عبارات مورد جستجو در ۵ گوهر پیدا شد:
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۱
دل به تحفه هر که او در منزل جانان کشد
از وجود نیستی باید که خط بر جان کشد
در نوردد مفرش آزادگی از روی عقل
رخت بدبختی ز دل از خانهٔ احزان کشد
گر چه دشوارست کار عاشقی از بهر دوست
از محبت بر دل و جان رخت عشق آسان کشد
رهروی باید که اندر راه ایمان پی نهد
تا ز دل پیمانهٔ غم بر سر پیمان کشد
دین و پیمان و امانت در ره ایمان یکیست
مرد کو تا فضل دین اندر ره ایمان کشد
لشکر لا حول را بند قطیعت بگسلد
وز تفاوت بر شعاع شرع شادروان کشد
خلق پیغمبر کجا تا از بزرگان عرب
جور و رنج ناسزایان از پی یزدان کشد
صادقی باید که چون بوبکر در صدق و صواب
زخم مار و بیم دشمن از بن دندان کشد
یا نه چون عمر که در اسلام بعد از مصطفا
از عرب لشکر ز جیحون سوی ترکستان کشد
پارسایی کو که در محراب و مصحف بی گناه
تا ز غوغا سوزش شمشیر چون عثمان کشد
حیدر کرار کو کاندر مصاف از بهر دین
در صف صفین ستم از لشکر مروان کشد
از وجود نیستی باید که خط بر جان کشد
در نوردد مفرش آزادگی از روی عقل
رخت بدبختی ز دل از خانهٔ احزان کشد
گر چه دشوارست کار عاشقی از بهر دوست
از محبت بر دل و جان رخت عشق آسان کشد
رهروی باید که اندر راه ایمان پی نهد
تا ز دل پیمانهٔ غم بر سر پیمان کشد
دین و پیمان و امانت در ره ایمان یکیست
مرد کو تا فضل دین اندر ره ایمان کشد
لشکر لا حول را بند قطیعت بگسلد
وز تفاوت بر شعاع شرع شادروان کشد
خلق پیغمبر کجا تا از بزرگان عرب
جور و رنج ناسزایان از پی یزدان کشد
صادقی باید که چون بوبکر در صدق و صواب
زخم مار و بیم دشمن از بن دندان کشد
یا نه چون عمر که در اسلام بعد از مصطفا
از عرب لشکر ز جیحون سوی ترکستان کشد
پارسایی کو که در محراب و مصحف بی گناه
تا ز غوغا سوزش شمشیر چون عثمان کشد
حیدر کرار کو کاندر مصاف از بهر دین
در صف صفین ستم از لشکر مروان کشد
ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۲۱ - ابوعلی احمد بن عاصم الاَنْطاکی
و از ایشان بود ابوعلی احمدبن عاصم الاَنْطاکی از اقران بشربن الحارث بود و سَری و حارث محاسبی را دیده بود و ابوسلیمان دارانی او را جاسوس القلوب خواندی از تیزی فراست وی.
احمدبن عاصم گوید کی چون صلاح دل جوئی یاری خواه بنگاهداشت زبان.
و هم او راست گفت خدای همی گوید: اِنَّمّا اَمْوالُکُم وَ اَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ، ما فتنه زیادة همی کنیم.
احمدبن عاصم گوید کی چون صلاح دل جوئی یاری خواه بنگاهداشت زبان.
و هم او راست گفت خدای همی گوید: اِنَّمّا اَمْوالُکُم وَ اَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ، ما فتنه زیادة همی کنیم.
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۸
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۳۸
مفاتیح الجنان : زیارت امام على نقى و امام حسن عسکرى (ع)
جلالت سید حسین فرزند امام هادى (ع)
نویسنده گوید: معروف است که در کنار قبر عسکریین قبور عدّه ای از سادات عظام است که از جمله آن ها حسین پسر حضرت امام هادی(علیه السلام) است.
من بر حال حسین آگاه نشدم، ولی آنچه به نظرم می رسد آن است که سیدی جلیل القدر و عظیم الشأن بوده، زیرا از بعضی روایات استفاده می شود که از مولای ما حضرت عسکری(علیه السلام) و برادرش حسین بن علی(علیه السلام) تعبیر به سبطین می کردند و این دو برادر را به دو جدّشان، دو سبط پیامبر رحمت حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) تشبیه می کردند و در روایت ابوالطیب است که صدای حضرت حجّت شبیه به صدای حسین بود.
در کتاب «شجرة الاولیا»، نوشتۀسید فقیه محدّث حکیم سید احمد اردکانی یزدی، در ذکر اولاد حضرت هادی(علیه السلام) است که حسین فرزند آن حضرت از زاهدان و عابدان بود و به امامت برادرش اعتراف داشت و شاید جستجوگر ماهر، غیر از آنچه ذکر شد، چیزی را بیابد که دلالت بر جلالت حسین کند.
من بر حال حسین آگاه نشدم، ولی آنچه به نظرم می رسد آن است که سیدی جلیل القدر و عظیم الشأن بوده، زیرا از بعضی روایات استفاده می شود که از مولای ما حضرت عسکری(علیه السلام) و برادرش حسین بن علی(علیه السلام) تعبیر به سبطین می کردند و این دو برادر را به دو جدّشان، دو سبط پیامبر رحمت حسن(علیه السلام) و حسین(علیه السلام) تشبیه می کردند و در روایت ابوالطیب است که صدای حضرت حجّت شبیه به صدای حسین بود.
در کتاب «شجرة الاولیا»، نوشتۀسید فقیه محدّث حکیم سید احمد اردکانی یزدی، در ذکر اولاد حضرت هادی(علیه السلام) است که حسین فرزند آن حضرت از زاهدان و عابدان بود و به امامت برادرش اعتراف داشت و شاید جستجوگر ماهر، غیر از آنچه ذکر شد، چیزی را بیابد که دلالت بر جلالت حسین کند.