیحی و اسام پس از دعاها گویند . در پازند فارسی به جای این جمله ، ایدون باد هم آمده است .»
« اَشم وُهو. . . »
هزار درمان برساد . . . ( یس 68 بند 15 و یس . 72 بند 9 و هرمزد بند 27)
« اَشم وُهو . . . »
ای مزدا!
به یاری من بیا .
« اَم» ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم .
بهرام اهوره آفرید و او پرتات پیروز و رام بخشنده چراگاه خوب و اَندار وای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگاه را می ستاییم .
آنچه را از تو - ای اَندار وای اَشون !- از سپند مینوست می ستاییم .
ثواش جاودانه و زروان بی کرانه وزمانه ی جاودانی را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
برای مزد کرفه ( کار نیک ، ثواب)گناه را رها می کنم .
دوستی را به پاکی روان .
مزد کرفه همه ی نیکن هفت کشور زمین ، به پهنای زمین و درازای رود و بلندای خورشد بی کاستی برساد !
پاک باش و دیر زی .
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم .
« اَشم و هو . . . »
به نام یزدان هُورمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد!
سروش پلرسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار ، آن رزم افزار سالار آفریدگان هُرمزد ، به یاری برساد.
از همهی گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . . ( جمله ی همانند آن در نیر .
اوستا :
« یثه اَهو یریو . . . »
« اَشم وُهو . . . »
1
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
« اُشهینگاه » اَشون ، رد اَشونی را ستایشو نیایش و خشنودی و آفرین .
« برجیه » و « نمانیه » ی اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را ستایش و نیایش وخشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه اَهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اششات چیت هچا. . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
2
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
« اَهون و یریه . . . »نگاهدار تن است .
« یثه اَهو و یریو . . . »
« ای مزدا !
بدان هنگام که دُروند آزردن مرا کمر می نددد ، جز آذر و منش نیک تو - که اَشه از کردارشان کارآمد می شود - چه کس مرا پناه خواهد بخید ؟
ای اهوره !
« دین » مرا از این فرمان بیا گاهان »
« ای اهوره !
. . . کیست آن پیروز مندی که در پرتو آموزشهای تو ، هَستان را پناه می بخشد؟»
« ای مزدا!
مرا آشکارا از بر گماشتن آن رد درمان بخش زندگی بیا گاهان و بگذار سروش و منش نیک بدو و به هر کس که و خود او را خواستاری ، روی آورند . »
3
ای مزدا! ای سپندارمذ!
ما را از کین توزی دشمنان نگاه دارید .
ای دروج دیو خوی !نابود شو !. . .
نماز و پارسایی و کوشش .
« اَشم وُهو . . . یثه اَهو و یریو . . . »
4
ستایش و نیایش و نیرو و توان آرزومندم سروش پارسای دلیر « تن - منثره » ی سخت رزم افزار اهورایی را .
« اَشم وُهو . . . »
5
...........................................................................................................................................................( یس . 68 بند 11 و یس . 72 بند 9)
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم . ( این جمله که در بسیاری از جاهای اوستا پس از نیایشها آمده ،همانند است با آمین عبری که در دینهای یهودی ، مسیحی و اسام پس از دعاها گویند . در پازند فارسی به جای این جمله ، ایدون باد هم آمده است .»
« اَشم وُهو. . . »
هزار درمان برساد . . . ( یس 68 بند 15 و یس . 72 بند 9 و هرمزد بند 27)
« اَشم وُهو . . . »
ای مزدا!
به یاری من بیا .
« اَم» ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم .
بهرام اهوره آفرید و او پرتات پیروز و رام بخشنده چراگاه خوب و اَندار وای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگاه را می ستاییم .
آنچه را از تو - ای اَندار وای اَشون !- از سپند مینوست می ستاییم .
ثواش جاودانه و زروان بی کرانه وزمانه ی جاودانی را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
برای مزد کرفه ( کار نیک ، ثواب)گناه را رها می کنم .
دوستی را به پاکی روان .
مزد کرفه همه ی نیکن هفت کشور زمین ، به پهنای زمین و درازای رود و بلندای خورشد بی کاستی برساد !
پاک باش و دیر زی .
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم .
« اَشم و هو . . . »
زرتشت : خرده اوستا
هوشبام
1
بر توست که این پیو زمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بوانی .
بر تست که اَهون و یریه را پنج بار بسرایی . . . ( وند .فر 11 . بند 3)
2
درود بر تو ای هوشبام !
.............................................................................................................................................................( یس . 27 بند 1)
شکست باد اهریمن زشت منش !
بر تو صد هزار نفرین باد !
3
...........................................................................................................................................................(یس . 27 بند 2)
« یثه اَهو و یریو . . . »
4
...........................................................................................................................................................( یس . 52 بند های 4-1 و دو سطر آغاز بند 6 یس . 45 و بند های 7-5 یس. 8)
5
..........................................................................................................................................................( یس .68 بند های 18-16)
« اَشم وهو . . .» ( سه بار )
..........................................................................................................................................................( بند 5 باژ)
بر توست که این پیو زمند ترین و چاره بخش ترین باژ را از بر بوانی .
بر تست که اَهون و یریه را پنج بار بسرایی . . . ( وند .فر 11 . بند 3)
2
درود بر تو ای هوشبام !
.............................................................................................................................................................( یس . 27 بند 1)
شکست باد اهریمن زشت منش !
بر تو صد هزار نفرین باد !
3
...........................................................................................................................................................(یس . 27 بند 2)
« یثه اَهو و یریو . . . »
4
...........................................................................................................................................................( یس . 52 بند های 4-1 و دو سطر آغاز بند 6 یس . 45 و بند های 7-5 یس. 8)
5
..........................................................................................................................................................( یس .68 بند های 18-16)
« اَشم وهو . . .» ( سه بار )
..........................................................................................................................................................( بند 5 باژ)
زرتشت : خرده اوستا
پنج نیایش 1 . خورشید نیایش
پازند :
به نام یزدان می ستایم و به یاری می خوانم دادار هرمزد رایومند فرّ ه مند از همه چیز آگاه ، کرد گار جهان ، شهریاران شهریار ، آفریدگارو نگاهدار آفریدگان ، روزی دهنده ی توانای نیرومند ازلی، بخشاینده بخشایشگر مهربان ، پروردگار توانا و دانا و پاک، شهریار داد گر نیست نا پذیر را .
هر مزد خدای ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب به یاری برساد !
از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله همانند آن در نیر .)
1
اوستا
ای اهوره مزدا!
ترا سه بار( نریو سنگ در ترجمه سنسکریت اوستا ، مقصود از این سه بار را ، نماز با اندیشه و گفتار و کردار نیک دانسته است .)
ای امشا سپندان !
پیش از آفریدگان دیگر، همه ی شما را که با خورشید همکامید نماز می گزارم .
بشود که این نماز به اهوره مزدا برسد !
بشود که این نماز به امشاسپندان برسد !
بشود که این نماز به فروشی های اَشونان برسد !
بشود که این نماز به اندروای جاودانی برسد !
2
خشنودی اهوره مزدا و شکست اهریمن را ، آنچه با خواست اهوره سازگارتر ست ، آشکار شود .
من نماز اَشه می گزارم .
« اَشم وهو . . . یثه آهو و یریو . . . »
« اَشم وهو . . .»
3-4
......................................................................................................................................................( یس. 11، بند های 18-17)
5
درود بر اهوره مزدا!
درود بر امشا سپندان !
درود بر مهر فراخ چراگاه !
درود بر خورشید تیز اسب ، چشم اهوره مزدا!
درود بر گوش !
درود بر گیومرث!
درود بر فروشی زرتشت سپیتمان !
درود بر سراسر آفرینش اَشه که بود و هست و خواهد بود!
هاونگاه :
به دستیاری بهمن و شهریور و اردیبهشت ، ما را رستگاری بیفزای .
« اَم وهو . . . »
رپیثوینگاه :
......................................................................................................................................................( یس . 36 بند 6)
« اَم وهو . . . »
ازیرینگاه :
ای مزدا. . . ( گه . یس. 43 ، بند 6)
« اَشم وهو . . . » ( سه بار)
6
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب را می ستاییم .
................................................................................................................................................( مهر . بند 7)
7
مهر شهریار همهی سرزمینها را می ستاییم که اهوره مزدا او را فرّه مند ترین ایزدان مینوی بیافریند .
بشود که آن بزرگواران - مهر و اهوره مزدا - هر دو به یاری ما آیند .
خورشید جاودانه رایوند تیز اسب را می ستاییم .
8
تشتر تیز بین را می ستاییم .
تشتر را می ستاییم .
تیشتر ییی را می ستاییم
تشتر رایومند فرّه مند را می ستاییم .
ونند ستاره مزدا آفریده را می ستاییم .
تشتر ستاره ی رایوند فرّه مند را می ستاییم .
ثواش جاودانه را می ستاییم .
زروان بی کرانه را می ستاییم .
زروان جاودانه را می ستاییم .
باد اَشون نیک کنش را می ستاییم .
چیستا، راست ترین دانش مزداآفریده اششون را می ستاییم .
دین نیک مزدا چرستی را می ستاییم .
راهی را که به رستگاری رساند ، را می ستاییم .
دریاچه ی زرنومنت را می ستاییم .
کوه ساوکنت مزدا آفریده را می ستاییم .
9
هریک از ایزدان اشون مینوی را می ستاییم .
هریک ارز ایزدان اششون جهانی را می ستاییم .
روان خود را می ستاییم .
فروشی خود را می ستاییم .
ای مزدا!
به یاری من بیا .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان را می ستاییم .
خورشید جاودانه ی رایومند تیز اسب را می ستاییم .
« اَشم وهو . . .»
10
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
هاونگاه :
هاونی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، ردان اَونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
رپیثونگاه :
رپیثوین اشون، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
ازیرینگاه :
اُزیرین اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
فرادت ویر و دخیوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
خورشید جاودنه ی رایومند تیز اسب و نیایش و خشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه آهو یریو . . .» که زوت مرا بگوید .
زوت :
اَثار توش اَشات چیت هچا . . . که پارسا مرد دانا بگوید .
11-16
............................................................................................................................................................................( خور . بند های 7-1)
17
پازند :
ای هور مزد خدای افزونی بخش مردمان ( همهی گونه های مردمان و نیکان ) !
بشود که دینمزدا پرستی مرا آگاهی و هوشیاری بخشد !
اوستا :
« یثه آهو یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم خورشید خورشید جاودانه ی رایومند تیز اسب را .
18
« اَشم وهو . . . »
کسی که آبهای اهورایی را با بهترین ز.ر ، با زیباترین زور - زوری که اَونی آن را پالوده باشد - بستاید ، فروغ و فرّاز آن اوست ؛ تندرستی و پایداری تن از آن اوست ؛ خواسته ی بسیار اسای بخش از آن اوست ؛ فرزند کار آمد و زندگی دیر پای از آن اوست ؛ بهترین هستی اَشونان و روشنایی بخشنده ی همه گونه آسایش از آن اوست
« اَشم وهو . . . »
هزار درمان برساد !
ده هزار درمان برساد!
ای مزدا!
به یاری من بیا .
پازند :
برای مزد کرفه ( بخش پازند پایان باژ)
« اَشم وهو . . . »
روز . . . ماه . . . گاه . . . ( در اینجا نام روز و ماه و هنگامی از روز را که نیایش در آن برگزار می شود ، بر زبان می آورند .)
19
درود بر آفریدگار همه ی آفریدگان جهان !
اوستا :
خشنودی اهوره مزدا و شکست اهریمن را ، آنچه با خواست اهوره سازگار تر است ، آشکار شود .
من نماز اَشه می گزارم : « اَشم وهو . . . »
پازند :
بزرگی و فرّ بیفزایاد ! خورشید جاودانه رایومند تیز اسب دلیر پیروز را زورمندی و پیروزی باد !
دین نیک مزدا پرستان را در همه ی هفت کشور زمین ، آگاهی و روایی و آفرین باد !
ایدون باد !
من باید به سرایدیگر ( جهان پسین )بروم .
« اَشم وهو . . . »
آفریدگار جهان ، دین مزدا پرستی ، دا زرتشتی .
اوستا :
ای اَردو یسور آناهیتای اَشون ! سودمند ترین اَشون !
درود بر تو !
درود بر گیاهان اَشون مزدا آفریده !
« اَشم وهو . . . »
خورشید جاودانه ایومند تیز اسب را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
بشود که به یاری ما برسد!
« اَشم وهو . . . »
به نام یزدان می ستایم و به یاری می خوانم دادار هرمزد رایومند فرّ ه مند از همه چیز آگاه ، کرد گار جهان ، شهریاران شهریار ، آفریدگارو نگاهدار آفریدگان ، روزی دهنده ی توانای نیرومند ازلی، بخشاینده بخشایشگر مهربان ، پروردگار توانا و دانا و پاک، شهریار داد گر نیست نا پذیر را .
هر مزد خدای ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب به یاری برساد !
از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله همانند آن در نیر .)
1
اوستا
ای اهوره مزدا!
ترا سه بار( نریو سنگ در ترجمه سنسکریت اوستا ، مقصود از این سه بار را ، نماز با اندیشه و گفتار و کردار نیک دانسته است .)
ای امشا سپندان !
پیش از آفریدگان دیگر، همه ی شما را که با خورشید همکامید نماز می گزارم .
بشود که این نماز به اهوره مزدا برسد !
بشود که این نماز به امشاسپندان برسد !
بشود که این نماز به فروشی های اَشونان برسد !
بشود که این نماز به اندروای جاودانی برسد !
2
خشنودی اهوره مزدا و شکست اهریمن را ، آنچه با خواست اهوره سازگارتر ست ، آشکار شود .
من نماز اَشه می گزارم .
« اَشم وهو . . . یثه آهو و یریو . . . »
« اَشم وهو . . .»
3-4
......................................................................................................................................................( یس. 11، بند های 18-17)
5
درود بر اهوره مزدا!
درود بر امشا سپندان !
درود بر مهر فراخ چراگاه !
درود بر خورشید تیز اسب ، چشم اهوره مزدا!
درود بر گوش !
درود بر گیومرث!
درود بر فروشی زرتشت سپیتمان !
درود بر سراسر آفرینش اَشه که بود و هست و خواهد بود!
هاونگاه :
به دستیاری بهمن و شهریور و اردیبهشت ، ما را رستگاری بیفزای .
« اَم وهو . . . »
رپیثوینگاه :
......................................................................................................................................................( یس . 36 بند 6)
« اَم وهو . . . »
ازیرینگاه :
ای مزدا. . . ( گه . یس. 43 ، بند 6)
« اَشم وهو . . . » ( سه بار)
6
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب را می ستاییم .
................................................................................................................................................( مهر . بند 7)
7
مهر شهریار همهی سرزمینها را می ستاییم که اهوره مزدا او را فرّه مند ترین ایزدان مینوی بیافریند .
بشود که آن بزرگواران - مهر و اهوره مزدا - هر دو به یاری ما آیند .
خورشید جاودانه رایوند تیز اسب را می ستاییم .
8
تشتر تیز بین را می ستاییم .
تشتر را می ستاییم .
تیشتر ییی را می ستاییم
تشتر رایومند فرّه مند را می ستاییم .
ونند ستاره مزدا آفریده را می ستاییم .
تشتر ستاره ی رایوند فرّه مند را می ستاییم .
ثواش جاودانه را می ستاییم .
زروان بی کرانه را می ستاییم .
زروان جاودانه را می ستاییم .
باد اَشون نیک کنش را می ستاییم .
چیستا، راست ترین دانش مزداآفریده اششون را می ستاییم .
دین نیک مزدا چرستی را می ستاییم .
راهی را که به رستگاری رساند ، را می ستاییم .
دریاچه ی زرنومنت را می ستاییم .
کوه ساوکنت مزدا آفریده را می ستاییم .
9
هریک از ایزدان اشون مینوی را می ستاییم .
هریک ارز ایزدان اششون جهانی را می ستاییم .
روان خود را می ستاییم .
فروشی خود را می ستاییم .
ای مزدا!
به یاری من بیا .
فروشی های نیک توانای پاک اَشونان را می ستاییم .
خورشید جاودانه ی رایومند تیز اسب را می ستاییم .
« اَشم وهو . . .»
10
من خستویم که مزداپرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
هاونگاه :
هاونی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین .
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، ردان اَونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
رپیثونگاه :
رپیثوین اشون، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
ازیرینگاه :
اُزیرین اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
فرادت ویر و دخیوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین .
خورشید جاودنه ی رایومند تیز اسب و نیایش و خشنودی و آفرین .
راسپی :
« یثه آهو یریو . . .» که زوت مرا بگوید .
زوت :
اَثار توش اَشات چیت هچا . . . که پارسا مرد دانا بگوید .
11-16
............................................................................................................................................................................( خور . بند های 7-1)
17
پازند :
ای هور مزد خدای افزونی بخش مردمان ( همهی گونه های مردمان و نیکان ) !
بشود که دینمزدا پرستی مرا آگاهی و هوشیاری بخشد !
اوستا :
« یثه آهو یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم خورشید خورشید جاودانه ی رایومند تیز اسب را .
18
« اَشم وهو . . . »
کسی که آبهای اهورایی را با بهترین ز.ر ، با زیباترین زور - زوری که اَونی آن را پالوده باشد - بستاید ، فروغ و فرّاز آن اوست ؛ تندرستی و پایداری تن از آن اوست ؛ خواسته ی بسیار اسای بخش از آن اوست ؛ فرزند کار آمد و زندگی دیر پای از آن اوست ؛ بهترین هستی اَشونان و روشنایی بخشنده ی همه گونه آسایش از آن اوست
« اَشم وهو . . . »
هزار درمان برساد !
ده هزار درمان برساد!
ای مزدا!
به یاری من بیا .
پازند :
برای مزد کرفه ( بخش پازند پایان باژ)
« اَشم وهو . . . »
روز . . . ماه . . . گاه . . . ( در اینجا نام روز و ماه و هنگامی از روز را که نیایش در آن برگزار می شود ، بر زبان می آورند .)
19
درود بر آفریدگار همه ی آفریدگان جهان !
اوستا :
خشنودی اهوره مزدا و شکست اهریمن را ، آنچه با خواست اهوره سازگار تر است ، آشکار شود .
من نماز اَشه می گزارم : « اَشم وهو . . . »
پازند :
بزرگی و فرّ بیفزایاد ! خورشید جاودانه رایومند تیز اسب دلیر پیروز را زورمندی و پیروزی باد !
دین نیک مزدا پرستان را در همه ی هفت کشور زمین ، آگاهی و روایی و آفرین باد !
ایدون باد !
من باید به سرایدیگر ( جهان پسین )بروم .
« اَشم وهو . . . »
آفریدگار جهان ، دین مزدا پرستی ، دا زرتشتی .
اوستا :
ای اَردو یسور آناهیتای اَشون ! سودمند ترین اَشون !
درود بر تو !
درود بر گیاهان اَشون مزدا آفریده !
« اَشم وهو . . . »
خورشید جاودانه ایومند تیز اسب را می ستاییم .
« اَشم وهو . . . »
پازند :
خورشید جاودانه رایومند تیز اسب ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
بشود که به یاری ما برسد!
« اَشم وهو . . . »
زرتشت : خرده اوستا
مهر نیایش
پازند :
به نام یزدان ، هر مزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد 1
مهر فراخ چراگاه ، آن داور راست ، به یاری رساد !
از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله همانند آن در نیر .)
1-9
اوستا :
.......................................................................................................................................( بند های 9-1 نیا )
10
هاونی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
ساونگهی و ویسیه ی اششون ، ردان اششونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار و رام بخشنده ی چراگاه خوب را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
«یثه آهو و یریو . . . »
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . .. » که پارسا مرد دانا بگوید .
11-12
..............................................................................................................................( بند های 145-144 مهر .)
13-15
..............................................................................................................................(بند های 6-4 مهر .)
«ینگهه هاتم . . . » ( دنباله جمله با بند 16 نیا )
16
ای هرمزد خدای . . . ( جمله های همانند در بند های 17-11 نیا )
« یثه اهو و یریو.. . »
ستایش و نیایش و نیروز و زور خواستارم مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار و رام بخشنده ی چراگاه خوب را .
17
.............................................................................................................................(بند های 19-18 نیا . با تبدیل خورشی به مهر)
به نام یزدان ، هر مزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد 1
مهر فراخ چراگاه ، آن داور راست ، به یاری رساد !
از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله همانند آن در نیر .)
1-9
اوستا :
.......................................................................................................................................( بند های 9-1 نیا )
10
هاونی اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
ساونگهی و ویسیه ی اششون ، ردان اششونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار و رام بخشنده ی چراگاه خوب را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
«یثه آهو و یریو . . . »
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . .. » که پارسا مرد دانا بگوید .
11-12
..............................................................................................................................( بند های 145-144 مهر .)
13-15
..............................................................................................................................(بند های 6-4 مهر .)
«ینگهه هاتم . . . » ( دنباله جمله با بند 16 نیا )
16
ای هرمزد خدای . . . ( جمله های همانند در بند های 17-11 نیا )
« یثه اهو و یریو.. . »
ستایش و نیایش و نیروز و زور خواستارم مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار و رام بخشنده ی چراگاه خوب را .
17
.............................................................................................................................(بند های 19-18 نیا . با تبدیل خورشی به مهر)
زرتشت : خرده اوستا
اردویسور بانو نمایش ( آبان نیایش) ( این نیایش را آب زور نیایش نیز خوانده اند)
پازند :
به نام هرمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
اردو یسور بانو به یاری برساد!
از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله مانند آن در نیر .)
1-7
اوستا :
..................................................................................................................................................................( بند های 2 و 10 نیا )
آبهای نیک مزدا آفریده ، آبهای اردویسور آماهیتای اَشون ، همه ی آبهای مزدا آفریده و گیاهان مزداآفریده را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
.............................................................................................................................................( بند های 6-1 آب . )
8
اینک من ستوت یسینه را می سرایم ؛ یثه آهو و یریو را می سرایم ؛ اَشم وهو . . . را می سرایم و با این گفتار گاهان ، آبهای نیک را ازآلایش می پا لایم :
« زدی که زرتشت به مگوان نوید داده ، درآمدن به گرزمان است؛ آن جا که از آغاز سرای مزدا بوده است . . . » ( در این جمله از بند 15 یس .51 بر گرفته شده است .)
9
فروغ و فرّ اردویسور بانو را با نماز ی به بانگ بلند می ستایم .
من او را با نیایشی خوب می ستایم .
بشود که توای اردویسور آناهیتای اَشون ، اینچنین از پی بانگ دادخواهی ما فرا رسی!
بشود که تو اردویسور آناهیتای اَشون اینچنین بهتر سروده شوی !
اردویسور آناهیتای اَشون را با آب زور می ستاییم .
اردویسور آناهیتای ، اَشون رد اششونی را با هوم آمیخته به شیر ، با برسم ، با زبان خرد و منثره ، با اندیشه و گفتار و کردار نیک ، با زور و سخن رسا می ستایم .
« ینگهه هاتم »
10
پازند :
. . . ای هرمزد خدای . . . ( جمله همانند آن در بند های 17-11 نیا)
اوستا :
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم آبهای نیک مزدا آفریده ، آبهای اردویسور آناهیتای اَشون و همهی آبها و همه ی گیاهان مزدا آفریده را .
« اَشم و هو . . . »
.............................................................................................................................................( بند 18 نیا )
11
.........................................................................................................................................( بند 19 نیا . جز آنکه به جای خورشید ، اردویسور آناهیتای اَشون می آید .)
به نام هرمزد خدای افزونی ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
اردو یسور بانو به یاری برساد!
از همه گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله مانند آن در نیر .)
1-7
اوستا :
..................................................................................................................................................................( بند های 2 و 10 نیا )
آبهای نیک مزدا آفریده ، آبهای اردویسور آماهیتای اَشون ، همه ی آبهای مزدا آفریده و گیاهان مزداآفریده را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
.............................................................................................................................................( بند های 6-1 آب . )
8
اینک من ستوت یسینه را می سرایم ؛ یثه آهو و یریو را می سرایم ؛ اَشم وهو . . . را می سرایم و با این گفتار گاهان ، آبهای نیک را ازآلایش می پا لایم :
« زدی که زرتشت به مگوان نوید داده ، درآمدن به گرزمان است؛ آن جا که از آغاز سرای مزدا بوده است . . . » ( در این جمله از بند 15 یس .51 بر گرفته شده است .)
9
فروغ و فرّ اردویسور بانو را با نماز ی به بانگ بلند می ستایم .
من او را با نیایشی خوب می ستایم .
بشود که توای اردویسور آناهیتای اَشون ، اینچنین از پی بانگ دادخواهی ما فرا رسی!
بشود که تو اردویسور آناهیتای اَشون اینچنین بهتر سروده شوی !
اردویسور آناهیتای اَشون را با آب زور می ستاییم .
اردویسور آناهیتای ، اَشون رد اششونی را با هوم آمیخته به شیر ، با برسم ، با زبان خرد و منثره ، با اندیشه و گفتار و کردار نیک ، با زور و سخن رسا می ستایم .
« ینگهه هاتم »
10
پازند :
. . . ای هرمزد خدای . . . ( جمله همانند آن در بند های 17-11 نیا)
اوستا :
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم آبهای نیک مزدا آفریده ، آبهای اردویسور آناهیتای اَشون و همهی آبها و همه ی گیاهان مزدا آفریده را .
« اَشم و هو . . . »
.............................................................................................................................................( بند 18 نیا )
11
.........................................................................................................................................( بند 19 نیا . جز آنکه به جای خورشید ، اردویسور آناهیتای اَشون می آید .)
زرتشت : خرده اوستا
آتش بهرام نیایش
پازند :
به نام هرمزد خدای افزونی بزرگی و فّر بیفزایاد!
آتش بهرام ، آذر فرن بغ به یاری برساد!
از همه ی گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله همانند آن در نیر)
1-3
اوستا :
..................................................................................................................................( بند های 14-12 یس . 33)
4
به خشنودی اهوره مزدا تو را ای اذر اهوره مزدا ای مهترین ایزد خوب کنش نماز می گزارم .
« اَشم وهو . . . »
من خستویم که . . . ( جمله همانند آن در بند 10 نیا )
درود بر آذر اهوره مزد ا!
ترا ای آذر اهوره مزدا درود !
5
ای آذر اهوره مزدا!فرّ و پاداش مزدا آفریده ، فرّ ایرانی مزدا آفریده ، فرّ کیانی نزدا آفریده ، آ ذراهوره مزدا، کیخسرو ، دریاچه ی خسرو ، کوه اسنونت مزدا آفریده ، دریاچه چیچیست مزدا آفریده ، فرّ کیانی مزدا آفریده . . .
زوت :
اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . که پارسا مرد دانا بگوید .
7-16
....................................................................................................................................................................( بند های 10-1 یس. 62)
17
پازند:
ای هرمزد خدای ( جمله همانند آن در بند های 17-11 نیا )
اوستا :
یثه آهو یریو . . .
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم آذر اهوره مزدا را !
ترا درود ای آذر اهوره مزدا !
...................................................................................................................................( بند های 6-5 همین نیایش)
اَشم وهو . . .
18
................................................................................................................................................( بند 4 یس 34)
19
...............................................................................................................................................( بند 18 نیا )
20
درود بر آفریدگار همهی آفریدگن جهان !
خشنودی اهوره مزدا و شکست اهریمن را آنجه با خواست اهوره سازگارتر است ، آشکار شود .
ای آذر اهوره مزدا ! ای مهترین ایزد خوب کنش !
ترا نماز می گزارم .
اَشم وهو . . .
پازند :
آتش بهرام ، آذران شهریار پیروز : آذر گشنسب ، آذر فرنبغ ، آذر برزین مهر ، و دیگر آذران را که به دادگاه نشانده شده اند ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
آتش مینوی دلیر و پیروز « کرکوی » را بزرگی و فرّ بیفزایاد !
اوستا :
آشم وهو . . .
به خشنودی اهوره مزدا ، را ای آذر مزدا اهوره ، ای مهترین ایزد خوب کنش ، نماز می گزارم .
اَشم وهو . . .
به نام هرمزد خدای افزونی بزرگی و فّر بیفزایاد!
آتش بهرام ، آذر فرن بغ به یاری برساد!
از همه ی گناهان پشیمانم و پتت می کنم . . . ( جمله همانند آن در نیر)
1-3
اوستا :
..................................................................................................................................( بند های 14-12 یس . 33)
4
به خشنودی اهوره مزدا تو را ای اذر اهوره مزدا ای مهترین ایزد خوب کنش نماز می گزارم .
« اَشم وهو . . . »
من خستویم که . . . ( جمله همانند آن در بند 10 نیا )
درود بر آذر اهوره مزد ا!
ترا ای آذر اهوره مزدا درود !
5
ای آذر اهوره مزدا!فرّ و پاداش مزدا آفریده ، فرّ ایرانی مزدا آفریده ، فرّ کیانی نزدا آفریده ، آ ذراهوره مزدا، کیخسرو ، دریاچه ی خسرو ، کوه اسنونت مزدا آفریده ، دریاچه چیچیست مزدا آفریده ، فرّ کیانی مزدا آفریده . . .
زوت :
اَثارتوش اَشات چیت هچا . . . که پارسا مرد دانا بگوید .
7-16
....................................................................................................................................................................( بند های 10-1 یس. 62)
17
پازند:
ای هرمزد خدای ( جمله همانند آن در بند های 17-11 نیا )
اوستا :
یثه آهو یریو . . .
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم آذر اهوره مزدا را !
ترا درود ای آذر اهوره مزدا !
...................................................................................................................................( بند های 6-5 همین نیایش)
اَشم وهو . . .
18
................................................................................................................................................( بند 4 یس 34)
19
...............................................................................................................................................( بند 18 نیا )
20
درود بر آفریدگار همهی آفریدگن جهان !
خشنودی اهوره مزدا و شکست اهریمن را آنجه با خواست اهوره سازگارتر است ، آشکار شود .
ای آذر اهوره مزدا ! ای مهترین ایزد خوب کنش !
ترا نماز می گزارم .
اَشم وهو . . .
پازند :
آتش بهرام ، آذران شهریار پیروز : آذر گشنسب ، آذر فرنبغ ، آذر برزین مهر ، و دیگر آذران را که به دادگاه نشانده شده اند ، بزرگی و فرّ بیفزایاد !
آتش مینوی دلیر و پیروز « کرکوی » را بزرگی و فرّ بیفزایاد !
اوستا :
آشم وهو . . .
به خشنودی اهوره مزدا ، را ای آذر مزدا اهوره ، ای مهترین ایزد خوب کنش ، نماز می گزارم .
اَشم وهو . . .
زرتشت : خرده اوستا
پنج گاه 1. هاونگاه
1
خشنودی اهوره مزدا را : « اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
هاونگاه اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
ساونگهی و ویسیه ی اششون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار ورام بخشنده ی چراگاه خوب را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی :
« یثه آهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . .» که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
..........................................................................................................................( بند های 3-2 یس . 71)
5
هاونی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
خرداد اششون ، رد اشونی را می ستاییم .
امرداد اَشون ، رد اَونی را می ستاییم .
پرسش اَون پرسیده از اهوره ، آن رد اَشونی را می ستاییم
کیش اَشون اهورایی ، رد اَشونی را می ستاییم .
هفت هات توانای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
6
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، ردان آشونی را می ستاییم .
اَیریمن ایشیه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم ؛ نیرومند پیروزی که فرونشاندن آزار و ستیزه را برانگیخته شده است ؛ که ستیهند گان را شکست دهد و ستیهندگی را براندازد ؛ که - بجز منثره ی ور جاوند : پنج گاهان - نخستین ومیانین و پسین سخن بر زبان راندنی است .
7
مهر فراخ چراگاه را می ستاییم .
رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم ؛ ستایش و نیایش ویسیه ی رد را .
ویسیه ی اشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
8
مهر فراخ چراگاه آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار رامی ستاییم .
رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم .
9
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون ! ای رد اَشونی !
ترا می ستاییم .
زور و کشتی برسم پاک به آیین اششه گسترده ، ردان اَشونی را می ستاییم .
اَپام نپات را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم .
ایزد دامویش او پمن دلیر را می ستاییم .
روانهای درگذشتگان را می ستاییم
فروشی های اَشونان را می ستاییم .
رد بزرگوار ، اهوره مزدا را می ستاییم که در اشونی برترین است ؛ که در اَونی سرآمد است .
همه ی گفتارهای زرتشتی را می ستاییم
همه ی گفتارهای نیک ورزیده را می ستاییم .
همه ی کردارهای نیکی را که ورزیده خواهد شد ، می ستاییم .
« ینگهه هاتم . . . »
10
« یثه آهو ویریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ،آن ایزد نامبردار ورام بخشنده ی چراگاه خوب را .
« اَشم وهو . . .»
................................................................................................................................................................( بند 18 نیا.)
خشنودی اهوره مزدا را : « اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
هاونگاه اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
ساونگهی و ویسیه ی اششون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار ورام بخشنده ی چراگاه خوب را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی :
« یثه آهو یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . .» که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
..........................................................................................................................( بند های 3-2 یس . 71)
5
هاونی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
خرداد اششون ، رد اشونی را می ستاییم .
امرداد اَشون ، رد اَونی را می ستاییم .
پرسش اَون پرسیده از اهوره ، آن رد اَشونی را می ستاییم
کیش اَشون اهورایی ، رد اَشونی را می ستاییم .
هفت هات توانای اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
6
ساونگهی و ویسیه ی اَشون ، ردان آشونی را می ستاییم .
اَیریمن ایشیه ی اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم ؛ نیرومند پیروزی که فرونشاندن آزار و ستیزه را برانگیخته شده است ؛ که ستیهند گان را شکست دهد و ستیهندگی را براندازد ؛ که - بجز منثره ی ور جاوند : پنج گاهان - نخستین ومیانین و پسین سخن بر زبان راندنی است .
7
مهر فراخ چراگاه را می ستاییم .
رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم ؛ ستایش و نیایش ویسیه ی رد را .
ویسیه ی اشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
8
مهر فراخ چراگاه آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار رامی ستاییم .
رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم .
9
ای آذر اهوره مزدا ! ای اَشون ! ای رد اَشونی !
ترا می ستاییم .
زور و کشتی برسم پاک به آیین اششه گسترده ، ردان اَشونی را می ستاییم .
اَپام نپات را می ستاییم .
نریو سنگ را می ستاییم .
ایزد دامویش او پمن دلیر را می ستاییم .
روانهای درگذشتگان را می ستاییم
فروشی های اَشونان را می ستاییم .
رد بزرگوار ، اهوره مزدا را می ستاییم که در اشونی برترین است ؛ که در اَونی سرآمد است .
همه ی گفتارهای زرتشتی را می ستاییم
همه ی گفتارهای نیک ورزیده را می ستاییم .
همه ی کردارهای نیکی را که ورزیده خواهد شد ، می ستاییم .
« ینگهه هاتم . . . »
10
« یثه آهو ویریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم مهر فراخ چراگاه ، آن هزار گوش ده هزار چشم ،آن ایزد نامبردار ورام بخشنده ی چراگاه خوب را .
« اَشم وهو . . .»
................................................................................................................................................................( بند 18 نیا.)
زرتشت : خرده اوستا
2 . رپیثوینگاه
خشنودی اهوره مزدا را « اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
رپیثوین اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . »که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
..........................................................................................................................................( بند های 3-2 یس . 71)
5
رپیثوین اشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهونود گاه اَشون ، رد اشونی را می ساییم .
اُشتودگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
سپنتمد گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
وهو خشترگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
وهیشتوایشت گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
6
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را می ستاییم .
فشو شو منثره را می ستاییم .
گفتار راست گفته ، گفتار راست گفته ی براندازنده ی دیوان رامی ستاییم .
ابها و زمینها و گیاهان را می ستاییم .
ایزدان اَشون مینوی ، بهترین بخشایندگان را می ستاییم .
امشا سپندان اشون را می ستاییم .
7
فروشی های نیک پاک توانای اشونان را می ستاییم .
سرآمدان بهترین اشه را می ستاییم که در گفتار و کردار و پیمان شناسی و خویشکاری و گسترش دین مزدا پرستی ، مهترند .
8
آن سرای انجمنی را که امشاسپندان بر فراز آسمان ، به ستایش و نیایش زنتوم رد ، زنتوم اشون ، رد اشونی ، بدان درایند ، می ستاییم .
9
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را می ستاییم .
10-11
....................................................................................................................(بند 9 ها .)
12
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را .
« اَشم وهو . . . »
..........................................................................................................................( بند 18 نیا )
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
رپیثوین اَشون ، رد اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
2
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . »که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثار توش اَشات چیت هچا . . . »که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
..........................................................................................................................................( بند های 3-2 یس . 71)
5
رپیثوین اشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
اهونود گاه اَشون ، رد اشونی را می ساییم .
اُشتودگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
سپنتمد گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
وهو خشترگاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
وهیشتوایشت گاه اَشون ، رد اَشونی را می ستاییم .
6
فرادت فشو و زنتوم اَشون ، ردان اَشونی را می ستاییم .
فشو شو منثره را می ستاییم .
گفتار راست گفته ، گفتار راست گفته ی براندازنده ی دیوان رامی ستاییم .
ابها و زمینها و گیاهان را می ستاییم .
ایزدان اَشون مینوی ، بهترین بخشایندگان را می ستاییم .
امشا سپندان اشون را می ستاییم .
7
فروشی های نیک پاک توانای اشونان را می ستاییم .
سرآمدان بهترین اشه را می ستاییم که در گفتار و کردار و پیمان شناسی و خویشکاری و گسترش دین مزدا پرستی ، مهترند .
8
آن سرای انجمنی را که امشاسپندان بر فراز آسمان ، به ستایش و نیایش زنتوم رد ، زنتوم اشون ، رد اشونی ، بدان درایند ، می ستاییم .
9
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را می ستاییم .
10-11
....................................................................................................................(بند 9 ها .)
12
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را .
« اَشم وهو . . . »
..........................................................................................................................( بند 18 نیا )
زرتشت : خرده اوستا
3 . ازیرینگاه
1
خشودی اوره مزدا را :« اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی و ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
فرادت ویر و دخوم اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
2
رد بزرگ نپات اپام و آب مزدا افریده را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . »
زوت :
« اَثارتو ش اشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
اهوره مزدای اشون رد اشونی را می ساییم . . . ( بند های 3-2 یس . 71)
5
اُزیرین اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
زوت اشون ، رد شونی را می ستاییم .
هاونن اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اترو خش اشون ، رد اشونی را می ستاییم.
فربرتر اشون ،رد اشونی را می ستاییم .
آبرت اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
آسنتر اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
راسپی اشون ، رد اشونی را ی ستاییم .
سرور شاورز اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
6
فرادت ویر و دخیوم اشون ، ردان اشونی را می ستاییم
ستاره و ماه و خورشید و فروغای آسمانی را می ستاییم .
انیران را می ستاییم .
کامروایی جاودانه ی ، اشون را می ستاییم که رنج دروند است .
7
اشون خویشکار ، رد اشونی را می ستاییم .
کیش واپسین را می ستاییم .
آفرینش اشون اهورایی را که خویشکاری ورزد ، روز و شب با زور در خور پیشکش می ستاییم .
ستایش و نیایش و دخیوم رد را .
دخیوم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
8
رد بزرگوار ، شهریار شیدور ، اپام نپات تیز اسب را می ستاییم .
آب اشون مزدا افریده را می ستاییم .
9-10
..........................................................................................................................................................( بند 9 ها .)
11
« یثه آهو ویریو . . . »
ستایش ونیایش و نیرو و زور خواستارم رد بزرگوار ، اپام نپات وآب مزدا افریده را .
« اَشم وهو . . . »
..........................................................................................................................................................( بند 18 نیا .)
خشودی اوره مزدا را :« اَشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی و ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
فرادت ویر و دخوم اشون ، ردان اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
2
رد بزرگ نپات اپام و آب مزدا افریده را ستایش و نیایش و خشنودی و آفرین !
راسپی :
« یثه اهو یریو . . . »
زوت :
« اَثارتو ش اشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
اهوره مزدای اشون رد اشونی را می ساییم . . . ( بند های 3-2 یس . 71)
5
اُزیرین اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
زوت اشون ، رد شونی را می ستاییم .
هاونن اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اترو خش اشون ، رد اشونی را می ستاییم.
فربرتر اشون ،رد اشونی را می ستاییم .
آبرت اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
آسنتر اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
راسپی اشون ، رد اشونی را ی ستاییم .
سرور شاورز اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
6
فرادت ویر و دخیوم اشون ، ردان اشونی را می ستاییم
ستاره و ماه و خورشید و فروغای آسمانی را می ستاییم .
انیران را می ستاییم .
کامروایی جاودانه ی ، اشون را می ستاییم که رنج دروند است .
7
اشون خویشکار ، رد اشونی را می ستاییم .
کیش واپسین را می ستاییم .
آفرینش اشون اهورایی را که خویشکاری ورزد ، روز و شب با زور در خور پیشکش می ستاییم .
ستایش و نیایش و دخیوم رد را .
دخیوم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
8
رد بزرگوار ، شهریار شیدور ، اپام نپات تیز اسب را می ستاییم .
آب اشون مزدا افریده را می ستاییم .
9-10
..........................................................................................................................................................( بند 9 ها .)
11
« یثه آهو ویریو . . . »
ستایش ونیایش و نیرو و زور خواستارم رد بزرگوار ، اپام نپات وآب مزدا افریده را .
« اَشم وهو . . . »
..........................................................................................................................................................( بند 18 نیا .)
زرتشت : خرده اوستا
4 . اویسروثریمگاه
1
خشنودی اهوره مزدا را :« اشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
اویسرو ثریم آیبی گییه ی اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
فرادت ویسپم هو جیایتی (صفتی است برای فرادت ویسپم یعنی بخشنده زندگی خوب )وزرتشتوم اشون ف ردان اشونی را ستایش و یایش و خشنودی و افرین !
2
فروشی های اشونان و زنان و گروه فرزندانشان و ام ی نیک افریده ی برزمند و بهرام اهوره افریده و او پرتات پیروز را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثارتوش اشات چیت هچا. . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
................................................................................................................................( بند های 3-2 یس. 71)
5
اویسرو ثرویم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
آیبی گیه ی اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
ای اذر اهوره مزدا! ای اشو ! اد رد اشونی ، ترا می ستاییم .
هاون سنگین ، رد اشونی را می ستاییم
هاون آهنین ، رد اشونی را می ستاییم .
ای زور و کشتی برسم اشون به ایین اشه گسترده ردان اشونی می ستاییم .
اب و گیاه را می ستاییم .
روان دلیران اشون ، ردان اشونی را می ستاییم .
6
فرادت ویسپم هو جیایی اشون رد اشونی را می ستاییم .
زرتشت اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
گوشور ون اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
زرتشتوم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
زرتشت اشون رد اشونی را می ستاییم .
7
آتربان اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
ارتشتار اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
برزیگر ستورپرور اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
خانه خای اشون ،رد اشونی خانواده را می ستاییم .
دهخدای اشون ، رد اشونی روستا را می ستاییم .
شهربان اشون رد اشونی شهر را می ستاییم .
شهریار اشون ، رد اشونی کشور را می ستاییم .
8
جوان نیک اندیش ، نیک گفتار ، نیک کردار و اَشون پاک ، رد پاکی را می ستاییم .
جوان سخن گوی اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اَشون پیوند گزین با خویشاوندان ، رد اشونی را می ستاییم .
اتربان اشون ، رد اشونی را که در درون کشور است ، می ستاییم .
آتربان فرخنده ی اشون ، رد اشونی را که بیرون از کشور در گردش است ، می ستاییم .
کدبانوی اَشون ، رد اشونی خانواده را می ستاییم .
9
اَشون بانوی بسیار نیک اندیش ، بسیار نیک گفتارف بسیار نیک رفتار و نیک آموخته و فرمانبردار شوی را می ستاییم .
ای اهوره مزدا !
اَشونی همچون سپندارمز و زن و مرد اشونی را که ز آن تواند می ستاییم ؛ انان که بسیار نیک اندیشند ، بسیار نیک گفتارند ، بسیار نبک کردارند ؛ آنان که از خستویی آگاه و با کیذ بیگانه اند ؛ آنان که با کنش خویش ، جهن را به سوی اشه پیش می برند ( گاه . یس . 43 بند 6)
ستایش و نیایش زرتشتوم رد را !
زرتشتوم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
10
فروشی های نیک توانای پاک اشونان را می ستاییم .
زنان و گروه فرزندانشان را می ستاییم .
یایریه هوشیتی را می ستاییم .
ام ی نیک افریده ی برزمند را می ستاییم .
بهرام اهوره افریده را می ستاییم .
او پرتات پیروز را می ستاییم .
11-12
....................................................................................................................................................( بند 9 ها .)
13
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم فروشی های اشونان و زنان و گروه فرزندانشان را و یایریه هوشیتی و ام ی نیک آفریده ی برزمند و بهرام اهوره آفریده و اوپرتات پیروز را .
« اَشم وهو . . . »
...................................................................................................................................................( بند 18 نیا .)
خشنودی اهوره مزدا را :« اشم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
اویسرو ثریم آیبی گییه ی اشون ، رد اشونی را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
فرادت ویسپم هو جیایتی (صفتی است برای فرادت ویسپم یعنی بخشنده زندگی خوب )وزرتشتوم اشون ف ردان اشونی را ستایش و یایش و خشنودی و افرین !
2
فروشی های اشونان و زنان و گروه فرزندانشان و ام ی نیک افریده ی برزمند و بهرام اهوره افریده و او پرتات پیروز را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی :
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
« اَثارتوش اشات چیت هچا. . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
3-4
................................................................................................................................( بند های 3-2 یس. 71)
5
اویسرو ثرویم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
آیبی گیه ی اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
ای اذر اهوره مزدا! ای اشو ! اد رد اشونی ، ترا می ستاییم .
هاون سنگین ، رد اشونی را می ستاییم
هاون آهنین ، رد اشونی را می ستاییم .
ای زور و کشتی برسم اشون به ایین اشه گسترده ردان اشونی می ستاییم .
اب و گیاه را می ستاییم .
روان دلیران اشون ، ردان اشونی را می ستاییم .
6
فرادت ویسپم هو جیایی اشون رد اشونی را می ستاییم .
زرتشت اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
گوشور ون اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
زرتشتوم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
زرتشت اشون رد اشونی را می ستاییم .
7
آتربان اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
ارتشتار اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
برزیگر ستورپرور اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
خانه خای اشون ،رد اشونی خانواده را می ستاییم .
دهخدای اشون ، رد اشونی روستا را می ستاییم .
شهربان اشون رد اشونی شهر را می ستاییم .
شهریار اشون ، رد اشونی کشور را می ستاییم .
8
جوان نیک اندیش ، نیک گفتار ، نیک کردار و اَشون پاک ، رد پاکی را می ستاییم .
جوان سخن گوی اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
اَشون پیوند گزین با خویشاوندان ، رد اشونی را می ستاییم .
اتربان اشون ، رد اشونی را که در درون کشور است ، می ستاییم .
آتربان فرخنده ی اشون ، رد اشونی را که بیرون از کشور در گردش است ، می ستاییم .
کدبانوی اَشون ، رد اشونی خانواده را می ستاییم .
9
اَشون بانوی بسیار نیک اندیش ، بسیار نیک گفتارف بسیار نیک رفتار و نیک آموخته و فرمانبردار شوی را می ستاییم .
ای اهوره مزدا !
اَشونی همچون سپندارمز و زن و مرد اشونی را که ز آن تواند می ستاییم ؛ انان که بسیار نیک اندیشند ، بسیار نیک گفتارند ، بسیار نبک کردارند ؛ آنان که از خستویی آگاه و با کیذ بیگانه اند ؛ آنان که با کنش خویش ، جهن را به سوی اشه پیش می برند ( گاه . یس . 43 بند 6)
ستایش و نیایش زرتشتوم رد را !
زرتشتوم اشون ، رد اشونی را می ستاییم .
10
فروشی های نیک توانای پاک اشونان را می ستاییم .
زنان و گروه فرزندانشان را می ستاییم .
یایریه هوشیتی را می ستاییم .
ام ی نیک افریده ی برزمند را می ستاییم .
بهرام اهوره افریده را می ستاییم .
او پرتات پیروز را می ستاییم .
11-12
....................................................................................................................................................( بند 9 ها .)
13
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم فروشی های اشونان و زنان و گروه فرزندانشان را و یایریه هوشیتی و ام ی نیک آفریده ی برزمند و بهرام اهوره آفریده و اوپرتات پیروز را .
« اَشم وهو . . . »
...................................................................................................................................................( بند 18 نیا .)
زرتشت : خرده اوستا
سی روزه ی بزرگ
1 . هرمز رایومند فرّه مند را می ستاییم . امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
2 . بهمن . امشاسپندان را می ستاییم . اشتی پیروز ، دیده بان دیگر افریدگان را می ستاییم . دانش سرشتی مزدا آفریده را می ستاییم .دانش آموزشی مزدا داده را می ستاییم .
3 . اردیبهشت زیباترین امشاسپندان را می ستاییم . نماز ایریمن ایشیه ی توانای مزدا آفریده را می ستاییم . سوک ی نیک فراخ دیدگاه مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم .
4 . شهریور امشاسپندان را می ستاییم . فلزّ گداخته را می ستاییم .آمرزگار پناه بخش درویشان را می ستاییم .
5 . سپندارمذ نیک را می ستاییم . راتای نیک فراخ دیدگاه مزدا افریده ی اشون را را می ستاییم .
6 . خرداد امشاسپندان را می ستاییم . یاریه هو شیتی را می ستاییم و ایزدان اشون سال و روان ردان اشه را می ستاییم .
7 . امرداد امشا سپندان را می ستاییم . گله های پرواری را می ساییم . خرمن سود بخش را می ستاییم . گو کرن ی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم .
هاونگاه :
مهر فراخ چراگاه را می ستاییم . رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم .
رپیثوینگاه :
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را می ستاییم .
ازیرینگاه :
رد بزرگوار شهریار شیدور اپام نپات تیز اسب را می ستاییم . آب مزدا آفریده را می ستاییم .
تویسروثریمگاه :
فروشی های نیک وانای پاک اشونان را می ستاییم . زنان و گروه فرزندانشان را می ستاییم . یاریه هوشیتی و ام ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم . بهرام اهوره آفرید را می ستاییم . اوپرتات پیروز را می ستاییم .
اُشهینگاه :
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اشون ، رد آشونی را می ستاییم . رشن راست ترین را می ستایم . ارشتاد گیتی افزای جهان پرور را می ستاییم .
8 . دادار ( دی به آذر) ، اهوره مزدای رایوند فرّه مند را می ستاییم امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
9 . آذر اهوره مزدا را می ستاییم . . . ( دنباله جمله برابر است به بند های 5 و 6 آتش)
10 . ابان نیک مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم . اردویسور اناهیتا ی اشون را می ستاییم .همه ی آبهای اشون مزدا آفریده را می ستاییم . همه ی گیاهان اشون مزدا آفریده را می ستاییم .
1 1 .خورشید جاودانه رایوند تیز اسب را می ستاییم .
12 . ماه در بردارنده تخمه ی گاو را می ستاییم فروشی های گوشورون یگانه آفریده را می ستاییم . فروشی های روان چارپایان گوناگون را می ستاییم .
13 . تیر ( تشتر) ستاره رایوند فرّ ه مند را می ستاییم . ستویس توانای مزدا آفریده ، فراز آورنده اب را می ستاییم . همه ی ستارگان در بردارنده تخمه ی آب را می ستاییم . همهی ستارگان در بردارنده تخمه ی زمین را می ستاییم . همه ی ستارگان در بردارنده تخمه گیاه را می ستاییم . ونند ستاره مزدا آفریده را می ستاییم . هفتورنگ مزدا افریده ی فرّ ه مند درمان بخش را می ستاییم ؛ پایداری در برابر جاودان پریان را .
14 . گوش ( گوشور ون ) نیک کنش را می ستاییم . درواسپ توانای مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم .
15 . دادار ( دی به مهر) ، اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند را می ستاییم . امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
16 . مهر فراخ چراگاه آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار را می ستاییم . رام بخشنده چراگاه خوب را می ستاییم .
17 . سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای رد اشونی را می ستاییم .
18 . رشن راست ترین را می ستاییم . ارشتاد گیتی افزای جهان پرور را می ستاییم . گفتار راست ترین گیتی افزای را می ستاییم .
19 . فروردین ( فروشی های) پاک نیک تواای اشونان را می ستاییم .
20 . بهرام اهوره آفریده را می ستاییم . ام ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم . او پرتات پیروز را می ستاییم .
21 . رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم . اندروای اشون را می ستاییم . اندروای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگان را می ستاییم . آنچه از ترا - ای اندر وای اشون ! - که از سپند مینوست ، می ستاییم . ثواش جاودانه را می ستاییم . زروان بی کرانه را می ستاییم . زمانه جاودانی را می ستاییم .
22 . باد اشون نیک کنش را می ستاییم . با زیرین را می ستاییم . با د زبرین را می ستاییم . با د پیشین را می ستاییم . باد پسین را می ستاییم . دلیری مردانه را می ستاییم .
23 . دادار ( دی به دین ) اهوره مزدای رایوند فرّ مند را ی ستاییم امشاسپندان شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
24 . دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم راست ترین چیستا ی مزدا آفریده ی اشون رامی ستاییم .
25 . ارد ( ارت ، اشی ) نیک ، شیدور بزرگوار نیرومند برزمند بخشایشگر را می ستاییم . فرّ مزدا آفریده را می ستاییم . پاداش مزدا آفریده را می ستاییم . پارندی سبک گردونه را می ستاییم . فرّ ایرانی مزدا آفریده را می ستاییم . فر ا گرفتنی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم . فر مزدا آفریده ی زرتشت را می ستاییم .
26 . اشتاد ارشتاد گیتی افزای را می ستاییم . کوه اوشیدرن مزدا آفریده ی بخشنده ی آسایش اشه را می ستاییم .
27. آسمان درخشان را می ستاییم . بهترین سرای اشونان ( بهشت) بخشنده روشنی سراسر خوشی را می ستاییم .
28 . زامیاد ایزد نیک کنش را می ستاییم . کوه اوشیدرن مزدا افریده ی بخشنده ی اسایش اشه را می ستاییم . همه یکوههای مزدا آفریده ی اشون بخشنده ی اسایش اشه ، ردان اشونی را می ستاییم . فرّ کیانی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم . فرّ ناگرفتنی نیروند مزدا آفریده را می ستاییم .
29 . ماراسپند ( منثره ی سپنت ) بسیار فرّ ه مند را می ستاییم . داد دیو ستیز را می ستاییم . داد زرتشتی را می ستاییم . دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم . باور داشتن به منثره ی را می ستاییم . هوش دریافت دین مزدا پرستی را می ستاییم آگاهی از منثره را می ستاییم . دانش سرشتی مزدا آفریده را می ستاییم . دانش آموزش مزدا داده را می ستاییم .
30 . انیران جاودانه را می ستاییم . گرزمان روشن را می ستاییم .همستکان جاودانه را می ستاییم .چینود پل مزداآفریده اشون را می ستایی . رد بزرگوار ، هریار شیدور ، اپام نپات تیز اسب را می ستاییم .آب مزداآفریده اشون را می ستاییم هوم زرّین بلند را می ستاییم . هوم گیتی افزای را می ستاییم . هوم دور دارنده ی مرگ را می ستاییم . دهمان آفرین نیک را می ستاییم . دامویش اوپمن دلیر ایزد چیره دست را می ستاییم . همهی ایزدان اشون مینوی را می ستاییم . همهی ایزدان اشون جهانی را می ستاییم .
2 . بهمن . امشاسپندان را می ستاییم . اشتی پیروز ، دیده بان دیگر افریدگان را می ستاییم . دانش سرشتی مزدا آفریده را می ستاییم .دانش آموزشی مزدا داده را می ستاییم .
3 . اردیبهشت زیباترین امشاسپندان را می ستاییم . نماز ایریمن ایشیه ی توانای مزدا آفریده را می ستاییم . سوک ی نیک فراخ دیدگاه مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم .
4 . شهریور امشاسپندان را می ستاییم . فلزّ گداخته را می ستاییم .آمرزگار پناه بخش درویشان را می ستاییم .
5 . سپندارمذ نیک را می ستاییم . راتای نیک فراخ دیدگاه مزدا افریده ی اشون را را می ستاییم .
6 . خرداد امشاسپندان را می ستاییم . یاریه هو شیتی را می ستاییم و ایزدان اشون سال و روان ردان اشه را می ستاییم .
7 . امرداد امشا سپندان را می ستاییم . گله های پرواری را می ساییم . خرمن سود بخش را می ستاییم . گو کرن ی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم .
هاونگاه :
مهر فراخ چراگاه را می ستاییم . رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم .
رپیثوینگاه :
اردیبهشت و آذر اهوره مزدا را می ستاییم .
ازیرینگاه :
رد بزرگوار شهریار شیدور اپام نپات تیز اسب را می ستاییم . آب مزدا آفریده را می ستاییم .
تویسروثریمگاه :
فروشی های نیک وانای پاک اشونان را می ستاییم . زنان و گروه فرزندانشان را می ستاییم . یاریه هوشیتی و ام ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم . بهرام اهوره آفرید را می ستاییم . اوپرتات پیروز را می ستاییم .
اُشهینگاه :
سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای اشون ، رد آشونی را می ستاییم . رشن راست ترین را می ستایم . ارشتاد گیتی افزای جهان پرور را می ستاییم .
8 . دادار ( دی به آذر) ، اهوره مزدای رایوند فرّه مند را می ستاییم امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
9 . آذر اهوره مزدا را می ستاییم . . . ( دنباله جمله برابر است به بند های 5 و 6 آتش)
10 . ابان نیک مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم . اردویسور اناهیتا ی اشون را می ستاییم .همه ی آبهای اشون مزدا آفریده را می ستاییم . همه ی گیاهان اشون مزدا آفریده را می ستاییم .
1 1 .خورشید جاودانه رایوند تیز اسب را می ستاییم .
12 . ماه در بردارنده تخمه ی گاو را می ستاییم فروشی های گوشورون یگانه آفریده را می ستاییم . فروشی های روان چارپایان گوناگون را می ستاییم .
13 . تیر ( تشتر) ستاره رایوند فرّ ه مند را می ستاییم . ستویس توانای مزدا آفریده ، فراز آورنده اب را می ستاییم . همه ی ستارگان در بردارنده تخمه ی آب را می ستاییم . همهی ستارگان در بردارنده تخمه ی زمین را می ستاییم . همه ی ستارگان در بردارنده تخمه گیاه را می ستاییم . ونند ستاره مزدا آفریده را می ستاییم . هفتورنگ مزدا افریده ی فرّ ه مند درمان بخش را می ستاییم ؛ پایداری در برابر جاودان پریان را .
14 . گوش ( گوشور ون ) نیک کنش را می ستاییم . درواسپ توانای مزدا آفریده ی اشون را می ستاییم .
15 . دادار ( دی به مهر) ، اهوره مزدای رایومند فرّ ه مند را می ستاییم . امشاسپندان ، شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
16 . مهر فراخ چراگاه آن هزار گوش ده هزار چشم ، آن ایزد نامبردار را می ستاییم . رام بخشنده چراگاه خوب را می ستاییم .
17 . سروش پارسای برزمند پیروز گیتی افزای رد اشونی را می ستاییم .
18 . رشن راست ترین را می ستاییم . ارشتاد گیتی افزای جهان پرور را می ستاییم . گفتار راست ترین گیتی افزای را می ستاییم .
19 . فروردین ( فروشی های) پاک نیک تواای اشونان را می ستاییم .
20 . بهرام اهوره آفریده را می ستاییم . ام ی نیک آفریده ی برزمند را می ستاییم . او پرتات پیروز را می ستاییم .
21 . رام بخشنده ی چراگاه خوب را می ستاییم . اندروای اشون را می ستاییم . اندروای زبردست ، دیدبان دیگر آفریدگان را می ستاییم . آنچه از ترا - ای اندر وای اشون ! - که از سپند مینوست ، می ستاییم . ثواش جاودانه را می ستاییم . زروان بی کرانه را می ستاییم . زمانه جاودانی را می ستاییم .
22 . باد اشون نیک کنش را می ستاییم . با زیرین را می ستاییم . با د زبرین را می ستاییم . با د پیشین را می ستاییم . باد پسین را می ستاییم . دلیری مردانه را می ستاییم .
23 . دادار ( دی به دین ) اهوره مزدای رایوند فرّ مند را ی ستاییم امشاسپندان شهریاران نیک خوب کنش را می ستاییم .
24 . دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم راست ترین چیستا ی مزدا آفریده ی اشون رامی ستاییم .
25 . ارد ( ارت ، اشی ) نیک ، شیدور بزرگوار نیرومند برزمند بخشایشگر را می ستاییم . فرّ مزدا آفریده را می ستاییم . پاداش مزدا آفریده را می ستاییم . پارندی سبک گردونه را می ستاییم . فرّ ایرانی مزدا آفریده را می ستاییم . فر ا گرفتنی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم . فر مزدا آفریده ی زرتشت را می ستاییم .
26 . اشتاد ارشتاد گیتی افزای را می ستاییم . کوه اوشیدرن مزدا آفریده ی بخشنده ی آسایش اشه را می ستاییم .
27. آسمان درخشان را می ستاییم . بهترین سرای اشونان ( بهشت) بخشنده روشنی سراسر خوشی را می ستاییم .
28 . زامیاد ایزد نیک کنش را می ستاییم . کوه اوشیدرن مزدا افریده ی بخشنده ی اسایش اشه را می ستاییم . همه یکوههای مزدا آفریده ی اشون بخشنده ی اسایش اشه ، ردان اشونی را می ستاییم . فرّ کیانی نیرومند مزدا آفریده را می ستاییم . فرّ ناگرفتنی نیروند مزدا آفریده را می ستاییم .
29 . ماراسپند ( منثره ی سپنت ) بسیار فرّ ه مند را می ستاییم . داد دیو ستیز را می ستاییم . داد زرتشتی را می ستاییم . دین نیک مزدا پرستی را می ستاییم . باور داشتن به منثره ی را می ستاییم . هوش دریافت دین مزدا پرستی را می ستاییم آگاهی از منثره را می ستاییم . دانش سرشتی مزدا آفریده را می ستاییم . دانش آموزش مزدا داده را می ستاییم .
30 . انیران جاودانه را می ستاییم . گرزمان روشن را می ستاییم .همستکان جاودانه را می ستاییم .چینود پل مزداآفریده اشون را می ستایی . رد بزرگوار ، هریار شیدور ، اپام نپات تیز اسب را می ستاییم .آب مزداآفریده اشون را می ستاییم هوم زرّین بلند را می ستاییم . هوم گیتی افزای را می ستاییم . هوم دور دارنده ی مرگ را می ستاییم . دهمان آفرین نیک را می ستاییم . دامویش اوپمن دلیر ایزد چیره دست را می ستاییم . همهی ایزدان اشون مینوی را می ستاییم . همهی ایزدان اشون جهانی را می ستاییم .
زرتشت : خرده اوستا
آفرینگان دهمان
1
« یثه آهو و یریو . . . »
اششم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
دهم افرینی ( دهمان آفرین ) نیک و دامویش اوپتمن چیره دست را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی:
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
آثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
2-7
........................................................................................................................................( بند های 7-2 یس . 60)
8
راسپی :
اهوره مزدای رایومند فرّ مند .
زوت و راسپی :
شهریاری شهریار را ارزومند نیرو و پیروزی برترم .
شهریاری دیر پای شهریار و زندگی دیرپای جان و فرمانبرداری و تندرستی همگان را آرزومندم .
9
من آرزومند نیروی نیک افریده و خوب پرورده ، پیروزی اهوره افرید ه وبرتری شکست دهنده ام تا من و همگنانم بتوانیم بد خواه را از دور دیدبانی کنیم و دشمن را برانیم و همستار بد خواه کینه ور را به یک زخم ، از پای درآوریم .
10
ن آرزومندم که در پیکار با هر بد خواه کینه ور ، هر بد خواه زشت بد اندیش بد گفتار بد کرداری ، براو چیرگی یابم و پیروز شوم .
11
من آرزومندم که در نیک اندیشی و نیک گفتاری و نیک کرداری کامیاب شوم و همه ی دشمنان ودیو پرستان را نابود کنم تا به پاداش نیک و نام نیک دست یابم و روانم از بهروزی جاودانه برخوردارشود .
12
من ارزومندم که برای یاری اشونان و چیرگی بربد کرداران دیر زمانی زنده مانم و کامیاب زندگی کنم .
بهترین سرای اَشونان (بهشت) بخشنده ی روشنی سراسر خوشی را خواستارم .
بشود که چنان پیش اید ؛ که من آرزومندم .
اندیشه و گفتار و کردار نیکی را که در این جا و در هر جای دیگر ورزیده شده است و ورزیده خواهد شد ، درود می گوییم و خود نیز با جان و دل به نیکی همی کوشیم .( یس . 35 بند 2)
13
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم دهم آفرینی پاک نیک و دامویش اوپمن چیره دست را .
« اَشم وهو . . . »
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم .
« یثه آهو و یریو . . . »
اششم وهو . . . »
من خستویم که مزدا پرست ، زرتشتی ، دیو ستیز و اهورایی کیشم .
دهم افرینی ( دهمان آفرین ) نیک و دامویش اوپتمن چیره دست را ستایش و نیایش و خشنودی وآفرین !
راسپی:
« یثه آهو و یریو . . . » که زوت مرا بگوید .
زوت :
آثارتوش اَشات چیت هچا . . . » که پارسا مرد دانا بگوید .
2-7
........................................................................................................................................( بند های 7-2 یس . 60)
8
راسپی :
اهوره مزدای رایومند فرّ مند .
زوت و راسپی :
شهریاری شهریار را ارزومند نیرو و پیروزی برترم .
شهریاری دیر پای شهریار و زندگی دیرپای جان و فرمانبرداری و تندرستی همگان را آرزومندم .
9
من آرزومند نیروی نیک افریده و خوب پرورده ، پیروزی اهوره افرید ه وبرتری شکست دهنده ام تا من و همگنانم بتوانیم بد خواه را از دور دیدبانی کنیم و دشمن را برانیم و همستار بد خواه کینه ور را به یک زخم ، از پای درآوریم .
10
ن آرزومندم که در پیکار با هر بد خواه کینه ور ، هر بد خواه زشت بد اندیش بد گفتار بد کرداری ، براو چیرگی یابم و پیروز شوم .
11
من آرزومندم که در نیک اندیشی و نیک گفتاری و نیک کرداری کامیاب شوم و همه ی دشمنان ودیو پرستان را نابود کنم تا به پاداش نیک و نام نیک دست یابم و روانم از بهروزی جاودانه برخوردارشود .
12
من ارزومندم که برای یاری اشونان و چیرگی بربد کرداران دیر زمانی زنده مانم و کامیاب زندگی کنم .
بهترین سرای اَشونان (بهشت) بخشنده ی روشنی سراسر خوشی را خواستارم .
بشود که چنان پیش اید ؛ که من آرزومندم .
اندیشه و گفتار و کردار نیکی را که در این جا و در هر جای دیگر ورزیده شده است و ورزیده خواهد شد ، درود می گوییم و خود نیز با جان و دل به نیکی همی کوشیم .( یس . 35 بند 2)
13
« یثه آهو و یریو . . . »
ستایش و نیایش و نیرو و زور خواستارم دهم آفرینی پاک نیک و دامویش اوپمن چیره دست را .
« اَشم وهو . . . »
بشود که چنان پیش آید ؛ چنان که من آرزومندم .