عبارات مورد جستجو در ۲۳۹۴ گوهر پیدا شد:
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۴۴
یکی شاه بدنام او بخسلوس
که با حیله و رنگ بود و فسوس
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۴۷
بیکّی جزیره که نامش بلاش
رسیدند شادی ز دل کرده لاش
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۴۹
چو روزی که دارد بخاور گریغ
هم از باختر بر زند باز تیغ
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۵۳
بمردن بآب اندرون چنگلوک
به از رستگاری به نیروی غوک
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۵۵
نیابد همی کوهکان سیم پاک
بکان اندرون گوهرش گشته خاک
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۶۶
یکی تیز پائی و دانوش نام
گذشته برو بر بسی کام و دام
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۸۲
یکی مهره بازست گیتی که دیو
ندارد بترفند او هیچ تیو
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۸۴
شب از حملۀ روز گردد ستوه
شود پرّ زاغش چو پرّ خروه
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۸۵
بفرمود تا آسنستان پگاه
بیامد بنزدیک رخشنده ماه
بدو داد فرخنده دخترش را
بگوهر بیاراست اخترش را
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۸۷
گرانمایه کاری به فرّ و شکوه
برفت و شدند آن به آیین گروه
عنصری بلخی : بحر متقارب
شمارهٔ ۹۲
ز جوی خورا به چه کمتر بگوی
که بسیار گردد بیکبار اوی
بیابان از آن آب دریا شود
که ابر از بخارش ببالا شود
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۹
زان مثا حال من بگشت و بتافت
که کسی شال جست و دیبا یافت
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۱۶
چون برون جست مرز از سوراخ
شد سموره بنزد او گستاخ
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۲۷
با درفش ار تپانچه خواهی زد
باز گردد بتو هر آینه بد
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۲۹
هر که را رهبری کلاغ کند
بی گمان دل بدخمه داغ کند
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۳۳
مثل مو بود بدین اندر
مثل زو فرین و آهن در
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۳۶
گفتم این و گریختم ز عسس
شاه شطرنج را نگیرد کس
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۳۹
زود بردند و آزمودندش
همه کاچالها نمودندش
عنصری بلخی : بحر خفیف
شمارهٔ ۴۳
تبنک را چو کژ نهی بیشک
ریخته کژ برآید از تنبک
عنصری بلخی : اشعار منسوب
شمارهٔ ۸
ای چون مغ سه روز بگور اندر
کی بینمت اسیر بغور اندر