عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۰
چشم ز میان تو نشان هیچ ندید
بیش از کمر تو در میان هیچ ندید
هیچست دهان تو و در عالم لطف
هر کس که ندید آن دهان هیچ ندید
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۶
چون زلف ترا کار ببالا برسید
از وصل قدت بآرزوها برسید
گفتم چو بدان قامت زیبا برسید
یا رب بچه نیکویی بدینجا برسید؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۹
ای وصل تو بر تراز تمنای امید
ناپخته بمانده با تو سودای امید
من در تو کجا رسم که آنجا که تویی
نه دست هوس رسید و نه ÷ای امید؟
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۰
گر در همه عمر خویش فرصت جوید
نا با من خسته دل حدیثی گوید
ناگاه ستیزۀ مرا چشم رقیب
چون دیدۀ نرگس از زمین بر روید
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۳
مانند دو چشمیم من و آن دلبر
در نیک و بد زمانه با هم یاور
هر شب تا روز خفته با یکدیگر
یک روز ندیده یکدگر را به نظر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۴
تا ز رنکنی از دهن کیسه بدر
هرگز نرسی بوصل آن سیمین بر
ورچون کمرش تو با میان آری زر
یار آید با تو در میان همچو کمر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۱
ای فتنه شده ززلف پستت بیدار
خود می نشود نرگس مستت بیدار
زنهار روا مدار هر شب تا روز
تو خفته و عالمی ز دستت بیدار
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۴
هر شب ز تو جفت شیونم تا بسحر
چون صبح ز غم دم نزنم تا بسحر
وین جامۀ خواب را که نامش پلکست
بر مردم دیده نفکنم تا بسحر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۵
از بوی تو گشت دل تنگ باد سحر
وز مهر تو گشت سر سبک باد سحر
در گرد سر زلف تو کس می نرسد
جز باد سحر گهی ، خنک باد سحر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۶
زلفش دیدم بجنبش باد اندر
همچون حرکت بشاخ شمشاد اندر
در جامۀ کار زار می تافت رخش
همچون گوهر بمغز پولاد اندر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۷
خوبان همه را صید توان کرد بزر
خوش خوش بر وصلشان توان خورد بزر
نرگس که کله دار جهانست ببین
کو نیز چگونه سر در آورد بزر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۰
در خون جگر شدم نهان چون ساغر
بر بسته بقصد خود میان چون ساغر
در روی کسی که می خورد خون دلم
می خندم ازمیان جان چون ساغر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۱
یارم بسخن دوش همی سفت شکر
زوگوش بخروار همی رفت شکر
گفتم که چه چیزست بدین شیرینی؟
پسته بدلی شکسته میگفت ، شکر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۲
شد بر دل من زلفک هندوی تو چیر
بر بودش و در زیر کله رفت دلیر
می گویمت ای دوست بگو با کلهت
تا هندوی دزد را نگیرد در زیر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۵
گر لاله بشد، سیاه کامی کم گیر
ور نیست بنفشه، تیره فامی کم گیر
آنجا که رخ تو باشد ار گل نبود
از بزم طرب شکسته جامی کم گیر
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۸
در عشق تو گر زین سپس ای مایۀ ناز
چون گل بکفم چند درست آید باز
در پای تو چون شکوفه گر نفشانم
چون نرگسم آن زر همه در چشم گداز
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۵
ای خوی تو همچو اشک من رنگ آمیز
وی بر دل من ز زلف تو رستا خیز
الحق چه نکو بیکدگر افتادند
آن زلف دل آویز و دل زلف آویز
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۶
ای غمزۀ خونریز تو چون پیکان تیز
کردم بدم تو آتش هجران تیز
گر زآنکه زبان دشمنان کند شود
من بر لب تو باز کنم دندان تیز
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۹
آخر خبری زین دل تنگ بپرس
شرح غمم از طرۀ شبرنگ بپرس
جانا چو خوری باده به هنگام صبوح
احوال دلم ز نالۀ چنگ بپرس
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۱
از حال من سوخته خر من بررس
شرح غم هجر خواهی از من بررس
گر درد دل منت ز من باور نیست
ای دوست روا بود، ز دشمن بررس