عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸۹
منزلگه خویش و دوستان جمله بکام
وز دشمن و حاسد نه نشان باد و نه نام
انرا که خرد یار بود دار سلام
اینست و جزین نیست اگر هست مدام
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۰
لقمان که حکیمان جهانراست امام
فرمود بحفظ چار در چار مقام
دل در گه طاعت و زبان وقت کلام
دیده گه دیدن و شکم وقت طعام
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۵
عمری به هوای جاه گمراه شدیم
هم شکر خدای را که آگاه شدیم
از خواری بندگی چو یوسف رستیم
در مصر عزیزان بنوی شاه شدیم
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۱۴
کردند بجای من بدی جمع لئام
گفتم که نمایم بمکافات قیام
عقلم بشنید گفت ای ابن یمین
از تو نسزد خلاف آئین کرام
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۶
آنکس که بدو بود دلم نازستان
میکرد ازو کلاغ پرواز ستان
داد از کرم خود زر و سیمم بسیار
گر تو بکرم ازو کمی باز ستان
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۸
ای ابن یمین چند ز می پیمودن
جانرا بغم بیخردی فرسودن
می رانه همین عیب که چون مست شوی
نتوان نفسی از هنرت آسودن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۹
ای گشته جهان ز نور رایت روشن
گلخن شود از نسیم خلقت گلشن
با عدل تو نشگفت اگر ماهی و ماه
آن یک سپر اندر آرد این یک جوشن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۳۱
از بهر نشاط و طرب ای ابن یمین
با دختر رز تا بتوانی منشین
کوام خبائث است و از خاطب خویش
جز گوهر عقل می نخواهد کاوین
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۴۵
خوشباش که روزی رسد ای ابن یمین
حاجت نبود مگر بکوشش چندین
از دست طمع محنت و خواری چه کشی
قانع شو و با راحت و عزت بنشین
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۴۸
دی گفت مرا یکی که ای عهد شکن
نه گفته بدی که می نخواهم خوردن
دل گفت بدین رسن فرو چه نشوی
گر کون خری ز نخ زند گو میزن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۵
نتوان سخن از دهان تنکت گفتن
زیراک نگنجد اندرو هیچ سخن
گر با دهنت پسته کند هم تنگی
بر در دهن و زبانش از بیخ بکن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۵۹
شاها چو نمیتوان گرفتن کم نان
خوشوقت کسی دان که بود همدم نان
مپسند که بر کنار خوان کرمت
خلقان همه نان خورند و چاکر غم نان
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۶
جان باید و نان و نان نباید بیجان
آن باید و این وزین چه آید بی آن
یا رب چو بفضل خویش جانم دادی
نان نیز بده که جان نپاید بی نان
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۷۰
یکچند چراغ آرزوها پف کن
قطع نظر از جمال هر یوسف کن
زین شهد یک انگشت بکامت در کش
از لذت اگر محو نگردی تف کن
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۸۵
تا بر در آرزو بود منزل تو
حل می نشود مسئله مشکل تو
دلرا بهوس کاسه هر آش مکن
تا جام جهان نمای گردد دل تو
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۸۹
ایدل ز سخن آنچه مرادست آن گو
جان تربیت است اهل سخن را جان کو
از هر طرفی عنصریی خیزد اگر
سلطان بنوازدش ولی سلطان کو
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۶
دائم سخن از صدق و صفا گفتن به
وز دامن دل گرد هوا رفتن به
از هر چه خردمند گزیند به جهان
کم خوردن و کم خفتن و کم گفتن به
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۹
از مال تو سائلان نکاهند بده
شکرانه آن که از تو خواهند بده
کردست دهد داد دل غمزدگان
کز خلق جهان با تو پناهنده بده
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۲
زنهار در سرای خود پیوسته
میدار بهر حال که باشی بسته
دراز پی بستن است وینخوش سخنیست
در بسته خداوند دراز غم رسته
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۶
شاها علم عفو تو افراشته به
زینرو رمضانرا عدم انگاشته به
آن گاو پرست سامری مذهب را
با ناله لامساس بگذاشته به