عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۵
ملهم چو نعیم این جهان فانی دید
بفروخت جهان را و بدان فقر خرید
با هر که در افتاد بدعوی داری
هر روسپیی بدید صد بار درید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۶
هر کس که نصیحت بر او خوار بود
وانکو ببدی خود گرفتار بود
پندش مده ار چند بود فرزندت
یاری مکنش ور چه ترا یار بود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰۷
هر کو در جود و مکرمت بسته بود
جز خار مدانش ار چه گلدسته بود
هیزم بود آنشاخ که بر می نهد
ور چه ز درخت بارور رسته بود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱۳
گل از پی خرده ئی که از خرقه نمود
بنگر که چه تشنیع ز بلبل بشنود
وانگاه صبا آمد و با صد خنکی
هر خرده و خرقه ئی که بودش بربود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱۵
نیک و بد این جهان فانی گذرد
و اندوه و نشاط و شادمانی گذرد
المنه لله که جهان هست چنانک
هر گونه که او را گذرانی گذرد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱۷
شادانکه غم زمانه بر دل ننهاد
و اندیشه آب و محنت گل ننهاد
در تربیت عمارت دل کوشید
وین قاعده جز مردم مقبل ننهاد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱۹
هر کو بخرد نیک ز بد بشناسند
خار از گل و اطلس ز نمد بشناسد
باید که بکونین فرو نارد سر
واینش رسد ار قیمت خود بشناسد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۲۲
یا رب چو رهی در تو و خود مینگرد
معلوم همیگرددش از روی خرد
کز نیک و بدانچ میکند کرده تست
او کیست نکوئی بکند بد بخرد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۱
یاری بگزین کز تو جدایی نکند
از غیر تو با کس آشنایی نکند
از اهل جهان بی‌وفا ای دل من
یاری بگزین که بی‌وفایی نکند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۳۶
هر چند که دخت رز طرب افزاید
و ابواب فتوح روح را بگشاید
من عزم طلاق او مصمم کردم
کز وی همه فرزند خبائث زاید
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۰
هر کو ز طریقه ددی دور بود
باید که همیشه از بدی دور بود
هر چیز که بی سؤال خواهی دانست
پرسیدن آن ز بخردی دور بود
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۲
هر تن که خدای را بجانی ارزد
باید که ترا نیز بنانی ارزد
از لطف تو گر غمزده ئی شاد شود
نزد خرد این ملک جهانی ارزد
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۴۹
خواهی که خدا کار نکو با تو کند
ارواح ملایک همه رو با تو کند
یا هر چه رضای او در آن نیست مکن
یا راضی شو بهر چه او با تو کند
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۲
آمد سخنم بلطف چون جانش دار
ور خود همه کفرست چو ایمانش دار
در خلوت خاص خود بپرورده امش
زنهار که از عوام پنهانش دار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۵
ایدل غم نا آمده زنهار مخور
وانغم که گذشت از تو هم زو بگذر
سر رشته وقت خویش از دست مده
کینست و جزین نیست جهان هیچ دگر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۶
ایدل اگرت مال شد از دست بدر
باکی نبود چو میرود عمر بسر
گیرم بزر و نقره چو قارون شده ئی
چون عمر نباشد چه کنی نقره و رز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۷
ای از فلکت سهم سعادت شده تیر
وی از قلمت فایده ها یافته تیر
از حکم تو هر که سرکشد خوشه صفت
هر موی که روید از تنش باشد تیر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵۹
ایساقی شکر لب طوطی گفتار
گرمی نبود گرد ز شهدانه برار
تا حکم فان لم تجدوا مائا را
باشی بطریق عقل فرمانبردار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۵
چون یافت تن از خلعت شه زینت و فر
نیکو سخنی گفت درینمعنی سر
گفتا که زبان مدح چون من دارم
پس خلعت سر ز تن بود واجبتر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۶۹
تدبیر تو چون باز ندارد تقدیر
میرو ره تقدیر نه راه تدبیر
خواهی که رهی بدین و دنیات زبد
در شرع گریز و گوشه مسجد گیر