عبارات مورد جستجو در ۴ گوهر پیدا شد:
آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
حس آمیزی
آمیختن دو حس است در یک کلام به گونه ای که از یک حس به جای حس دیگر استفاده شود. و این آمیختگی سبب زیبایی سخن گردد.
مثال: ببین چه می گویم.
توضیح: شما سخن را با حس شنوایی در می یابید اما گوینده از شما می خواهد سخن او را ببینید که به این آمیختگی حس ها، «حس آمیزی» می گویند.
مثالهای دیگر: خبر تلخی بود. روشنی را بچشیم. با مزه نوشتن. آوای سبک و لطیف.
مثال: ببین چه می گویم.
توضیح: شما سخن را با حس شنوایی در می یابید اما گوینده از شما می خواهد سخن او را ببینید که به این آمیختگی حس ها، «حس آمیزی» می گویند.
مثالهای دیگر: خبر تلخی بود. روشنی را بچشیم. با مزه نوشتن. آوای سبک و لطیف.
آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
اسلوب معادله
آن است که شاعر دو مصراع یک بیت را به گونه ای هنرمندانه بیان کند که در ظاهر هیچ گونه ارتباطی با یکدیگر ندارد اما وقتی به دو مصراع خوب دقت کنیم در می یابیم که مصراع دوم در حکم مصداقی برای مصراع اوّل است تا جایی که می توان جای دو مصراع را عوض کرد و میان آن ها علامت مساوی گذاشت و این ارتباط معنایی نیز بر پایه ی تشبیه استوار است.
مثال 1:
عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود
موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود
مثال 2:
محـرم این هوش جز بی هوش نیست
مر زبـان را مشتـری جـز گـوش نیست
مثال 1:
عیب پاکان زود بر مردم هویدا می شود
موی اندر شیر خالص زود پیدا می شود
مثال 2:
محـرم این هوش جز بی هوش نیست
مر زبـان را مشتـری جـز گـوش نیست
آرایه های ادبی : آرایه های معنوی
حسن تعلیل
آن است که شاعر یا نویسنده برای سخن خود دلیلی زیبا و شاعرانه می آورد به گونه ای که این دلیل ادبی قدرت قانع کردن مخاطب را دارد. و این علّت سازی مبتنی بر تشبیه است.
نکته: دلیلی که شاعر برای ادعای خود می آورد در حقیقت دلیلی واقعی و عقلانی نیست بلکه دلیلی است بر پایه ی ذوق و احساس شاعرانه.
مثال 1:
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
توضیح: شاعر دلیل دوست داشتن روشنی صبح را در این می داند که به چهره ی معشوق او می ماند آنگاه که نقاب از چهره بر می دارد.
مثال 2: از صوفی پرسیدند: هنگام غروب خورشید چرا زرد رو است؟ گفت: از بیم جدایی.
نکته: دلیلی که شاعر برای ادعای خود می آورد در حقیقت دلیلی واقعی و عقلانی نیست بلکه دلیلی است بر پایه ی ذوق و احساس شاعرانه.
مثال 1:
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم
که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
توضیح: شاعر دلیل دوست داشتن روشنی صبح را در این می داند که به چهره ی معشوق او می ماند آنگاه که نقاب از چهره بر می دارد.
مثال 2: از صوفی پرسیدند: هنگام غروب خورشید چرا زرد رو است؟ گفت: از بیم جدایی.
آرایه های ادبی : بیان
مجاز
مجاز به کار بردن واژه ای است در غیر معنی حقیقی به شرط وجود قرینه.
قرینه در مجاز: نشانه است که به کمک آن می توان معنی غیر حقیقی کلمه ای را فهمید.
مثال 1: ایران در بازی های آسیایی شرکت می کند.
توضیح: کلمه «ایران» مجاز از یک تیم ورزشی از ایران است و «شرکت در بازی» قرینه است که به ما کمک می کند تا بفهمیم که منظور از کلمه ایران کشور ایران نیست.
مثال 2:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
توضیح: کلمه سینه مجاز از انسان عاشق است.
نکته: از آنجا که در استعاره لفظ در معنای حقیقی خود به کار نمی رود، لذا هر استعاره ای نوعی مجاز است. پس هر مجازی استعاره نیست اما همه استعاره ها مجاز است.
قرینه در مجاز: نشانه است که به کمک آن می توان معنی غیر حقیقی کلمه ای را فهمید.
مثال 1: ایران در بازی های آسیایی شرکت می کند.
توضیح: کلمه «ایران» مجاز از یک تیم ورزشی از ایران است و «شرکت در بازی» قرینه است که به ما کمک می کند تا بفهمیم که منظور از کلمه ایران کشور ایران نیست.
مثال 2:
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
توضیح: کلمه سینه مجاز از انسان عاشق است.
نکته: از آنجا که در استعاره لفظ در معنای حقیقی خود به کار نمی رود، لذا هر استعاره ای نوعی مجاز است. پس هر مجازی استعاره نیست اما همه استعاره ها مجاز است.