عبارات مورد جستجو در ۶ گوهر پیدا شد:
محیط قمی : هفت شهر عشق
شمارهٔ ۵۲ - ایضاً در میلاد با سعادت حضرت صاحبّ الزّمان علیه السلام
ای منتظران مژده که آمد گه دیدار
بر بام برآئید که شد ماه پدیدار
از خانه درآئید که جانان ز ره آمد
جان پیشکش آرید که زر نیست سزاوار
آن شاهد غیبی که نهان بود، به پرده
از پرده به بزم آمد و از بزم به بازار
باز آمد و از رنگ رخ و جلوه ی بالاش
شد کلبه ی ما رشک چمن غیرت گلزار
از شهد لب و شور دل آشوب کلامش
عالم شکرستان شد و آفاق نمکزار
برخاست شمیم خوش آن طره ی مشکین
یا قافله ی مشک رسیده است زتاتار
تا باد گذر کرده به چین سر زلفش
آفاق معطر شده چون طلبه ی عطار
ای شیخ مکن منع من از عشق نکویان
کز منع توام حرص فزون گردد و اصرار
از سبحه و دستار مرادی نتوان یافت
مقصد مطلبی، طره ی دلدار به دست آر
با ما مکن از سبحه و دستار حکایت
رندانه سخن گوی ز زلف و رخ دلدار
عید است نگارا، پی شیرینی احباب
بگشا به شکر خنده لب لعل شکربار
در گلشن عالم گل بی خار نباشد
غیر از رخ خوب تو که باشد گل بی خار
گر ماه کله دار بود، سرو قبا پوش
تو سرو قبا پوشی و تو ماه کله دار
لعلت می جان پرور و خمار تو و من
هم طالب می هستیم و هم طالب خمار
روی تو گل تازه و گلزار تو و من
هم عاشق گل هستیم و هم عاشق گلزار
هر سال بهار ار چه بسی نغز و نکو بود
امسال نکوتر بود از، پار و، زپیرار
عید است و بود مولد مسعود شه کل
هم نام شهنشاه رسل، احمد مختار
شاهنشه دین حجت موعود که باشد
بر قافله ی کون و مکان، قافله سالار
هم آمر و هم ناهی و هم ناهی و هم صاحب امر است
هم قادر و هم عالم و هم فاعل مختار
از یمن قدوم وز پی طوف حریمش
گردیده زمین ساکن و گردون شده دوار
آن شمس ولایت که فروغی است از او مهر
شد مه شعبان، بگه نیمه نمودار
در طور جهان کرد تجلی چو جمالش
شد شش جهت از نور رخش مطلع انوار
آثار جمالش همه جا گشته هویدا
از فیض طلوعش همه کس گشت خبردار
نادیده جمالش همه دادند بدو، دل
کردند به نیکویی رویش، همه اقرار
بابش زعرب باشد و هستش زعجم مام
آن فخر عرب ذخر عجم نخبه ی ابرار
هادی امم، مظهر حق، مهدی موعود
آن قائم غایب، زنظر، واقف اسرار
چون جان به تن و عقل به سر، نور بدیده
پیدا است بر غلق و نهان است زانظار
یک شمه زاوصاف جمیلش نتوانند
خلق دو جهان یک سره گردند اگر یار
سر رشته ی کارم شده از کف، مددی کن
ای در کف فیاض تو سر رشته ی هر کار
دیوان «محیط» از شرف منقبت شاه
شد حرز تن و جان و دل و دیده ی احرار
صغیر اصفهانی : ترکیبات
شمارهٔ ۱۰ - در تهنیت عید مولود
تعالی الله از نیمهٔ ماه شعبان
که شد از شرف مطلع نور یزدان
مهی تافت کش بنده شد مهر تابان
بزد سروری خیمه در ملک امکان
که امکان بود در کمندش مقید
در این روز موسی عقلست شیدا
همی نور تابد بطور سویدا
در این روز شد کنز مخفی هویدا
در این روز حق گشت از پرده پیدا
زهی روز فیروز مسعود اسعد
در این روز نوعی بود شادمانی
زمینی بوجد است چون آسمانی
عیانی به رقص آمده چون نهانی
چه روز است این روز فیروز دانی
بود مولد مهدی آن سر سرمد
در این روز نبود نشاط اختیاری
که هست از نهیب فرح غم‌فراری
همه ممکناتند در عشرت آری
لسان تکون پی حق گذاری
بود گرم تمجید آن میر امجد
جمالی شد امروز از پرده پیدا
که هستی شعاعی است زان روی زیبا
بود زیر حکمش ثری چون ثریا
بفرمان او بی‌ستون گشته بر پا
مر این طاق مینا و کاخ زبر جد
به حق قائم است او به او ملک قائم
ز پاسش بود ملک اسلام سالم
به خلاق و خلق است محکوم و حاکم
قرینند او را همه خلق دائم
به احسان بی‌مر به الطاف بی‌حد
وجودی که بر ذات حق مظهر آمد
بدان شاه دور امامت سر آمد
خود این رتبه مخصوص آنسرور آمد
بشد حاصل از پرده چون او درآمد
خداوند را آنچه می‌بود مقصد
امیر اوست دیگر امیران عبیدش
مراد اوست دیگر مرادان مریدش
جز از جد او نیست شرع جدیدش
عجب نیست عمر شریف مدیدش
بلی ظل حق است ممدود و ممتد
هم او مقصد طالبان حقیقت
هم او رهبر ره روان طریقت
نه تنها ز احمد رسیدش ودیعت
که او وارث هر مقام و فضیلت
رسل را ز آدم بود تا به احمد
خط و خال آن مصدر دین و ایمان
زبور است و توریه و انجیل و فرقان
به هریک زلی و نبی اوست همشان
بود اندر آئینه او نمایان
جمال علی و جمال محمد
نمی‌گشتم ار بنده زین نکته غالی
خدایش همی خواندم از بی مثالی
زهی ذوالجلالی که از ذوالجلالی
چو حیدر مقیم مقامی است عالی
چو احمد مر او را به عرش است مسند
زهی میر افضل زهی شاه اکرم
که او را بود فرش ره عرش اعظم
چو نورش مکان یافت در صلب آدم
پی سجدهٔ او ز خلاق عالم
به کروبیان آمد امر مؤکد
تو را باید ای عاقل عافیت‌جو
که بر سوی او روی آری زهر سو
مکن زو تغافل مگردان از او رو
همین است آن قبله کز سجدهٔ او
ابا کرد ابلیس و گردید مرتد
شها گر چه من بندهٔ رو سیاهم
صغیرم ولی غرق بحر گناهم
همین بس که مدحت سرای تو شاهم
امید است عصیان ببخشد الهم
ز درگاه رحمت نگردانم رد
چو پنهانی از من تو ای سر ذوالمن
به صابر علی باشدم دیده روشن
که او در توفانیست بی‌ریب و ‌بی‌ظن
به سوی تو گردید او رهبر من
که بادا به تأیید یزدان مؤید
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال ماه مبارک رجب
اعمال شب سیزدهم ماه رجب
بدان که مستحب است در هر یک از ماه رجب و شعبان و رمضان آنکه در شب سیزدهم دو رکعت نماز بگزارند در هر رکعت «حمد» یک مرتبه و «یس و تبارک الملک و توحید» بخوانند و در شب چهاردهم چهار رکعت به دو سلام به همین کیفیت و در شب پانزدهم شش رکعت به سه سلام به همین کیفیت از حضرت صادق علیه السلام مروی است که هر که چنین کند جمیع فضیلت این سه ماه را دریابد و جمیع گناهانش غیر از شرک آمرزیده شود.
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال ماه شعبان
اعمال روز اول ماه شعبان
روزه ی این روز فضیلت بسیار دارد؛ از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه روز اول شعبان را روزه بگیرد، بی تردید بهشت بر او واجب می شود؛ و سید ابن طاووس از حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) ثواب بسیاری روایت کرده برای کسی که سه روز اوّل این ماه را روزه بگیرد و در شب های آن، دو رکعت نماز بخواند با این ترتیب که: در هر رکعت سوره «حمد» «یک بار» و سوره «توحید» «یازده بار» خوانده شود.
بدان که در تفسیر امام [تفسیر امام حسن عسکری(علیه السلام)] روایتی در فضیلت ماه شعبان و روز اول آن ذکر شده که فواید بسیاری در آن نوشته شده است و شیخ ما ثقة الاسلام نوری (نوّر الله مَرقَده) آن روایت را ترجمه کرده و در پایان کتاب «کلمه طیبه» آورده، ولی چون آن روایت طولانی است و مقام را گنجایش نوشتن تمام آن نیست، خلاصه آن را در اینجا ذکر می کنم: حاصل روایت این که:
حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) در روز اول شعبان به جماعتی برخورد که در مسجد نشسته بودند و درباره قَدَر و امثال آن گفتگو می کردند تا آنکه لجاجت و جدالشان و فریاد و صدایشان سخت بلند شد؛ حضرت ایستاد و بر آن ها سلام کرد، پاسخ سلام را دادند و به احترام حضرت از جای برخاستند و درخواست کردند کنار آنان بنشیند.
ایشان توجّهی به دعوت آنان نکرد و در همان حالت ایستاده فرمود: ای گروهی که سخن می گویید در مسئله ای که سودی نمی رساند، آیا ندانستید که خدای تعالی را بندگانی است که آنان را از هراس ساکت کرده بی آنکه لال باشند، یا از سخن گفتن عاجز باشند، اینان هرگاه عظمت خدا را به خاطر می آورند، زبان هایشان شکسته و دل هایشان از جا کنده می شود و عقولشان از سر می رود و دچار بُهت و حیرت می گردند، این همه به خاطر بلندای عزت و شوکت و بزرگداشت خدا است!
هرگاه از این حالت به خود آیند با کردارهای پاکیزه به سوی خدا رو می کنند و وجود خود را در شمار ستمکاران و خطاکاران به حساب می آورند، درحالی که از تقصیر و کوتاهی پاکند؛ اینان برای خدا به کردار اندک راضی نمی شوند و عمل زیاد را برای او بسیار نمی شمارند، پیوسته به کار شایسته و عمل نیک مشغول اند، اینان چنانند که هرگاه به ایشان بنگری، ترسان و هراسان و در بیم و اضطراب به عبادت ایستاده اند.
ای گروه تازه کاران، شما کجا و ایشان کجا، آیا ندانستید که داناترین مردم به «قَدَر» ساکت ترین ایشانند در سخن از آن و نادان ترین مردم به «قَدَر» سخن گوترین آنان اند نسبت به آن؟!
ای تازه کارها، امروز غرّه شعبان کریم است [به آغاز پیشانی گویند غره]، پروردگار آن را شعبان نامیده به خاطر انشعاب یافتن و پراکنده شدن خیرات در آن، همانا پروردگار شما در شعبان درهای حسنات را باز کرده و قصرها و خیراتش را به شما ارائه داده به قیمتی ارزان و کارهایی آسان، پس در مقام خرید برآیید.
ابلیس دور از رحمت خدا، شاخه های شرور و بلاهای خود را برای شما آراسته و شما پیوسته در گمراهی و سرکشی می کوشید و به شاخه های ابلیس تمسّک می جویید و از شاخه های خیرات که درهایش برای شما باز شده روی می گردانید
و این غرّه ماه شعبان است و شاخه های خیراتش عبارت است از: نماز، روزه، زکات، امر به معروف، نهی از منکر، نیکی به پدر و مادر و خویشان و همسایگان، ایجاد صلح و صفا بین مردم، صدقه دادن به فقرا و مساکین.
در چیزی که مسئولیتش از شما برداشته شده، به خود زحمت و مشقّت می دهید و آن مسئله قضا و قدر است و خود را در سختی می اندازید در چیزی که از ژرف اندیشی و تحقیق در آن نهی شده اید و آن کشف اسرار الهی است که هرکه از آن ها تفتیش کند از تباه شدگان است.
بدانید که اگر شما بر آنچه پروردگار برای مطیعان از بندگانش در امروز آماده کرده آگاه شوید، هرآینه خود را از آنچه بدان پرداختید [بحث در قضا و قدر] بازخواهید داشت و در آنچه به آن فرمان دادند وارد خواهید شد.
گفتند: یا امیرالمؤمنین، آنچه را خدا در این روز برای مطیعان خود مهیا کرده چیست؟ حضرت داستان آن لشکری را که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) برای جهاد با کافران فرستاده بود و سپاه دشمن به هنگام شب بر آن ها شبیخون زدند بیان کرد و فرمود: شبی تاریک و فرورفته در سیاهی بود، مسلمانان در خواب و کسی از آنان جز زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه و قتاده بن نعمان و قیس بن عاصم منقری بیدار نبود، هریک از آنان در جانبی از لشگر مشغول نماز و خواندن دعا بود، دشمنان با شبیخون خویش در آن شب تاریک، مسلمانان را آماج تیرهای خود ساختند و مسلمانان به خاطر سیاهی شب، از دیدن دشمنان عاجز بودند و راهی برای حفظ خویش نداشتند، به این خاطر نزدیک بود هلاک شوند؛
ناگهان از دهان این چند نفر انواری درخشید که اردوگاه را روشن ساخت و باعث قوّت دل و دلیری مسلمانان شد، پس شمشیر کشیده و همه دشمنان را کشته و زخمی و اسیر کردند، پس از بازگشت از جهاد داستان خود را برای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بیان کردند، حضرت فرمود: این انوار به خاطر اعمال برادران شما در آغاز ماه شعبان است، پس حضرت یک یک آن اعمال را بیان کردند تا آنکه فرمودند:
چون روز اوّل شعبان می رسد، ابلیس سپاه خویش را در اطراف زمین و کرانه های آن پراکنده می کند و به ایشان می گوید: امروز در کشاندن بعضی از بندگان خدا به سوی خود بکوشید، و خدا(عزّوجل) فرشتگان را در اطراف و آفاق زمین پراکنده می کند و به آنان می فرماید: بندگانم را به راستی و درستی نگاه دارید و آنان را هدایت کنید، همه بندگانم سعادتمند می شوند، جز آن که از پذیرفتن حق دست بردارد و به راه سرکشی رود که او در شمار حزب ابلیس و سپاهیان او محبوس می شود.
چون روز اوّل ماه شعبان شود، خدا(عزّوجل) به باز شدن درهای بهشت فرمان می دهد، پس باز می شوند و به درخت طوبی [درختی است در بهشت] دستور می دهد تا شاخه های خود را به دنیا نزدیک کند، آنگاه منادی پروردگار(عزّوجل) ندا سر می دهد: ای بندگان خدا، این شاخه های درخت طوبی است، پس به آن درآویزید که شما را به سوی بهشت برافرازد و این شاخه های درخت زقّوم است [درختی است از درختان دوزخ که در سوره مبارکه واقعه از آن یاد شده است] از آن دوری کنید تا شما را به سوی دوزخ نبرد.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: سوگند به آن که مرا به راستی مبعوث به رسالت کرد، هرکه در این روز دری از خیر و نیکی را فراگیرد، به تحقیق به شاخه ای از شاخه های درخت طوبی در آویخته که او را به سوی بهشت می کشاند و هرکه در امروز دری از شرّ و بدی را فراگیرد، به یقین به شاخه ای از شاخه های زقّوم درآویخته که او را به سوی آتش می کشاند؛
سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اعمالی که هریک سبب درآویخته شدن به شاخه ای از شاخه های طوبی است به این صورت بیان فرمود: امروز هرکس برای خدا نماز مستحبی بخواند و هرکه در این روز روزه بگیرد و هرکه میان زنی با همسرش، یا پدری با فرزندش، یا خویشاوندان، یا زن و شوهر بیگانه ای آشتی دهد و کسی که پریشانی را آسوده و سبک کند، از طلبی که از او دارد، یا از طلبش از عهده مدیون بکاهد و کسی که در حساب خود نظر کند و قرض کهنه ای را بر عهده خود ببیند که طلبکارش از به دست آوردنش مأیوس شده، پس آن را به صاحبش برگرداند؛
و کسی که یتیمی را سرپرستی کند و کسی که سبک مغزی را از ضربه زدن به آبرو و ناموس مؤمنی بازدارد و کسی که قرآن یا بخشی از آن را بخواند و کسی که خدا را یاد کند و نعمت هایش را بر شمارد و اقدام به سپاسگزاری نماید و کسی که از بیماری عیادت کند؛
و کسی که به پدر و مادر یا یکی از آن ها نیکی ورزد و آن که پیش از رسیدن روز اوّل شعبان پدر و مادر خویش را به خشم آورده بود و در این روز خشنودشان نماید و هرکه جنازه ای را تشییع کند و هرکه در این روز مصیبت زده ای را دلداری دهد و هرکس در این روز چیزی از ابواب خیر را بجا آورد از آویختگان به درخت طوبی است.
سپس رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمودند: سوگند به آن که مرا به راستی به رسالت برانگیخت: هرکس در این روز دری از شرّ و گناه را فراگیرد، به تحقیق به شاخه ای از شاخه های درخت زقّوم درآویخته و آن شاخه کشاننده او به سوی آتش است، آنگاه اعمالی که هریک سبب درآویخته شدن به شاخه ای از شاخه های زقّوم است را به این صورت بیان فرمود: سوگند به آن که مرا به راستی به پیامبری فرستاد، هرکس در این روز نسبت به نماز واجب خود کوتاهی کند و آن را تباه نماید و هرکس فقیری درمانده نزد او آید که بدی حالش را می داند و بدون اینکه زیانی متوجه وی گردد، قدرت بر تغییر حال او را دارد و کس دیگری هم نیست که به جای او، مشکل فقیر را حل کند، پس فقیر را به حال خود واگذارد و دست او را نگیرد تا از بین رفته و هلاک گردد؛
و کسی که خطاکاری از او عذرخواهی کند، پس عذر او را نپذیرد، علاوه بر این بیش از اندازه ای که بدی کرده، او را کیفر و کسی که میان شوهری با همسرش، یا پدری با فرزندش، یا برادری با برادرش، یا خویشی با خویشش، یا میان دو همسایه، یا میان دو رفیق، یا دو خواهر جدائی اندازد و کسی که بر انسان تنگدستی سخت بگیرد، درحالی که تنگدستی او را می داند، پس بر خشم و بلای او بیفزاید؛
و کسی که مدیون باشد و آن دَین را بر صاحبش انکار کند و بر او ستم ورزد تا طلب او را باطل کند و آن که بر یتیمی جفا ورزد و به او آزار رساند و مال او را تباه کند و کسی که به آبرو و ناموس برادر مؤمنی هجوم بَرد و مردم را هم بر آن وا دارد و کسی که آوازه خوانی کند به صورتی که مردم را در آن آوازه خوانی بر انجام گناه تحریک کند؛
و کسی که کارهای زشت و قبیح خود را در جنگ ها و انواع ستم خود را بر بندگان خدا بر شمارد و به آن اعمال افتخار کند و کسی که همسایه اش بیمار شده و به جهت سبک شمردن شأن او، از او عیادت نکرده و آن که همسایه اش مرده و به خاطر خوار بودن آن مُرده در نظرش جنازه اش را تشییع نکرده و آن که از دلداری مصیبت زده روی برگرداند و به وی از روی حقارت و پستی جفا کند؛
و کسی که عاق کند پدر و مادر خود، یا یکی از آن دو را و کسی که پیش از شعبان ایشان را عاق کرده بود و در شعبان ایشان را خشنود نساخت و حال آنکه قدرت بر آن را داشت؛
و همچنین هرکس کاری از سایر اقسام شرّ را انجام دهد، آویخته به شاخه ای از شاخه های زقّوم است و سوگند به آن که مرا به راستی به پیامبری برگزید که درآویختگان به شاخه های درخت طوبی با آن شاخه ها به سوی بهشت بلند می شوند.
آنگاه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اندکی نظر خود را به جانب آسمان بلند کرد و می خندید و مسرور بود، سپس نظر مبارک را به سوی زمین به زیر انداخت، پس پیشانی مبارک را درهم کشید و روی مبارکش عبوس شد، آنگاه رو به اصحاب خود کرد و فرمود: سوگند به آن که محمّد را به راستی به پیامبری برگزید به تحقیق دیدم درخت طوبی را که بلند می شد و بلند می کرد آنان را که به او درآویخته بودند به سوی بهشت و دیدم بعضی از ایشان را که درآویخته بودند به یک شاخه از آن و بعضی به دو شاخه، یا به چند شاخه، برحسب پای بندیشان بر طاعات؛ و هرآینه زید به حارثه را می بینم که در آویخته به بیشتر شاخه های آن و آن شاخه ها بلند می کنند او را به اعلا علیین [بالاترین مرتبه] بهشت، از این جهت خندیدم و خوشحال شدم؛
آنگاه به سوی زمین نگاه کردم و سوگند به آن که مرا به راستی به پیامبری برانگیخت درخت زقّوم را دیدم که به شاخه های پایین می رفت و درآویختگان به خود را به سوی دوزخ پایین می برد؛
و دیدم گروهی از ایشان را درآویخته به شاخه ای و گروهی به دو شاخه یا چند شاخه بر حسب پافشاری شان بر گناهان؛ و هرآینه بعضی از منافقان را می بینم که به بیشتر شاخه های آن درآویخته اند و آن شاخه ها او را به اسفل درکات [پایین ترین مهلکه ها] فرو می برند، از این جهت روی درهم کشیدم و پیشانی ام گرفت.
مفاتیح الجنان : فضیلت و اعمال ماه شعبان
اعمال بقیه ماه شعبان
از حضرت رضا(علیه السلام) روایت شده: هرکه سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگیرد و آن را به ماه مبارک رمضان پیوند دهد حق تعالی ثواب روزه ی دو ماه پی درپی را برای او بنویسد.
ابوالصّلت هروی روایت کرده: در جمعه آخر ماه شعبان خدمت حضرت رضا(علیه السلام) رسیدم، حضرت فرمود: ای ابوالصّلت بیشتر ماه شعبان گذشت و این روز جمعه پایان آن است، پس تدارک و تلافی کن در انجام آنچه از این ماه باقی مانده و کوتاهی هایی که در گذشته این ماه کرده ای و بر تو باد که بر آنچه برای تو سودمند است روی آوری و بسیار دعا و استغفار کرده و قرآن تلاوت کن و از گناهان خود به سوی خدا توبه کن تا وقتی ماه مبارک فرا رسد، خود را برای خدا خالص کرده باشی؛
و امانت و حق کسی را بر عهده خود مگذار مگر آنکه ادا کنی و در دل خویش کینه کسی را وامگذار مگر آن که بیرون کنی و گناهی را مگذار جز آن که ترک کنی و از خدا بترس و در امور پنهان و آشکار خود، بر او توکل کن که هرکس بر خدا توکل کند، خدا او را بس است و در باقیمانده ماه این دعا را بسیار بخوان:
اللّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکنْ غَفَرْتَ لَنا فِیما مَضَی مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فِیما بَقِی مِنْهُ.
همانا حق تعالی در این ماه، بنده های بسیاری را به خاطر حرمت ماه مبارک رمضان، از آتش دوزخ برهاند.
شیخ طوسی از حارث بن مغیره نضری روایت کرده: که امام صادق(علیه السلام) در شب آخر ماه شعبان و شب اوّل ماه رمضان می خواند:
اللّهُمَّ إِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَک الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ جُعِلَ هُدی لِلنَّاسِ وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدی وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا فِیهِ وَ سَلِّمْهُ لَنا وَ تَسَلَّمْهُ مِنّا فِی یسْرٍ مِنْک وَ عافِیةٍ، یا مَنْ أَخَذَ الْقَلِیلَ وَ شَکرَ الْکثِیرَ اقْبَلْ مِنِّی الْیسِیرَ؛
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک أَنْ تَجْعَلَ لِی إِلی کلِّ خَیرٍ سَبِیلاً، وَ مِنْ کلِّ مَا لَا تُحِبُّ مانِعاً یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، یا مَنْ عَفا عَنِّی وَعَمَّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیئاتِ، یا مَنْ لَمْ یؤاخِذْنِی بِارْتِکابِ الْمَعاصِی، عَفْوَک عَفْوَک عَفْوَک، یا کرِیمُ؛
إِلهِی وَعَظْتَنِی فَلَمْ أَتَّعِظْ، وَ زَجَرْتَنِی عَنْ مَحارِمِک فَلَمْ أَنْزَجِرْ، فَما عُذْرِی، فَاعْفُ عَنِّی یا کرِیمُ، عَفْوَک عَفْوَک؛
اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ، وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ، عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِک فَلْیحْسُنِ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِک، یا أَهْلَ التَّقْوی وَیا أَهْلَ الْمَغْفِرَةِ، عَفْوَک عَفْوَک؛
اللّهُمَّ إِنِّی عَبْدُک بْنُ عَبْدِک بْنُ أَمَتِک ضَعِیفٌ فَقِیرٌ إِلی رَحْمَتِک، وَ أَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنی وَالْبَرَکةِ عَلَی الْعِبادِ، قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ أَحْصَیتَ أَعْمالَهُمْ، وَ قَسَمْتَ أَرْزاقَهُمْ، وَ جَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَلْوانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ، وَ لَا یعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَک، وَ لَا یقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَک، وَکلُّنا فَقِیرٌ إِلی رَحْمَتِک، فَلا تَصْرِفْ عَنِّی وَجْهَک، وَاجْعَلْنِی مِنْ صالِحِی خَلْقِک فِی الْعَمَلِ وَالْأَمَلِ وَالْقَضاءِ وَالْقَدَرِ؛
اللّهُمَّ أَبْقِنِی خَیرَ الْبَقاءِ، وَ أَفْنِنِی خَیرَ الْفَناءِ عَلَی مُوالاةِ أَوْلِیائِک، وَ مُعاداةِ أَعْدائِک وَالرَّغْبَةِ إِلَیک، وَالرَّهْبَةِ مِنْک، وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلِیمِ لَک، وَالتَّصْدِیقِ بِکتابِک، وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِک؛
اللّهُمَّ مَا کانَ فِی قَلْبِی مِنْ شَک أَوْ رِیبَةٍ أَوْ جُحُودٍ أَوْ قُنُوطٍ أَوْ فَرَحٍ أَوْ بَذَخٍ أَوْ بَطَرٍ أَوْ خُیلاءَ أَوْ رِیاءٍ أَوْ سُمْعَةٍ أَوْ شِقاقٍ أَوْ نِفاقٍ أَوْ کفْرٍ أَوْ فُسُوقٍ أَوْ عِصْیانٍ أَوْ عَظَمَةٍ أَوْ شَیءٍ لَاتُحِبُّ، فَأَسْأَلُک یا رَبِّ أَنْ تُبَدِّلَنِی مَکانَهُ إِیماناً بِوَعْدِک، وَ وَفاءً بِعَهْدِک، وَ رِضاً بِقَضائِک، وَ زُهْداً فِی الدُّنْیا، وَ رَغْبَةً فِیما عِنْدَک، وَ أَثَرَةً وَطُمَأْنِینَةً وَ تَوْبَةً نَصُوحاً، أَسْأَلُک ذلِک یا رَبَّ الْعالَمِینَ؛
إِلهِی أَنْتَ مِنْ حِلْمِک تُعْصی فَکأَنَّک لَمْ تَرَ، وَ مِنْ کرَمِک وَجُودِک تُطاعُ فَکأَنَّک لَمْ تُعْصَ، وَ أَنَا وَ مَنْ لَمْ یعْصِک سُکانُ أَرْضِک فَکنْ عَلَینا بِالْفَضْلِ جَواداً، وَبِالْخَیرِ عَوَّاداً، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، وَ صَلَّی اللّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ صَلاةً دائِمَةً لَاتُحْصی وَ لَا تُعَدُّ وَ لَا یقْدِرُ قَدْرَها غَیرُک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
مفاتیح الجنان : زیارات مخصوصه امام حسین (ع)
زیارت امام حسین (ع)در اول رجب و نیمه آن و نیمه شعبان
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده: هرکه در روز اول ماه رجب امام حسین(علیه السلام) را زیارت کند، البته حق تعالی او را بیامرزد.
از ابن ابی نصر روایت شده است: که از حضرت رضا(علیه السلام) پرسید، در کدام وقت بهتر است امام حسین(علیه السلام) را زیارت کنیم؟ ایشان فرمود: در نیمه رجب و نیمه شعبان.
شیخ مفید و سید ابن طاووس گفته اند: این زیارت که ذکر می شود، برای روز اول رجب و شب نیمه شعبان است، ولی شهید، شب اول رجب و شب و روز نیمه رجب و روز نیمه شعبان را بر آن افزوده است. پس بنا به فرموده شهید، این زیارت برای شش وقت است.
کیفیت این زیارت چنین است:
هرگاه در این اوقات خواستی ابو عبدالله الحسین(علیه السلام) را زیارت کنی، غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و بر در بارگاه آن حضرت به طرف قبله بایست و سلام کن به جناب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و به امیرمؤمنان و به حضرت فاطمه و به امام حسن و امام حسین و به دیگر امامان، پس از این در اذن دخول «زیارت عرفه»، کیفیت سلام کردن بر این بزرگواران خواهد آمد. سپس وارد شو و نزد ضریح مقدّس بایست و صد مرتبه بگو: «اللّهُ أَکْبَرُ» آنگاه بخوان:
السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ خاتَمِ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ سَیدِ الْمُرْسَلِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ سَیدِ الْوَصِیینَ، السَّلامُ عَلَیک یا أَبا عَبْدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُسَینَ بْنَ عَلِی، السَّلامُ عَلَیک یا ابْنَ فاطِمَةَ سَیدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا وَلِی اللّهِ وَابْنَ وَلِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا صَفِی اللّهِ وَابْنَ صَفِیهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حُجَّةَ اللّهِ وَابْنَ حُجَّتِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا حَبِیبَ اللّهِ وَابْنَ حَبِیبِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا سَفِیرَ اللّهِ وَابْنَ سَفِیرِهِ، السَّلامُ عَلَیک یا خازِنَ الْکتابِ الْمَسْطُورِ، السَّلامُ عَلَیک یا وارِثَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ وَالزَّبُورِ، السَّلامُ عَلَیک یا أَمِینَ الرَّحْمنِ، السَّلامُ عَلَیک یا شَرِیک الْقُرْآنِ؛
السَّلامُ عَلَیک یا عَمُودَ الدِّینِ، السَّلامُ عَلَیک یا بابَ حِکمَةِ رَبِّ الْعالَمِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا بابَ حِطَّةٍ الَّذِی مَنْ دَخَلَهُ کانَ مِنَ الْآمِنِینَ، السَّلامُ عَلَیک یا عَیبَةَ عِلْمِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا مَوْضِعَ سِرِّ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک یا ثارَ اللّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، السَّلامُ عَلَیک وَعَلَی الْأَرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِک وَ أَناخَتْ بِرَحْلِک، بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی وَنَفْسِی یا أَبا عَبْدِ اللّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الْمُصِیبَةُ وَجَلَّتِ الرَّزِیةُ بِک عَلَینا وَعَلَی جَمِیعِ أَهْلِ الْإِسْلامِ، فَلَعَنَ اللّهُ أُمَّةً أَسَّسَتْ أَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ عَلَیکمْ أَهْلَ الْبَیتِ، وَلَعَنَ اللّهُ أُمَّةً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ، وَأَزالَتْکمْ عَنْ مَراتِبِکمُ الَّتِی رَتَّبَکمُ اللّهُ فِیها؛
بِأَبِی أَنْتَ وَأُمِّی وَنَفْسِی یا أَبا عَبْدِ اللّهِ، أَشْهَدُ لَقَدِ اقْشَعَرَّتْ لِدِمائِکمْ أَظِلَّةُ الْعَرْشِ مَعَ أَظِلَّةِ الْخَلائِقِ، وَ بَکتْکمُ السَّماءُ وَالْأَرْضُ وَسُکانُ الْجِنانِ وَالْبَرِّ وَالْبَحْرِ، صَلَّی اللّهُ عَلَیک عَدَدَ مَا فِی عِلْمِ اللّهِ، لَبَّیک داعِی اللّهِ، إِنْ کانَ لَمْ یجِبْک بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغاثَتِک وَ لِسانِی عِنْدَ اسْتِنْصارِک، فَقَدْ أَجابَک قَلْبِی وَسَمْعِی وَبَصَرِی، «سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً» أَشْهَدُ أَنَّک طُهْرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ، طَهُرْتَ وَطَهُرَتْ بِک الْبِلادُ، وَطَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِها وَطَهُرَ حَرَمُک. أَشْهَدُ أَنَّک قَدْ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَالْعَدْلِ وَدَعَوْتَ إِلَیهِما، وَأَنَّک صادِقٌ صِدِّیقٌ صَدَقْتَ فِیما دَعَوْتَ إِلَیهِ وَأَنَّک ثارُ اللّهِ فِی الْأَرْضِ؛
وَأَشْهَدُ أَنَّک قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اللّهِ، وَعَنْ جَدِّک رَسُولِ اللّهِ، وَعَنْ أَبِیک أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَعَنْ أَخِیک الْحَسَنِ، وَنَصَحْتَ وَجاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللّهِ، وَعَبَدْتَهُ مُخْلِصاً حَتَّی أَتَاک الْیقِینُ، فَجَزاک اللّهُ خَیرَ جَزاءِ السَّابِقِینَ، وَصَلَّی اللّهُ عَلَیک وَسَلَّمَ تَسْلِیماً. اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَصَلِّ عَلَی الْحُسَینِ الْمَظْلُومِ، الشَّهِیدِ الرَّشِیدِ، قَتِیلِ الْعَبَراتِ، وَأَسِیرِ الْکرُباتِ، صَلاةً نامِیةً زاکیةً مُبارَکةً یصْعَدُ أَوَّلُها وَلَا ینْفَدُ آخِرُها أَفْضَلَ مَا صَلَّیتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلادِ أَنْبِیائِک الْمُرْسَلِینَ، یا إِلهَ الْعالَمِینَ.
آنگاه قبر مطهّر را ببوس و طرف راست صورت خود را بر قبر بگذار و پس از آن طرف چپ را، سپس دور قبر بگرد و چهار جانب قبر را ببوس؛ شیخ مفید فرموده است: آنگاه به سوی قبر علی بن الحسین(علیه السلام) برو و نزد قبر آن جانب بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَیک أَیهَا الصِّدِّیقُ الطَّیبُ الزَّکی الْحَبِیبُ الْمُقَرَّبُ وَابْنَ رَیحانَةِ رَسُولِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیک مِنْ شَهِیدٍ مُحْتَسِبٍ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ، مَا أَکرَمَ مَقامَک وَأَشْرَفَ مُنْقَلَبَک، أَشْهَدُ لَقَدْ شَکرَ اللّهُ سَعْیک، وَأَجْزَلَ ثَوابَک، وَأَلْحَقَک بِالذِّرْوَةِ الْعالِیةِ حَیثُ الشَّرَفُ کلُّ الشَّرَفِ وَفِی الْغُرَفِ السَّامِیةِ کمَا مَنَّ عَلَیک مِنْ قَبْلُ وَجَعَلَک مِنْ أَهْلِ الْبَیتِ الَّذِینَ أَذْهَبَ اللّهُ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهَّرَهُمْ تَطْهِیراً، صَلَواتُ اللّهِ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ وَرِضْوانُهُ، فَاشْفَعْ أَیهَا السَّیدُ الطَّاهِرُ إِلی رَبِّک فِی حَطِّ الْأَثْقالِ عَنْ ظَهْرِی وَتَخْفِیفِها عَنِّی، وَارْحَمْ ذُلِّی وَخُضُوعِی لَک وَ لِلسَّیدِ أَبِیک صَلَّی اللّهُ عَلَیکما.
پس خود را به قبر بچسبان و بگو:
زادَ اللّهُ فِی شَرَفِکمْ فِی الْآخِرَةِ کمَا شَرَّفَکمْ فِی الدُّنْیا، وَأَسْعَدَکمْ کما أَسْعَدَ بِکمْ، وَأَشْهَدُ أَنَّکمْ أَعْلامُ الدِّینِ، وَنُجُومُ الْعالَمِینَ، وَالسَّلامُ عَلَیکمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
سپس به جانب شهدا رو کن و بگو:
السَّلامُ عَلَیکمْ یا أَنْصارَ اللّهِ، وَأَنْصارَ رَسُولِهِ، وَأَنْصارَ عَلِی بْنِ أَبِی طالِبٍ، وَأَنْصارَ فاطِمَةَ، وَأَنْصارَ الْحَسَنِ وَالْحُسَینِ، وَأَنْصارَ الْإِسْلامِ، أَشْهَدُ أَنَّکمْ لَقَدْ نَصَحْتُمْ لِلّهِ وَجاهَدْتُمْ فِی سَبِیلِهِ فَجَزاکمُ اللّهُ عَنِ الْإِسْلامِ وَأَهْلِهِ أَفْضَلَ الْجَزاءِ، فُزْتُمْ وَاللّهِ فَوْزاً عَظِیماً، یا لَیتَنِی کنْتُ مَعَکمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً، أَشْهَدُ أَنَّکمْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّکمْ تُرْزَقُونَ، أَشْهَدُ أَنَّکمُ الشُّهَداءُ وَالسُّعَداءُ وَأَنَّکمُ الْفائِزُونَ فِی دَرَجاتِ الْعُلی، وَالسَّلامُ عَلَیکمْ وَرَحْمَةُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ.
پس از آن بازگرد و نزدیک سر مبارک آن حضرت بیا و نماز زیارت بخوان و برای خود و پدر و مادر و برادران مؤمن دعا کن.
بدان که سید ابن طاووس برای حضرت علی اکبر و دیگر شهدا (قدّس الله ارواحهم) زیارتی مشتمل بر اسامی آنان روایت کرده که ما به خاطر درنظر گرفتن مختصر شدن این بخش و رایج بودن و شهرت آن زیارت، از بیانش خودداری کردیم.