عبارات مورد جستجو در ۱۴۷۰ گوهر پیدا شد:
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۰
آن را که بود کار نه زین یارانست
کاین پیشهٔ ما پیشهٔ بیکارانست
این راه که راه دزد و عیارانست
چه جای توانگران و زردارانست
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۴۶
ای اطلس دعوی ترا معنی برد
فردا به قیامت این عمل خواهی برد
شرمت بادا اگر چنین خواهی زیست
ننگت بادا اگر چنان خواهی مرد
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۶۸
در عشق اگرچه خرده بینم کردند
در پیشروی اگر گزینم کردند
آمد سرما و پوستینیم نشد
گرچه همه شهر پوستینم کردند
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۴۹
هرگز حق صحبت قدیمت نبود
واندیشهٔ این سیه گلیمت نبود
بر دیده نشینی و بدل درباشی
ور آتش و آب هیچ بیمت نبود
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۸۸
تا چند کشی سخرهٔ نفس بیکار
تا چند خوری چو اشتران خوشهٔ خار
تا چند دوی از پی نان و دینار
ای کافر و کافر بچه آخر دین‌دار
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۱۵
ای بسته حجاب، پردها را بردار
تا کس نرود دگر به صید مردار
رحم آر که مسیریان را از جوع
آب گرمی شدست یلغون بازار
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۳۷
ای صلح تو با بنده همه جنگ آمیز
تا کی بود این دوستی ننگ‌آمیز
آمیزش من با تو اگر میجوئی
دریاب ز آب دیدهٔ رنگ‌آمیز
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۶۳
گویند مرا چند بخندی ز گزاف
کارت همه عشرتست و گفتت همه لاف
ای خصم چو عنکبوت صفرا میباف
سیمرغ طربناک شناسد سر قاف
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۸
ای رفته ز یاران تو به یک گوشه کران
فریاد تو از خوی بد و بار گران
گر شیر نری چه می‌گریزی ز نران
ور لاشه خری و سوی لاشه خران
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۳۱
ای یار بیا و بر دلم بر میزان
وی زهره بیا و از رخم زر میزان
آنان که میان ما جدائی جستند
دیوار بد و نمای و گو سر میزن
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۳۱
ای دل چو به صدق از تو نیاید کاری
باری میکن به مفلسی اقراری
اینک در او دست به دریوزه برآر
درویش ز دریوزه ندارد عاری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۴۷
ای طالب دنیا تو یکی مزدوری
وی عاشق خلد ازین حقیقت دوری
ای شاد بهر دو عالم از بی‌خبری
شادی غمش ندیده‌اش معذوری
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۶
ای عشرت نیست گشته هستک شده‌ای
وی عابد پیر بت‌پرستک شده‌ای
غم نیست اگرچه تنگ‌دستک شده‌ای
از کوزهٔ سر فراخ مستک شده‌ای
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۸۳
با صورت دین صورت زردشت کشی
چون خر نخوری نبات و بر پشت کشی
گر آینه زشتی ترا بنماید
دیوانه شوی بر آینه مشت کشی
سنایی غزنوی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۲۰۴
در شهر مرد نیست ز من نابکارتر
مادر پسر نزاد ز من خاکسارتر
مغ با مغان به طوع ز من راست‌گوی تر
سگ با سگان به طبع ز من سازگارتر
از مغ هزار بار منم زشت کیش‌تر
وز سگ هزار بار منم زشت کارتر
هر چند دانم این به یقین کز همه جهان
کس راز حال من نبود کارزارتر
اینست جای شکر که در موقف جلال
نومیدتر کسی بود امیدوارتر
ابوسعید ابوالخیر : ابیات پراکنده
تکه ۴۵
دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام
بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام
یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند
دگر که عاشق گویند عاشقان را نام
دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند
دریغم آید چون بر رهیت عاشق نام
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۸۳
چنان شد عام در ایّام ما ذوق گرفتاری
که آزادی کند دلگیر، اطفال دبستان را
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۴۳۵
خاطر از سبحه و زنّار مکدّر شده است
ریسمان‌بازی تقلید مکرّر شده است
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۴۷۴
محتسب از عاجزی دست سبوی باده بست
بشکند دستی که دست مردم افتاده بست
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۵۸۰
به کلک قاعده‌دانی شکستگی مرساد
که توبه‌نامهٔ ما با خط شکسته نوشت!