عبارات مورد جستجو در ۲۳۹۴ گوهر پیدا شد:
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۳۶
می شوم گل، در گریبان خار می افتد مرا
غنچه می گردم، گره در کار می افتد مرا
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۴۶
نیل چشم زخم باشد زنگ کلفت سینه را
ناخن شیرست صیقل در نظر آیینه را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۶۰
توجه نیست با دلهای سنگین عشق سرکش را
نمی باشد به هم آمیزشی یاقوت و آتش را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۷۱
چه حاصل کز غزالان بزم رنگین است مجنون را؟
سگ لیلی به از آهوی مشکین است مجنون را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۸۷
چرخ خونخوار دلیرست به خونریزی ما
شش جهت پنجه شیرست به خونریزی ما
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۹۳
رخسار آتشین نپذیرد نقاب را
می سوزد آفتاب قیامت سحاب را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۹۶
زخم زبان به جوش نیارد فسرده را
نشتر سبک عنان نکند خون مرده را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۹۷
کم کم کن آشنا به لب زخم دشنه را
سیراب می کنند به تدریج تشنه را
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۱۲
بس که بر آن پیکر سیمین قبا چسبیده است
هر که او را در قبا دیده است، عریان دیده است!
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۷۰
ز پیری حاصل من مد آه است
که دود شمع کافوری سیاه است
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۷۳
حسن را با عشق شان دیگرست
شمع بی پروانه تیر بی پرست
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۸۴
بی تائمل هر که در محفل سخن پرداز شد
چون زبان آتشین شمع، خرج گاز شد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۸۵
خرد دانست آن که جرم خویش را بیچاره شد
آدم از جنت برای گندمی آواره شد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۸۶
تازه رو زخم کهن از زخم های تازه شد
غنچه را خمیازه گل باعث خمیازه شد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱۹۷
در بساط آسمان خشک، همت کم بود
آفتابش کاسه دریوزه شبنم بود
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۰۹
ساغر می را به دست می پرست ما دهید
خونی خمیازه ما را به دست ما دهید!
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۳۳
حسنت هلال را به سر آسمان شکست
می خواست چله (را) بنشاند، کمان شکست
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۵۶
اگر مهر خموشی زان لب شیرین بیان خیزد
سبک چون پنبه سنگینی ز هر گوش گران خیزد
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۶۶
مزن ای سرو با شمشاد او لاف از خرام خود
که رسوایی ندارد تیغ چوبین در نیام خود
صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۲۷۱
به روی نرم، کار از اهل دنیا برنمی آید
که بی آهن شرار از سنگ خارا برنمی آید