عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۳
ای آنکه ترا همیشه عصیان کار است
و آنرا گوئی چه‌قدر و چه مقدار است
پرهیز کن از گنه بود گرچه قلیل
اندک اندک چو جمع شد بسیار است
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲۶
تا دامن مطلبم بچنگ آمده است
با من ز جفا بخت بجنگ آمده است
از شیشه نکرده می بساغر پایم
لغزیده و شیشه‌ام بسنگ آمده است
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۵
ای ساده دلی که گفتن حق فن تست
منصور صفت هر که بود دشمن تست
حق گنج بود چو یا بیش پنهان دار
ور فاش کنی خون تو در گردن تست
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
آنرا که زر انباشته صد انبان است
از رفتن ده درم کجا نقصانست
کم مایه رود بر سر اندک ضرری
در خانه مور شبنمی طوفانست
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
منصور تنش بدار گردید چو جفت
با مثقب آب دیده این گوهر سفت
زین بیش بود سزاش در مذهب عشق
هرکس گوید آنچه نمی‌باید گفت
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۶۷
هرگز ز کسی یار کسی فرد مباد
سرگرم بدشمنان دم سرد مباد
در عشق اگر هزار درد دگر است
باد آن همه دردها و این درد مباد
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۸۳
آنرا که نه دانش و نه عرفان باشد
حاشا که ز معصیت گریزان باشد
از جرم و گنه بیخبران را چه گریز
کج‌کج رفتن لازم مستان باشد
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۸۵
از جور و جفا چو خار می‌باید شد
آواره ز کوی یار می‌باید شد
آئین وفا بهر دیاری باشد
گرد سر آن دیار می‌باید شد
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۹۳
آنانکه بگفتگو بدانش ثمرند
وآنان که بزهد در جهان نام‌ورند
مشنو ز پرستش حق ار لاف زنند
یاران خداپرست قوم دگرند
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۹۵
آنانکه نه از خیل خردمندانند
نیک و بد خویش را ز گردون دانند
از چرخ مکن شکوه که هرگردنده
گردد بهمان روش که میگردانند
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۹۹
گفتم ز تو دایمم نه غم خواهد بود
لطفت نه بغیر دمبدم خواهد بود
زان خاری من فزون شد و خواهد شد
او محترم است و محترم خواهد بود
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۲
مرغان چو دل از سیر چمن شاد کنید
آنگاه نوای عیش بنیاد کنید
پرواز بگرد سرو و شمشاد کنید
از حال اسیران قفس یاد کنید
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۰
از قتل من خسته روانی بگذر
از خون اسیری چو جوانی بگذر
شکرانه بازوی توانا صیاد
از کشتن صید ناتوانی بگذر
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۷
از سیلی غم چند کنی چهره بنفش
وز سختی راه نالی و تنگی کفش
راضی بقضا باش که با حکم خدا
باشد جدلت ستیزه مشت و درفش
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۲
ای رهرو نادان که روانی چون شط
گیرم نروی برون چو از مسطر خط
چون نیست ز دانش چه صواب و چه خطا
نبود چو ز بینش چه درست و چه غلط
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۷
زاهد توئی و فضائل کسب علوم
در پرده دلت طالب این دنیی شوم
هشدار که این دو جمع با هم نشوند
یا زنگی زنگ باش یا رومی روم
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۶
یکروز بوصل کامرانی کردن
بهتر ز حیات جاودانی کردن
حقا که برابر است با عمر ابد
یکدم بمراد زندگانی کردن
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۵
سرگشته پدید زاهد گم گشته
از بهر گزند جان مردم گشته
دیروز که رفته بود افعی بوده است
امروز که بازگشته کژدم گشته
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۶
گر جا بحرم ور به کلیسا کرده
زاهد عمل آنچه کرده بیجا کرده
آری چو عمل نباشد ار علم بکیست
ناکرده و کرده کرده و ناکرده
مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۷
ای با همه آشنا ز ما بیگانه
از رسم و ره و مهر و وفا بیگانه
تا چند به ما رسی و از ما گذری
همچون نگه خود آشنا بیگانه