عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۰
اینهم بشنو ای پسر نیک اختر
از زر مطلب همین زر و هیچ دگر
دانی چه بود معنی برخورداری
یعنی بخور و بدار و با خویش ببر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۴
داود نبی چو برگشادی اسرار
گفتی بپسر پند من از دل مگذار
اندک شمر ار هست ترا دوست هزار
ور دشمن تو یکیست بسیار شمار
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۵
روزی بخوشی اگر توان برد بسر
زنهار پسر انده بیهوده مخور
کان نقش که یکبار بر آورد فلک
ممکن نبود که آورد بار دگر
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸۱
هر کو ز فریب اهرمن باشد دور
باید که بود معتقد بعث و نشور
آخر نه که دانه گشت در خاک نهان
یکچند برو گذشت آمد بظهور
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۸۷
تا کرد در جود کف راد تو باز
در ناز و نعیم غرقه اند آز و نیاز
جود تو جهانیست که در خطه او
دائم بقناعت کرم اموزد آز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۱
رفتند و ز رفتگان یکی نامد باز
تا با تو بگوید سخن از پرده راز
کارت ز نیاز میگشاید نه نماز
بازیچه بود نماز بی صدق و نیاز
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۹۹
خواهی که شوی ای بصفت خیر الناس
سر چشمه نور همچو این زرین طاس
ماننده راووق شو از روی قیاس
صد خار درون دل و پوشیده پلاس
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۷
هان ابن یمین ز کار آگه میباش
چون عقل ز کژ ر وی منزه میباش
چون سوسن و نرگس ار همه چشم و زبان
گشتی دو سه روزا بکم و ابکه میباش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰۸
خواهی که ترا هیچ بدی ناید پیش
تا بتوانی سخن مگوی از کم و بیش
زیرا که ز ناگفته پشیمان نشوی
وی بس که پشیمان شوی از گفته خویش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱۴
دهقان بچه ئی داد می نابم دوش
گفتم که حرام باشد این گفت خموش
من از رز خویش چیده ام انگورش
تشویش مکن می حلالست بنوش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۱
روزیکه بود صحت و اسباب معاش
زنهار غنیمت شمر و خوش میباش
زیراک چو وقت فرصت از دست رود
زانپس نکند سود ترا گفتن کاش
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۰
کنجی ورفاغی و فراغی از خلق
حاصل کن و بگذر ز سر اطلس و دلق
از آب قناعت ار برای غسلی
آتش کند از تو دفع چون روغن طلق
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۴
ای ریخته از شرم کفت ابر عرق
بر جمله جهان جسته بهر کار سبق
در مسند سروری و صدری ننشست
هرگز چو تو سرور گهر بخش بحق
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۳۷
چون خواجه بشد چه نام باقی و چه ننگ
چون ماند بوارثان چه یاقوت و چه سنگ
باز آمدنت نیست بمقصود شتاب
روزی دو که در جهانت افتاد درنگ
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۲
با نیک و بد زمانه در ساز ایدل
وز دشمن خویش دوست بر ساز ایدل
خواهی که شود منظر تو روضه قدس
از خار مغیلان گل تر ساز ایدل
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۵۹
علمی که ترا می نرساند بکمال
مالی که ترا می نکند نیکو حال
بگریز از آنعلم و از آنمال ببر
کآن علم ضلال آمد و آنمال و بال
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۴
هر کو بحسد بسته همی دارد دل
از صدمت غم خسته همی دارد دل
خرم دل آنکه تا حیاتش باشد
از بند حسد رسته همی دارد دل
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶۹
ایدل اگرت کار جهان نیست بکام
خوشباش که ناخوش نبود محنت عام
جامست که اصل خوشدلیهاست ببین
کاندر دل او نیز چه خونهاست مدام
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۶
آنها که حلال زادگانند و کرام
کردند نکاح دختر کرم حرام
از عیش مدام نام در ننگ مزن
زیرا که حرامست هم این عیش مدام
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۷
گر دل بهوای گوهر و در ندهم
بر جان غم غرق و زحمت پرندهم
تا مرغ دل از دانه شهوت نپرد
از دام چهار تیر عنصر نرهم