عبارات مورد جستجو در ۵ گوهر پیدا شد:
آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
مراعات نظیر (تناسب)
اگر گوینده در کلام خویش مجموعه ای از کلمات را بیاورد که به نوعی با هم تناسب و ارتباط داشته باشند، آن را مراعات نظیر گویند.

نکته: تناسب میان کلمات می تواند از نظر جنس، نوع، مکان، زمان، همراهی و ... باشد.
نکته: بیشترین کاربرد مراعات نظیر در شعر است اما گاهی در نثر هم دیده می شود.

مثال:
رود شــاخ گـل در بر نیلوفر
بـرقصــد به صـد نـاز گلنـار ها
(شاخ، گل، نیلوفر و گلنار - مراعات نظیر)

نکته: آرایه های مراعات نظیر ممکن است بین دو کلمه یا بیشتر اتفاق بیفتد.

آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
تلمیح
آن است که گوینده در ضمن کلام خویش به آیه، حدیث، داستان، واقعه تاریخی، اسطوری و افسانه ای اشاره داشته باشد.

مثال:
آسمـان بار امانت نتوانست کشید
قـرعه فـال به نـام من دیوانه زدند

توضیح: اشاره به آیه «انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض ... »

نکته: گاهی در آرایه تلمیح، آرایه مراعات نظیر هم به کار می رود.

مثال:
بیستون بر سر راه است، مباد از شیرین
خبـری گفتـه و غمگین دل فرهاد کنید

آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
اغراق
آن است که در وصف و ستایش یا ذم و نکوهش کسی یا چیزی افراط و زیاده روی کنند، چندان که از حد عادت و معمول بگذرد.

نکته 1: اغراق هم در شعر و هم در نثر کاربرد دارد.
نکته 2: اغراق مناسب ترین آرایه برای تصویر کشیدن یک دنیای حماسی است.
نکته 3: زیبایی اغـراق در این است که غیر ممکن را طـوری ادا می کنـد که ممکن و درست به نظر می رسد.

مثال:
شـود کوه آهـن چو دریای آب
اگـر بشنـود نـام افـراسیاب

آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
ارسال المثل
اگـر گـوینده در کلام خود ضرب المثلی را آگاهانه به کار گیرد و یا کلام او بعداً ضـرب المثل شود، می گوییم دارای آرایه ارسال المثل است.

مثال 1:
آن دم که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

مثال 2:
تــو نیکی میکن و در دجـــله انــداز
که ایزد در بیابانــت دهـــد بــاز
(همه بیت ضرب المثل است)

آرایه های ادبی : بیان
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن و عاریت خواستن است امّا در اصطلاح استعاره نوعی تشبیه است که در آن یکی از طرفین تشبیه (مشبه یا مشبه به) را ذکر و طرف دیگر را اراده کرده باشند.

نکته: اصل استعاره بر تشبیه استوار است و به دلیل اینکه در استعاره فقط یک رکن از تشبیه ذکر می شـود و خواننده را به تلاش ذهنی بیشتری وا می دارد، لذا استعاره از تشبیه رساتر، زیباتر و خیال انگیزتر است.

انواع استعاره: با توجه به اینکه در استعاره یکی از طرفین تشبیه ذکر می شود، آن را بر دو نوع تقسیم کرده اند.

استعاره ی مصرحه (آشکار): آن است که «مشبه به» ذکر و «مشبه» حذف گردد. (در واقع مشبه به جانشین مشبه می شود.)

مثال 1:
ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت
توضیح: «آفتاب خوبان» استعاره برای معشوق است. ( آفتاب خوبان «مشبه به» که ذکر شده و معشوق «مشبه» حذف شده است.)

مثال 2:
صدف وار گوهر شناسان را
دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
توضیح: «لؤلؤ» استعاره از سخنان با ارزش است. (لؤلؤ «مشبه به» ذکر شده و سخنان با ارزش «مشبه» حذف شده است.)

استعاره مکنیه: آن است که «مشبه» به همراه یکی از لوازم و ویژگی «مشبه به» ذکر گردد و خود «مشبه به» حذف شود.

نکته 1: گاهی لوازم یا ویژگی «مشبه به» در جمله به «مشبه» نسبت داده می شود.

مثال: مرگ چنگال خود را به خون فلانی رنگین کرد.
توضیح: «مرگ» را به «گرگی» تشبیه کرده است که چنگال داشته باشد اما خود «گرگ» را نیاورده و «چنگال» که یکی از لوازم و ویژگی گرگ است به آن (مرگ) نسبت داده است.

نکته 2: گاهی لوازم یا ویژگی «مشبه به» در جمله به «مشبه» اضافه می شود که در این صـورت «اضافه استعاری» است.

مثال 1:
سر نشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
توضیح: «روح» را به بدنی تشبیه کرده که «رگ» داشته باشد و «رگ» را که یکی از ویژگی های «مشبه به» است به «روح» اضافه کرده است.

مثال 2:
مردی صفای صحبت آیینه دیده
از روزن شب شوکت دیرینه دیده
توضیح: «شب» را به اطاقی تشبیه کرده که «روزن یا پنجره» داشته باشد و «روزن» را که یکی از ویژگیهای « مشبه به» بود به «شب» اضافه کرده است.

نکته: جمله ای که در آن آرایه استعاره به کار رفته ادبی تر است، نسبت به جمله ای که دارای آرایه تشبیه است.

نکته: در اضافه استعاری «مضاف» در معنی حقیقی خود بکار نمی رود و ما «مضاف الیه» را به چیزی تشبیه می کنیم که دارای جزء یا اندامی است ولی چنین جزء و اندام که «مضاف» است برای «مضاف الیه» یک واقعیت نیست بلکه یک تصور و فرض است.

مثال:
دست روزگار ــــــــــ دست برای روزگار یک تصور و فرض است.
روزن شب ـــــــــــــ روزن یا پنجره ای برای شب یک تصور است و وافعیت ندارد.

نکته مهم: در استعاره مکنیه چنانچه مشبه به، انسان باشد، به آن «تشخیص» گویند.