عبارات مورد جستجو در ۱ گوهر پیدا شد:
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۹۴۵
ما فیض دل و فیض الهی همه داریم
جز بخت دگر هرچه تو خواهی همه داریم
در کنج دل ماست هر آن نقد که خواهی
کز مایه درویشی و شاهی همه داریم
گر لعل گهر چرخ نهد بر طبق مهر
ما بهر تو بر چهره کاهی همه داریم
عیب است ز ما دعوی خون بر تو وگرنه
زان خال و خط اسباب گواهی همه داریم
از عشق چه غم اهلی اگر نامه سیاهست
شکرست که این نامه سیاهی همه داریم
جز بخت دگر هرچه تو خواهی همه داریم
در کنج دل ماست هر آن نقد که خواهی
کز مایه درویشی و شاهی همه داریم
گر لعل گهر چرخ نهد بر طبق مهر
ما بهر تو بر چهره کاهی همه داریم
عیب است ز ما دعوی خون بر تو وگرنه
زان خال و خط اسباب گواهی همه داریم
از عشق چه غم اهلی اگر نامه سیاهست
شکرست که این نامه سیاهی همه داریم