سوره فتح دعای نصر دعای توسل
عبارات مورد جستجو در ۱۸۶۸ گوهر پیدا شد:
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱
برو به گوهر
هر مملکتی در این جهان آباد است
آبادیش از پرتو عدل و داد است
کمتر شود از حادثه ویران و خراب
هر مملکتی که بیشتر آزاد است
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴
برو به گوهر
هر روز در این خرابه جنگی دگر است
در ساغر شهد ما شرنگی دگر است
اوضاع سیاست عمومی گویا
چون بوقلمون باز به رنگی دگر است
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
برو به گوهر
ای جعبه رأی را چه دین و کیش است
کز آن دل خوب و زشت در تشویش است
گر دیده چه دنیای دنی این صندوق
هر یک نفری در آن دو روزی پیش است
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۲۷
برو به گوهر
مظلوم کشی طریقه محتشم است
قانون شکنی پیشه اهل ستم است
هر سر که به احترام قانون خم شد
در مسلک ارباب قلم محترم است
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳
برو به گوهر
کابینه ما اگر چه بی تصمیم است
معبود شما به دشمنان تسلیم است
از خادم حال گر امیدی نبود
از خائن آینده هزاران بیم است
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶
برو به گوهر
گر طالب صلح نامه طوفان است
گر منکر جنگ خامه طوفان است
مقصود از این سیاست جنگ و گریز
یک چند دیگر ادامه طوفان است
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳
برو به گوهر
چون موجد آزادی ما قانون است
ما محو نمی شویم تا قانون است
محکوم زوال کی شود آن ملت
در مملکتی که حکم با قانون است
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
برو به گوهر
منصور که در عدلیه قادر شده است
دیر آمده زود از مصادر شده است
هشتاد و یک ابلاغ خلاف قانون
از جانب آن جسور صادر شده است
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
برو به گوهر
چون مرکز ثقل ما بجز مجلس نیست
آنکس که به مجلس نبود خاضع کیست
بر ملت اگر وکیل تحمیل شود
پس فایده حکومت ملی چیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۱
برو به گوهر
دردا که دوای دل بجز حسرت نیست
حسرت بحساب قلت و کثرت نیست
گیرم که شود مجلس پنجم هم بد
بدتر ز فساد دوره فترت نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۲
برو به گوهر
در دهر کسی چو ما بدین ذلت نیست
وین ذلت بی کرانه بیعلت نیست
دولت ز که جلب نفع سرمایه کند
وقتی که ز فقر نامی از ملت نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۳
برو به گوهر
در مسلک ما که عزت و ذلت نیست
سلطان و فقیر و کثرت و قلت نیست
هر کس که به دست خویشتن کار نکرد
صالح به نمایندگی ملت نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۶
برو به گوهر
ای آنکه تو را گفته ما باور نیست
ور هست ز جبن قدرت کیفر نیست
با منطق و مدرک بشنو ناله ما
گر گوش رئیس الوزرائی کر نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۷۸
برو به گوهر
از رأی خران دلم دمی بی غم نیست
وز رأی فروش جان من خرم نیست
بل این وکلای مجلس پنجم در وزن
از مجلس تاریخی چارم کم نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۸۳
برو به گوهر
هر چند که انقلاب را قاعده نیست
در آتش و خون برای کس مائده نیست
اما دول قوی چو در جنگ شوند
بهر ملل ضعیف بیفایده نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۸۵
برو به گوهر
در مملکتی که نام آزادی نیست
ویرانی آن قابل آبادی نیست
بهر دل چون آهن آزادی کش
درمان بجز از دشنه پولادی نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۸۹
برو به گوهر
در کشور ما که جنگ اصنافی نیست
حاکم بجز از اصول اشرافی نیست
این است که بر خطای یک تن ناچار
صد مدرک و درج ده سند کافی نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
برو به گوهر
در مملکتی که جنگ اصنافی نیست
آزادی آن منبسط و کافی نیست
در جشن به کارگر چرا ره ندهند
این مجلس اگر مجلس اشرافی نیست
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۷
برو به گوهر
دل زمزمه های انقلابی دارد
در عین جنون حرف حسابی دارد
گوید که ز چیست مستشار بلدی
این طور سر خانه خرابی دارد
فرخی یزدی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۲
برو به گوهر
این خانه دگر چونی نوائی دارد
وز راز درون بسر هوائی دارد
یکسان نبود وضع سیاست دایم
هر روز سیاست اقتضائی دارد