عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۶
پا بر سر نه که عشقبازی این است
چاره بگذار چاره سازی این است
شهوت بازی کار خر و گاو بود
خود را در باز عشقبازی این است
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۳
گر عشق زهر بدی ندوزد دهنت
از گفتن عشق برفروزد دهنت
زاوّل تو دهان خود به هفت آب بشوی
تا زآتش قهر او نسوزد دهنت
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۵
تا کی گویی که راه حق باریکی است
دوری تو زکار ورنه ره نزدیکی است
شمعی است درون دل که عشقش خوانند
تا پر نشود درون دل تاریکی است
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۳۲
آن کس که به سالوس و هوس مغرور است
از حضرت عشق بی گمان مهجور است
مسکین عاشق که صبر از وی دور است
بیچاره به هر چه می کند معذور است
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۴۶
در عشق سری و سرفرازی نخرند
خودبینی و کبر و بی نیازی نخرند
سرمایهٔ عشق عجز و بیچارگی است
کانجا جَلدی و چاره سازی نخرند
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۹۴
گر در ره عشق او نباشی سرباز
زنهار مکن حدیث عشقش آغاز
گر روشنیی می طلبی همچون شمع
پروانه صفت تو خویشتن را درباز
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۹۷
ای دل عَلَم عشق برافراز و مترس
وز سر کُلَه کبر برانداز و مترس
گوری همه دشمنان بی معنی را
با ما همه همچو خویش در ساز و مترس
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۰۵
چون می گذرد زودی و دیری در عشق
آن به که تو کم کنی دلیری در عشق
گر عاشق صادقی قدم برجا دار
غبنی است عظیم زود سیری در عشق
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۰۶
زان می طلبی تو کامرانی در عشق
کز شهوت و طبع برگمانی در عشق
تو عشق و هوس هر دو یکی می دانی
تر دامن و خشک مغز از آنی در عشق
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۳۳
زنهار حدیث عشق در گوش مکن
با یار دگر دست در آغوش مکن
تا بندگی ات به جان و دل بخریدیم
ما را تو به خیره خیره در کوش مکن
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۳۶
هرچه آن نبود راست نباید گفتن
تا راست حدیث خود بباید گفتن
هرچند که عشق میل باشد لیکن
هر میلی را عشق نشاید گفتن
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۴۷
در عشق وجود خویش بگذار و برَه
خود را همگی به عشق بسپار و بره
چیزی است میان تو و مقصود حجاب
کان را منی است نام، بگذار و بره
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۵۲
بر باد اگر تو عشق شهوت دانی
خاکت بر سر که سخت سرگردانی
عشق آب حیات هر دو عالم باشد
تو آتش شهوتش چرا می خوانی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۵۳
تا تو به هوس می روی و می آیی
البته مپندار که او را شایی
پابرجا باش و سر مگردان از عشق
کآنجا نخرند عاشق هر جایی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۵۴
ای دل چو تو از دامن حُسن آویزی
باید که زهیچ زحمتی نگریزی
شرط است که چون تو پای در عشق نهی
اول گامی زکام خود برخیزی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۵۹
با عشق اگرت رای بود همرازی
باید که دل از مراد وا پردازی
هر چیز که بر مراد طبع تو بود
خواهیش نماز گیر و خواهش بازی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۶۱
اینجا پر طاوس به کرکس ندهند
خود را چُو پلاس سازد اطلس ندهند
«اوحد» تو هوای نفس را عشق مخوان
کاین عشق عزیز است به هر خَس ندهند
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۶۴
در عشق نگر که قصد هستی نکنی
ناخورده می وصل تو مستی نکنی
گیرم که به ترک سر ندانی کردن
آخر کم از آنک تن پرستی نکنی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۷۲
عاشق شوی و از دل و جان اندیشی
دُردی کشی و زپاسبان اندیشی
دعوی محبّت کنی و لاف زنی
وانگه ز زبان این و آن اندیشی
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۷۳
گر عاشق صادقی همی کش خواری
ور معشوقی به خرّمی ده یاری
گیرم که نکرده ای بیاموز آخر
از بلبل و گل بی دلی و دلداری