عبارات مورد جستجو در ۲ گوهر پیدا شد:
ملکالشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
گفتار چهارم در صفت استاد گوید
گیتی از اوستاد باشد راست
کارگیتی از اوستاد بپاست
کیست استاد آن که هم ز اول
سوی یک علم رفت و کرد عمل
هنر آموخت نزد استادی
اوستا دیدهای ملک زادی
چون کز استاد علم حاصل کرد
به عمل علم خویش کامل کرد
خورد سی سال خون دل پیوست
اوستادی بدو برازنده است
وز دو استاد آن بود برتر
که به یک فن شدست نامآور
ذوفنون پیش مردم یک فن
خوار باشد به وقت عرض سخن
علمها را کرانه پیدا نیست
آن که علمی تمام داند کیست؟!
علمهاگرچه پیچ درپیچ است
علم ما پیش جهل ما هیچ است
عمرها گر هزار سال بدی
وآن هم اندر علوم صرف شدی
بودی آن جمله پیش علم وجود
نقطهای پیش سطح نامحدود
حد آن جز خدا ندانسته
چیست دانسته یا ندانسته
چونچنیناستهست شرط هنر
که به یک فن کنی پدیدگهر
چون نهادی به کارگردن را
میتوان داد، داد یک فن را
کارگیتی از اوستاد بپاست
کیست استاد آن که هم ز اول
سوی یک علم رفت و کرد عمل
هنر آموخت نزد استادی
اوستا دیدهای ملک زادی
چون کز استاد علم حاصل کرد
به عمل علم خویش کامل کرد
خورد سی سال خون دل پیوست
اوستادی بدو برازنده است
وز دو استاد آن بود برتر
که به یک فن شدست نامآور
ذوفنون پیش مردم یک فن
خوار باشد به وقت عرض سخن
علمها را کرانه پیدا نیست
آن که علمی تمام داند کیست؟!
علمهاگرچه پیچ درپیچ است
علم ما پیش جهل ما هیچ است
عمرها گر هزار سال بدی
وآن هم اندر علوم صرف شدی
بودی آن جمله پیش علم وجود
نقطهای پیش سطح نامحدود
حد آن جز خدا ندانسته
چیست دانسته یا ندانسته
چونچنیناستهست شرط هنر
که به یک فن کنی پدیدگهر
چون نهادی به کارگردن را
میتوان داد، داد یک فن را
ابوعلی عثمانی : باب سوم
بخش ۱ - باب سوم در تفسیر الفاظی کی میان این طایفه رود و آنچه از آن مشکل بود
استاد امام ابوالقاسم رَحْمَةُ اللّهِ عَلَیْهِ گوید هر طائفۀ را از علمها لفظهاست میان ایشان مستعمل کی بدان مخصوص بوده اند از دیگران و اصطلاح کرده اند بر آن مرادها که ایشان را بوده است تا نزدیک بود با آنک باز و سخن گویند و بر اهل این صنعت آسان بود بدان معنی رسیدن باطلاق آن لفظ و این طایفه را الفاظیست که قصد ایشان کشف آن معنیها است کی ایشان را بود با یکدیگر و مجمل و پوشیده بود بر آنک نه از جنس ایشان بود اندر طریقت تا معنی الفاظ ایشان بر بیگانگان مبهم بود از آنک ایشانرا غیرت بود بر اسرار خویش کی آشکارا شود بر آنک نا اهل بود برای آنک حقایق ایشان مجموع نیست بتکلّف یا آورده بنوعی از تصرّف بلکه معنیها است که خدای سبحانه و تعالی دل قوم را خزینۀ آن کردست و خالص بکردست بحقیقت آنرا اسرار قومی، و ما شرح کنیم این الفاظ تا آسان گردد آنرا که خواهد بدان رسیدن از معنیهاء ایشان کی برین راه رفتند و متابع سنتهاء ایشان بودند و از جملۀ اینها یکی است.