عبارات مورد جستجو در ۹۶۷۱ گوهر پیدا شد:
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۵۱
زلفینک او نهاده دارد
بر گردن هاروت زاو لانه
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۵۳
ایا خورشید سالاران گیتی
سوار رزم ساز و گرد نستوه
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۵۷
گه در آن کندز بلند نشین
گه بدین بوستان چشم گشای
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۶۱
باغ ملک آمد طری از رشحهٔ کلک وزیر
زان که افشک می‌کند مر باغ و بستان را طری
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۶۵
آهو ز تنگ کوه بیامد به دشت و راغ
بر سبزه باده خوش بود اکنون، اگر خوری
رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۷۴
آمد این نوبهار توبه شکن
پرنیان گشت باغ و برزن و کوی
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۲
از خراسان به روز طاوس وش
سوی خاور می‌خرامد شاد و خوش
کآفتاب آید به بخشش زی بره
روی گیتی سبز گردد یکسره
مهر دیدم بامدادان چون بتافت
از خراسان سوی خاور می‌شتافت
نیم روزان بر سر ما برگذشت
چو به خاور شد ز ما نادید گشت
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۴
شب زمستان بود، کپی سرد یافت
کرمکی شبتاب ناگاهی بتافت
کپیان آتش همی پنداشتند
پشتهٔ هیزم برو بر داشتند
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۱۱
هم چنان کبتی، که دارد انگبین
چون بماند داستان من برین:
کبت ناگه بوی نیلوفر بیافت
خوشش آمد سوی نیلوفر شتافت
وز بر خوشبوی نیلوفر نشست
چون گه رفتن فراز آمد بجست
تا چو شد در آب نیلوفر نهان
او به زیر آب ماند از ناگهان
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۲۲
پس تبیری دید نزدیک درخت
هر گهی بانگی بجستی تند و سخت
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۲۳
باکروز و خرمی آهو به دشت
می خرامد چون کسی کومست گشت
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۴۶
سرخی خفچه نگر از سرخ بید
معصفر گون، پوشش او خود سفید
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۵۶
وز چکاوک نوف بینی رستخیز
دشت برگیرد بدان آوای تیز
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۶۵
دم سگ بینی ابا بتفوز سگ
خشک گشت، کش نجنبد هیچ رگ
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۸۷
اخترانند آسمانشان جایگاه
هفت تابنده دوان در دو و داه
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۸۹
پر بکنده، چنگ و چنگل ریخته
خاک گشته، باد خاکش بیخته
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۹۹
آبکندی دور و بس تاریک جای
لغز لغزان چون درو بنهند پای
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۵
گرفت آب کاشه ز سرمای سخت
چو زرین ورق گشت برگ درخت
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۱۰
به دشمن بر، از خشم آواز کرد
تو گفتی مگر تندر آغاز کرد
رودکی : ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب
پاره ۱۳
نشست وسخن را همی خاش زد
ز آب دهن کوه را شاش زد