عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۲
بس تجربه کردیم درین عالم خاک
نیکان، نیکی کنند تا وقت هلاک
بد سر نزند ز نیک طینت هرگز
آری اصل نهال می‌باید پاک
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۳
آن را که رسد کدورتی از افلاک
گر مصدر فیض است، ندارد زان باک
هر دل که غباری بودش خالی نیست
دهقان نکند دانه بی‌مغز به خاک
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۵
آید دل صاف‌طینتان زود به چنگ
کی نرم شود به سعی اندک دل تنگ
آری آری، به آستین و دامن
گرد از رخ آیینه توان رُفت، نه زنگ
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۷
زد قافله‌سالار، پی کوچ، دهل
تو گرم به خوردن می و چیدن گل
برخیز و ز آب بگذران بارت را
زان پیش که آب بگذرد از سر پل
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۸
چنندان که زند طعنه طعنش بر دل
از باطن درویش بود خواجه بحل
هرچند که تیغ، خون به خاک آمیزد
آلوده نگردد آب اصلیش به گل
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۹
هنگامه اهل وجد می‌باید و حال
تا مرد برد راه به معنی ز خیال
پرهیز اولی ز صحبت ساختگان
در مجلس تصویر، فزاید چه کمال
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۱
پرهیز کن از راهنمایان فضول
تا بر در دوست، بهره یابی ز قبول
ای آن که به حق دلیل و رهبر طلبی
باشد که به از رسول و اولاد رسول؟
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۴
از مهره گردون نکشید آن که ستم
ذکرش به زبان میار و وصفش به رقم
انگشت منه بر ورق ناصافان
بر کاغذ بی‌مهره، رود کند قلم
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۷
مگذار کُمیت فهم را سست لجام
کز منزل خویش بگذری چندین گام
مغرور به عقل خود نمی‌باید شد
سالم نجهد شناور از بحر، مدام
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۵
گردون زند از کین تو هر صبحی دم
روزی کند از عمر تو هر شامی کم
اختر کند از برای خاکت از هم
آری دندان رنج کشد بهر شکم
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۴
قدسی هوس کام‌پرستی نکنم
لب بر لب خم چو خشت و مستی نکنم
شب روز شود ز برق آهم، اما
بر صبح به خنده پیش‌دستی نکنم
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۹
الفاظ لباس است و معانی چو بدن
زنهار که هرگاه شوی گرم سخن
در پاکی لفظ، بیشتر کوش، آری
در جامه شسته است آسایش تن
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۰
تا راز دلت ز دل نیاید به زبان
از خلق، بد و نیک تو باشد پنهان
از خم چو به شیشه منتقل گشت شراب
ناصافی و صافی شودش زود عیان
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۴
هرچند که رحمت است کار رحمان
علت نشود عفو برای عصیان
از خشم کریم هم بپرهیز، آری
هم برق ز ابر باشد و هم باران
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۸
شاهنشهی است خدمت درویشان
بس مغتنم است صحبت درویشان
فیض از در و بامشان فرو می‌بارد
خوش انجمنی‌ست خلوت درویشان
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۳
ای نفس، بس است این همه عصیان‌کردن
چون هیچ پشیمان نشوی از کردن
دنبال ستم ندامتی هست که سیل
خود تیره شود ز خانه ویران‌کردن
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۸
دلگیر مشو ز شهر یا ده بودن
در کسب هنر پی که و مه بودن
هرچند که به شدی ازان بهتر باش
بهتر ز بهی چیست؟ به از به بودن
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۱
ای نفس، به بندگی سری پیدا کن
ورد شب و ذکر سحری پیدا کن
هرچند که گریه بیشتر زور آرد
ای دیده مترس و جگری پیدا کن
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۸
هرچند جهد برق حوادث ز کمین
یا فتنه کشد ز هر طرف خنجر کین
گردون نکند فیض‌رسان را پامال
صدپاره شود ابر و نیفتد به زمین
قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۳۱
هر فعل که از تو در شمارست، ببین
گردون به تلافی‌اش سوارست، ببین
دادند به دست چپ عنان راکب را
با راست‌روان چه اختیارست، ببین