عبارات مورد جستجو در ۷ گوهر پیدا شد:
رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۵ - النوبة الاولى
قوله تعالى الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا ایشان که میگویند خداوند ما إِنَّنا آمَنَّا ما که مائیم بگرویدیم فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا بیامرز ما را گناهان ما وَ قِنا عَذابَ النَّارِ (۱۶) و باز دار از ما عذاب آتش
الصَّابِرِینَ شکیبایانند وَ الصَّادِقِینَ و راست‏گویان وَ الْقانِتِینَ و فرمان برداران وَ الْمُنْفِقِینَ و نفقه کنندگان وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ (۱۷) و آمرزش خواهان (و خاصه) بسحرگاهان.
شَهِدَ اللَّهُ گواهى داد خداى أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ که نیست خدایى جز او وَ الْمَلائِکَةُ و فرشتگان او وَ أُولُوا الْعِلْمِ و خداوندان دانش (از آفریدگان او) قائِماً بِالْقِسْطِ ایستاده بداد، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ نیست خدایى جزو، الْعَزِیزُ قادر قوی الْحَکِیمُ (۱۸) دانا بهمه کار.
إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ دین نزدیک خداوند اسلام است وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ و دو گروه نشدند ایشان که کتاب دادند ایشان را إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ مگر پس آن که قرآن بایشان آمد بَغْیاً بَیْنَهُمْ بحسدى که میان ایشان بود، وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ و هر که بسخنان خداى کافر شود فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ (۱۹) اللَّه زود شمارست، (زودتوان، زودپاداش.)
فَإِنْ حَاجُّوکَ پس اگر با تو حجت جویند، (و پیکار آرند) فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلَّهِ گویى من فرا دادم (فرا سپردم) همگى خود خداى را، وَ مَنِ اتَّبَعَنِ و هر که بر پى من ایستاد (همین کرد که من کردم،) وَ قُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ گوى ایشان را که کتاب دادند وَ الْأُمِّیِّینَ و امیان عرب أَ أَسْلَمْتُمْ خویشتن بیوکنید؟ فَإِنْ أَسْلَمُوا پس اگر خویشتن بیوکنند (و مسلمان شوند) فَقَدِ اهْتَدَوْا بر راه راست آمدند وَ إِنْ تَوَلَّوْا و اگر برگردند فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ بر تو که هست پیغام رسانیدن است وَ اللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ (۲۰) و اللَّه بیناست به بندگان خود.
رشیدالدین میبدی : ۳- سورة آل عمران- مدنیة
۱۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند، اتَّقُوا اللَّهَ بپرهیزید از خشم و عذاب خداى، حَقَّ تُقاتِهِ بسزا پرهیزیدن از وى، وَ لا تَمُوتُنَّ و نمیرید شما، إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (۱۰۲) مگر شما گردن نهادگان و مسلمانان.
وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً دست در زنید در حبل خداى همگان، وَ لا تَفَرَّقُوا و بمپراکنید، وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ و یاد کنید و یاد دارید نعمت خداى بر خود، إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً آن وقت که یکدیگر را دشمنان بودید، فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ میان دلهاى شما الفت نهاد و فراهم آورد، فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً تا بکرد نیک وى یکدگر را برادران گشتید، وَ کُنْتُمْ عَلى‏ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ و شما بر تیغ کناره آتش بودید، فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها شما را از آتش باز رهانید. کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ چنین که هست شما را پیدا میکند خداى، سخنان خویش و نشانهاى نیک خدایى خویش، لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ (۱۰۳) تا مگر راه بیابید فرا شناخت منت وى و پیروزى خود.
وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ و از شما گروهى بادا، یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ که مى‏خوانند با نیکى، وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ و میفرمایند به نیکوکارى، وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ و باز میزنند از ناپسند، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (۱۰۴) و ایشانند که بر پیروزى پایندگانند و نیک آمده جاودانند.
وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا و چون ایشان مبید که بپراکندند، وَ اخْتَلَفُوا و دو گروه شدند در کار محمد (ص)، مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ از پس آنکه تورات آمده بود بایشان بآگاه کردن، وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ (۱۰۵) و ایشان را عذابى بزرگ است.
یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ در آن روز که سپید گردد رویهایى، وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ و سیاه گردد رویهایى، فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ اما ایشان که سیاه گشت روهاى ایشان، أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ ایشان را گویند که: کافر گشتید پس آنکه گرویده بودید؟ فَذُوقُوا الْعَذابَ پس بچشید عذاب، بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (۱۰۶) بآنچه کافر شدید.
وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ امّا ایشان که رویهاى ایشان سپید بود، فَفِی رَحْمَتِ اللَّهِ ایشانند که در بخشایش خداى‏اند (و در بهشت وى)، هُمْ فِیها خالِدُونَ (۱۰۷) ایشان در آن جاویدان.
تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ این سخنان اللَّه است، نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ میخوانیم بر شما براستى و درستى، وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعالَمِینَ (۱۰۸) و اللَّه آن کس نیست که خواهد که بیداد کند بر جهانیان.
وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ و خدایراست هر چه در آسمان و هر چه‏ در زمین است، وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (۱۰۹) و با وى گردد کارها همه.
رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۱۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ چون در بیم نماز خوف بگزارید، فَاذْکُرُوا اللَّهَ، خداى را یاد میکنید، قِیاماً در بر پاى، وَ قُعُوداً و نشسته، وَ عَلى‏ جُنُوبِکُمْ و بر پهلو، فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ چون آمن گشتید و آرام یافتید، فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ نماز بهنگام بپاى دارید، إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ که نماز بر مؤمنان، کِتاباً مَوْقُوتاً (۱۰۳) نبشته‏ایست واجب بهنگام.
وَ لا تَهِنُوا و سست مگردید، و فرو مایستید، فِی ابْتِغاءِ الْقَوْمِ در جنگ جستن با دشمنان من، إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ اگر شما از زخم مى‏درد یابید، فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ ایشان هم درد یابند چنان که شما مى‏درد یابید، وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ و شما از خدا آنچه امید دارید یاوید، ما لا یَرْجُونَ و ایشان آن نیابند، وَ کانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً (۱۰۴) خداى داناى است راست‏دان همیشه‏اى.
إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ ما این نامه بتو فرو فرستادیم، بِالْحَقِّ براستى و درستى، لِتَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ تا داورى کنى میان مردمان، بِما أَراکَ اللَّهُ بآنچه خداى نمود ترا، وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً (۱۰۵) و نگر که کژان را داورى دار نباشى.
وَ اسْتَغْفِرِ اللَّهَ و آمرزش خواه از خداى، إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً (۱۰۶) که خداى آمرزگار است مهربان همیشه‏اى.
وَ لا تُجادِلْ‏ و داورى مدار، عَنِ الَّذِینَ یَخْتانُونَ أَنْفُسَهُمْ‏ ایشان را که خیانت میکنند در خویشتن، إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُ‏ که خداى دوست ندارد، مَنْ کانَ خَوَّاناً أَثِیماً (۱۰۷) آن را که کژ کار بود بزه‏مند،یَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ‏ پنهان میدارند از مردمان، وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ‏ و پنهان نمیدارند از خداى، وَ هُوَ مَعَهُمْ‏ و او با ایشانست، إِذْ یُبَیِّتُونَ‏ آن گه که شب بسر میبرند، ما لا یَرْضى‏ مِنَ الْقَوْلِ‏ بآنچه خداى نپسندد از سخن، وَ کانَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطاً (۱۰۸) و خداى بآنچه ایشان میکنند دانا است.
ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ آگاه بید و گوش دارید شما که اینان‏اید هن، جادَلْتُمْ عَنْهُمْ‏ داورى بداشتید ایشان را، فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا در زندگانى این جهان، فَمَنْ یُجادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ آن کیست که داورى ایشان دارد روز رستاخیز؟ أَمْ مَنْ یَکُونُ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا (۱۰۹) یا کیست که بر ایشان وکیل بود.
رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام‏
۱۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: قُلْ تَعالَوْا یا محمد! گوى بیائید أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ تا بر خوانم آنچه حرام کرد خداوند شما بر شما أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً انباز مگیرید با خداى هیچ چیز را وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً مى‏وصیت کنم شما را بنیکو کارى با پدر و مادر وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ و فرزندان خویش را مکشید مِنْ إِمْلاقٍ از بیم درویشى و تنگى نفقه نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ ما روزى دهیم شما را و ایشان را وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ و گرد زشتها مگردید ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ آنچه از آن آشکارا و آنچه از آن نهان وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ و مکشید تن مسلمانان که اللَّه حرام کرد خون آن إِلَّا بِالْحَقِّ مگر بقصاص یا رجم زانى پس احصان ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ این آنست که مى‏وصیّت کند اللَّه شما را لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (۱۵۱) تا مگر دریاوید.
وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ‏ و گرد مال یتیم مگردید إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ‏ مگر بآنچه آن نیکوتر حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ‏ تا آن گه که وى ببلوغ خویش رسد و برشد خویش وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ‏ و تمام پیمایید چون میسپارید وَ الْمِیزانَ‏ و تمام سنجید که میسپارید بِالْقِسْطِ بسنگ راست لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها بر ننهیم بر هیچ تنى مگر توان آن وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا و چون حکم برید یا توسط کنید راست بید، یا گواهى دهید راست گوئید وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى‏ اگر همه آن گواهى بر خویش خویشتن مى‏دهید وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا و نذر که با اللَّه کنید بآن وفا کنید، و آن را باز آئید ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ‏ این آنست که وصیّت میکند اللَّه شما را بآن لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ‏ (۱۵۲) تا مگر پند پذیرید و دریابید و اللَّه را یاد دارید.
وَ أَنَّ هذا صِراطِی و آن قرآن راه منست مُسْتَقِیماً راهى راست پاینده فَاتَّبِعُوهُ بر پى آن ایستید وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ و بر پى راهها جفته ناشایسته مروید فَتَفَرَّقَ بِکُمْ که آن راهها شما را جدا و پرکنده کند عَنْ سَبِیلِهِ از راه راست و دین او ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ این آنست که اللَّه وصیت کرد شما را بآن لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (۱۵۲) تا مگر پرهیزیده آئید از عذاب و خشم خداى.
ثُمَّ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ پس بر ایشان خوان اى محمّد! آنچه موسى را دادیم از تورات تَماماً عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ تمام کردن نعمت خویش را بر نیکوکاران بنى اسرائیل وَ تَفْصِیلًا لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ و تفصیل دادن و روشن کردن هر چیز را از احکام دین که بکار باید وَ هُدىً وَ رَحْمَةً و راه نمونى و بخشایش لَعَلَّهُمْ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ (۱۵۴) تا مگر ایشان برستاخیز و شدن پیش خداوند ایشان بگروند.
وَ هذا کِتابٌ و این قرآن نامه‏اى است أَنْزَلْناهُ که فرو فرستادیم آن را مُبارَکٌ برکت کرده بر فرستادن آن فَاتَّبِعُوهُ بر پى آن روید وَ اتَّقُوا و پرهیزید لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (۱۵۵) تا مگر بر شما رحمت کنند. أَنْ تَقُولُوا پرهیزید از آنچه فردا گوئید إِنَّما أُنْزِلَ الْکِتابُ نامه که از آسمان فرو فرستادند عَلى‏ طائِفَتَیْنِ مِنْ قَبْلِنا برد و گروه فرستادند پیش از ما سریانیان و عبرانیان، وَ إِنْ کُنَّا عَنْ دِراسَتِهِمْ لَغافِلِینَ (۱۵۶) و ما از خواندن ایشان ناآگاه بودیم و بزبان ایشان.
أَوْ تَقُولُوا یا گوئید فردا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْکِتابُ اگر بر ما کتاب فرستادندى لَکُنَّا أَهْدى‏ مِنْهُمْ ما بآن کتاب حق‏شناس‏تر و راهبرتر بودیمى از ایشان فَقَدْ جاءَکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ آنک آمد بشما پیغامى روشن پیدا از خداوند شما وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ و راه نمونى و بخشایشى فَمَنْ أَظْلَمُ آن کیست ستمکارتر بر خود مِمَّنْ کَذَّبَ بِآیاتِ اللَّهِ از آن کس که دروغ شمرد سخنان خداى وَ صَدَفَ عَنْها و بر گردد از آن سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیاتِنا آرى پاداش دهیم ایشان را که بر مى‏گردند از سخنان ما سُوءَ الْعَذابِ عذاب بد بِما کانُوا یَصْدِفُونَ (۱۵۷) بآنچه مى‏برگشتند.
هَلْ یَنْظُرُونَ درین باز نشستن از ایمان چشم میدارند چیزى را إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ نمیدارند چشم مگر آن را که بایشان آید فریشتگان میرانیدن را أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ یا خداى تو آید داورى کردن را أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ یا خورشید از مغرب برآید ترسانیدن را و بیدار کردن را یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ یا آن روز که آید چیزى از نشانهاى خداوند تو لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها سود ندارد هیچ تن را گرویدن وى لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ که نگرویده بود از پیش أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً و یا با گرویدن خویش نماز نکرده بود قُلِ انْتَظِرُوا گوى چشم میدارید إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (۱۵۸) که ما چشم دارندگانیم.
إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ ایشان که از دین خویش جدا شدند و بى‏دین ماندند وَ کانُوا شِیَعاً و جوگ جوگ شدند لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْ‏ءٍ از ایشان در هیچ چیز نه‏اى إِنَّما أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ کار ایشان با خداى است و شما را ایشان بروى ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ (۱۵۹) تا خبر کند ایشان را فردا بآنچه میکردند.
رشیدالدین میبدی : ۲۰- سورة طه- مکیّة
۶ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی» هر که روى گرداند از باد و سخن من، «فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» او راست زیستى بتنگى و سختى، «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى‏» (۱۲۴) و بینگیزیم فردا او را چنان که نه حجّت بیند خود را نه عذر.
«قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمى‏» گوید خداوند من چرا مرا چنین انگیختى؟
«وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً» (۱۲۵) و من چاره خویش و حجت و دسترس خویش دیدمى.
«قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ» اللَّه گوید او را هم چنان که بتو آمد، «آیاتُنا فَنَسِیتَها» پیغامها و بگذاشتى آن را، «وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى‏» (۱۲۶) امروز هم چنان ترا بگذاریم.
«وَ کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ» و هم چنان پاداش دهیم آن کس را که بگزاف رود، «وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ» و بنگرود بسخنان خداوند خویش، «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‏» (۱۲۷) و عذاب آن جهان سخت‏تر پاینده‏تر از عذاب این جهان.
«أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ» باز ننمود بایشان، «کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ» که چند هلاک کردیم پیش از ایشان از گروه گروه، «یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ» مى‏روند در جایگاه هاى گذاشته پس ایشان. «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهى‏» (۱۲۸) درین که نمودیم نشانهاست زیرکان را و خردمندان را. «وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ» گرنه سخنى بودى پیش رفته از خداوند تو «لَکانَ لِزاماً» در پیچیدندى در ایشان و در رسیدندى و فرو گرفتندى، عذاب خداوند تو، «وَ أَجَلٌ مُسَمًّى» (۱۲۹) و اگر نه روزهاى پسین نام زد کرده بودى.
«فَاصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ» شکیبایى کن بر آنچه ترا میگویند، «وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ» بپاکى بستاى و بسزاوارى یاد کن و پاک دان خداوند خویش را، «قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها» پیش از بر آمدن آفتاب و پیش از فرو شدن آن، «وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ» و از ساعتهاى شب هم بستاى او را و نماز کن، «وَ أَطْرافَ النَّهارِ» و بر گوشه‏هاى روز، «لَعَلَّکَ تَرْضى‏» (۱۳۰) تا مگر ترا خشنود کند تا خشنود شوى.
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» و مکش نگرستن دو چشم خویش را، «إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ» بآنچه بر خود دار کردیم و فرا داشتیم بآن، «أَزْواجاً مِنْهُمْ» مردى چند وزنى چند از ایشان، «زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» شکوفه این جهانى که بیفروزد و به نپاید، «لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ» تا ایشان را بآن فنته مى‏کنیم و مى‏آزمائیم، «وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى‏» (۱۳۱) و روزى خداوند تو روز بروز به و برکت آن پاینده‏تر.
«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» و کسان خویش را بنماز فرماى، «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» و خود بر نماز کردن شکیبایى کن، «لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً» از تو نمى‏خواهیم که داشت خودساز و خود را روزى ده، «نَحْنُ نَرْزُقُکَ» ما خود ترا داریم و روزى رسانیم، «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏» (۱۳۲) و سرانجام پیروزى بپرهیزگارى است.
«وَ قالُوا لَوْ لا یَأْتِینا بِآیَةٍ مِنْ رَبِّهِ» میگویند چرا بما نشانى و معجزه‏اى نیارد از خداوند خویش، «أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ» نرسید بایشان، «بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولى‏» (۱۳۳) خبر درست من از کتابهاى پیشین،.
«وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ» و اگر ما ایشان را هلاک کردیمى بعذابى پیش از پیغام، «لَقالُوا رَبَّنا» ایشان گفتندى خداوند ما، «لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا» چرا رسولى نفرستادى بما؟ «فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ» تا ما پذیرفتیمى و متابعت کردیمى سخنان تو، «مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى‏» (۱۳۴) پیش از آنکه ما خوار گشتیمى و رسوا؟
«قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا» بگوى ما چشم داریم و شما مى‏دارید «فَسَتَعْلَمُونَ» آرى بدانید، «مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِّ» که خداوندان راه راست که‏اند، «وَ مَنِ اهْتَدى‏» (۱۳۵) و بدانید که راهبران بصواب که‏اند.
ادیب صابر : مقطعات
شمارهٔ ۷
هرکه سعی بد کند در حق خلق
همچو سعی خویش بدبیند دعا
همچنین فرمود ایزد در نبی
لیس للانسان الا ماسعی
غزالی : رکن سوم - رکن مهلکات
بخش ۳۵ - اصل چهار
بدان که خشم چون غالب بود صفتی مذموم است و اصل وی از آتش است که زخم وی بر دل بود و نسب آن با شیطان است، چنان که گفت، «خلقتنی من نار و خلقته من طین» و کار آتش حرکت است و آرام ناگرفتن و کار گل سکینت و آرام است و هرکه را خشم بر وی غالب است نسب وی با شیطان ظاهرتر از آن است که با آدم و از آن بود که ابن عمر رسول (ص) را گفت که آن چه چیز است که مرا از خشم خدای تعالی دور کند؟ گفت، «آن که خشمناک نشوی». رسول (ص) را گفت، «مرا کاری فرما مختصر و امیدوار». گفت، «خشمگین مشو». و هرچند پرسید همین و رسول (ص) گفت، «خشم ایمان را همچنان تباه کند که آلو انگبین را». و عیسی با یحیی (ع) گفت، «خشمگین مشو». گفت، «نتوانم که من خشمگین نشوم». گفت، «مال جمع مکن». گفت، «این توانم».
و بدان که چون خالی شدن از خشم ممکن نیست، فرو خوردن خشم مهم است. قال الله تعالی «والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس» ثنا گفت بر کسانی که خشم فرو خورند. و رسول (ص) گفت، «هرکه خشم فرو گیرد حق تعالی عذاب خود از او فرو گیرد. و هرکه از حق تعالی عذر خواهد، بپذیرد و هرکه زبان نگاه دارد حق تعالی عورت بر وی بپوشد». و گفت رسول (ص)، «هرکه خشم نتواند راند و فرو خورد، ایزد سبحانه و تعالی روز قیامت دل وی از رضای خود پر کند»، و گفت، «دوزخ را دری است که هیچ کس بدان در اندر نشود الا کسی که خشم خود برخلاف شرع براند» و گفت، «هیچ جرعه ای که بنده فرو خورد نزد حق تعالی دوست تر از جرعه خشم نیست و هیچ بنده ای آن فرو نخورد الا که حق تعالی دل وی به ایمان پر کند.»
و فضیل عیاض و سفیان ثوری و جمعی از این طایفه رحمه الله علیهم اجمعین، اتفاق کرده اند که هیچ کار نیست فاضلتر از حلم در وقت خشم و صبر به وقت راندن انتقام. و یکی با عمر عبدالعزیز رضی الله عنه درشت گفت وی سر اندر پیش افگند و گفت، «خواستی که مرا به خشم آوری و شیطان مرا به تکبر و سلطنت از جای برگیرد تا امروز من با تو خشمی رانم تا فردا تو مکافات آن بر من برانی؟ این نبود هرگز». و خاموش بود. یکی از انبیا صلوات الله علیهم اجمعین گفت، «کیست که از من در پذیرد و کفالت کند که خشمگین نشود و پس از مرگ من که بمیرم خلیفت من باشد و اندر بهشت با من برابر باشد؟» یکی گفت، «من کفالت کردم و پذیرفتم». دیگر باره بگفت. هم او گفت پذیرفتم و وی را ذوالکفل نام کردند بدین سبب که این کفالت بکرد.