عبارات مورد جستجو در ۱۱۸۹ گوهر پیدا شد:
واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱
عزت، ثمر فروتنی میگردد
پستی، معراج برتری میگردد
قدرت ز فتادگی دو چندان گردد
افتد چو الف ز پای، پی میگردد
واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۸۶
ای ازلم ولانسلمت، خلق به تنگ
در فن جدل، بسته دل سخت تو زنگ
از بحث و جدل، کسی نگردد فاضل
این ملک نمیتوان گرفتن با جنگ
واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۹۸
ما دشمن خویش را، بیاری زده ایم
با عجز و نیاز و بردباری زده ایم
تا خصم گشوده لب ببدگویی ما
خاکش بدهن ز خاکساری زده ایم
واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۶
با خشم و شره، همال تاکی باشی؟
انباز سگ و شغال تاکی باشی؟
با نفس چه میکنی درین تن ای جان؟
با خرس در این جوال تاکی باشی؟!
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲
نبود بری بغیر کدورت شتاب را
استادگی است صیقل آیینه آب را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۶
ز بی حقیقتی از هم چنان گریزانند
که جز نمک نتواند گرفت یاران را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۵۷
زیبد آن را درو درگاه، که از همت جود
طاق دلهای گدایان بدرش طاقنماست
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۰
ناصح آزار زبانی اگرم کرد، بجاست
گر کند شمع ز مقراض شکایت بیجاست
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۴
گوشمالی ز فلک، گوش ترا به ز در است
صفحه سیلی استاد از این نکته پر است
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۹
عیش گیتی پر نمک و شور و شر است
کیفیت از این شراب جستن غلط است
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۱
شود ز نرمی بسیار، خصم سرکش تند
زبان شعله دراز از تنزل شمع است
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۸۹
نیست دل را با هوسهای جهان در سینه جا
شد چو بی‌دولت پسر، از خانه بیرون کردنی است
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۰۰
از جفا گر، جز جفا ناید بهر حالی که هست
سنگ اگر مینا شود، هر پاره آن خنجریست
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۰۸
نمیرسد؛ بکسی فیض از خود آرایان
نمیتوان ز گل آتشی گلاب گرفت
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۱۱
دل که از فکر فقیران خسته نبود، خسته باد
در که بر روی گدایان بسته باشد، بسته باد
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۳۳
در صف حشر، چو بیند کرمت عرض گناه
طاعتم آید و خود را بمیان اندازد
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۳۵
ز نانخورش بترشرویی زمانه بساز
شکر بتلخی ممنون شدن نمی ارزد!
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۴۹
کسی از خمشی بهتر، خلق حسنی باشد؟
خاموشی اگر نبود، باری سخنی باشد!
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۰۱
بس جانگداز باشد فر و شکوه دشمن
سوهان روح کبک است، پهنای سینه باز
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۰۸
آریم بر سر حرف و، نشوی حرف نیوش
از جرس پنبه بر آری و، گذاری در گوش