همین حالا به چی فکر می کنی؟ چه احساس داری؟ چی دوست داری بگی؟
از جایی کپی نکن! از خودت بگو. از خودت بنویس.
ای دوست، انسان خداباور امروز باید به فهم و درایت یاد بگیرد که دینداری واقعی در زندگیِ اجتماعی، حرمت نهادن به جان دیگران و آسیب نزدن و آزار نرساندن به آحاد جامعهٔ بشری است. رعایت این نکات است که جامعهای سالم و متوازن به بار می آورد.
خدا را بر آن بنده بخشایش است
که خلق از وجودش در آسایش است.
نیمه شب است.سکوت شبانه گاهی با غرش گلوله و بمب های صوتی در هم شکسته می شود و دلم را به درد می آورد. صدای خنده های شیاطین در گوشم طنین انداز است.چقدر شادند و لذت می برند از جدال بین فرزندان آدم! از شکسته شدن حرمت بین انسانها و جنگ و جدالهای آنها! خداوندا به فریاد بندگانت برس!!!
روزی چنگیزخان مغول درحال لشکرکشی به ایران،به روستایی رسید. مردم را جمع کرد و به آنها گفت: اگر به من بگویید که من از طرف خدا آمده ام یا از طرف خودم کاری به شما نخواهم داشت.پیرمردی گفت: تو نه از طرف خدا آمده ای و نه از طرف خودت،تو را اعمال ما به اینجا کشانده است!
چه حکایت آشنایی!
سخن سعدی:
عشق داغیست که تا مرگ نیاید نرود
هر که بر چهره از این داغ نشانی دارد
سعدیا کشتی از این موج به در نتوان برد
که نه بحریست محبت که کرانی دارد
پراحساس و دلنشین!
این رباعی ابوسعید ابوالخیر:
گر ملک تو شام و گر یمن خواهد بود
وز سر حد چین تا به ختن خواهد بود
روزی که ازین سرا کنی عزم سفر
همراه تو هفت گز کفن خواهد بود
آدم را به فکر فرومی برد.یادآوری می کند که با دست تهی از این دنیا رفتنی هستیم.
این بیت را در هجو نامه ی منتسب به فردوسی خواندم:
ز ناپارسایان مدارید امید
که زنگی به شستن نگردد سپید
چه معنایی در آن نهفته است!
پیری به دوستش می گفت: اگر عقل امروزم را داشتم،در جوانی بسیاری از کارها را انجام نمی دادم.
دوستش جواب داد: اما اگر بسیاری از کارها را در گذشته انجام نمی دادی، عقل امروزت را نداشتی!
زندگی جز نفسی نیست، غنیمت شمرش
نیست امید که همواره نفس بر گردد
این بیت سنایی معنای ژرفی دارد:
مار فقر و خار جهلت گر زره یکسو نهد
سر بکوب آن مار را و آتش اندر خار زن
باز هم صبحی دگر آمد پدید
شادی و مهر و محبت بر شما باشد نوید
۲۳ مهرماه روز جهانی عصای سفید، روز جهانی نابینایان گرامی باد.
میشوند از سردمهری، دوستان از هم جدا
برگها را میکند فصل خزان از هم جدا(صائب تبریزی)
این تک بیت صائب وصف حال این روزهای ما است.
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
دل آرام گیرد به یاد خدا!
خدای خوبم، دستم را رها نکن!
نگذار ناامیدی بر دل و جانم سایه افکند!
شیطان را از خانه ی دلم دور کن و دلم را با یادت نورانی کن!
از ظلمت خود رهاییم ده
با نور خود آشناییم ده!