عبارات مورد جستجو در ۳ گوهر پیدا شد:
رشیدالدین میبدی : ۲۱- سورة الانبیاء- مکیة
۲ - النوبة الثانیة
قوله: «وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خلقا و ملکا فکیف یکون ولدا و بینهما تناف. ملک و ولادت هرگز بهم جمع نیاید و همچنین ملک و نکاح که میان ایشان منافاتست، کسى که فرزندى دارد نتواند بود که آن فرزند ملک وى باشد، و نه کسى که زنى دارد آن زن در آن حال که منکوحه ویست مملوکه وى تواند بود، پس میدان که هر که در آسمان و زمین همه رهى و بنده‏اند خداى را عزّ و جل، همه مملوک و مصنوع ویند، دعوى ولادت بر وى باطل و او جل جلاله از آن مقدس و منزه.
«وَ مَنْ عِنْدَهُ» یعنى الملائکة الّذین عنده، الّذین جعلتهم العرب بناته، کما قال عزّ و جل: «وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً». «وَ مَنْ عِنْدَهُ». حجتست بر معتزله و جهمیه در اثبات جهت و مکان بارى جلّ جلاله، اذ لو لم یکن بذاته فى موضع و علمه فى کل موضع، لما کان لقوله: «وَ مَنْ عِنْدَهُ» معنى «لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» اى لا یتعظمون و لا یستنکفون عن عبادته، و لا یخرجون عن طاعته. «وَ لا یَسْتَحْسِرُونَ» اى لا یعیون. یقال حسر الرجل و استحسر، اذا لغب و اعیى، و الملائکة لا یعیون فان تسبیحهم یجرى مجرى النفس.
«یُسَبِّحُونَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» ینزهون اللَّه عن الولد و الزوجة و الشریک و عمّا لا یلیق به على الدوام، «لا یَفْتُرُونَ» اى لا یضعفون عنه، و قیل لا یفترون اى لا یشغلهم عن التسبیح رسالة، و یجرى التسبیح منهم مجرى النفس منّا لا یشغلنا عن النفس شی‏ء فلذلک تسبیحهم دائم.
«أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ» یعنى اهم اتخذوا آلهة ینشرون الموتى من الارض؟ استفهام است بمعنى انکار، مى‏گوید مشرکان قریش که، بتان را خدایان گرفتند این خدایان مردگان را از گور بر مى‏انگیزانند و ایشان را زنده مى‏گردانند تا ایشان را بان شبهت افتد و ایشان را انبازان اللَّه تعالى گویند، معنى آنست که آنکه قدرت آن ندارد که مرده زنده کند خدایى را نشاید.
«لَوْ کانَ فِیهِما» اى فى السّماء و الارض. «آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ» یعنى غیر اللَّه. الّا اینجا بمعنى غیرست و همچنین در همه قرآن هر جا که گفت: «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» یعنى لا اله غیره.
قال الشاعر:
و کل اخ مفارقه اخوه
لعمر ابیک الّا الفرقدان.
المعنى و کل اخ غیر الفرقدین مفارقه اخوه و معنى الآیة لو کان فى السّماوات و الارض، ارباب غیر اللَّه لخربتا و هلک من فیهما بوقوع التنازع بین الآلهة. «فَسُبْحانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ» اى له السّماوات و الارض و ما فوقها من الکرسى و العرش، و هو منزه عن الوصف بالشریک و الصاحبة و الولد.
«لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ» اى لیس علیه اعتراض فى فعله و لا فى حکمه اذ لا احد مثله و فوقه فیسأله عن فعله و حکمه بعباده. «وَ هُمْ یُسْئَلُونَ» اى العباد مسئولون عن افعالهم. او خداوندست آفریدگار و کردگار، گفت وى همه راست، حکم وى همه صواب، فعل وى همه پاک، امر و نهى وى محکم، کس را نرسد که بر حکم وى اعتراض کند، یا بر فعل وى چون و چرا گوید بحجت خداوندى و آفریدگارى، فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ. و بندگان را پرسند از اقوال و اعمال ایشان چنان که آنجا گفت: «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ» نه بدان پرسید تا بداند که ایشان چه کرده‏اند که حق جلّ جلاله دانا بود در ازل که از بندگان چه آید از اعمال و اقوال و حرکات و سکنات، دانست که ایشان چه کنند و کى کنند و چون کنند، پس سؤال ایشان از طریق ایجاب حجّت است بر ایشان، نه از طریق استعلام، یکى اهل توبیخ باشد از وى پرسد تا حجّت بر وى درست شود و او را توبیخ کند، یکى اهل مغفرت باشد از وى پرسد تا جزاء کردار وى بتمامى بدو رساند، ضحاک گفت: سبب نزول این آیت آن بود که مشرکان قریش گفتند: یا محمّد ربّنا یکتب علینا الذنب ثم یعذّبنا علیه، و باین سخن تکذیب قدر خواستند، تا ربّ العزة این ایت فرو فرستاد بجواب ایشان و این آیت حجّتى قاطع است بر قدریه و دلیلى واضح بر بطلان دعوى ایشان. و مصطفى (ص) گفته: «القدریة مجوس هذه الامّة ان مرضوا فلا تعودهم و ان ماتوا فلا تشهدوهم».
و قال صلّى اللَّه علیه و سلّم. «صنفان من امّتى لیس لهما فى الاسلام نصیب، المرجئة و القدریة».
و قال صلّى اللَّه علیه و سلّم: «یکون فى امّتى خسف و مسخ و ذلک فى المکذبین بالقدر».
و عن على (ع) قال: قال رسول اللَّه (ص): «لا یؤمن عبد حتى یؤمن باربع، یشهد بان لا اله الّا اللَّه و انّى رسول اللَّه بعثنى بالحق، و یؤمن بالموت و بالبعث، و یؤمن بالقدر».
و عن عائشة قال: قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و سلّم: «ستة لعنتهم لعنهم اللَّه و کل نبى، مجاب الزائد فى کتاب اللَّه و المکذب بقدر اللَّه و المتسلط بالجبروت لیعز من اذل اللَّه، و یذل من اعز اللَّه، و المستحل لحرم اللَّه و المستحل من عترتى ما حرم اللَّه و التارک لسنتى.
قوله: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً» امرهم اللَّه بعبادتها فى کتاب من کتبه. «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» قربوا حجتکم على ذلک. «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» اى هذا القرآن فیه ذکر امّتى و ذکر الامم المتقدمة و لیس فیه جواز ذلک و لا الامر بعبادة الاوثان.
و قیل تقدیره «هذا ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» یعنى القرآن، و هذا «ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی» یعنى التوریة و الانجیل، و لیس فیها کلها اباحه ذلک. معنى آنست که ایشان جز از اللَّه تعالى خدایان گرفتند و پرستیدند، اى محمّد تو ایشان را گوى حجّت خود بیارید بآن که اللَّه تعالى شما را پرستش ایشان فرموده در کتابى از کتابهاى خویش، اینک قرآن کتاب او که با من، و اینک توریة و انجیل که پیش از من فرو فرستاده‏اند، و درین کتابها ازین معنى هیچ چیز نیست تا بدانید که هرگز هیچ کس حجّتى نداشت بپرستش پرستیده‏اى جز اللَّه تعالى. و گفته‏اند. «أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً» در آیت پیش گفت و «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً» درین آیت گفت، و این تکرار بى‏فایده نیست از بهر آنکه آنچه در آیت پیش گفت قیاسى است و این که درین آیت گفت تقلیدى. فقال فى الآیة الاولى: «أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ یُنْشِرُونَ» یعنى اوجدوا آلهة ینشرون الموتى من الارض فاتخذوهم آلهة قیاسا؟ و قال فى هذه الآیة: «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً». معناه اوجدوا فى کتاب اللَّه الامر باتخاذ الآلهة فاتخذوهم آلهة تقلیدا؟
و هذا معنى مفید حسن، و قیل معنى الآیة «أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ» على استحقاقها الالهیة و قد تم الکلام. ثم استأنف فقال «هذا» اى القرآن، «ذِکْرُ مَنْ مَعِیَ» اى خبر من معى و ما احل اللَّه لهم و ما حرم علیهم و ما لهم من الثواب و العقاب. «وَ ذِکْرُ مَنْ قَبْلِی» اى خبر من قبلى من الامم السالفة ما فعل اللَّه بهم فى الدنیا و ما هو فاعل بهم فى الآخرة. «بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ الْحَقَّ» فلا یتأملون حجة التوحید. «فَهُمْ مُعْرِضُونَ» بسبب جهلهم. قیل انما عدموا العلم لاعراضهم عن النظر، و لو وضعوا النظر موضعه لعلموا لا محالة، و هذا دلیل على وجوب النظر، و ان العلوم الدینیة کلها کسبیّة.
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ». قرأ حمزة و الکسائى و حفص عن عاصم. نوحى بالنون و کسر الحاء اعتبارا بما تقدمه من قوله: «وَ ما أَرْسَلْنا»، و قرأ الباقون یوحى بالیاء و فتح الحاء على ما لم یسمّ فاعله. «أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ»
یرید لم یبعث رسولا الا بتوحید اللَّه و لم یأت رسول بان لهم الها غیر اللَّه.
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً» الاتّخاذ و التبنی واحد، لکنه اذا استحال ان یکون له ولد، فالتبنى بولد الغیر ابعد، لان ذلک انّما یطلب به التعزز و الاعتضاد بمکانه، و اللَّه «سُبْحانَهُ» غنى عن ذلک. این آیت رد است بر مشرکان که گفتند الملائکة بنات اللَّه، و هم خزاعة. و بر طایفه جهودان که گفتند عزیر بن اللَّه، و بر ترسایان که گفتند المسیح بن اللَّه سبحانه کلمة تنزیه‏اى هو منزه عن اتخاذ الولد لان ذلک یقتضى المجانسة و اللَّه عز و جل منزه عن الوصف بالجنس و النوع. «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ» اى بل هم عباد مکرمون، اکرمهم اللَّه بطاعته و لیسوا بالاولاد، ثم اثنى علیهم فقال: «لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ» اى لا یتکلمون الا بما امرهم به، و لا یتعبدون الّا ما امروا به. «وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ» ما یعملون بامره. نظیره قوله: «لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ» قال سهل بن عبد اللَّه: لا یسبقونه اى لا اختیار لهم مع اختیاره، و هم بامره یعملون اتباع السنة فى الظاهر و مراقبة اللَّه فى الباطن.
«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ» اى ما عملوا و ما هم عاملون. قال ابن عباس: و قیل ما کان قبل خلقهم و ما یکون بعد خلقهم. «وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى‏» اى لمن رضیه اللَّه. و قال لا اله الّا اللَّه محمّد رسول اللَّه. «وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» اى خائفون و من مکره لا یأمنون، گفته‏اند خشیت اینجا بمعنى علم است اى من العلم به مشفقون. مى‏گوید ایشان از آن که وى را مى‏دانند ازو میترسند. قال الواسطى: الخوف للجهال و الخشیة للعلماء، و الرّهبة للانبیاء، و قد ذکر اللَّه الملائکة، فال «وَ هُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ» و فیه دلیل على انّه سبحانه لو عذّبهم لکان ذلک جائزا اذ لو لم یجز ان یعذب البرئ لکانوا لا یخافونه لعلمهم اللَّه انهم لم یرتکبوا ازلة. قوله: «وَ مَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ» اى من الملائکة و ممن عبدوا من دون اللَّه. «إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ فَذلِکَ» اى ذلک القائل. «نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ» اى الکافرین. قال قتادة: اراد به ابلیس حیث ادعى الشرکة و دعا الى عبادة نفسه و امر بطاعته، قال لانّه لم یقل اجد من الملائکة «إِنِّی إِلهٌ مِنْ دُونِهِ».
«أَ وَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا» قرأ ابن کثیر وحده الم یر بغیر الواو، و قرأ الباقون ا و لم بالواو و هما فى المعنى سواء، و الرؤیة هاهنا بمعنى العلم. و قیل هى من رؤیة البصر. «أَنَّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ کانَتا رَتْقاً» اى منسدتین و لم یقل رتقین لان الرتق مصدر، و المعنى کانتا ذواتى رتق فجعلنا هما ذواتى فتق، و الفتق هو الفصل بین شیئین، کانتا ملتئمتین.
و فیها اربعة اقوال: احدها انّ السّماوات کانت متّصلة بالارض، ففتقنا هما بان جعلنا بینهما الهواء. و الثانى انّ السّماوات کانت واحدة، ففتقناها بان جعلناها سبعا. و الثالث کانت السّماوات رتقا لیس فیهما فتق و لا فروج ینزل منها المطر، و کانت الارض رتقا لیس فیها فتق یخرج منه النبات. ففتقنا السّماوات لا بانزال الغیث، و فتقنا الارض لإخراج النبات، و على هذا القول المراد بالسّموات، السماء الدنیا فجمعت، و القول الرابع کانتا رتقا بالظلمة لا یرى ما فیهما، ففتقنا هما بخلق الاجرام النیّرة. معنى آیت آنست که نمى‏بینند ناگرویدگان و ننگرند که آسمانها یک طبقه بود و ما بقدرت و حکمت خویش آن را هفت طبقه کردیم و زمین یک طبقه بود هفت کردیم، در میان آسمان و زمین هوا نبود که هر دو درهم بسته بود ما از هم جدا کردیم، آسمان بر هوا بقدرت بداشتیم، و زمین بر آب نهادیم آسمان بسته بود از باران، و زمین از نبات، ما آن را بگشادیم و فرجها پدید کردیم تا از آسمان باران آمد و از زمین نبات مصالح و منافع آدمیان را. همانست که گفت: «وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ وَ الْأَرْضِ ذاتِ الصَّدْعِ» این همه بآن کردیم تا در نگرید و بدانید که این کرده‏ها را کردگارى هست و این آفریده‏ها را آفریدگارى، آن گه در دلایل توحید بیفزود گفت: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ حَیٍّ» اى خلقنا کل شی‏ء له حیاة من الماء، و هو النطفة التی تخرج من بین الصلب و الترائب، نظیره قوله: «وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ» اى کل حیوان یدبّ من عاقل و بهیمة، و قیل یرید به الماء المشروب، لان اللَّه سبحانه خلق الماء اولا ثم قلب الماء نارا و خلق منها الجنّ و قلبه ریحا و خلق منها الملائکة ثم احاله طینا و خلق منه آدم.
و سأل ابو هریره رسول اللَّه (ص). ممّ خلق اللَّه الخلق؟ فقال علیه السلم: «مِنَ الْماءِ».
و قیل جعلنا، هاهنا یتعدى الى مفعولین و المعنى یعیش کل شی‏ء بالماء، و فیه اضمار، تقدیره و جعلنا الماء حیاة کل شی‏ء، فخذف المضاف و اقیم المضاف الیه مقامه. ثم قال تعالى: «أَ فَلا یُؤْمِنُونَ» مع ظهور الآیات.
«وَ جَعَلْنا فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ» اى جبالا ثوابت، من رسا اذا ثبت، و سمّیت رواسى لانّ الارض رسّت بها. «أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ» یعنى لأن لا تمید بهم، قال قتادة: کانت الارض تمید و لا یثبت علیها بناء فاصبحت و قد خلق اللَّه الجبال اوتادا لها حتى لا تمید.
و المید فى اللغة التحرک و الدوران. «وَ جَعَلْنا فِیها» اى فى الارض. و قیل فى الجبال «فِجاجاً» اى طرقا. جمع فج و هو الطریق الواسع. و قیل هو الطریق بین الجبلین.
«لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ». الى دیارهم و اوطانهم، و قیل یهتدون بالاعتبار، یقال انّ ما بین المشرق و المغرب مسیرة خمس ماتة عام، اکثرها مفاوز و جبال و بحار، و القلیل منها العمران ثم اکثر العمران اهل الکفر، و القلیل منه الاسلام، و حول الدنیا ظلمة و وراء الظلمة جبل قاف، و هو جبل محیط بالدنیا، و هو من زمرّد اخضر و اطراف السماء ملتصقة به، و یقال ما من جبل فى الدنیا الا و عرق من عروقه یتّصل بقاف، و قد سلّط اللَّه ملکا بالقاف فاذا اراد اللَّه هلاک قوم، امر الملک فحرک عرقا من عروقه، فانخسف بهم.
قوله: «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً» یعنى سقفا فى الارض. «مَحْفُوظاً» حفظه اللَّه جل و عز من الوقوع على الارض الّا باذنه، کقوله: «وَ یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ». و قیل محفوظا من الشیاطین بالشهب کقوله: «وَ حَفِظْناها مِنْ کُلِّ شَیْطانٍ رَجِیمٍ» و قیل محفوظا بالهواء من غیر علاقة و لا عماد. «وَ هُمْ عَنْ آیاتِها» اى الکفّار عن الادلة التی فیها کالشمس و القمر و النجوم، «مُعْرِضُونَ» غیر متفکرین فیها.
و لا معتبرین بها.
«وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» اللیل و النهار خلقان للَّه عزّ و جل فما دامت الشمس تقطع من المشرق الى المغرب فهو نهار، و ما دامت تقطع من المغرب الى المشرق فهو لیل، و لو لا تعاقبهما لما کان بشر و لا نبات و لا للحیوان قرار کما کان فى الاماکن الّتى لا تزول عنها الشمس و الاماکن التی لا تطلع علیها، «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ» انما قال هذا لان الفلک یدور فى بحر مسکوب، و قال یسبحون کنى عنهم بکنایة العقلاء لانه اضاف الیهم فعل العقلاء کقوله: «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی ساجِدِینَ» روى عن ابن عباس انه قال: القمر اربعون فرسخا فى اربعین فرسخا فى ستین فرسخا، و کل نجم مثل جبل عظیم فى الدنیا، و قال بعضهم الشمس مثل عرض الدنیا و لو لا ذلک لکانت لا ترى من جمیع الدنیا، و کذلک القمر، و اختلفوا فى الفلک فقال ابن عباس: الفلک السّماء. و اکثر المفسرین على انّ الفلک موج مکفوف تحت السّماء تجرى فیه الشمس و القمر و النجوم. و قال الحسن: الفلک شبه الطاحونة تجرى تحت السّماء. و قال قتادة: الفلک له استدارة بین السّماء و الارض یدور بالنجوم مع ثبوت السّماء، و قیل انه یدور دور الکرة، و قیل یدور دور الرحى، و قیل الفلک القطب الذى تدور علیه النجوم، و قیل الفلک المواضع التی رکبت فیها النجوم، و قیل «فِی فَلَکٍ» یعنى فى دوران، و قیل الفلک جرم مستدیر و الاستدراة سمّى فلکا و لکل واحد من السّیّارات فلک، و فلک الافلاک یحرکها کل یوم حرکة واحدة من المشرق الى المغرب، و اللَّه اعلم، و من المفسرین من قال ان اللَّه عزّ و جل هو العالم بکیفیّة جریها، یجریها کیف یشاء و کما یشاء.
رشیدالدین میبدی : ۳۷- سورة الصافات - مکیة
۴ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ‏ بعثه اللَّه الى اهل نینوى من الموصل و اسم ابیه متى و اسم امّه تنحیس و هو ذو النون و هو صاحب الحوت سمّى به لانّه التقمه «إِذْ أَبَقَ‏ » اى هرب و تباعد «إِلَى الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ‏ » اى المثقّل المملوء، و کان یونس علیه السلام وعد قومه العذاب فلمّا تأخر العذاب عنهم خرج کالمتشوّر عنهم فقصد البحر و رکب السفینة. و قیل: لمّا وعدهم العذاب خرج من بین اظهرهم کعادة الانبیاء اذا نزل بقومهم العذاب. و قیل: وعدهم العذاب لثلاثة ایّام فاعلمهم و خرج منهم قبل ان یؤمر بالخروج فلمّا اتیهم العذاب بعد ثلث فزعوا الى یونس فلم یجدوه، ففزعوا الى اللَّه عز و جل و خرجوا الى الصحراء باهالیهم و اولادهم و دوابّهم و فرّقوا بین الامّهات و الاطفال بین الأتن و الجحوش و بین البقر و العجول و بین الإبل و الفصلان و بین الضّان و الحملان و بین الخیل و الافلاء فرتفع الضّجیح الى السماء فلمّا امسى یونس سأل محتبطا مرّ بقومه فقال: هم سالمون، فابق مغاضبا حتى اتى البحر و قال: انهم یکذّبوننى فما ذا ارى یفعلون بى آلان و قد آمنوا فلمّا رکب السفینة احتبست السّفینة، و قیل: رست، فقال الملّاحون هاهنا عبد آبق من سیّده فاقترعوا فاصابه القرعة یونس، قیل: ثلث مرّات، فقام یونس و قال: انا الآبق، فالقى نفسه فى البحر فصادفه حوت جاء من قبل الیمن فابتلعه فسفل به الى قرار الارضین حتّى سمع تسبیح الحصا. و قیل للحوت: ما جعلناه لک رزقا انما جعلناک له مسجدا. و تمام القصّة مذکور فیما سبق.
«فساهم» المساهمة المقارعة، و ذلک القاء السّهام على وجه القرعة، «فَکانَ مِنَ الْمُدْحَضِینَ‏ » اى المقروعین المغلوبین بالحجّة. یقال: دحضت حجّته فهى داحضة و ادحضت زیدا اذا ادحضت حجّته و غلبته. و قیل: «المدحض» الملقى فى البحر، و الدحض الزّلق و منه قولهم: اللّهم ثبّت اقدامنا یوم دحض الاقدام، و «الملیم» هو الذى یأتى امرا یلام علیه و ان لم یلم و الملوم الّذى اخذته الالسنة باللائمة و ان لم یأت ذنبا.
«فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ» اى المصلّین العابدین الذّاکرین للَّه قبل ذلک و کان کثیر الذکر. قال الضحاک: شکر اللَّه له طاعته القدیمة. و قال سعید بن جبیر: «فلولا انه کان من المسبّحین» فى بطن الحوت، و ذلک قوله: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ.
«لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ» فیه ثلاثة اوجه: احدها بقى هو و الحوت الى یوم البعث، و الثانى یموت الحوت و یبقى هو فى بطنه، و الثالث یموتان ثمّ یحشر یونس من بطنه فیکون بطن الحوت له قبرا الى یوم القیمة، فلم یلبث لکونه من المسبّحین، و اختلفوا فى مکثه فى بطن الحوت، فقیل: لبث ستّة اشهر و قیل: اربعین یوما و علیه الاکثرون. و قیل: سبعة ایام. و قیل: التقمه صباحا و نبذه مساء و هو قول الحسن.
«فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ» اى رمیناه بالمکان الخالى عن الشجر و النبات و البناء. و قیل: «العراء» الساحل و قیل: وجه الارض. «وَ هُوَ سَقِیمٌ» مریض ممّا ناله من التقام الحوت فصار کبدن الاطفال فى الرّقة و الضّعف. و قیل: کالفرخ الممعطّ.
«وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ» یعنى القرع، و علیه اکثر المفسّرین، و خصّ بالقرع لانه لمّا نبذ بالعراء کان فى غایة الرّقة و اللطافة فکان یؤذیه وقوع الذباب علیه و و رق القرع لا یحوم حوله الذباب. و قیل: «الیقطین» کلّ شجرة تنبطح على وجه الارض لیس لها ساق تسمّوا علیه من بطیخ او قثاء أو قثد او حنظل او قرع او غیره.
قیل: هو یفعیل من القطون و هو الاقامة، و القاطین المقیم الساکن، و القطنیّ الزرع الّذى یقیم فى الارض من الخضر. و قال مقاتل بن حیان: کانت تختلف الیه و علّة یشرب من لبنها حتّى قوى ثمّ یبست الشجر فبکى حزنا علیها فاوحى اللَّه تعالى الیه: أ تبکی على هلاک شجرة و لا تبکى على هلاک مائة الف او یزیدون؟ فان قیل: قال هاهنا: «فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ» و قال فى موضع آخر: «لَوْ لا أَنْ تَدارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَراءِ» فهذا یدلّ على انه ینبذ، فالجواب قوله: «لولا» هناک یرجع الى الذّم معناه: لولا نعمة ربه لنبذ بالعراء و هو مذموم، لکنّه تدارکته النعمة فنبذ و هو غیر مذموم.
قوله وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ قیل: ارسل الى اهل نینوى من الموصل قبل ان یصیبه ما اصابه، و المعنى: و قد ارسلناه. و قیل: ارسل بعد خروجه من بطن الحوت الى قوم آخرین. و یجوز ان یکون ارسل الى الاوّلین بشریعة اخرى فآمنوا بها. و قوله: أَوْ یَزِیدُونَ یعنى بل یزیدون. و قیل: «او» هاهنا بمعنى الواو کقوله: عُذْراً أَوْ نُذْراً. و فى الخبر عن رسول اللَّه (ص) قال: «یزیدون عشرین الفا».
و قال ابن عباس: ثلثین الفا. و قیل: خمسة و ثلثین الفا. و قیل: سبعین الفا.
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى‏ حِینٍ» یعنى الى انقضاء آجالهم، و هذا کنایة عن ردّ العذاب عنهم و صرف العقوبة، فان قیل لم لم یختم قصّة لوط و یونس بالسلام اسوة من تقدّم من الانبیاء فى السورة؟ قلنا: لانه لمّا قال: «وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ، وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ‏ » فکانه قد قال: سلام علیهما لانّ اللَّه عز و جل قد سلم على جمیع المرسلین آخر السورة، فقال: «وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ» فاکتفى بذلک عن ذکر کلّ واحد منفردا بالسلام.
«فَاسْتَفْتِهِمْ» یعنى: سل یا محمد اهل مکة، سؤال توبیخ و تجهیل: «أَ لِرَبِّکَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ» و ذلک انّ بنى خزاعة زعموا انّ الملائکة بنات اللَّه لذلک یسترهنّ، یقول: اىّ قیاس یقتضى ان یختار سبحانه لنفسه الانقص و یجعل لکم الافضل؟
«أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ» حاضرون خلقنا ایاهم، هذا کقوله: «أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ» فیشهدون عن مشاهدة و عیان؟
أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ وَلَدَ اللَّهُ» اى لم یقولوا عن قیاس و لا مشاهدة بل عن کذب محض یقولون ولدهم اللَّه «وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» فى هذا و فى سائر ما یتدیّنون به.
«أَصْطَفَى الْبَناتِ عَلَى الْبَنِینَ» رجع من الحکایة الى الخطاب، «اصطفى» هذه الف استفهام خفیف فیه الف الوصل اصله «ا اصطفى» و الاصطفاء اخذ صفوة الشّى‏ء یقول: فکیف اخذ الشائب الکدر و ترک الصفو الخالص.
«ما لَکُمْ» اىّ شى‏ء لکم فى هذه الدّعوى «کَیْفَ تَحْکُمُونَ» لربکم ما لا ترضونه لانفسکم؟
«أَ فَلا تَذَکَّرُونَ» انه واحد لا ولد له لا ذکر و لا انثى.
«أَمْ لَکُمْ سُلْطانٌ مُبِینٌ» برهان بیّن على انّ للَّه ولدا ام لکم کتاب من عند اللَّه فیه انّ الملائکة بنات اللَّه؟
«فَأْتُوا بِکِتابِکُمْ‏ » اى فأتوا بذلک «إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ‏ » فى دعویکم، ربّ العالمین اندرین آیات حجّت آورد بر بنى خزاعه که فریشتگان را دختران اللَّه گفتند، میفرماید جلّ جلاله: درین دعوى که کردید حجّت و برهان از سه وجه تواند بود: یا قیاسى روشن یا عیانى و مشاهده‏اى درست یا کتابى از نزدیک خدا بحقیقت، و شما را ازین سه چیز هیچ نیست نه قیاس نه مشاهده نه کتاب پس بدانید که دعوى شما باطل است دروغى بر ساخته و عنادى ظاهر گشته.
«وَ جَعَلُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً» هذا تکرار للکلام الاوّل بعینه و هو تعظیم لافکهم و الجنّة هاهنا الملائکة، سمّیت بهذا الاسم للمعنى الّذى سمّیت به الجنّ و هو اجتنانهم من العیون و استتارهم و منه سمّى الجنین و کذلک الجنون لانه خفاء العقل و اجننت المیّت اذا دفنته. و قال: ابن عباس: حىّ من الملائکة یقال لهم الجنّ و منهم ابلیس قالوا هم بنات اللَّه و قال الکلبى: قالوا لعنهم اللَّه الملائکة بنات اللَّه. فقال ابو بکر الصدیق: فمن امّهاتهم قالوا سروات الجنّ، اى تزوّج من الجنّ فخرجت منها الملائکة تعالى اللَّه عن ذلک. و قال بعض الکفار: البارئ جل جلاله و ابلیس اخوان و النّور و الخیر من اللَّه و الظلمة و الشّرّ من ابلیس، و قال الحسن: معنى النسب أنّهم اشرکوا الشیطان فى عبادة اللَّه «وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ» اى علمت الملائکة انّ الذین قالوا هذا القول لمحضرون فى النار. و قیل: معناه علمت الملائکة انّهم میّتون ثمّ یحضرون الموقف، کقوله: وَ إِنْ کُلٌّ لَمَّا جَمِیعٌ لَدَیْنا مُحْضَرُونَ نحویان گفتند: «انّ» چون از قفاى علم و شهادت آید مفتوح باشد مگر که در خبر لام درآید که آن گه مکسور باشد کقول العرب: اشهد انّ فلانا عاقل و اشهد انّ فلانا لعاقل.
ثمّ نزّه نفسه عمّا قالوا فقال: «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ، إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» تقدیره: انّهم لمحضرون الّا عباد اللَّه المخلصین فانّهم لا یحضرون. معنى آنست که ایشان در دوزخ حاضر کردنى‏اند مگر بندگان که خداى را باخلاص عبادت کنند و او را یکتا دانند و روا باشد که استثنا از واصفان بود یعنى پاکى و بى‏عیبى خداى را از آن صفت که دشمنان میکنند مگر آن صفت که بندگان مخلصان پاک دلان میکنند او را.
«فَإِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ» این آیت حجّتى روشن است بر قدریان. گفته‏اند: عمر بن عبد العزیز این آیت حجّت آورد بر غیلان قدرى. غیلان چون این آیت از وى بشنید گفت: یا امیر المؤمنین گویى این آیت هرگز نشنیده بودم اکنون از ان مذهب بازگشتم و توبه کردم و نیز نگویم. عمر گفت: ارفع یدیک فقال عمر: اللّهم ان کان غیلان صادقا فى توبته فتقبّلها منه و ان کان کاذبا فسلّط علیه من یسمل عینیه و یقطع یدیه و رجلیه و یصلبه. فلمّا کانت لیالى هشام عاد غیلان الى کلامه فى القدر فاخذه هشام و سمل عینیه و قطع یدیه و رجلیه و صلبه.
قوله: فَإِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ، ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ الهاء فى قوله «علیه» راجعة الى اللَّه عز و جل، تأویل الآیة: انکم ایّها العابدون معبودا من دونى لستم انتم ضالّین و لا مضلین على اللَّه احدا الّا من هو داخل النار فى علم اللَّه السابق. قال: حماد بن زید قال لى خالد الحذاء: اتیت الحسن البصرى فقلت له: یا با سعید ما معنى قوله عز و جل: فَإِنَّکُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ بِفاتِنِینَ‏ الآیة؟ فنظر الىّ الحسن و قال: ما کان هذا من کلامک یا با المنازل؟ قلت: أرید أن اعلم ذلک، قال: یقول عز و جل: ما انتم بمضلین.
«الّا من هو صالى» النار فى علم اللَّه السابق میفرماید شما که بت پرستان‏اید شما و معبودان شما هیچکس را بیراه نتوانید کرد مگر کسى که در علم من و درخواست من خود شقى است و بآتش شدنى است، معنى این «علیه» همان است که مردمان گویند: افسد فلان علىّ غلامى، افسد علىّ خادمى، افسد علىّ شریکى فلان کس غلام من بر من تباه کرد، شاگرد من بر من تباه کرد، انباز من بر من تباه کرد.
قوله وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ جمهور مفسّران برانند که این سخن فریشتگان است. جبرئیل آمد و مصطفى را گفت: ما منّا ملک الّا له فى السماء مقام معلوم یعبد اللَّه هناک نیست از ما هیچ فرشته‏اى مگر که او را در آسمان مقامى است معلوم که خداى را جل جلاله در آن مقام مى‏پرستد و تسبیح و تقدیس میکند. یعنى که ما بندگان‏ایم و عابدان نه معبودان چنانک کافران میگویند، نظیره قوله:نْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْداً لِلَّهِ وَ لَا الْمَلائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ‏. قال ابن عباس: ما فى السماء موضع شبر الّا و علیه ملک یصلّى او یسبّح. و قال النبى (ص): «اطّت السماء و حقّ لها ان تئطّ و الذى نفسى بیده ما فیها اربع اصابع الّا و ملک واضع جبهته ساجدا للَّه».
ابو بکر ورّاق گفت: مقام معلوم ایشان مقامات راه دین است و منازل تعبّد چون خوف و رجا و توکل و محبّت و رضا و غیر آن. سدّى گفت: «مقام معلوم» فى القربة و المشاهدة.
«وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ» قال الکلبى، هم صفوف الملائکة فى السماء للعبادة کصفوف الناس فى الارض.
«وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ» اى المصلّون المنزّهون للَّه عن السّوء. و قیل. هم الصّافون حول العرش. و قیل: فى الهواء. قال قتادة: کان الرّجال و النساء یصلّون معا حتى نزلت: «وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» فتقدّم الرجال و تأخر النساء فکانوا یصلّون منفردا حتى نزلت: «وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ» و قیل: الضمیر هاهنا راجع الى النبى (ص) و المؤمنین و من خاطبهم من الکفار یعنى لیس منّا و منکم الّا من له فى الآخرة مقام معلوم کقوله: فَأَمَّا مَنْ طَغى‏ وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا الى آخر الآیتین.
و کذلک قوله: وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ المراد به النبى (ص) و المؤمنون یعنى نحن الصّافّون للَّه فى الصلاة و نحن المسبّحون الممجّدون المنزّهون اللَّه عن السوء. و قیل: ما منّا یوم القیمة الّا من له مقام معلوم بین یدى اللَّه عز و جل.
ثمّ اعاد الکلام الى الاخبار عن المشرکین فقال: «وَ إِنْ کانُوا» یعنى و قد کانوا «لَیَقُولُونَ» هذه لام التأکید.
«لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِکْراً مِنَ الْأَوَّلِینَ» اى کتابا مثل کتاب الاوّلین، «لَکُنَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» هذا کقوله عز و جل: وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذِیرٌ... الآیة.
«فَکَفَرُوا بِهِ» یعنى فلمّا اتاهم ذلک کفروا به. و فى الآیة وجه آخر و هم انهم قالوا لو علمنا حال آبائنا و ما آل الیه امرهم و کان ذلک کما یقوله محمد لآمنّا به و اخلصنا لکنّا على شک ممّا یقوله فلا نصدّقه فذلک قوله: فَکَفَرُوا بِهِ اى بمحمد «فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ» هذا تهدید لهم، اى سوف یعلمون عاقبة کفرهم.
«وَ لَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنا لِعِبادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» اى سبق وعدنا ایّاهم بالنصرة و هو قوله: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا» و قوله: کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِی إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ.
«إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ‏» اى حزب اللَّه لهم الغلبة بالحجّة و بالنصرة فى العاقبة. قیل: لم یقتل نبىّ فى معرکة و قتال و انّما قتل منهم من لم یؤمر بالقتال، قال الکلبى: ان لم ینصروا فى الدنیا نصروا فى الآخرة. و قیل: «لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ» بالحجّة و البرهان و الغالبون بالسلطان.
«فَتَوَلَّ عَنْهُمْ» اى اعرض عن قولهم «حَتَّى حِینٍ» یعنى الى یوم بدر. و قیل: الى فتح مکة. و قیل: الى الموت. قال السدى: معناه فتول عنهم حتى نأمرک بالقتال.
و قال مقاتل بن حیان: نسختها آیة القتال.
«وَ أَبْصِرْهُمْ» اى ابصر ما ینالهم یومئذ «فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ» ذلک. و قیل: ابصر حالهم بقلبک «فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ» معاینة. و قیل: اعلمهم فسوف یعلمون. و قیل: «أَبْصِرْ» ما ضیّعوا من امرنا «فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ» ما یحلّ بهم من عذابنا. چون این آیه فرو آمد و ایشان را بعذاب تهدید کردند گفتند: متى هذا العذاب این عذاب که ما را بوى مى‏بیم دهند کى خواهد بود؟
رب العالمین فرمود: أَ فَبِعَذابِنا یَسْتَعْجِلُونَ بعذاب ما مى‏شتابند و بتعجیل میخواهند؟
در توریة موسى است: ابى یغترون ام علىّ یجترءون بمهلت دادن و فرا گذاشتن من مى‏فریفته شوند یا بر من دلیرى میکنند و نمى‏ترسند.
«فَإِذا نَزَلَ بِساحَتِهِمْ» نزل محمد بدارهم او نزل العذاب بفنائهم «فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِینَ» اى بئس صباح الکافرین، الذین انذروا بالعذاب.
روى عن انس بن مالک قال: نزل رسول اللَّه (ص) باهل خیبر لیلا فلمّا اصبحوا اخرج الاکارون بمکاتلهم و مساحیهم فرأوا رسول اللَّه (ص) و اصحابه فاذا سرعانهم نحو الحصن یقولون محمد و اللَّه و الخمیس، فقال رسول اللَّه (ص): خربت خیبر نحن اذا نزلنا بساحة قوم «فَساءَ صَباحُ الْمُنْذَرِینَ».
ثمّ کرّر ما ذکر تأکیدا لوعد العذاب و تعظیما للتقریع، فقال: «وَ تَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّى حِینٍ وَ أَبْصِرْ» العذاب اذا نزل بهم «فَسَوْفَ یُبْصِرُونَ». و قیل: الاوّل فى الدنیا و الثانى فى الآخرة.
ثمّ نزّه نفسه و امر المؤمنین بالتنزیه فقال: «سُبْحانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ» من اتّخاذ الصّاحبة و الاولاد. قوله: رَبِّ الْعِزَّةِ معناه ذى العزة لانّ العزة صفته لا مربوبه و فى الحدیث انّ بن عباس سمع رجلا یقول: اللّهم ربّ القرآن فانکر علیه، و قال القرآن لیس بمربوب لکنّه کلام اللَّه.
«وَ سَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ» عمّم الرسل بالسلام بعد ما خصّ البعض فى السورة لانّ تخصیص کلّ واحد بالذکر یطول و المعنى: و سلام على المرسلین الذین بلغوا عن اللَّه التوحید و الشرائع.
«وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» على هلاک الاعداء و نصرة الانبیاء علیهم السلام.
روى عن على بن ابى طالب (ع) قال: «من احبّ ان یکال له غدا بالکیل الا وفى فلیکن آخر کلامه حین یقوم من مجلسه: سبحان ربک ربّ العزة عمّا یصفون و سلام على المرسلین و الحمد للَّه ربّ العالمین».
قرآن کریم : با ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای
سورة الصافات
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
وَالصَّافَّاتِ صَفًّا﴿۱﴾
فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا﴿۲﴾
فَالتَّالِيَاتِ ذِكْرًا﴿۳﴾
إِنَّ إِلَـٰهَكُمْ لَوَاحِدٌ﴿۴﴾
رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَرَبُّ الْمَشَارِقِ﴿۵﴾
إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ﴿۶﴾
وَحِفْظًا مِّن كُلِّ شَيْطَانٍ مَّارِدٍ﴿۷﴾
لَّا يَسَّمَّعُونَ إِلَى الْمَلَإِ الْأَعْلَىٰ وَيُقْذَفُونَ مِن كُلِّ جَانِبٍ﴿۸﴾
دُحُورًا ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ﴿۹﴾
إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ﴿۱۰﴾
فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَم مَّنْ خَلَقْنَا ۚ إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّن طِينٍ لَّازِبٍ﴿۱۱﴾
بَلْ عَجِبْتَ وَيَسْخَرُونَ﴿۱۲﴾
وَإِذَا ذُكِّرُوا لَا يَذْكُرُونَ﴿۱۳﴾
وَإِذَا رَأَوْا آيَةً يَسْتَسْخِرُونَ﴿۱۴﴾
وَقَالُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ﴿۱۵﴾
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ﴿۱۶﴾
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ﴿۱۷﴾
قُلْ نَعَمْ وَأَنتُمْ دَاخِرُونَ﴿۱۸﴾
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ فَإِذَا هُمْ يَنظُرُونَ﴿۱۹﴾
وَقَالُوا يَا وَيْلَنَا هَـٰذَا يَوْمُ الدِّينِ﴿۲۰﴾
هَـٰذَا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ﴿۲۱﴾
احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَأَزْوَاجَهُمْ وَمَا كَانُوا يَعْبُدُونَ﴿۲۲﴾
مِن دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلَىٰ صِرَاطِ الْجَحِيمِ﴿۲۳﴾
وَقِفُوهُمْ ۖ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ﴿۲۴﴾
مَا لَكُمْ لَا تَنَاصَرُونَ﴿۲۵﴾
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ﴿۲۶﴾
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ﴿۲۷﴾
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ﴿۲۸﴾
قَالُوا بَل لَّمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ﴿۲۹﴾
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُم مِّن سُلْطَانٍ ۖ بَلْ كُنتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ﴿۳۰﴾
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا ۖ إِنَّا لَذَائِقُونَ﴿۳۱﴾
فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ﴿۳۲﴾
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ﴿۳۳﴾
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ﴿۳۴﴾
إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ﴿۳۵﴾
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ﴿۳۶﴾
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ﴿۳۷﴾
إِنَّكُمْ لَذَائِقُو الْعَذَابِ الْأَلِيمِ﴿۳۸﴾
وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ﴿۳۹﴾
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۴۰﴾
أُولَـٰئِكَ لَهُمْ رِزْقٌ مَّعْلُومٌ﴿۴۱﴾
فَوَاكِهُ ۖ وَهُم مُّكْرَمُونَ﴿۴۲﴾
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ﴿۴۳﴾
عَلَىٰ سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ﴿۴۴﴾
يُطَافُ عَلَيْهِم بِكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ﴿۴۵﴾
بَيْضَاءَ لَذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ﴿۴۶﴾
لَا فِيهَا غَوْلٌ وَلَا هُمْ عَنْهَا يُنزَفُونَ﴿۴۷﴾
وَعِندَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ﴿۴۸﴾
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ﴿۴۹﴾
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ﴿۵۰﴾
قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ إِنِّي كَانَ لِي قَرِينٌ﴿۵۱﴾
يَقُولُ أَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ﴿۵۲﴾
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِينُونَ﴿۵۳﴾
قَالَ هَلْ أَنتُم مُّطَّلِعُونَ﴿۵۴﴾
فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَوَاءِ الْجَحِيمِ﴿۵۵﴾
قَالَ تَاللَّهِ إِن كِدتَّ لَتُرْدِينِ﴿۵۶﴾
وَلَوْلَا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ﴿۵۷﴾
أَفَمَا نَحْنُ بِمَيِّتِينَ﴿۵۸﴾
إِلَّا مَوْتَتَنَا الْأُولَىٰ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ﴿۵۹﴾
إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴿۶۰﴾
لِمِثْلِ هَـٰذَا فَلْيَعْمَلِ الْعَامِلُونَ﴿۶۱﴾
أَذَٰلِكَ خَيْرٌ نُّزُلًا أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ﴿۶۲﴾
إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِينَ﴿۶۳﴾
إِنَّهَا شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ﴿۶۴﴾
طَلْعُهَا كَأَنَّهُ رُءُوسُ الشَّيَاطِينِ﴿۶۵﴾
فَإِنَّهُمْ لَآكِلُونَ مِنْهَا فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ﴿۶۶﴾
ثُمَّ إِنَّ لَهُمْ عَلَيْهَا لَشَوْبًا مِّنْ حَمِيمٍ﴿۶۷﴾
ثُمَّ إِنَّ مَرْجِعَهُمْ لَإِلَى الْجَحِيمِ﴿۶۸﴾
إِنَّهُمْ أَلْفَوْا آبَاءَهُمْ ضَالِّينَ﴿۶۹﴾
فَهُمْ عَلَىٰ آثَارِهِمْ يُهْرَعُونَ﴿۷۰﴾
وَلَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ﴿۷۱﴾
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا فِيهِم مُّنذِرِينَ﴿۷۲﴾
فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ﴿۷۳﴾
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۷۴﴾
وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ﴿۷۵﴾
وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴿۷۶﴾
وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمُ الْبَاقِينَ﴿۷۷﴾
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ﴿۷۸﴾
سَلَامٌ عَلَىٰ نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ﴿۷۹﴾
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۸۰﴾
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴿۸۱﴾
ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرِينَ﴿۸۲﴾
وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ﴿۸۳﴾
إِذْ جَاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ﴿۸۴﴾
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ﴿۸۵﴾
أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ﴿۸۶﴾
فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ﴿۸۷﴾
فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ﴿۸۸﴾
فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ﴿۸۹﴾
فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ﴿۹۰﴾
فَرَاغَ إِلَىٰ آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ﴿۹۱﴾
مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ﴿۹۲﴾
فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ﴿۹۳﴾
فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ﴿۹۴﴾
قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ﴿۹۵﴾
وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ﴿۹۶﴾
قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ﴿۹۷﴾
فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ﴿۹۸﴾
وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّي سَيَهْدِينِ﴿۹۹﴾
رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ﴿۱۰۰﴾
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ﴿۱۰۱﴾
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَىٰ ۚ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ ۖ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ﴿۱۰۲﴾
فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ﴿۱۰۳﴾
وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ﴿۱۰۴﴾
قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا ۚ إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۱۰۵﴾
إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ﴿۱۰۶﴾
وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ﴿۱۰۷﴾
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ﴿۱۰۸﴾
سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ﴿۱۰۹﴾
كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۱۱۰﴾
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴿۱۱۱﴾
وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَاقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ﴿۱۱۲﴾
وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَىٰ إِسْحَاقَ ۚ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ﴿۱۱۳﴾
وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ﴿۱۱۴﴾
وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ﴿۱۱۵﴾
وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ﴿۱۱۶﴾
وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ﴿۱۱۷﴾
وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ﴿۱۱۸﴾
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ﴿۱۱۹﴾
سَلَامٌ عَلَىٰ مُوسَىٰ وَهَارُونَ﴿۱۲۰﴾
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۱۲۱﴾
إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴿۱۲۲﴾
وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴿۱۲۳﴾
إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ﴿۱۲۴﴾
أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ﴿۱۲۵﴾
اللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ﴿۱۲۶﴾
فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ﴿۱۲۷﴾
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۱۲۸﴾
وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ﴿۱۲۹﴾
سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ يَاسِينَ﴿۱۳۰﴾
إِنَّا كَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴿۱۳۱﴾
إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ﴿۱۳۲﴾
وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴿۱۳۳﴾
إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ﴿۱۳۴﴾
إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ﴿۱۳۵﴾
ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ﴿۱۳۶﴾
وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ﴿۱۳۷﴾
وَبِاللَّيْلِ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴿۱۳۸﴾
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ﴿۱۳۹﴾
إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ﴿۱۴۰﴾
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ﴿۱۴۱﴾
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ﴿۱۴۲﴾
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ﴿۱۴۳﴾
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ﴿۱۴۴﴾
فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ﴿۱۴۵﴾
وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ﴿۱۴۶﴾
وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَىٰ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ﴿۱۴۷﴾
فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَىٰ حِينٍ﴿۱۴۸﴾
فَاسْتَفْتِهِمْ أَلِرَبِّكَ الْبَنَاتُ وَلَهُمُ الْبَنُونَ﴿۱۴۹﴾
أَمْ خَلَقْنَا الْمَلَائِكَةَ إِنَاثًا وَهُمْ شَاهِدُونَ﴿۱۵۰﴾
أَلَا إِنَّهُم مِّنْ إِفْكِهِمْ لَيَقُولُونَ﴿۱۵۱﴾
وَلَدَ اللَّهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ﴿۱۵۲﴾
أَصْطَفَى الْبَنَاتِ عَلَى الْبَنِينَ﴿۱۵۳﴾
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴿۱۵۴﴾
أَفَلَا تَذَكَّرُونَ﴿۱۵۵﴾
أَمْ لَكُمْ سُلْطَانٌ مُّبِينٌ﴿۱۵۶﴾
فَأْتُوا بِكِتَابِكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ﴿۱۵۷﴾
وَجَعَلُوا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا ۚ وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ﴿۱۵۸﴾
سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ﴿۱۵۹﴾
إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۱۶۰﴾
فَإِنَّكُمْ وَمَا تَعْبُدُونَ﴿۱۶۱﴾
مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ بِفَاتِنِينَ﴿۱۶۲﴾
إِلَّا مَنْ هُوَ صَالِ الْجَحِيمِ﴿۱۶۳﴾
وَمَا مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقَامٌ مَّعْلُومٌ﴿۱۶۴﴾
وَإِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ﴿۱۶۵﴾
وَإِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ﴿۱۶۶﴾
وَإِن كَانُوا لَيَقُولُونَ﴿۱۶۷﴾
لَوْ أَنَّ عِندَنَا ذِكْرًا مِّنَ الْأَوَّلِينَ﴿۱۶۸﴾
لَكُنَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ﴿۱۶۹﴾
فَكَفَرُوا بِهِ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ﴿۱۷۰﴾
وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ﴿۱۷۱﴾
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنصُورُونَ﴿۱۷۲﴾
وَإِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ﴿۱۷۳﴾
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ﴿۱۷۴﴾
وَأَبْصِرْهُمْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ﴿۱۷۵﴾
أَفَبِعَذَابِنَا يَسْتَعْجِلُونَ﴿۱۷۶﴾
فَإِذَا نَزَلَ بِسَاحَتِهِمْ فَسَاءَ صَبَاحُ الْمُنذَرِينَ﴿۱۷۷﴾
وَتَوَلَّ عَنْهُمْ حَتَّىٰ حِينٍ﴿۱۷۸﴾
وَأَبْصِرْ فَسَوْفَ يُبْصِرُونَ﴿۱۷۹﴾
سُبْحَانَ رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ﴿۱۸۰﴾
وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ﴿۱۸۱﴾
وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴿۱۸۲﴾